د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

ملی گرائیان افغان به یک صلح بیدرنگ توصیه می‌ کنند!

افغان تحرک 08.06.2016 14:51

هر افغانی که امروز از یک صلح بیدرنگ برای افغانستان عزیز دفاع نمی کند، در "مسولیت" انکشافات بعدی در افغانستان سهیم می باشد!

این که "انکشافات بعدی" در افغانستان چه خواهد هر کس، هر افغان، هرگروپ افغانی، هر کشور و یا مقامات هر کشوری پیش گویی ها و تعبیرات و تفسیرات خود را دارند و حق ایشان نیز میباشد که نظر به علایق شان، نظر به سنجش های ضرر و مفاد شان، نظر تحلیل ها و ارزیابی های شان از اوضاع، پیش گویی ها و تعبیرات و تفسیرات خود را در قبال "انکشافات بعدی" در افغانستان داشته باشند، که اکثرا هم همچو پیش گویی های شانرا دارند که مربوط به سطح برداشت شان از اوضاع افغانستان و جهان سر چشمه می گیرد.

چنانچه فعلا نیز بعضی از افغان ها، بعضی ازگروپ های افغانی، مقامات بعضی از کشور ها یا "دهل جنگ" بر گردن نموده اند، یا "نوا های حقیقی و یا مجازی صلح سر می دهند" و یا هم اینکه به "سکوت های معنی دار، محیلانه و مخرب" بار مسولیت وضعیت فعلی افغانستان را بر دوش گرفته اند.

مفسدین اداری، بخاطر بقای فساد خود به انواع مختلف به پروسۀ صلح در افغانستان سنگ اندازی دارند، مقامات بعضی از کشور ها به انواع مختلف خود به پروسۀ صلح در افغانستان سنگ اندازی دارند، سطحی نگری، سر تمبه ګی، جهالت و کوتاه نظری جنگسالاران نیز به انواع مختلف خود به پروسۀ صلح در افغانستان ممانعت های را ایجاد می کند که هیچ یک به درد رفاه و سعادت مردم ما نمی خورند!

ملی گراائیان دور اندیش افغان از پانزده سال به این سو، سطحی نگران داخلی و خارجیی را که میخواهند تمامی مشکلات افغانستان عزیز را فقط و فقط از طرق نظامی گری ها و جنگسالاری ها مرفوع سازند، متوجه فواید یک صلح بیدرنگ گردانیده است، مگر گویی که متاسفانه "تق و توق سلاح های خورد و بزرگ"، گوش های نظامی گران و جنگسالاران را کر و "منطق ایشانرا فلج" نموده باشد.

منطق کلام ملی گراائیان دور اندیش افغان که از فلسفۀ افغانی ما سر چشمه می گیرد، در مقابل نظامی گران و جنگسالاران داخلی و خارجی خیلی واضع و ساده میباشد، و آن این است که : "انسان ها با هم گپ می زنند!"
مگر اینکه نظامی گران و جنگسالاران داخلی و خارجی همین کلام واضع و سادۀ را که از از فلسفۀ افغانی ما سر چشمه گرفته است، فهمیده نمی توانند.
پس آیا این موضوع مشکل منطق فلسفۀ افغانی ماست و یا مشکل سطحی آگاهی نظامی گران و جنگسالاران داخلی و خارجی که این کلام ساده را فهمیده نمی توانند که "انسان ها با هم گپ می زنند!"؟

واضعیست که در اینجا مشکل اساسی، مشکل سطحی آگاهی نظامی گران و جنگسالاران داخلی و خارجی می باشد! زیرا نظامی گران و جنگسالاران داخلی و خارجی به معنی واقعی "با هم گپ زدن" نمی فهمند و نظر به سطحی آگاهی ناقص خود تا هنوز، فرق بین "با هم گپ زدن" و "امر کردن" را نیآموخته اند.

پس چاره چیست؟
آیا فلسفۀ افغانی ما در این مورد "چیزی" برای گفتن دارد؟
جواب مثبت است، زیرا فلسفۀ افغانی ما در این مورد نیز واقعا که "چیزی" برای گفتن دارد. و آن این میباشد که از آن جای که نظامی گران و جنگسالاران داخلی و خارجی که نه به صلح بین الافغانی کدام علاقۀ خاصی قایلند و نه به کرامت انسانی و حقوق بشر احترامی قایلند و فقط وفقط "زبان امر" را می فهمند، پس باید به همان "زبان امر" به ایشان گفت که: انسان ها با هم گپ می زنند! ، صلح بیدرنگ را باید جدی گرفت!

صلح بیدرنگ خیالبافیی نیست، زیرا عامه مردم افغانستان آن را می‌ خواهند، ملی گرائیان افغان کوتاه ترین راۀ حل بحران در افغانستان را صلح بیدرنگ میخوانند. یعنی چارۀ کار در افغانستان در مصالحۀ دولت و مخالفین سیاسی مسلح دولت میباشد. یعنی برای مصالحه و مذاکرات رو در رو باید هم دولت افغانستان و هم طالبان هر چه زود ترآمادگی روحی لازم را از آن خود نمایند. گرچه هر دو طرف تا حدودی زیادی مصالحه و مذاکرات رو در رو را پذیرفته اند، مگر سوال در این است که مثلا چرا این مذاکرات رو در رو مستقیما با طالبان، از طریق دفتری که آنها آنرا در قطر معرفی نموده اند، صورت نمی گیرد؟ مشکل این کار در کجاست؟

ملی گرائیان افغان توصیه می‌ کنند که روند سازش آرام طرف های در گیر در جنگ را به صلح و همدیگر پذیری میرساند نه دست زدن به واکنش های تند در برابر هم ! شکی وجود ندارد که عامه مردم افغانستان "صلح بیدرنگ" می‌ خواهند، پس نباید ندای "صلح بیدرنگ" در طنین شعارهای "جنگ، جنگ" و "میزنیم، میزنیم" آشکار و پنهان نظامی گران و جنگسالاران داخلی و خارجی گم شود!

چرا دولت افغانستان آمادگی روحی لازم با مذاکرات صلح از طریق دفتر طالبان در قطر ندارد؟
چرا طالبان آمادگی روحی لازم به این موضوع ندارند که تا زمانی پروسۀ مذاکرات صلح و مصالحه در جریان است، حاضر به آتش بس هر دو طرف نیستند؟

آیا چند انسان بی گناۀ دیگر، چند طفل معصوم دیگر افغان، چند زن و چند مرد رنجدیده و مظلوم دیگر افغان باید به نا حق کشته، قربانی و زخمی شوند تا نظامی گران و جنگسالاران داخلی و خارجی در افغانستان حاضر به فهمیدن این اصل فلسفی افغانی شوند، که برای از بین بردن اختلافات خود، "انسان ها با هم گپ" می زنند؟

آیا همه مزدوران کشور های منطقه و جهان که محیلانه یا از سر جنون و یا هم به امر باداران شان در داخل افغانستان بر طبل جنگ آشکارا و یا هم پنهانی می کوبند و هر روز به "افغان کشی" و "افغان زدایی" میپردازند، این اصل را نمی دانند که آمدن صلح در افغانستان اجتناب ناپذیر و تنها راه احیای ثبات در افغانستان موجودیت صلح می‌ باشد؟ فردا جواب این جانیان مجرم در مقابل ملت افغان چه خواهد بود؟ آیا در یک فردای خدا نا خواسته طوفانی، جواب این "مرغکان طوفانی" در قبال این همه سنگ اندازی های محیلانه و ماهرانۀ امروزی شان در مقابل یک "صلح بیدرنگ"چه بوده خواهد توانست؟

و یا آیا کشور های بیرونی تا به ابد برای مفسدین اداری و جنگسالار همین طور سخی و سطحی پول و سلاح خواهد داد، تا مفسدین اداری و جنگسالار حریفان سیاسی خود را بدانوسیله از بین ببرند؟ گمان نمی رود که تا به ابد چنین پول های باد آورده و سلاح های باد آورده همین طور، سخی و سطحی برای از بین بردن حریفان سیاسی مفسدین اداری و جنگسالار داده شود، پس بهتر است که ما همین حالا، همین امرو ز به فکر عدالت اجتماعی، به فکر صلح بیدرنگ، به فکر محو و یا لا اقل تقلیل فساد اداری و بر کناری مفسدین اداری و جنگسالار از دستگاۀ گران قیمت اداری خود شویم، قبل ازآنکه مفسدین اداری و جنگسالار خشت، خشت وطن را با فساد اداری بیشتر ملبس کنند! در افغانستان تا زمانی که جنگ است، به اصطلاح "نان جنگسالار و نان مفسد اداری در روغن است.!

پس باید به هر شکلی که شده باید در افغانستان در قدم اول صلح برقرار شود، تا اینکه به تعقیب صلح امنیت و ثبات بیاید، بعدش قانونیت درست بیاید، تا بعدش امکانات ترقی و رفاه به مردم رنجدیده و جنگزدۀ ما میسر گردد!

از این روست که ملی گرائیان افغان امروز به صلح بیدرنگ توصیه می‌ کنند!


به پیش به سوی صلح بیدرنگ، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه!


به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه