د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

چرا باید دولت افغانستان و دولتمردان و دولتزنان هوشیار ما از آله سازی "زبانی" و ابزار سازی "مذهبی" رژیم ایران در داخل افغانستان جلو گیری نمایند؟

افغان تحرک 09.05.2016 12:24

میدیای ملی ما، بلخصوص در پانزده سال اخیر مکرر و بار ها از آله سازی "زبانی" و ابزار سازی "مذهبی" رژیم ایران در داخل افغانستان شکایت نامه های از خود بیرون داده اند، به عواقب مضر و مخرب این عمل هویت ملی ستیزانۀ رژیم ایران در داخل افغانستان اشاراتی داشته است که متاسفانه تا هنوز کمتر مورد توجۀ دولتمردان و دولتزنان ما و همچنان متاسفانه تا هنوز کمتر مورد توجۀ "آگاهان و فعالین سیاسی ما" قرار گرفته است.

در اینجا یکبار دیگر از اصرار بر ترویج انحصاری آله سازی "زبانی" و ابزار سازی "مذهبی" رژیم ایران در داخل افغانستان انتقاد شدید صورت می گیرد و به اهمیت موضوع اندکی روشنی انداخته می شود.

یکی از مقوله های بنیادین در علوم سیاسی و تفکر سیاسی مفهوم "Power" و یا به اصطلاح مفهوم " قدرت" است. از زمان افلاطون به بعد قدرت همیشه در کانون توجۀ متفکرین سیاسی و همچنان در کانون توجۀ دولتمردان و دولتزنان قرار داشته است و بلخصوص در عصر حاضر، به یکی از مفاهیم عمده تبدیل شده و نقش محوری یافته است.

"Hard Power" و یا به اصطلاح " قدرت سخت" و همچنان "Soft power" و یا به اصطلاح "قدرت نرم" از منظر اکثریت مطلق متفکرین سیاسی جهان نقشي مهم و تأثیرگذار در سیاست بینالملل بازي مي کنند.

در حالی که در جهان علوم سیاسی، در ارتباط نفوذ سیاسی بین دول، از سال های ١٩٩٠م. بدینسو اصطلاح سیاسی "Hard Power" و یا به اصطلاح " قدرت سخت" به قدرت نظامی و اقتصادی مانند، (مثلا توپ، تفنگ، طیاره و کارطوس و همچنان بقیه قوت های اقتصادی) تخصیص داده شده است، و همچنان اصطلاح سیاسی "Soft power" و یا به اصطلاح "قدرت نرم" توسط "جذب فرهنگی"، " نفوذ فرهنگی"، "حمله و یا هجوم فرهنگی" در ارتباط نفوذ سیاسی بین دول دقیقا تشریح و توضیع داده شده است، آیا دلتمردان و دولتزنان ما از این داشته های علمی بی بهره و بی نسیب مانده اند؟

سوال اصلی که دارای سه جز بوده، در اینجا این است که چرا، چگونه و چطور رژیم ایران در داخل افغانستان، با خرچ پول اندک و اجیر گرفتن مزدورانی چندی، میتواند به این طور آسانی "Soft power" و یا به اصطلاح "قدرت نرم" خود را در بین ملت بزرگ افغان فعال سازد؟

در عین حالی که امروز مثلا این موضوع مورد اجماع محققین و متخصصین روابط بین‌الملل است که در مقولۀ رقابت بین حکومت‌ ها، حتی "Hard Power" و یا به اصطلاح " قدرت سخت" مانند، (مثلا توپ، تفنگ، طیاره و کارطوس ) در درازمدت کارایی و توان مقابله با "Soft power" و یا به اصطلاح "قدرت نرم" مانند "جذب فرهنگی"، " نفوذ فرهنگی"، "حمله و یا هجوم فرهنگی"، را ندارد، پس چرا از پانزده سال بدینسو دولتمردان و دولتزنان ما در قبال حمله و یا هجوم فرهنگی رژیم ایران در داخل افغانستان دست بر زیر الاشه نشسته اند و فقط رول نظاره گر را بخود گرفته اند؟

قدرت يکی از مفاهيم اساسی در حوزه سياست بين الملل است. تصميم گيرندگان و سياستمداران در اين حوزه به دنبال توانايی تحصيل هدف های سياست خارجی خود هستند؛ در واقع اين همان مفهوم قدرت در سياست بين الملل است. کسب و توليد قدرت در دنياي جديد در مقايسه با دوران قبل از الگوهاي متفاوتي پيروي مي کند، و با تحولاتي که بعد از جنگ جهاني دوم بلخصوص از دهۀ هفتاد به بعد در ساحت انديشه و عمل به وجود آمد به نوعي، متغيرهاي جديد را جهت توليد، اعمال قدرت و کسب نفوذ وارد حوزه سياست بين الملل نموده، و اين عرصه را به شدت تحت تأثير عوامل فرهنگي و هويتي قرار داد. از اين رو، کسب وجهه و اعتبار بين المللي و نفوذ در افکار عمومي و به عبارتي، دسترسي به قدرت نرم، از جمله اهداف مهم و در عين حال، تصريح نشده ديپلماسي کشورها در حوزه سياست بين الملل است.

ديپلماسی عمومی به عنوان يکی از مکانيسم های به کارگيری قدرت نرم در اين زمينه نقش زيادی دارد که رژیم ایران در پانزده سال گذشته بوسیلۀ برخورد چند پهلویی اش با دلتمردان افغانستان ازآن استفادۀ اعظمی نموده است و می نماید، در عین حالی که بعضی از دولتمردان ما کمترین اطلاعی از "قدرت نرم" و موارد استفادۀ آن داشته بوده باشند، در پانزده سال گذشته، فقط با گرفتن خریطه های پلستیکی مملو از پول با رژیم ایران زد و بند های ننگینی را به پیش بردند و بس.

در اين سطور فقط با اندکی بيان در بارۀ تحول مفهوم قدرت، تعريف موجودیت "Soft power" رژیم ایران در داخل افغانستان و یا به اصطلاح تعريف موجودیت "قدرت نرم" رژیم ایران در داخل افغانستان و مؤلفه های مؤثر آن همچو "سیاست زبانی ایران در داخل افغانستان"، "آله سازی زبانی ایران در داخل افغانستان"، "ابزار سازی های دینی-مذهبی رژیم ایران در داخل افغانستان"، "تهاجم ایران بر میدیای افغانستان"، "تکثیر و ترویج تاریخ های تحریف شده و جعلی توسط رژیم ایران در داخل افغانستان"، اشاراتی صورت گرفته است، تا اذهان عامه در داخل افغانستان از این بیشتر صید و شکار "Soft power" رژیم ایران نگردد.

سياست بين الملل، به اين پرسش که در بين مؤلفه های تأثيرگذار "قدرت نرم" بر سياست بين الملل، چه عواملی مؤثرتر هستند، پرداخته است . با استفاده از روش "توصيفی تحليلی" ديپلماسي فرهنگي و مطبوعات و رسانه ها را به عنوان مهم ترين عوامل تأثيرگذار "قدرت نرم" در سياست بين الملل می داند. از این روست که رژیم ایران و مزدوران وی قصد در دست داشتن میدیای افغانستان را در سر می پرورانند، چنانچه در پانزده سال گذشته رژیم ایران و مزدوران وی در داخل افغانستان پیشرفت های در این ضمینه نیز داشته اند.



آنچه با عنوان "قدرت نرم" و یا Soft Power رژیم ایران در داخل افغانستان در اینجا درباره آن سخن گفته میشود، در حقیقت راه غیرمستقیم دستیابي رژیم ایران است به خواسته هایش در افغانستان، راهي که در آن از تهدید توسط تانک، توپ، طیاره و نظامییان خبري نیست. و از اثر موجودیت "قدرت نرم" و یا Soft Power رژیم ایران در داخل افغانستان، بلخصوص از پانزده سال بدینسوست، که امروز یک تعدادی هموطنان افغان ما بیش ازآنکه متوجه موضوع باشند، در خدمت رژیم ایران قرار می گیرند، بیش از آنکه به کاري مجبور شوند، به همکاري و خدمت رژیم ایران گرفته مي شوند و این عده هموطنان ما از آن رو ترغیب مي شوند که همان چیزهایي را بخواهند که رژیم ایران و منافع رژیم ایران آن را مي خواهد.

لذا قابلیت"قدرت نرم" و یا Soft Power رژیم ایران در داخل افغانستان در معادلات بین المللي
شکل دادن به علایق کوتاه مدت و نیز علایق طویل مدت رژیم ایران در داخل افغانستان است و از این روست که آگاهی ما از این موضوعات از اهمیت بسزایي برخوردار است.
رژیم ایران تلاش مي کند تبلیغات خودش را در داخل افغانستان، بلخصوص توسط به اصطلاح میدیایی افغانی افزایش و گسترش داده، و با اعمال آن و ایجاد تأثیرات خاصي به وجود بیاورد، مردم افغانستان را به شدت تحت تأثیر عوامل فرهنگي و هویتي خودش و تحت نفوذ علایق خودش بغلطاند.
پس ما مردم افغانستان باید از این نوع سیاست های پهلودار ایران با خبر و خبردار باشیم!

امروز عرصه سیاست بین الملل، به شدت تحت تأثیر عوامل فرهنگي و هویتي قرار دارد. از این رو، تبادلات و مناسبات فرهنگي و همچنین کوشش براي نگهباني از هویت کشور خویش، جایگاۀ ویژه و مخصوصی در سطح مباحث تئوریک و نظریه پردازي و همچنین در ساحت عمل به خود اختصاص داده است؛ تا جایي که برای ما مردم افغانستان لازمی می باشد تا از افغان بودن خود، از ملت بزرگ خود، از افغانیت خود دقیقا پاسداري نماییم، نه اینکه از هویت خود فرار نماییم، و تحت دستور کار سیاست خارجي کشور ایران قرارگیریم.

دیپلماسي فرهنگي و دیپلماسی عمومی دو ابزار اعمال "قدرت نرم" در سیاست بین الملل تلقي مي شوند که ایران هر دو ابزار خویش را نیز به جان ملت جنگزدۀ ما فعالانه در کار انداخته است.

"قدرت نرم" و یا Soft Power رژیم ایران در داخل افغانستان برای آخوند های آن رژیم عبارت از توانایی به دست آوردن چیزی است که رژیم ایران می خواهد با جذب و اقناع مردم افغانستان تحقق اهداف و علایق خود را کسب نماید.

برای ایران هدف از ایجاد تاریخ های تحریف شده و جعلی در قدم نخست تصویرسازی مثبت از خود... تأثیرگذاری همراه با رضایت بردیگران، ارادۀ دیگران را تابع خود کردن ومؤلفه های نظیر آن است، مگر مردم ما چرا اینقدر ساده اندیش نگهداشته شوند که در حقیقت و واقعیت موضوعاتی در این ارتباطات پی نبرند؟

برای ایران ارائه چهره موجه از خود، ارائه چهره موجه از "تاریخ" خود، ارائه چهره موجه از "فرهنگ و کلتور خود" کسب اعتبار در افکار عموم ، بلخصوص کسب اعتبار در افکار مردم منطقه میباشد، که به خاطر توسعه طلبی های منطقوی به آن نیاز دارد که در دید اول مشکل خودش میتواند خوانده شود.. مشکل ما وقتی پیدا میشود که در عین حالی که ایران از خود چهره موجه ارائه میدارد، اقوام شریف افغانستان را به تفرقه دعوت می دارد!

و یا گاهی هم ایران به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف در داخل افغانستان سهمش را چنین به کار گیرد و اختلافات را به گونه اي ترسیم کند که از آن ها امتیاز گیرد، که در هیچ صورت برای مردم ما قابل قبول نمی تواند باشد.

رژیم ایران با مهارت تمام و زیرکی محیلانه افغانستان را برای خویش "محیط خلوت" نامیده، "Soft power" و یا به اصطلاح "قدرت نرم" خود را در افغانستان عزیز ما تحت پوشش های "فرهنګ مشترک" ، "تاریخ مشترک"، حوزۀ تمدنی مشترک"، "زبان مشترک"، "دین و مذهب مشترک" بنا نموده است و به همرای باورها، نگرش ها و به طور کلي به همرای روحیه ملي، به همرای باورها و ارزش هاي ملي ما افغانها برخورد مغرضانه می نماید و به همکاری تعدادی از مزدورانش"Soft power" و یا به اصطلاح "قدرت نرم" خود را در افغانستان عزیز ما محافظت و تقویت می نماید.

در کنار بقیه ابزار می توان از دیپلماسی فرهنگی و رسانه ها به عنوان مهم ترین ابزار اعمال "Soft power" و یا به اصطلاح " قدرت نرم" در سیاست بین الملل نام برد، که ایران از انها در افغانستان عزیز ما سو استفاه های عظمی را می نماید، و برای جلوگیری ان باید راه های معقول ملی را جستجو نماییم!


به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه