د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

جوانان آگاه نگذارید که رهبران سیاسی ناکام

میرعنایت الله آشفته 02.05.2015 13:51

جوانان آگاه نگذارید که رهبران سیاسی و ناکام؛ تأریخ خونبار کشور را تکرارنمایند:
حدود ۳۰۰ الی۴۰۰ سیاسیت باز ناکام بیش ۳۵ میلیون هموطن ما را؛ قریب ۳۷سال است به گروگان گرفته اند.
قابل توجه کدرهای سیاسی؛ دست دوم و سوم احزاب متهم به خرابکاری (نیرو های چپ و راست) و نه تفنگ به دستان اجیر مزد بگیر بنام اربکی یا افراد مسلح غیر مسؤول:
وطنداران سوگمند؛ جوان های آگاه و حاضر در صحنهٔ مبارزه و میدان سیاست: با پرهیز، دوری و مقاطعه نمودن از سیاست های خود خواهانه، خود کامه و ناعاقبت اندیشانهٔ رهبران تحمیلی ناکام و یک دنده؛ می توانید بن بست سیاسی موجود را بشکنید. هیچ کشوری مغرض و مداخله گر در همسایگی، منطقه و کشورهای دور و نزدیک جهان؛ به مقایسه رهبران؟؟ ناکام افغان، مسؤول بدبختی های ۳۷ ساله ملت مظلوم افغانستان نمی باشد.
عده ای از رهبران خلق و پرچم؛ با کودتای ثور ۱۳۵۷ قدرت سیاسی را غصب نمودند. قرار مسموع از اولین ساعات تعویض قدرت؛ اختلافات قاتلانه بین دو شاخهٔ حزب مدعی ایدیالوژی طبقه کارگر و دوست مشترک شان اتحاد شوروی کبیر!؟، روز تا روز جدی تر می گردید. سفارت مسکو، وزارت خارجه و سفارت خانه کشور های سوسیالستی مقیم در کابل هر یک به دفاع یا علیه این جناح و آن جناح، برخورد های ظاهراً دوستانه؛ اما متفاوت، به دنبال اهداف خویش مصروف بودند. رهبران متکی به سفارتخانه ها و استخبارات در تقلای نجات خود و فراکسیون خویش به حذف فیزیکی رقیب، در زد وبند بودند. نتائج و سر نوشت ذلتبار شان ثبت تأریخ شد؛ تبصره بیشتر به جزئیات در این مختصر نمی گُنجد.
ملت مسلمان و آزادیخواه در اثر ستم، ندانمکاری، اختلافات ذات البینی ، کارشکنی، آزار، اذیت، تهدید، انقلابی گری !؟ زندان و به شهادت رسانیدن مردم بیگناه و بی دفاع توسط حزب تحت الحمایه؛ به تجاوز و اشغال کشور با حضور ۱۲۰ هزار سرباز تا دندان مسلح پیمان وارسا انجامید. همه شخصیت های مترقی و منور، مسلمان و وطن دوست مخالف ایدیولوژی شان و تجاوز اشغالگرانه؛ با نیرو های سیاسی و مردم متضرر با دست خالی وادار به مخالفت و قیام های مسلحانه گردیدند. در نتیجه ۷ حزب پشاوری، ۸ حزب مشهدی، قریب ۶ میلیون مهاجر، ۱،۵ میلیون شهید، شیرازه کشور از هم گُسیخته شد، دست همسایه ها طمع در سیاست کشور، باز و عمال خویش را ذریعهٔ پول، اسلحه، تبلیغات و . . . حمایت نموده، رهبری قیامهای آزادی بخش ملی ملت از شخصیت های متعهد به منافع علیای کشور و اهل سیاست به افراد جنگی، تعدادی قوماندان های فاقد سواد که از حُب وطن و ارزش خاک بدور بودند، افُتید.
به قیمت خون و رشادت ملت افغان، شکست کمونیزم در جهان؛ غرب، با مسکو، پاکستان، ایران و . . . درغیاب ملت فاتح افغان، دست به توطیٔه دیگر برده رهبران افغان ی متفرق و عمال خود را، تشویق به معاملات و سازش های تازه نموده که سر انجام خلاف پلان ۵ فقره ای شاه سابق و سازمان ملل متحد؛ عده ای از افراد بلند رتبه حزبی دولتی انقلابی!؟ و عده ای از رهبران جهادی؛ خلاف ادعای دروغین خویش کمونست !؟ و مجاهد نما ( دو آتشه های چپ و راست ) بنام مجاهد اما در واقع سکتاریست و قوم پرست، در سازش های ننگین توافق نموده ۸ ثور مرحله ننگین و خون هزاران جوان شجاع وطن را که بنام کمونست و اشرار ریخته بودند، به اصطلاح خود را پیروز و وارد مرحله سرقت جهاد و آزادیخواهی شدند. جنگهای داخلی، تخریب شهر و سرقت دارایی های عامه، شهادت ۷۰ هزار کابلی بیگناه و جنایات بیشمار دیگر که ثبت تأریخ و کار نامه های به اصطلاح انقلابیون!؟ و مجاهد نماها گردید. شواهد و اسناد کافی در فلم های مستند موجود است.
درامه ظهور طالبان، برچیدن حکومت شر و فساد مستقیماً به دلایل فوق و برنامه های دیگر از همینجا آغاز گردید.
ذکر مختصر این حوادث خونبار صرف تکرار احسن به منظور آگاهی شما جوان های عزیزیست که در این بازی ها اصلاً دخل و غرضی نداشته و ندارید.
بناءً زمینه های بحران موجود، ریشه در ۳۷ سال قبل دارد. هیچ منطقی وجود ندارد که از احساسات پاک شما نیروی بالنده، چهره های کهنه کار ناکام و بدنام سوء استفاده کرده بتوانند.
سقوط خونبار رژیم تاریک اندیش طالبان، کنفرانس ناقص بُن، دور نگهداشتن رهبری حزب اسلامی، کوبیدن و انتقام کشیدن هر مخالفی بنام طالب و القاعده، فرستادن مردم بیگناه و بی دفاع به زندان های داخلی و گوانتانامو، خود خواهی و خود محوری در حکومت ۱۳ سالهٔ آقای کرزی، اختلاف ذات البینی دوره مؤقت، انتخابات!؟ دور اول و دوم، دقیقاً تداوم همان ندانکاری رژیم های گذشته بود که تکرار مکررات آن در انتخابات!؟ شرمسارانهٔ اخیر و تحمیل حکومت دو منزلهٔ وحدت ملی!؟ یا وحشت ملی، متبارز و به بن بست انجامیده است.
از نظر این قلم مشکل چیست و راه حل کجاست!
دو همسایه بدخواهٔ ایران و پاکستان با وجود تفاهم ظاهری محصور بودن افغانستان را به بنادر موجود، به نفع خود میدانند تا ایجاد بنادر جدید؛ بخصوص بندری با کشور چین و نزدیکی با هندوستان، بروسیه نیز خوشایند نمی باشد.
ظهور داعش، پروپاگند تبدیل بیرق سفید طالبان به سیاه، بگمان این قلم طرح بیرونی هاست و تحمیل ی دیگریست بر ملت افغانستان. افسانه داعش تا حقیقت آن بیشتر به منافع مداخله روسیه، ادامه بازی دوگانهٔ دیگران و پاکستان، ایجاد رعب و ترس به همسایه های شمالی کشور و مانع ایجاد بندر تجاری بین افغانستان و چین می باشد. آقای کرزی قبلاً بوضاحت این پروژه را هویدا ساخته بود که توسط طیارات؛ مخالفان مسلح را از جنوب کشور به شمال؛ انتقال میدهند.
خوشبختانه ۳۶ سال جنگ تحمیلی و بازی کشورهای ذی نفوذ همسایه، منطقه و جهان؛ تعدادی از کدرهای سیاسی نسل دوم و سوم متعلق به احزاب چپ و راست؛ متوجه این نکات بوده که جسته و گریخته از بیانات شان درک می شود.
راه حل و پیشنهاد!
داشتن حکومت قوی یک دست و فاقد تیم؛ آموختن درس وعبرت گرفتن از گذشته ها می باشد.
بناءً جز کار هدفمند افغانستان شمول، فارغ از دیدگاه سمتی، زبانی، قومی، مذهبی، ایدیالوژی های وارده و بیگانه بین نیروها و شخصیت های سالم رژیم موجود و نیرو های مخالف رژیم که باور به یک افغانستان متحد و متکی بخود باشند. ایجاد فضای گفت و گو بین نیروهای سیاسی، بدور از آزمون شده ها.
تا عدالت تأمین نشود؛ قانون یکسان تطبیق نگردد؛ صلح بوجود آمده نمی تواند.
به امید حاکمیت عقل بر احساسات، به امید اتحاد ملی، به امید درک منافع ملی و ترک۳۰۰ الی ۴۰۰ چهره مسؤول حوادث ۴ دهه اخیر کشور!
زنده باد افغانستان