د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

وضعیت حاکم بر کشور – تصادفی یا تحمیلی؟

حیات پیاوړی 08.02.2015 00:07

برخی از دوستان بطور خوشبینانه و بر بنیاد برداشت های شان و به نسبت دوری از اوضاع موجود کشور به آدرس به اصطلاح حکومت وحدت ملی (هفت حکومته) سفارشات و پیشنهادات را ارائه میدارند، مثلا؛ پیشنهاد می نمایند که ادارات غیر مؤثر و غیر ضروری که در دوره زمام داری سیزده ساله رئیس جمهور سابق کشور حامد کرزی تآسیس و باعث پندیده گی و زمینه ساز فساد گسترده گردیده اند از چوکات تشکیلات دولت جدید حذف گردند و یا هم این و آن اصلاحات باید در تشکیلات دولت صورت گیرد تا از یک طرف تورم اداری و مصارف طاقت فرسا جلوگیری بعمل آید و از سوی دیگر ادارات به درد خور و مورد ضرورت تاسیس و تقویه گردند که موجودیت آن ها یک ضرورت مبرم و اساسی میباشد. نظریات و پیشنهادات این دوستان قابل قدر است اما عملی نمودن آنها یک اراده قوی سیاسی و یک تیم تطبیق کننده کار دارد. من بطور خلاصه پیشنهادات هم مثل را به آدرس رئیس جمهور در صفحه فیسبوک خود بعد از آدای حلف وفاداری رئیس جمهور در نخستین روز های آغاز کار شان به شکل بسیار ساده و مختصر ارائه نمودم. آن زمان هم مطمئین بودم که رئیس جمهور فعلی این نوع پیشنهادات (که غالبا به آن توجه صورت نه خواهد گرفت) ولی از نظر مردم ما واقعا دارای اهمیت بسیار زیاد میباشد، توان انجام این نوع اصلاحات که بدون شک نیاز مبرم به آن موجود میباشد را نخواهد داشت چون نظام شکل مافیایی را خود به اختیار نموده است و به یک اداره کاریابی تبدیل شده نه یک اداره کارای انجام امور. از اینرو من هم مصمم شدم عدم ضرورت و عدم کارایی چند اداره را به گوش هموطنان خود برسانم.
قرار معلوم و تجربه راجع به این شخص محترم هویدا است که از سن جوانی و زمان مکتب و فاکولته به همصنفان او واضح بوده که این محترم نظر کسی دیگر را قبول نمی کرد و فقط هر کار را مطابق نظر و میل خود انجام میداد، و تا حال در برخورد شان کدام تغییر محسوس نگردیده است چون فکر میکند که نسبت به دیگران همه چیز را خوبتر درک می کند. من به این ارتباط یک مثال زنده خدمت تان به عرض می رسانم:
دقیقا به تاریخ اول ماه سپتمبر سال ۲۰۰۸، مطابق روز اول ماه مبارک رمضان به اشتراک چند دوست با تجربه سیاسی، مخلص و با درد (که من خورد ترین شان بودم) به ملاقات رئیس جمهور فعلی به خانه جناب عالی، واقع درالامان رفتیم. در جریان نشست دوستان به جناب محترم پیشنهاد کردند که هرعمل یا پلان بهتر (اجتماعی، سیاسی و اقتصادی) بدون داشتن یک تیم کارا ترتیب و تطبیق شده نمیتواند (البته تیم از نظر ما بدون یک حزب یا جبهه سیاسی کدام چیز دیگری شده نمیتواند). جناب شان در جواب پیشنهاد گروپ ما فرمودند که این پیشنهاد گروپ حد اقل صد ساعت وقت شان را در مراحل ابتدایی به مصرف خواهند رساند و او فعلا به این پیمانه وقت فارغ ندارد. این هم بود تحفه و جواب رئیس جمهور فعلی کشور در مقابل پیشنهاد مطرح شده گروپ چهار نفری ما. بعد از گذشت چند سال فکر می کنم رئیس جمهور باید خلا و ضرورت موجودیت یک تیم منظم، منسجم، معتقد، متعهد و وفادار به یک برنامه، را بالخصوص زمانیکه تیم مخالف انتخاباتی شان سرک های کابل را مسدود نمودند، احساس و درک کرده باشند. اگر رئیس جمهور دارنده یک تیم واحد و یکپارچه با یک آجنداء ملی می بود، طرفدران و هواخواهان داکتر اشرف غنی باید به شکل یک عکس العمل مثبت، دموکراتیک و صلح آمیز حد اقل راه کابل - جلال آباد را برای یک هفته مسدود میکردند بدون شک یک نتیجه مثبت را به نفع افغانستان بدست می آورد. بازهم در اثنای تشکیل کابینه جدید به اهمیت این موضوع پی برده باشد که برای معرفی استحقاق خود در کابینه به چه نوع اشخاص نیاز دارد یا پست های وزارت های مربوط استحقاق خود را به اشخاص شایسته و صادق باید پر می نمود. برخلاف تیم حشری اتنخاباتی داکتر صاحب اشرف غنی از "گروه گروه غنډل و گروه گروه گژدم" تشکیل شده بود و آن هم به امید گرفتن امتیازات نه وفادار به نظر و طرح داکتر صاحب، که بدون شک اگر برای شان امتیاز داده نه شود به اصطلاح میروند پشت کار خود. آثار این نوع بی تفاوتی ها در تیم حشری داکتر صاحب اشرف غنی از همین حالا مشهود میباشند یعنی عدم همکاری با رئیس جمهور.
به ارتباط پیشنهادات و نظریات خوشبینانه دوستان خود به عرض می رسانم که دیگر بس است. آخر تا کی خوشباور و تا کی دنباله روی! چرا افغان ها دارای طرح خودی ملی نباشند که هم شریک طرح و پیشنهاد باشند و هم در تطبیق طرح و پیشنهاد سهم فعال داشته باشند. برای افغانها و افغانستان هنوز هم ضرورت و اهمیت تاسیس این تیم یعنی تاسیس یک حزب یا جبهه ملی پا بر جا است و دوستان و طن دوست باید با درک مسئولیت در این راستا از توجه جدی کار بگیرند، دست بکار شوند و در این راستا اقدامات عملی نمایند. . شاید سوال مطرح گردد که ما در گذشته بسیار نزدیک احزاب دارای افکار و برنامه های مختلف داشتیم و مردم افغانستان دست آورد های آنها را به چشم سر مشاهده کردند. بلی ! بدون شک دوستان درست می فرمایند، ولی نباید فراموش کرد که آن احزاب از بدو تاسیس احزاب ملی نبودند و کدام برنامه ملی هم نداشتند و در نتیجه اعمال و کردار آن جمله احزاب این وضعیت بی باوری در راه تاسیس حزب ملی و واقعی حاکم گردیده است. اکثرا احزاب ثبت شده موجود در وزارت عدلیه احزاب مود روز و بازاری و غیر سیاسی و غیر ملی میباشد. فعلا هم احزاب وجود دارند که در یک اطاق خانه یا تجارتخانه یک شخص دفتر دارند و آنها را بنام احزاب فردی یا فامیلی یاد کرده میتوانم، حتی برخی اوقات تعداد اعضای حزب آنها از تعداد اعضای فامیل آنها کمتر میباشند. من احزاب را می شناسم که نه برنامه دارند و نه تشکیلات و در وزات عدلیه ثبت گردیده اند. اینکه این احزاب مطابق ضرورت های اساسی مردم و آجنداء ملی تاسیس نگردیده اند، اینها خود باعث یک مانع بزرگ در سر راه تاسیس یک حزب واقعی و ملی گردیده اند. در مقابل ان جمله دوستان که احزاب سیاسی را وسیله بد بختی مردم میدانند، باید متوجه باشند که احزاب سیاسی یک عنصر دموکراسی میباشد و بدون موجودیت احزاب سیاسی دموکراسی ناقص میباشد.
تاسیس یک تیم ملی به شکل یک حزب یا جبهه ملی یک ضرورت ناگزیر و یگانه وسیله اساسی نجات مردم و کشور میباشد و این کار بدون اشتراک فعال اشخاص آگاه، اقشار مختلف مردم افغانستان و بدون شک یک طرح و پلان مناسب صورت گرفته نمی تواند. همچنان به هیچ صورت یک نظام مردم سالار و عادل بدون اشتراک فعال مردم به وجود آمده نمی تواند. برای پیشبرد روند اجتماعی و سیاسی انسان ها نقش اساسی و تعیین کننده دارند. هیچ پلان در دنیا امروزی بدون داشتن منابع ضروری و مناسب عملی شده نمیتواند و انسان ها از جمله اساسی ترین منابع برای ترتیب و تطبیق هر نوع پلان به شمار میروند.
من بر این باور میباشم که هر نوع پیشنهاد و پلان مثبت در صورت عدم اشتراک و آدای سهم فعال مردم، هیچ تحول و تغییر مثبت در وضعیت فعلی سرنوشت مردم و کشور رونما نخواهد گردید، بلکه وضعیت از این هم بدتر خواهد شد. بدون شک ارائه پیشنهادات مثبت به حاکمیت فعلی کار بد نیست، اما دوستان باید این را هرگز فراموش نه کنند؛ اشخاصی که درسیزده سال گذشته کار های را (خوب یا خراب) انجام میدادند، آیا نمیدانستند که کدام عمل شان خوب و کدام کار شان نا مناسب بوده است؟ نه خیر اینطور نیست. واقعیت امر اینست که اصلا اراده رفتن به صراط المستقیم در فکر و عمل این گروه ها وجود نداشت و ندارد. به نظر من خوب میدانستند و حالا هم میدانند و وقتیکه هر عمل نا شایسته و خلاف منافع مردم و کشور را انجام میدهند، چون منافع شخصی آنها ایجاب می نمایند، بطور آگاهانه انجام میدهند. آنها به پیشنهادات هیچ کس ضرورت ندارد و ارائه پیشنهادات کدام جای را هم نمی گیرد، چون گوش شنوا، چشم بینا، قلب، نیت و اراده صفا وجود ندارد.
بخاطر تمرکز به موضوع مورد نظر یعنی پیشنهاد دوستان بخاطر حذف برخی از ادارات قابل یاد اوری است که هفته گذشته باز هم نوبت تقرری مشاورین برای معاون اول و دوم رئیس اجرائیه رسیده بود. بر اساس حکم رئیس اجرائیه حکومت وحدت ملی مشاورین جدید برای معاون اول دوم رئیس اجرائیه تقرر حاصل نمودند. اگر رئیس جمهور واقعا مصمم می بود یا به عبارت دیگر صلاحیت مقرری و بر طرفی را میداشت از مقرری بی مورد و بی ضرورت مشاورین و سخنگویان بی حساب توسط رئیس اجرائیه مانع و از این تشتت و تورم در اداره جلوگیری به عمل می آورد. متاسفانه هیچکس نه از خود و نه از این اداره تحمیلی مرکب از اضداد (ماران سره یاران) که توسط جان کری اساس آن گذاشته شده است، این سوال را مطرح نکردند که آیا لایحه وظایف این مشاورین، سکرتران و سخنگویان بی شمار چه خواهد بود؟ این حرکت موازی معنای حکومت در حکومت (اژدهای یا بلای دو سر) به معنای چیست؟ گشودن راه برای تجزیه یا کدام پلان و معامله مرموز دیگر پشت پرده. چنان به نظر میرسد که تشکیل ریاست اجرائیوی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان تسجیل نگردیده، و نه هم کدام مثال دیگر آن در تاریخ جهان دیده شده و نه هم وضعیت اقتصادی کشور که عمدتا استوار بر کمک جهانی و پول گدایی و گروی میباشد، نسبت به تشکیلات اصلی دولت در ایجاد تشکیلات جدید فعال تر و از نگاه حجم وسیع تر و در مصارف لنگری دارای دست باز، غیر ضروری و فرمایشِی میباشد.
در حالیکه این مردم امتیاز (کمرشکن برای ملت) میگیرند و در مقابل هیچ نوع مکلیفیت و مسئولیت ندارند. از نقطه نظر مدیریت معاصر اولا برای ایجاد یک اداره و یا موسسه نوعیت و حجم کاری ارزیابی میشود بعد از آن دورنما، رسالت،و وظایف که باید انجام گردد، پوست مناسب ایجاد میگردد و بالاخره کارمندان شایسته و با ظرفیت برای پیشبرد امور تعیین میگردد. آیا دوستان این کار را یک عمل منطقی و تصادفی می پندارد؟ نه خیر و نباید خود را فریب دهیم، زیرا این عمل، عمل تصادفی و اتفاقی نیست، بلکه یک روند و نسخه تحمیلی و غیر دموکراتیک از طرف جان کری بطور آگاهانه و مطابق کدام پلان قبلی که افغانها یا به عبارت دیگر ملت محروم نگهداشته شده از آن خبر ندارد، انجام داده طرح و عملی گردیده است. من بخاطر این عمل را یک کار پلان شده میگویم که در دنیای امروزی هیچ کاری بدون داشتن یک پلان منطقی انجام نمی گردد. این ما افغان های بدبخت و عجیب الخلقت هستیم که معتقد به پلان نیستیم و به آن کدام اهمیت قایل نمی باشیم.
آیا دوستان راجع به این موضوع فکر می کنند که چرا روند انجام امور به نحوه فعلی شگفت آور به پیش میرود؟ به نظر من موضوع روشن است یعنی فقط بخاطر منافع شخصی و گروهی (آب خت کردن و ماهی گرفتن) و بدون شک هیچ فرصت برای انجام امور که متضمن منافع ملی باشد، وجود ندارد. طوری که در فوق ذکر گردید این وضعیت بطور آگانه از طرف اجنبی ها و خوش خدمتان داخلی آنها بالای مردم افغانستان تحمیل گردیده است. چون تاسیس یک حکومت خدمتگذار به منافع یک مشت مفت خوار و منفعت جو نیست و دیگران هم نمی خواهند تاسیس یک اداره و نظام سالم و ایستاده به پای خود را افغانستان زمینه سازی نمایند، چرا که اساسا این کار وظیفه شان نیست و منافع آنها هم این را ایجاب نمی کند. لذا به این نتیجه میرسیم که این وضعیت حاکم کدام امر تصادفی نبوده، پیشنهاد و یا تبصره حق و نا حق هم کدام جای را نمی گیرد و نه درد ملت را دوا می کند، اما در مقابل سبب ضیاع وقت و یآس و نا امیدی مردم افغانستان می گردد. این اشتباه سیاسیون افغانستان خواهد بود که بطور آگاهانه یا غیر آگاهانه هم خود و هم مردم را به وعده های نرم و چرب و نشان دادن باغ های سرخ و سبز فریب دهند.
توقع اصلاحات از اداره موجود به نظر من کار مناسب نیست و یگانه راه نجات در شرایط فعلی مبارزه سیاسی آگاهانه، منظم و مسالمت آمیز میباشد، در غیر از آن وقت ما و شما و در مجموع از مردم افغانستان نا حق ضایع میشود.