د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

نازایی مطلق زبان فارسی

انجنیر شیر ساپی 16.02.2012 21:32

نزديک هفتاد سال است که «فرهنگستان زبان فارسي»، که در زمره‌ ی دستک و دست ساخته هايی است، حاصل رسوخ عوامل … در دستگاه رضا شاهی، برای جان و هويت دادن زورکی به زبان ناتوان فارسی، عرق ريزان تلاش می کند و بخشی از بودجه ‌ی فرهنگی ناچيز اين مملکت را به خوش نشينانی می بخشد که در اين مدت دراز، حتی ۷۰ واژه، يعنی سالی يکی، برای زبان فارسی تراش نداده اند، تا بگوييم دخل و خرج شان برابر بوده است. انصاف بايد داد که در اين باره عذر فرهنگستان نشينان موجه است، زيرا با هيچ ترفندی نمی‌توان زبانی را که فاقد ساختار اتيمولوژيک است، به زايمان واداشت.
به يک پاکت چهار گوش شير نگاه می کردم. در ميان کادر يکی از اضلاع آن، با حروف و زبان انگليسی، نوشته شده بود: «pasteurized & homogenized» و در ضلع ديگر پاکت، در کادری مشابه، همين دو واژه را، با همين تلفظ و فقط با حروف فارسی، که در واقع الفبای عربی است، تکرار کرده بودند: «پاستوريزه و هموژنيزه»‌ ! اما در ضلع بعد، که به زبان عرب بود، باز هم در کادری مشابه، آمده بود: «مبستر و متجانس».
حتی در زبان انگليسی «پاستوريزه» را نمی‌توان واژه ‌ای با ريشه‌ ی زبان لاتين شناخت، زيرا با چسباندن پسوند فعل متعدی به دنبال نام مخترع شيوه‌ ی پالايش، يعنی پاستور، لغتی بدون ريشه ساخته‌اند، اما عرب، با زبان گوهرين‌اش، به سادگی، از ريشه‌ ی «ستر»، که به معنای «پاک کردن از پليدي» است، و فارسی زبانان از آن مصدر بی‌هويت «ستردن»‌ را ساخته‌اند، مشتق زيبای «مبستر» را در جای «پاستوريزه» و از ريشه‌ ی «جنس» ، به معنای «اصل هر چيز»‌، مشتق بسيار توانای «متجانس» را قرار داده است. استاد ممتاز و مرحوم، دکتر محمد حسين روحانی، که کارشناس نخبه ‌ای هر دو زبان فارسی و عربی بود، در شماره ی نخست مجله‌ ی «بينات» مقاله‌ ی مستندی در‌باب نازايی مطلق زبان فارسی و نوزايی دائمی زبان عرب آورده و می‌نويسد که در عرصه های فنی و تخصصی هم، لغت بيگانه به زبان عرب ورود نمی کند، زيرا در اندک زمان، آن زبان توانا، جای‌گزين مناسب و فصيح و زيبايی در جای آن خواهد نشاند. هرچند برای گستردگی و توانايی و خلوص زبان عرب کافی است بگوييم زبان انتخابی خداوند برای بيان قرآن جاويدان است.
صاحبان شعار «فارسی شکر است»، که اگر نيت کنند با آن حلوا هم بپزند، از کاربرد لغت عرب ناگزيرند، با تمام دم و دستگاه «فرهنگستاني»‌ خود بقيه‌ ی عمر مرا فرصت دارند، تا به هر ترتيب، برای همين دو واژه‌ ی پاستوريزه و هموژنيزه، اگر نه لغت بالغ، بل با توضيح و تفسير هم که باشد، بدون استفاده از لغت عرب، دو جای ‌گزين مناسب بسازند، که هر کدام از پنج واژه بيش‌تر نشود و چون اين کار ناميسر است، شايد سرانجام خردمندان اين سرزمين تسليم اين حرف حساب شوند که هياهوی تبليغاتی موجود در باب توانايی های زبان و قوم فارس، چنان که در قضيه ‌ای خليج فارس شاهد شديم، از ابزارهای مراکز …..، برای توليد تفرقه ميان بوميان ايران و مردم منطقه است. اين گونه ابزارها، قرنی است روشن فکران و ناسيوناليست‌های بی‌ريشه و رضا شاه زاده ا‌ی ايران را دائما تحريک می‌کند که با اتکاء به زبان ظاهرا شيرين خود و به پشتيبانی ديوان‌های شعری که ۷۰ درصد لغات کاربردی آن، که موجب حلاوت آن اشعار است، بهره برده از بنيان کلام عرب است، خود را از تمام فرهنگ‌های جهان و به خصوص از فرهنگ مردم عرب برتر بشمارد!!! آيا زمان آن نيست که به خردمندی باز آييم، خود را از تور افتخارات قلابی يهود بافته، که موجب درجا زدن و توقف و عطف نظر به پشت سر و جدال بی‌سبب با فرهنگ همسايگان و بل جهان است، نجات دهيم و به وحدت ملی و منطقه و‌ی بيانديشيم که دستور کار مبرم روز و روزگار آشوب زده‌ ای دنيای کنونی ماست.
 متتبع :انجنیر شیر ساپی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 درس پاکت شير ؟!!!  ناصر پورپیرار [ جمعه ۲۵ دی (جدی) ۱۳۸۳] آرشیف - [ http://www.naria.ir ]