څېړنوال  عبدالرحيم بختانى خدمتگار                                                

 

فدراسيون روسيه

          ١- موقعيت جغرافياى:- فدراسيون روسيه در جهان بزرگترين کشورى است که در قاره اروپا و آسيا موقعيت دارد . طرف غرب آن ناروى ، فنليند ، استونيا و لتوانيا موقعيت دارد . در جنوب آن اوکراين و بيلا روسيه قرار گرفته اند . کشور گرجستان ، آذربايجان و قزاقستان در جنوب روسيه قرار داردند بحيره کسپين و بحيره سياه نيز در جنوب اين کشور قرار دارد . در قسمت هاى جنوب شرقى روسيه چين ، مغلستان و کورياى شمالى واقع شده اند .

          مساحت روسيه :- ( ١٧٠٧٥٤٠٠ ) هفده ميلون و هفتادو پنج هزار و چهار صد کيلومتر مربع است . قسمت وسيع سرزمين روسيه شامل دشت ها ، جنگل ها و يخبندان است .

          نفوس روسيه :- نظر به احصائيه سال ٢٠٠م ( ١٤٦٥٠٠٠٠٠ ) يکصد چهل شش ميليون و پنجصد هزار نفر .

          ترکيب ملى در روسيه :- در روسيه در حدود ١٨ فيصد روس ٣ فيصد او کراينى ، ٤ فيصد تاتار ، ٩ فيصد با شقر ، ٨ فيصد بيلاروس و متباقى ٥٨ فيصد ميليت هاى مختلف خورد و کوچک زنده گى دارند .

          دين و مذهب در روسيه :- در فدراتيف روسيه عيسوى اورتودوکس ١٦،٣ فيصد عيسوى پروتستانت ٥، ٩ مسلمانان ١٠ فيصد ، يهوديان ٥، ٦ فيصد و ٨٤ ، ٧٣ فيصد بى دين وبى مذهب .

        تاريخ مختصر روسيه :-

          ١- روسيه در قرون باستان :- در مناطق مختلف روسيه مردم از ٨٠٠- ١٠٠٠ سال قبل از ميلاد زنده گى داشتند . مناطق متمدن باستانى روسيه عبارت از جزيزه کريما ، اوکراين و بيلا روسيه است . که زندگى اين مردمان را آثار باستانى که از مناطق فوق بدست آمده بيان ميکند .

          ٢- روسيه از قرن ٩ تا قرن ١٣ ميلادى :- قبل از قرن ( ٩ ) در روسيه کدام دولت متمرکز وجود نداشت در تمام ساحات روسيه که موقيعت اقتصادى و تجارتى داشت توسط شاهزاده نشين هاى محلى اداره ميشد . در قرن نهم ميلادى شهزاد ، نشين هاى کيف و اطراف آن متحد شده و اولين دولت روس يعنى دولت کيف را تشکيل دادند . به تعقيب آن در قرن دهم ميلادى دولت ديگر روسى بنام دولت ((نورگورد )) تشکيل گرديد . در آغاز قرن ١٣ ميلادى دولت ديگرى بنام دولت مسکو تشکيل گرديد . تا حملات چنگيز يعنى ١٣٣٧م بين اين دولت هاى روسى کشمکش ها جريان داشت .

 

 

 

 

 

          ٣- حملات مغول ها بر روسيه :-

          ( ١٢٣٧م – ١٤٨٠م )

          حملات چنگيز بالاى روسيه بسال ١٢٣٧م آغاز شد و آنها تا سال ١٤٨٠م در آنجا حاکميت نمودند و تمام دولت هاى محلى آنجا را تابع خود ساختند و درحدود ١٤٣ سال در روسيه حاکميت داشتند . بعد  از سال ١٤٨٠م زمانيکه مغول ها در روسيه شکست خوردند ، مسکو مرکز دولت روس قرار گرفت . از سال ١٤٨٠ يعنى خارج شدن مغول ها از روسيه تا حملات ناپيليون در سال ١٨١٢م در روسيه پيشرفت هاى در بخش زراعت ، مالدارى و صنعت صورت گرفت ، که با حملات ناپيلون اين پيشرفت ها توقف نمود .

          بعد از حملات ناپيلون سلسله پادشاهى به خاندان رومانوف رسيد که آنها تا سال ١٩١٧ يعنى انقلاب اکتوبر دوام نمود که بادشاهان مهم آن قرار ذيل است :

            ١- الکساندر اول

            ٢-  الکساندر دوم

            ٣- الکساندر سوم

            ٤- نيکلاى اول

            ٥- نيکلاى دوم وغيره

روسيه از انقلاب اکتوبر تا فروپاشى شوروى

          از سال ١٩١٧ الى ١٩٩١ به مدت ٧٤ سال در روسيه و کشور هاى اشغال شده توسط روسيه حزب کمونست روسيه حاکميت عام و تام داشت و در اين دوره هفت رئيس جمهور کمونست حکمروايى نمودند که عبارت اند از :

            ١- لينن – ١٩١٧ – ١٩٢٤

            ٢- ژوزف استالين ١٩٢٤ – ١٩٥٣

            ٣- نکيتاخر و شچف ١٩٥٣ – ١٩٦٤

            ٤- بريژنف – ١٩١٤ – ١٩٨٣

            ٥- اندروپف ١٩٨٣ – ١٩٨٤

            ٦- چرنينکو ١٩٨٤- ١٩٨٥

            ٧- کرباچف ١٩٨٥ – ١٩٩١

          ٥- روسيه از سقوط شوروى تا امروز :- بعد از فروپاشى اتحاد شوروى که به ١٥ کشور جداگانه تقسيم شدند تا کنون سه رئيس جمهور رياست جمهورى خويش را سپرى نموده اند که قرار ذيل ميباشند :

            ١- بوريس يلتسن براى دو دوره از تاريخ ١٩٩١ – ١٩٩٩ م

            ٢- ولاديمير پوتين براى دو دوره از تاريخ ٢٠٠٠ – ٢٠٠٨م

            ٣- مدويروف از ٢٠٠٨ –

          احزاب سياسى روسيه :-

          ١- حزب کمونست روسيه : - اين حزب قبل از انقلاب اکتوبر تشکيل شده بود ، و از آن زمان تا امروز برايديالوژى مارکسيزم – ليننيزم اتکا دارد . حزب کمونست در سال ١٩١٧م قدرت را بدست گرفت و تاسال ١٩٩١ بر روسيه و کشور هاى تحت نفوذ روسيه حاکميت مام و تام داشت . اين حزب در سال ١٩٨٨م ٥ ، ١٩ ميليون عضو داشت که در حدود ٦٠٨ فيصد نفوس اتحاد شوروى سابق را در بر مى گرفت . اين حزب امروز در کنار مشى مارکسيستى – ليننيستى از ميهن پرستى و ملى گرايى هم تاکيدى مى کند .

          ٢- حزب روسيه واحد:- اين حزب در سال ٢٠٠١ تشکيل شد و مدت هشت سال ميشود که بر قدرت سياسى روسيه حاکميت دارد . بعد از سال ١٩٩٦ بتعداد ٨٦حزب سياسى در روسيه تشکيل شد که مهم ترين آنها قرار ذيل ميباشند :

          حزب وحدت همه روسيه ، حزب وطن ، حزب اتحاد نيرو هاى راستگرا ، حزب ليبرال دموکرات روسيه ، حزب خانه ما روسيه ، حزب سوسياليست روسيه ، حزب زنان روسيه ، حزب دموکرات روسيه وغيره .

            تشکيل کشور هاى مستقل مشترک المنافع

          بعد از فروپاشى اتحاد شوروى بتاريخ ٧دسمبر سال ١٩٩١م روساى جمهور روسيه ، اوکراين وبيلا روسيه در نزديکى مينسک تشکيل جلسه دادند و جامعه کشور هاى مستقل مشترک المنافع را اعلان کردند .

          رهبران جمهوريت هاى آسياى ميانه و قفقاز هم در شهر عشق آباد تشکيل جلسه دادند و بتاريخ ٢١ دسامبر سال ١٩٩١ پيوستن خود را به اين اتحاديه جديد علان نمودند اين کشور ها عبارت بودند از : ارمنستان ، آذربايجان ، قزاقستان ، قرغزستان ،ملداويا ، تاجکستان ، ترکمنستان ، و ازبکستان .

          کشور هاى گرجستان ، لاتويا ، استونيا و ليتوانيا در اين اتحاد شامل نشدند .

            تقسيمات ادارى روسيه :-

          فدراتيف روسيه از نظر تقسيمات ادارى به (( ٦٩ )) ولايت ، (( ٢١ )) جمهوريت خود مختار و (( ١٥ )) منطقه خود مختار و ٢ شهر فدرال تقسيم شده است .

          در تقسيمات فوق (( ٢١ )) جمهوريت خود مختار صلاحيت هاى زيادى را در اختيار دارد . از جمله         (٢١) جمهوريت خود مختار هفت ( ٧ )جمهوريت آن در قفقاز شمالى ، شش ( ٦ ) جمهوريت آن در بين درياى ولگاو کوه هاى اورال و پنج ( ٥ ) جمهوريت آن در سايبيريا موقعيت دارد و سه ٣ جمهوريت ديگر در قسمت شمال روسيه موقعيت دارد .

          نهضت هاى آزادى خواهى در اين جمهوريت ها از زمانه هاى بسيار قديم يعنى از زمان تزار ها آغاز گرديده و تا امروز ادامه دراد . مردم اين جمهوريت ها از نظر قومى ، مذهبى و نژادى از روس ها تفاوت هاى زيادى دارد . به همين دليل دايماً  آنها خواهان آزادى از فداتيف روسيه هستند .

نظام سياسى روسيه :-

          ١- رئيس جمهور :- به اساس قانون اساسى سال ١٩٩٣م انتخابات رياست جمهورى در هر چار سال يکبار صورت مى گيرد . بعد از فرپاشى اتحاد شوروى براى مدت دوه دوره بوريس يلتسين و براى مدت دوره ولاديمر پوتين دوره رياست جمهورى را سپرى نمود . در قانون اساسى روسيه ذکر گرديده که از دوه دوره اضافه تر کسى نمى تواند که رئيس جمهور شود .

          ٢- صدراعظم :- صدراعظم و معاون صدراعظم اعضاى کابينه و تمام مقامات عاليرتبه دولتى روسيه توسط رئيس جمهور تعين ميگردد . در تعين مقامات فوق تنها در تعين صدراعظم موافقه دوماى روسيه يا ولسى جرگه روسيه شرط است .

          ٣- پارلمان روسيه :- پارلمان روسيه از دو شورى ترکيب يافته است :

            ١- شوراى فدرال :

            ٢- اعضاى دوما :

          ١- شوراى فدرال :- شوراى فدرال ١٧٨ اعضاى انتخابى است که اين اعضاء از طرف مقامات عالى رتبه ولايات و جمهوريت هاى خود مختار . براى مدت چهار سال تعين ميشود .

          ٢- دوما : ٤٥٠ عضو دارد ، که ٢٢٥ عضو آن از طرف احزاب سياسى و ٢٢٥ عضو ديگر آن از طرف مردم براى مدت چهار سال انتخاب ميشوند .

          ٤- قواى قضائيه :- اعضاء و رئيس محکمه قانون اساسى ، ستره محکمه و محکمه قضات بلند ترين مقام هاى قضايى روسيه به شمار مى رود . رئيس و اعضاى اين مقامات عالى به پيشنهاد رئيس جمهورى و منظورى شوراى فدرال براى تمام عمر تعين ميشوند .

            ظرفيت هاى اقتصادى فدراتيف روسيه :-

          شواهد موجود نشان ميدهد که فدارسيون روسيه به لحاظ منابع اقتصادى از وضعيت قابل ملاحظه برخوردار است . مواد خام معدنى معادن گاز ونفت ، زغال سنگ ، کان هاى آهن ، منابع زير زمينى غير فلزى منابع آبى از عمده ترين توانايهاى بالقوه روسيه در زمينه اقتصادى محسوب ميشوند.

          مواد خام معدنى روسيه جايگاه عمده را در جهان دارا است . ارزش مواد خام شناخته شده در روسيه به ٢٨٠٦ تريليون دالر ميرسد . اساسى ترين و با ارزش ترين منابع مواد خام در اين کشور در شرق و شمال قرار گرفته اند . مناطق شرقى کشور داراى ٩٠ فيصد منابع سوختى و بيشتر از ٨٠ فيصد ذخاير انرژى آبى را دارا مى باشند .

          روسيه از نظر ذخاير طبيعى و ارزش بالقوه منابع زمينى عنوان اول را در جهان داراست . ارزش منابع شناخته شده گاز طبيعى ٩٠٢ تريليون دالر تخمين شده است . بيشتر از ٨٥ فيصد ذخاير گاز ونقت متعلق به ناحيه غرب سايبيريا است . بعد از سايبيريا غربى منطقه ولگاو اورال بيشترين ذخاير نفت وگاز را در خود جاى داده است .

          روسيه علاوه برنفت و گاز ٣٠ فيصد منابع زغال سنگ جهان را نيز دارا است . روسيه از نظر زراعت در جهان در مقام سوم قرار دارد . 

            نهضت هاى آزاديخواهى در فدراسيون روسيه :

          نهضت هاى آزاد خواهى در فدراسيون روسيه قبل از انقلاب اکتوبر آغاز شده بود . مناطق و کشور هاى که توسط پادشاهان روسيه به زور اشغال شده بود ، آنها خواهان آزادى از روسيه بودند . اين جنبش هاى آزادى خواهى در زمان شاهى بيشتر در مناطق بالتيک و قفقاز و آسياى مرکزى احساس ميشد . بطور مثال جنبش آزاديخواهى در قرن ١٩ ميلادى در داغستان توسط امام شامل آغاز و رهبرى ميشد که اين جنبش توسط روس ها سرکوب شد .

          سلسله اين نهضت هاى آزاديخواهى بعد از انقلاب اکتوبر نيز دوام داشت ، در اين دوره تاريخى نيز جنبش هاى ازاديخواهى در سه نقطه يعنى قفقاز ، بالتيک و آسياى مرکز متمرکز بود . در آغاز انقلاب اکتبر در آذربيجان شورش عمومى برضد بلشويک ها آغاز گرديد و حاکميت شوروى براى يک دوره مؤقت در سال ١٩٢٢م در آذربايجان سقوط نمود . مانند اين شورش ها در جمهوريت هاى بالتيک و گرجستان نيز آغاز شد که هر شورش در وقت و زمانش توسط روس ها سرکوب گرديد . نتايج اين شورش ها و جنبش هاى آزاديخواهى تجزيه اتحاد شوروى به ١٥ کشور جداگانه شد .

          بعد از تجزيه و فروپاشى اتحاد شوروى در ساحه فدراسيف روسيه که اقوام و مليت هاى مختلف با عقايد مختلف زنده گى دارند خواهان آزادى از روسيه هستند . بعد از فروپاشى اتحاد شوروى  اولين حرکت آزاديخواهى در چيچن آغاز گرديد که توسط پوتين به شکل بى رحمانه سرکوب گرديد . چيچن اولين کشورى بود که بطور رسمى استقلال خود را از فدراسيون روسيه اعلان نمود و براى استقلال خود به جنگ مسلحانه با مسکو پرداخت . دوم اينکه تنها جمهورى است که تا کنون نه پيمان فدرال را امضاء نموده که اين پيمان در ماه مارچ سال ١٩٩٢ بين مرکز و واحد هاى فدراسيون منعقد شد . و در آن حدود اختيارات هر يک تعين گرديد . خلاصه اينکه چيچن تنها کشورى است که بر خلاف سران ديگر جمهورى هاى و مناطق با مرکز معامله نه کرده .

          سياست هاى تبعيض آميز و تحقير آميز روسيه نسبت به مردم مسلمان قفقاز در طول ساليان سلطه مسکو بر اين منطقه باعث شد که با روس ها احساس هويت مشترک پيدا نکنند . از زمان سلطه روسيه تزارى بر چيچن هيچگاه حقانيت اين اقتدار از طرف چيچن ها به رسيمت شناخته نشد . در قرن ١٨ کاترين دوم به منظور توسعه قلمرو روسيه تزارى تسخير منطقه قفقاز را هدف قرار داد . ولى مقاومت قفقازى ها به حدى بود که تسخير اين منطقه به مدت يک قرن به تاخير افتاد . بزرگترين قيام هاى مردم مسلمان قفقاز عبارت از قيام شيخ منصور در سال ١٧٨٥ و قيام امام شامل بين سال هاى ١٨٣٠ –        ١٨٥٩م که هر دوقيام بى رحمانه سرکوب شد .

            روابط روسيه با جمهوريت هاى شوروى سابق :-

          روسيه به عنوان مرکزيت امپراتورى کمونستى از نظر اقتصادى ، فرهنگى و ادارى محوريت بـــــوده

است . زبان روسى و برنامه هاى تلويزيونى به زبان روسى بطور وسيع در جمهوريت هاى شوروى سابق بکار گرفته مى شود. در دوران اتحاد شوروى قوم روس در کليه سطوح ادارى و تصميم گيرى در جمهورى ها داراى جايگاه ممتازى بودند . با وجود استقلال سياسى جمهورى هاى شوروى سابق تا زمان بدست آوردن استقلال اقتصادى و فرهنگى آنها راهى طولانى را در پيش دارند . زبان روسى نيز به عنوان زبان دوم در اين جمهورى ها نفوذ خود را حفظ کرده و بيشتر مردم در جمهورى ها از برنامه تلويزيون مسکو استفاده ميکنند .

          همين اکنون تعداد مليون ها نفر از جوانان جمهوريت هاى شوروى سابق در شهر مسکو و ديگر شهر هاى بزرگ روسيه مصروف کار هاى تجارتى و توليدى هستند . حضور ٢٥ ميليون روس تبار در جمهورى هاى شوروى سابق يکى از محور هاى عمده را در روابط روسيه و جمهوريت هاى مذکور تشکيل داده است .

          با وجود اين روابط نزديک که ميان روسيه و جمهوريت هاى شوروى سابق وجود دارد ، اختلافات زياى نيز بين آن ها وجود دارد که به طور مختصر از اين اختلافات ياد آورى صورت مى گيرد :

          روسيه با جمهوريت هاى بالتيک ( استونيا ، لاتويا و ليتونيا در زمان موجوديت اتحاد شوروى اخلافات داشت و در آن زمان جنبش هاى آزاديخواهى در اين جمهوريت ها احساس ميشد . بعد از فروپاشى اتحاد شوروى استونيا نظر به قانون اساسى جديد خود موجوديت روس ها را در خاک استونيا به حيث تابعين درجه دوم قبول کرد . که با اين کار ميان روسيه و استونيا اختلافات صورت گرفت و روسيه نيرو هاى نظامى خويش را از سرحدات استونيا خارج ساخت استونيا و ديگر جمهوريت هاى بالتيک عضو پيمان ناتو شدند .

          با جمهوريت هاى قفقاز نيز روسيه از زمان موجوديت اتحاد شوروى اختلافات شديد داشت و اين اختلافات مردم قفقاز تاريخ طولانى دارد و از زمان حکومت تزارى وقتى که اين سرزمين ها توسط پادشاهان  روسيه اشغال شد اختلافات و شوروش ها بر ضد روس آغاز گرديد و تا کنون ادامه دارد . در سرزمين هاى قفقاز چندين بار قيام هاى عمومى قبل از انقلاب اکتوبر و بعد از آن بوقوع پيوسته است . در آذربايجان در سال ١٩٢٢م قيام عمومى صورت گرفت و حکومت بلشويکى در انجا براى يک دوره مؤقت سقوط نمود . در گرجستان در زمان خروشچيف و بريژنف چند قيام عمومى صورت گرفت که توسط توپ و تانگ سرکوب شد . در چيچن در زمان حکومت پوتين بعد از فرپاشى  شوروى قيام عمومى به هبرى دودايف آغاز گرديد و چندين سال دوام نمود اين قيام هم توسط وسايل عصرى نظامى ارتش سرخ سرکوب گرديد .

          روسيه با اوکراين بخاطر پيوستن اين جمهوريت به پيمان ناتو مخالفت دارد . همچنين مخالفت روسيه با اوکراين به سر جزيره کريميا هم حل وفصل نگرديده . مخالفت ديگر اوکراين با روسيه بالاى بندر هاى نظامى در سواحل بحيره سياه است .

          روسيه با جمهورى گرجستان بخاطر پيوستن گرجستان به پيمان ناتو و يکجا شدن دو جمهوريت خود مختار گرجستان به روسيه است . اين دو جمهوريت خود مختار گرجستان که عبارت اند از آستي اى شمالى و آبخازيا بعد از استقلال گرجستان خواهان پيوستن به روسيه شدند .

            روابط روسيه با ديگر کشور هاى جهان :-

          بعد از فروپاشى اتحاد شوروى ، روسيه که جانشين شوروى سابق به شمار مى رود روابط خويش را با تمام کشور ها تامين نمود . عساکر شوروى خاک کشور هاى اروپاى شرقى راترک گفتند . يلتسين در يک کنفرانس مطبوعاتى در پاريس در اپريل ١٩٩١م اعلان کرد : که روسيه مى تواند پلى در ميان آسيا و اروپا باشد و همکارى هاى دو قاره را تسهيل نمايد و ارتباطات اقتصادى را از اتلانتيک تاپرسفيک توسعه دهد . يلتسين در ديدار خود از چکسلواکيا در سال ١٩٩١م مداخله ارتش سرخ را درين کشور يک اشتباه کامل خواند .

          اما با وجود اين پيشرفت هاى سياسى يک سلسله مشکلات درين روسيه و اروپا موجود است . مثلاً بالاى موضوع استقلال کشوو بين بعضى کشور هاى اروپا و روسيه اختلافات موجود است . همچنين در مودر فروش گاز روسيه بالاى کشور اروپا اختلافات هنوز حل نگرديده است . و در مورد مسايل امنيتى و تسليماتى نيز بين پيمان ناتو و روسيه بعضى مسايل حل نگرديده .

            علل و عوامل فروپاشى اتحاد شوروى :-

          بعد از انقلاب اکتوبر به جاى امپراتورى تزار روس اتحاد جماهير شوروى تشکيل گرديد . اين اتحاد کشور ها و مليت هاى مختلف در ظاهر بر اساس اشتراک داوطلبانه کشور ها بوجود آمده بود ، مگر در حقيقت اکثريت مردم بين کشور ها به اين کار رضايت نداشتند . چنانچه بعد از تشکيل شدن اتحاد شوروى در اکثر اين جمهوريت ها شورش ها و قيام ها بر ضد حاکميت شوروى آغاز
گرديد .

          همچنين در قانون اساسى اتحاد شوروى ذکر گرديده بود که هر گاه هر جمهوريت بخواهد از تشکيل اتحاد شوروى خارج شده مى تواند ، مگر اين ماده قانون اساسى اتحاد شوروى از زمان تشکيل شوروى تا زمان فروپاشى اتحاد شوروى در سال ١٩٩١م تطبيق نگرديد : و بعد از تاريخ مذکور اين ماده قانون اساسى اتحاد شوروى عملى شد و با عملى شده اين ماده قانون اساسى اتحاد شوروى نيز از بين رفت .

          طوريکه قبلاً ذکر گرديد در اوايل تشکيل اتحاد شوروى در جمهوريت ها متحده شورش ها و قيام ها آغاز گرديد . و اين شورش ها و قيام ها توسط ارتش سرخ بيرحمانه سرکوب گرديد . عوامل مهمى که در فروپاشى اتحاد شوروى رول داشت قرار ذيل ميباشد :

          ١- طورى که ميدانيم حزب کمونست اتحاد شوروى بر اساس ايديالوژى مارکسيزم لينينزم استوار است و در جامعه شوروى همان نظريات را عملى نمودند که عملى نمودن اين نظريات در جوامع مذهبى و داراى عنعنات و فرهنگ هاى مختلف باعث بدبينى ها و قيام ها شد که نتيجه نهايى آن فروپاشى اتحاد شوروى شد .

          ٢- تطبيقه نمودن نظريات ناسيوناليستى روسى بر کشور ها و مليت هاى غير روس وتبديل نمودن رسم الخط آن ها به رسم الخط روسى که اين هم باعث بوجود آمدن بدبينى بر ضد روس ها و قوانين اتحـاد

شوروى گرديد .

          ٣- در ساحات بين المللى صادر نمودن نظريات مارکسيستى به کشور هاى خارج .

          ٤- بلند رفتن مصارف نظامى در داخل اتحاد شوروى و در کشور هاى خارج که عساکر شوروى در آن سر زمين ها مصروف فعاليت هاى نظامى بودند .

          ٥- مسابقات تسليماتى با کشور هاى ابر قدرت جهان که در نتيجه بالاى بودجه دولتى فشار بزرگى وارد گرديده و اين فشار بالاى زنده گى مردم عام تاثيرات منفى گذاشت .   

 

منابع و ماءخذ

( ١ ) – تاريخ مختصر اتحاد شوروى – الکسى يف ، مترجم : دوکتور محمد صادق فطرت مسکو ،       ١٩٨١م .

( ٢ ) – تاريخ اتحاد شوروى، بخش اول ، اسد الله حبيب ، کابل پوهنتون ، ١٣٦٠ هـ ش .

( ٣ ) – برسى زمينه هاى نظرى و تاريخى همگرايى و واگرايى در فدراسيون روسيه ، الهه کولايى ، دفتر مطالعات سياسى و بين المللى ، تهران ، ١٣٨١هـ ش .

( ٤ ) – سياست و حکومت در فدراسيون روسيه ، الهه کولايى ، دفتر مطالعات سياسى و بين المللى ، تهران ، ١٣٨٥ هـ ش .

( ٥ ) – د نړۍ هينداره ، اروپا ، څلورم ټوک ، احسان الله ارين زى ، پيښور ، ١٣٨٤ هـ ش .

( ٦ ) – اطلس جامع گيتاشناسى ، تهران ، ١٣٨٣ هـ ش .