کنگره سالانه حج، یک عبادت سیاسی + انقلابی
عبدالخالق صارم
...............................................................
قسمت چهارم
در ادامه گذشته
9- بعد سیاسی حج:
حج یک کنگره سیاسی نیز است که به چند مورد از ابعاد سیاسی آن، اشاره می کنم:
أ- در کنگره حج، مسلمان با برادران مسلمان خود که بارنگ ها، زبان ها، نژادها، کشورها و قاره های مختلف این جا گردهم آمده اند، ملاقات می کند، و مسلمان بادیدن این برادران اسلامی خود، احساس عزت و افتخار می کند، و روحی از حرکت، فعالیت، تلاش، امید و زندگی نو را در نهاد او می دمد و برایش نوید می دهد که بشریت درآینده در قلمرو اسلام قرار خواهد داشت.
ب- درکنگره حج سیاست مداران، نویسندگان و دانشمندان امت اسلامی باهم ملاقات و دیدار می کنند و این خود فرصتی است که اسلام تدارک دیده است تا سیاست مداران، نویسندگان و دانشمندان امت اسلامی باهم آشنا، همفکر، هم صدا، همکار و هم آهنگ شوند و بخاطر یافتن بهترین راه ها، پالیسی ها، برنامه ها، ابزارهای رسیدن به اهداف، تحقق آرمان ها و یافتن بهترین راه های حل برای مشکلات، چالش ها و قضایای روز جهان اسلام، باهم مشوره کنند، همانطوریکه پیامبراکرم صلی الله علیه وسلم، تصمیم ها و پیام های سیاسی خود را درحج اعلام می کرد و طوریکه گفتیم عظیم ترین اعلامیه جهانی حقوق بشر را در کنگره حج اعلام فرموده بود.
ج- کنگره حج برای مسلمانان فرصت می دهد تا از حاکمان خود داد خواهی کنند وحقوق پایمال شده خود را مطالبه کنند، طوریکه:
- عثمان رضی الله عنه، می گوید:
من هرسال در موسم حج همه والیان خود را بازخواست می کنم.
- همگی از داستان آن مرد مصری اطلاع داریم که پسر والی مصر، عمرو بن العاص رضی الله عنه، پسر اورا چند تازیانه زده بود، این مرد مصری که اسلام اورا تازه از زیر تازیانه ها و شلاق های حاکمان رومی آزاد کرده بود و مدتی بود که طعم شیرین آزادی را می چشید و نفس با راحت می کشید، این چند تازیانه پسر والی مصر بر پسرش، بروی سخت تمام شد و در موسم حج نزد عمر رضی الله عنه، شکایت برده داد خواهی کرد، تا این که در برابر چشم و گوش هزاران حج کننده، عمر رضی الله عنه، بدست پسر مصری تازیانه را داد و گفت برپشت فرزند والی مصر بزن.
او انتقام خود را گرفت.
عمر گفت:
اکنون چند تازیانه برپشت خود والی مصر نیز بزن!
پسر مصری گفت:
ای خلیفة المسلمین فرزند او، من را زده بود نه خودش.
عمر گفت:
فرزندش با اتکاء برقدرت پدر خود تورا زده بود.
- ترس دشمنان از کنگره حج:
کنگره حج مانند خاری در چشم دشمنان اسلام بوده و همیشه از ناحیه حج در ترس و نگرانی به سر برده اند، طوریکه سال ها پیش یکی از مبلغان مسیحی نوشته بود:
تا وقتیکه این تکیه گاه چهارگانه، قرآن، کنفرانس هفته وار جمعه، کنگره سالانه حج و پوهنتون الأ زهر، وجود داشته باشد، اسلام در برابرکشتی تبلیغ مسیحیت، مانند یک صخره ای سخت و درهم شکننده باقی خواهد ماند.
استاد محمد البهي، نویسنده مصری، در کتاب خود ( الفكر الإسلامي الحديث وصلته بالاستعمار الغربي ) در صفحه 19 چنین می نویسد:
روزنامه، المؤید، درسال 1317هـ ق، ترجمه ای مقاله ای از مستشرق فرانسوی و مشاور وزارت مستعمرات فرانسه (هانوتو) را منتشر کرد که هانوتو درآن بعد از اینکه اهداف جنگ های صلیبی را تشریح می کند، ملت فرانسه را از خطر فزاینده اسلام چنین بیم میدهد:
اسلام فقط در داخل مرز های مانیست بلکه درخارج ما هم هست ... در مراکش این سرزمین اسرار آمیز ... درطرابلس که ارتباط های نهایی میان مرکز اسلام در دریای مدیترانه و میان قبائل در داخل قاره آفریقا بر قرار می گردد، حضور دارد و در مصر هم حضور دارد و در آسیا هم حضور دارد و در بیت المقدس نیز حضور دارد و تبلیغاتش را در ( مهد انسانیت ، مقر مسیح )! منتشر می کند.
طرفداران اسلام در جهان میلیونها نفر هستند و بخشی از آن ها در سر زمین چین به طور فزاینده رو به رشد می باشند، تا جایی که بعضی ها اعتقاد دارند در آینده ای نزدیک، جمعیت بیست میلیونی مسلمانان چین به صد میلیون می رسد... و بعد از آن در معابد چین، به جای ساکیامونی، خدای چینی های باستان، الله، خدای مسلمانان مورد پرستش قرار می گیرد، واین امر عجیبی نیست چون نقطه ای درجهان نیست که اسلام مرزهای آن را فتح نکرده باشد...
اسلام یگانه دینی است که ممکن است مردم گروه گروه به آن ایمان آورند، و یگانه دینی است که گرایش شدید به آن نسبت به دیگر ادیان، وجود دارد...
تنها یک رابطه، تمامی مسلمانان کره خاکی را به هم پیوند می دهد و به واسطه همین رابطه به تدبیر امورشان می پردازند و افکارشان را به آن جهتی که می خواهند سوق می دهند، این رابطه شبیه ریسمان محکمی است که اشیاء بدان متصلند وبا حرکت آن حرکت می کنند و با سکون آن ساکنند، وقتی که به کعبه، به بیت الله الحرام، به زمزمی که آب مقدس از آن سرچشمه می گیرد، به حجرالأسود که درهاله ای از نقره پوشیده شده و به رکنی که می گویند بهترین مکان عالم است، تقرب می جویند و خودشان آرزوهای گران بهای شان را که آنها را به ترک سرزمین شان در دورترین نقاط عالم برای رستگاری درجوار خالق وخدای شان دربیت الله الحرام، وا می دارد، محقق میسازند، شعله ای فروزان غیرت دینی را درجان های شان بر می افروزد و درصفوف به هم پیوسته به ادای نماز می ایستند ... ودرمقابلشان امامی است که نماز را با ( الله اکبر ) شروع می کند و سکوت و آرامش خاصی همه جارا فرامی گیرد و بال های سکوت و آرامش برسر هزاران نماز گزار در آن صفوف سایه می افگند، بعد از سرشاری قلب های شان از خشوع، بایک ندا همه می گویند( الله اکبر) و آن گاه پیشانی شان را که بیانگر عبادت است، برخاک می سایند ...
فکرنکنید که این اسلام خارجی که اندیشه ای واحدی آن را وحدت می بخشد، از اسلام ما در تونس و الجزائر بیگانه و بی ارتباط است، چون هرچند سرزمین های اسلامی ای که ملت های مسیحی بر آن حکومت می کنند در فقه مسلمانان دارالإسلام نیست بلکه دارالحرب است،( سرزمین جنگ ) ولی این سرزمین ها همچنان در دل هر مسلمان، عزیز و ارجمند است، خشم وغضب در دل های شان همیشه شعله می کشد، مانند شیری که در اطراف قفسی که بچه هایش در آن زندانی است می چرخد، واگر تیر های این قفس محکم، استوار و بهم نزدیک نباشد، مانع ورود مسلمانان شده نمی تواند ...
رنج ها وتلخی های شکست، مسلمانان را رنجور نساخته وعزم و اراده آنها را ضعیف وسست نکرده است، اگر برای مقاومت و پایداری آنها رهبرانی وجود ندارد که سرود جهاد سر دهند ولی رابطه ای برادری درجامعه اسلامی که همگی را تحت یک هدف واحد، گرد هم می آورد، این رهبری را کفایت می کند ...
- یک اعتراف:
خانم ، لورا واکسیا واگلری، استاد ادبیات عرب و تاریخ تمدن اسلام در پوهنتون ناپولی ایتالیا، در کتاب خود، ( دفاع عن الاسلام ) ترجمه: منیر البعلبکی، در صفحه 70 چنین می گوید:
... طبیعت، ویژه گی و آثار عمیق و اسرار آمیز حج چنان است که عقل انسان از درک وتشریح آن جز درحد بسیار اندک عاجز و ناتوان است... عربی، افغانی، هندی، مردمان شبه جزیزه ملایو، مراکشی، سودانی، و... همگی در یک وقت به طرف یک مکان مشخصی می شتابند که با این کار روابط نوینی از برادری و دوستی را ایجاد می کنند، در آن جا همه ی امتیازات میان فقیر و ثروت مند، گدا وزمام دار از بین می رود و همگی نشانه های شخصی خود را ترک می کنند و یک لباس ساده را می پوشند و همگی یک شعار را انتخاب می کنند، الله اکبر.
پایان