روزیکه گاندی کشته شد ماموران ان حکومت ثروت وموجودی مردی راکه چارصدوپنجاه ملیون مرد داشت چنین گزارش کردند:
دوکاسه وقاشق چوبی - یک کتاب مقدس بزبان هندی- عینک – ساعت – کتابچه یاد داشت – یکجوره کفش چوبی – ویکجوره کفش چرمی! اینها با اضافه یک دوک نخریسی٬ثروت وبه عبارت دیگر«مهمات» تسلیحات وتجهیزات مرد حقیر وکوچک در مبارزه با بزرگترین امپراطوری های عصر خویش بود.تصور می کنید دوک نخریسی وکفش چوبی گاندی بود که کمراستعمار انگلستان مزور وگرگ صفت را با همه قدرت وعظمت اش وباهمه قدرت هوایی وبمب افگن وسلاحهای پیش رفته جان شکار ودشمن شکن ان شکست وبه سطیره وتسلط چند ساله انگلیسها برهند خاتمه بخشید! نه تنها هند ٬ بلکه همه ملل که بعداز جنگ دوم جهان از زیر یوغ استعمار گران یعنی دول فاتح جنگ نجات یافتند بایک مبارزه آرام فکری وبا استفادهء یک ستراتیژی متمر کز واگاه.
در اجتماع ما هنوز هم کسانی هستند که بالاف وگزاف جنایت ووطن فروشی کمونستها را با بحران های بعدی همرنگ ویکسان می بینند وسرسری محاسبه می کند در حالیکه چنین نیست و نمیتواند کریدت برای کمونستها ی وطن فروش داد .هر بحران از خودرنگ وبو وساخت ظرفیت تباهی ونامردی وبد بختی خود دارند کودتای هفت ثور بشکل بسیارمحرمانه و مرموزاز طرف یکعده وطن فروشان بیغیرت بدون یک ضرورت تاریخی وقیا م مردمی در برابر حکومت بی کفایت شهید محمد داود خان افغانستان دوست به وقوع پیوست انهم در موقع بحرانی ترین خطر آرمان های ملی واسلامی کشور از یک سو وسفر شهید محمد داود خان با عضو کی جی بی محمد خان جلالر وزیر تجارت از سوی دیگر شرایط ایجاب نمی کرد که حکومت وقت یادولت با این سویه بی خبر باشد. زمانیکه جهل ٬ ناباسامانی ها٬ بي نظمی وبیعدالتی ٬فقر وبی اعتباری درکشور دادمیزنند وکمونستها دراستین هستند ومردم مایوس وافسرده اند ایا برضعف حکومت واعضای مسول ان دلالت نمی کند. پریشانی عمومی زمانی آغاز شد که حکومت اگاهانه وشجا عانه در برابر کمونستا نیکه در ولایت نزد قومندان ولایت کابل میرگل توقیف بودند در مقدمه اول تصمیم جدی ونهایی باید اتخاذ میشد که نشد درمقدمه دوم بی خبری جنرالهای قسم خورده وبی مقاومت درمرحله سوم درینجا محافظه کاری اعضای مقامات دولتی به چند دسته تقسیم میگر دد : الف:گروهی حسن باز ولسوال چهاردهی بیسواد مطلق بچه خوانده وبرادرش که یاور شهید محمد داود خان بود .میرگل قومندان نفر وزیر داخله قدیر نورستانی ب: گروهی وزیر دفاع بی کفایت حیدر رسولی که روابط اش با قدیرنورستانی چندان خوب نبود بنابران در پیغام گروهی هرطرف در صدد خیروخیریت به شهید محمد داود خان بودند که زعیم افغانستان را بازی داد ودر برابر معرکه چپی ها بدون مدافع چند ستاره صنعی وزن صفت تنها ماند. بمیان امدن این وطن فروشان بوی اشفتگی وتباهی در سراسر کشور ٬طغیان یافت سر تمبگی وحماقتهای گوناگون توسط مداخله گران لینن پرست درگوشه وکنار مملکت بجایی ی رسید که کنترولش بعید بنظر میرسید.اوضاع سراسری کشور به بحران نبو د زعامت سالم واگاه منجر شد. که پاکستان هم به نوبه خو د بحد اعظمی از این حالت استفاده جویی کرد که بحث نهایت دور ودرازاست متاسفانه کرزی واحمدزی نتوانستند سیاست و دیپلوماسی که لازم بود پاکستان را راضی سازد بنابران به هموطنان ما ٬ روز گار ملت بسی تاریک شد و شما بهتر میدانید که وضع سیاسی ٬اقتصادی٬ اجتماعی ٬ ومدنی کشور از امنیت همگانی بیرون گردید تشریح این بدبختی در مدت کوتاه ناممکن است. بشنو از نی چون حکایت ها می کند!
حالا چهار دهه جنګ وجدل ګذشت واینک که اتش بدبختی ها ٬بی اتفاقیها٬ نارضایتها٬ سازشها ٬ زور بالای زور از درون با اقسام وانواعش در شرکت سهامی به پا یان میرسد وهرکس کوشش می کند که سرتمبگی وخودخواهیش را یکطرف سازد به دیگران بنحو از انحاء بنام آزادی بیان ٬حقوق وزن ستیزی ان واین بهانه نه ګردد بسیار کم مردمی هستند که بگوید این سهوءو خطای من است وبه گناهی خود اعتراف کنند یا پوزش بخواهد.جبران گناه واختناق در کشور چگونه امکان پذیراست زمانیکه ما باسلاح ومهمات اجنبی های چندین کشور افغان خودرا از بین می بریم. ایا تکلیف سیاست خارجی٬تکلیف زندگانی عمومی وفردی وبالاخره تکلیف آخرین خط مش وقلمرو ملت و مملکت واجنبی پرستی همین هست شما خودتان قضاوت کنید.این چگونه سیاست است: (بشنوویادگیر) وزیر دفاع امریکا!
.........بحث تنها این نیست که مرداری کمونستها که ما را به کجا می برند ویابه کجا میرویم وچه خواهیم کرد .......ای ملت بدبخت ببین که سلاح کاران تو ٬ سیا ستمداران پنسلی ورسمی تو ٫ سرپرست وزرای تو٬ خانه سامان بجای سفرای تو٬وکلای بیسواد تو دلالان وقراردادیان تو واز همه اولترجنرالان ومارشالان کمو نست تو٬خودرا بیش تر از تو دوست دارند.افغانستان نباید دیگر لقمه گرگان وسفاکان گرسنه وتشنه گردد انهم زیر عنوان تروریزم نا معلوم که کشورهای منطقه جهان دران محکوم وناکام اند وبنام افغانستان درکنفرانسها زمزمه می گردند.
درچنین ایام ٬ سالها ٬ چهار سده وحشتناک که زمامداران کشورهای جهانرا حیرت زدند وهمه مردم جهان نگران سرنوشت مردم افغانستان هستند. سرداری بزرگ ورشید ووطنخواه که سالها برای نجات وسعادت افغانستان در نظر است یک پارچگی واتحاد راستین افغانها است ونباید فاجعه بزرگ را نادیده حساب کنیم که عاری از هرگونه اختلاف داخلی باشد.ماهیچوقت با مداخلات نظامی وسیاسی بیگانگان بجایی نمیرسیم بناء به سیاست بیگانگان باید پایان داد.خزانه وبودجه مملکت را نظم و نیرو بخشید روح ملیت ووطنخواهی را تقویت کرداحساس وغرور ملی واسلامی را برانگیخت به مردم امید وهیجان وحرکت داد علم وعمل راتوام کرد وباقدرتی معنوی وتصمیمی قاطع پیش رفت.وبادست تواناتاریخ پرافتخار افغانستان راورق زد نه وقایع فرسوده واختلافات ننگین وشرم اور کمونیزم جنایتکار وامثالش .....افغانستان واتحاد افغانستان وافکار مردم افغانستان بسوی تجدد وتعالی رهبری بیش از هرچیزنیازمند اند . افغان ها باید با طرح کاملا معقولانه ودیدگاه روشن وواحد سیاست زیرکانه واگاه خویش در منطقه باالخاصه روس وامریکاءرا نادیده نگیرد. بن ثانی سودی ندارد به امید صلح وصفای کشور مظلو ورنج دیده!