جامعه ی منحط
مصطفی عمرزی
وقتی می نویسم «جامعه ی منحط»، نهایت نارضایتی ما را آشکار می سازد. ببینید! ما ناگزیریم حتی بر مواردی هم انتقاد کنیم که رفع و روب آن ها خیلی آسان است. به عبارت دیگر، ناتوانی مدیریتی در افغانستان، شکل حاد دارد.
از چند ماه به این سو، مثل این که سگان ولگرد ما نیز شعور آن را یافته باشند، پرخاش به حد آنان هم رسیده است. نمی دانم توجه کرده اید که میزان پاچه گیری سگان ولگرد کابل، زیاد شده است؟ در این اواخر افزون بر نبود گزارش مرگ روزانه ی صد ها هموطن ما که به نام معتاد، از چشم جامعه افتیده اند و کسی اخبار تلفات آنان را منتشر نمی کند، اخباری هم منتشر نمی شود که مردم ما در کنار گزند جنگ، از سگان شاید ناراضی، متحمل می شوند.
من چند سال پس از دور ماندن از ورزش سنگین بدنسازی، برای آن که دچار اضافه وزن نشوم، هیچ فرصتی را برای پیاده رویی از دست نمی دهم. شام یکی از روز ها با خریطه هایی که در دست داشتم، به اتاقم برمی گشتم که نخست با پارس یک سگ نزدیک محل ما مواجه شدم. چند دقیقه بعد، همان سگ به شکل هار به سویم حمله کرد. نمی نویسم که بسیار دلاور استم و نترسیدم. با کمی غافلگیری، وقتی در جایم چرخ خوردم، سگ به گمان این که نترسیده ام، دور شد. یک سگ معمولی با جسم متوسط بود. می گویند سگ ها عموماً عادت دارند به کسانی آسیب نزنند که از جلو شان فرار نمی کنند.
این که چه گونه رهایی یافتم، بحث دیگر است. نکته ای که در این میان بسیار مهم می باشد، احتراز از جراحت سگان ولگرد است. آنان عموماً با گشت زدن در مناطق کثیف و خوردن بقایای خوراکی ها، دهان بسیار آلوده دارند. یک سگ دیوانه هرگز شما را نمی تواند به زمین بزند یا بکشد؛ اما اگر یک خراش کوچک هم از دندان هایش روی جلد تان باقی بماند، به عذاب خدا گرفتار می شوید! در تداوی سابق آن معمول بود- البته طبق شنیده گی ها- که چهارده بار روی بطن، پیچکاری می کردند. الله اعلم. باز هم نمی دانم چند تن گرفتار آن شده باشند؟ چهارده بار پیچکاری روی شکم، اگر حادثه اش از یاد برود، پیچکاری هایش از یاد نمی روند.
در شرایط انسان کشی های کنونی، هرچند حقوق حیوانات، کاملاً مراعات نمی شوند، اما می توانند به فرهنگ حیوان آزاری بیانجامند. مردم ما به خاطر سگان همسایه گان ما، سال هاست یک دیگر را می کشند. بنا بر این، خیلی زود موفق خواهند شد نسل حیوانات افغانستان را منقرض کنند. به این گونه، سلسله ی انقراض ما، افغانستان را از بنی بشر نیز خالی می کند و دشمنان ما با خیال راحت می توانند در این جا حکومت کنند.
حتی دست کم گرفتن سگان ولگرد نیز ضد منافع ملی ست. با صورت معمول ناراحتی، خواستم با کمیک ساختن این نوشته، مردم ما در جو معافیت انتقاد، یاد شان نرود که مسوولان شاروالی را متوجه بسازند اگر در برابر سگان ولگرد، بی تفاوت بمانند و آنان را نابود نکنند، نوبت پاچه های شما هم دیر یا زود فرا می رسد!