مکتب اگسیستانسیالیزم غربی، عامل ترویج تروریزم صلیبی !

عبدالخالق صارم
........................................................
قسمت دوم:

در این قسمت تعداد از نظریات و باور های تروریستی اگسیستانسیالیست ها را به بررسی و نقد می گیریم و خواهیم گفت که چگونه این مکتب در ترویج تروریزم صلیبی در جهان اسلام و رادیکالیزم یهودی صهیونیستی، در میان قشر محصلین، ادای مأموریت می نماید!

1- اگزیستانسیالیست‌ها بر این نظر هستند که:
انسان، پدیده ای است که وجودش بر ماهیت او مقدم است و بدون هیچ‌گونه سرشتی به دنیا می‌آید.

نقد این نظر:

این سخن که انسان موجودی است که وجود وی بر ماهیت وی مقدم است، سخن باطل است، زیرا براساس مبانی فلسفی که فیلسوفان غرب نیز آن را پذیرفته اند، هیچ موجودی غیر از واجب‌الوجود، بدون ماهیت نیست.

و اگر برای انسان چنین تلقین شود که وی بی ماهیت است و این وظیفه خودش است که باید ماهیت خود را بسازد، این انسان مانند حیوان درنده دست به هرجنایتی می زند تا ماهیت خود را بسازد.

و ما مصداق این ماهیت سازی را، در اعمال تروریستی ملیشه های صلیبی آمریکایی و شرکای جرمی شان، می بینیم .

2- اگزیستانسیالیست‌ها بر این نظر هستند که:
انسان در ابتدا وجود پیدا می‌کند و آنگاه با انتخاب و اختیار خود، هویت خود را می‌سازد.

نقد این نظر :

انسان که بر این نظر باشد، هویت وی را پروردگارش تعیین نمی کند، بلکه ساختن هویت اش، بر دوش خودش گذاشته شده‌است، این جاست که برای انتخاب هویت خود، گاهی به نژاد پناه می برد و گاهی به رنگ و گاهی به زبان و گاهی به منطقه جغرافیایی و گاهی به قوم و قبیله و گاهی وووو

و باز بخاطر تثبیت این هویت جعلی و دادن امتیاز و افتخار به این هویت تقلبی خود، هر نوع جنایت را مرتکب می شود.

و ما نمونه های ازین تبعیض وتعصب تروریستی را در جنایات اشغال گران شرارت پیشه یهودی در فلسطین و در جنایات ملیشه های آدم کش آمریکایی و شرکای جرمی شان، در جهان اسلام شاهد هستیم .

حتی در داخل آمریکا نیز، شهروندانش ازین تبعیض هویت سازی در امان نماندند و برای جورج فلوید سیاه پوست اجازه داده نشد تا نفس بکشد .

3- اگزیستانسیالیست‌ها بر این نظر هستند که:
کمال انسان در اختیار و آزادی او، نهفته است و انسان باید با تکلیف ستیزی، علیه هر جهت که آزادی وی را محدود و یا سلب کند، تمرد و عصیان بورزد .

نقد این نظر :

- نخست اینکه فکر می کنم اگسیستانسیالیست ها میان آزادی و میان افسارگسیختگی تفاوت قائل نشدند .

- دوم اینکه اگر انسان به این نظر باشد که بدون کدام موانع هر کاری خواست می تواند انجام دهد و هیچ مرجعی وجود ندارد که برایش بگوید: این حلال است و این حرام و این اخلاق پسندیده است و این ناپسند، این کار را انجام بده و این را نه.
در این صورت جهان تبدیل آشوبگاهی می گردد که هرج و مرج بر آن حاکم است و عرصه زندگی تبدیل به جنگلی می گردد که در آن زور کم زور را می خورد.

وما مصداق آن را در موقف های تروریستی آمریکای جنایتکار می بینیم که این کشور تروریست، به هیچ قول و قرار و تعهد و ارزش و قانون و اصولی پای بند نیست .

4- اگزیستانسیالیست‌ها بر این نظر هستند که:
انسان فقط با آزادی میتواند سرنوشت خویش را تعیین کند.

نقد این نظر:

اگر این نظریه را بپذیریم، نتیجه همان خواهد شد که تروریزم آمریکایی همه باشندگان اصلی آمریکا را قتل عام نمود و با فروریختن بمب اتمی بر شهر های ناکازاکی و هیروشیمای جاپان، خونبارترین فاجعه تاریخ را مرتکب گردید و ملیون ها انسان را در عراق، فلسطین، سوریه ، افغانستان و.... قتل عام نمود !

بلی !
آمریکا این همه را مرتکب شد تا سرنوشت خود را بسازد(؟!!)

5- اگزیستانسیالیست‌ها حتی با انجام اعمال خیر خواهانه و کمک به دیگر ان نیز، سر سازش ندارند، تا مبادا که آزادی آنها سلب شود!

نقد این نظر:

اگزیستانسیالیست‌ها با این نظریه خود، علیه خود اقامه دعوا می کنند، زیرا طبق این نظر، همه ادعاهایی مانند : دفاع از حقوق بشر، دفاع از حقوق زنان، حمایت از کودکان ، محافظت از حیوانات، قانون عفو بین الملل، کمک به گرسنگان، کمک به کشور های عقب مانده ووو همه و همه فرو می ریزد و کذب و دروغ بودن این شعار های تروریستان غربی، بر ملا می گردد .

اسلام آزادی انسان را با فعالیت در کنارسایر انسان ها از دست رفته نمیداند بلکه کمک و همکاری به دیگران را وسیله ای برای ایجاد یک جامعه انسانی و سالم می داند و پیامبر صلی الله علیه وسلم، به فعالیتهای اجتماعی تأكيد و سفارش میکند .

6- اگزیستانسیالیست‌ها بر این نظر هستند که:
انسان وانهاده به خود است، و خودش باید خود را بسازد!

نقد این نظر :

طوریکه در قسمت قبلی گفتم این وانهادگی اگسیستانسیالیست ها، همان (تفویض) معتزلی‌ها در صدر اسلام است.

پایان سیر و کمال نهایی انسان، در وابستگی انسان به خداست، و این وابستگی انسان به خداست که دلبستگی انسان را به خود سازی و کمال نهایی اش، معنادار می کند، و وانهادگی انسان به خود، انسان را علاوه ازینکه مانند میده ریگ پریشان در ریگستان پهناور می کند، انسان را از خود بیگانه ساخته و بدون ماهیت و هویت معرفی می کند که یا خودکشی کند و یا بخاطر اشباع این غریزه، باید دست به هر جنایت بزند.

و یکی از عوامل ترویج تروریزم غربی در جهان اسلام و ترویج رادیکالیزم صهیونیستی در میان محصلین، تدریس همین مکتب و همانند آن، در پوهنتون ها، می باشد، زیرا طوریکه گفتیم، این مکتب به این نظر است که انسان وانهاده به خود است، و برای ساختن خود و کسب موقعیت خود و بدست آوردن ماهیت خود، در انجام هر کاری آزاد است یعنی می تواند دست به هر جنایتی بزند و در نتیجه آمریکای جنایتکار بخاطر تسلط بر جهان می تواند هر کشوری را خواست اشغال نماید و به هر اندازه که غریزه ستیزه جویی و خوی تروریستی اش، حکم می کند، آدم کشی نماید!

ادامه دارد