امروز خوشبختانه میدیای افغانی به آن حدی از رشد و توسعه رسیده است، که هموطنان عزیز و محترم ما را به هم وصل می سازد و در عین زمان این ارتقای میدیایی افغانستان تا حدی هم زمینهً اظهارات، سوالات و جوابات هموطنان عزیز را فراهم ساخته است که در امر تامین عدالت اجتماعی و روند پروسهً دموکراسی یک گام نسبتاٌ خوبی تلقی می گردد.

امروز از طریق همین میدیای افغانی است که از نظریات، پیشنهادات، تحقیقات خلاصه که از مقدار زیادی داشته های معنوی هموطنان وطندوست خود نیز بی خبر نمی مانیم.

مثلاً سابق این امکانات میسر نبود که کسی از آقای مرحوم محمد صدیق فرهنگ می پرسید، که جان وطندار پرابلم و یا مشکل شما چیست، و چرا در بین مردم افغانستان، در بین مردمی که از خیرات بیت المال اش صاحب چوکی، مقام، دارایی، منسب و حتی صاحب تخلص شدید، نفاق و تفرقه تزریق می کنید؟

اما امروز شکر خدا، این امکانات برای ما میسر شده است، که تا ما نظریات نویسنده گان و محققین ملی خود را، نظریات علمی نویسنده گان و محققین جهان را به مطالعه و به بررسی بگیریم.

تعصب صدیق فرهنگ در مقابل یکی از اقوام شریف افغانستان و تزریق پیام های عقده مندانهً و تفرقه افگنانهً او امروز به مردم ما معلوم و آشکارا تر شده است، مثلاٌ انتقادات دقیق آقای سیستانی بر صدیق فرهنگ را به حیث بهترین مثال در این ارتباط خواند.

منبع: کانديد اکادميسين سيستانی: نقد وتحليل چند نکته از تاريخ فرھنگ "افغانستان در پنج قرن اخير"، در پنج بخش.
http://www.afghan-german.net/upload/Tahlilha_PDF/asistani_naqd_wa_tahlil_ketabe_farhang_1.pdf

اما سوال در این جا چیزی دیگری می باشد!

اینکه صدیق فرهنگ شاید نظربه برداشتن عقده های که اززمان "قفس وزندان"، و یا شاید هم نظر به موجودیت عقده های دوران طفولیت، عنفوان و جوانی و همچنان نظر به فقدان علمیت کافی گره های اجتماعی را خدمت ذهن خود باز نتوانسته و برخورد عقده مندانه به مقابل اقوام شریف افغانستان نموده است، واضع می باشد، مگر اینکه چرا مثلاٌ یک "وزیر بودنه باز" آقای کرزی، در زمان وزارتش در راهْ صلح بین الافغانی سنگ اندازی های نموده است، هنوز مورد دقت کافی صورت نگرفته است.

البته در اینجا هدف از "یک وزیر بودنه باز" کدام بی احترامی و یا کدام بی ادبی نمی باشد، بلکه بهتر است اصل این حقیقت را از قلم یک هموطن ما به خوانش بگیریم، تا آنکه در اینجا حل مطلب صورت گیرد:

ښاغلی محترم محمدانور آڅړ، در مورد به به اصطلاح "وزیر بودنه باز" آقای کرزی مودبانه چنین می نویسند:

" ... د مرحوم ميرمحمدصديق فرھنګ زوی، امين فرھنګ چې د ولسمشر حامد کرزي په حکومت کې د اقتصاد وزير ؤ، ھغه خاطره را په ياده شوه چې مرحوم انجنير محمدعمر ارين چې د خوست ولايت د اقتصاد رئيس او ډٻر ھوښيار سړی ؤ، يو ځای د وزير صاحب فرھنګ دفتر ته ورغلو، کله چې دفتر ته ننوتلو نو د سکرټريت له شعبې نه نيولې د وزير صاحب تر دفتر پورې، په ټولو کړکيو کې د ښکلو غږ لرونکو مرغيو قفسونه ځای پرځای شوي وو چې د ھر چا پام يې وراړولو او زموږ لپاره دا په افغانستان کې يوه نوي او حيرانوونکي خبره وه، کله چې د فرھنګ صاحب له دفتر څخه راووتو ارين صاحب څومره بافرھنګه شخصيت دی چې له رسمي دفتر څخه يې ژوبڼ »: وويل وګوره فرھنګ صاحب )باغ ا نيت دا نه دی چې زه امين فرھنګ سپک کړم، ھدف مې دا «. ... وحش (جوړ کړی دی په ھر حال زم دی چې د پلار د ښو او بدو له امله اولادنو ته ھم مخ وراړول کيږي. دروغ ونو او خاطرو کې لويه ګناه ده، که څوک له خدای تعالی َ ويل په ځانګړي توګه په تاريخ څخه وشرميږي او سالم وجدان ولري نو بايد په قصدی توګه د خپلو شخصي موخو لپاره په تاريخونو کې دروغ او جعلکارۍ ونه کړي . ..."

منبع: محترم محمدانور آڅړ: http://www.afghan-german.net/upload/Tahlilha_PDF/m_aasar_da_sistani_saheb_pa_adda.pdf

بدون شک بودنه بازی در مملکت عزیز ما به حیث یک شوق درج تاریخ ما می باشد، و تا زمانی که موضوع جنگ انداختن بودنه و موضوغ در قفس انداختن پرنده گان در میان نباشد، با خوبی و بدی و یا هم "با پخته گی و خامی این کسپ" ما کاری نداریم، مگر زمانی که در عین حالی که یک وزیر مثلاً "بودنه باز" متهم به فساد اداری هم باشد و در عین زمان در راهً ایجاد یک پروسهُ صلح بین الافغانی هم تاثیرات منفی بیاندازد، آیا ملت مظلوم حق آنرا می تواند داشته باشد‌ که بپرسد: خیریت است؟

بدون شک که آقای امین فرهنگ در زمان وزارتش، به حیث یک وزیر صاحب محترم و بودنه باز ، زمانی که آقای کورد بک Kurt Beck یکی از رهبران حزب سوسیال دموکراتان آلمان از یک راه اندازیی پروسهً صلح با طالبان سخن به زبان آورد، با آقای اسپنتا وزیر خارجهً آقای کرزی، هر دو دوکتورین عدم موافقت دولت و حکومت افغانستان را با همان پیشنهاد صلح آمیز آقای کورد بک Kurt Beck در مطبوعات آلمان مطرح نمودند.

آقای اسپنتا و آقای امین فرهنگ، در مطبوعات آلمان هر دو آقای کورد بک Kurt Beck یکی از رهبران حزب سوسیال دموکراتان آلمان را که بخاطر صلح با طالبان ابراز نظریات مثبت نموده بود متهم نمودن که آقای کورد بک Kurt Beck حق ندارد در مورد مسایل و موضوعات صلح باطالبان مداخله نماید.

اگر آقای امین فرهنگ و آقای اسپنتا از این عمل زشت شان منکر می شوند، مطبوعات آلمان، شاهد این اظهارات آقای اسپنتا و آقای امین فرهنگ می باشد!

آیا حامد کرزی در همان روزی که در هندوستان قرارداد گمان می رود، سارک را امضا می کرد، از این "فعالیت های ضمنی" اسپنتا و امین فرهنگ ، مطلع بود؟

آیا حامد کرزی نمی دانست که وزیر بودنه بازش در درون وزارت خانه بودنه ها را به جنگ تشویق دارد و در بیرون وزارت آدم ها را به اشکال مستقیم و یا غیر مستقیم از پروسهً صلح دور و به درازی جنگها ترغیب می کند؟

سوال اصلی که مثلاٌ چرا آقای امین فرهنگ و آقای اسپنتا زمانی که آقای کورد بک Kurt Beck یکی از رهبران حزب سوسیال دموکراتان آلمان از یک راه اندازیی پروسهً صلح با طالبان سخن به زبان آورد، این دو وزیر آنرا رد نمودند و حتی با این ادعا که کورد بک Kurt Beck به مسایل داخلی افغانستان مداخله نماید، نه تنها در رابطه بین اغضای پارلمان آلمان دو دسته گی ایجاد نمودند، بلکه کورد بک Kurt Beck که می گفت وی شخصاٌ در این رابطه با حامد کرزی صحبت نموده است، از پیشنهاد صلح خواهانه اش بلاخره منصرف ساختند.

بلخصوص زمانی که یک نمایندهُ پارلمانی حزب CDU آلمان آقای کورد بک
Kurt Beck را انتقاد نمود و اظهار داشت زمانی که وزیر خارجه افغانستان نمی خواهد، ما چطور روی پیشنهاد کورد بک بحث کنیم؟ همان بود که کورد بک هم از پیشنهادش بلاخره منصرف ساخته شد.

چرا امین فرهنگ و اسپنتا در راه صلح چنین یک سنگ اندازی نمودند و کرزی به حیث ریس جمهور مملکت در کدام خوابی بود؟

----------------------------------------------

به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!

به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!

به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!

به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!

به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما