روش های تبلیغاتی حکومت که به منظور کمپاین انتخاباتی، مدیریت می شوند، فقط طی چند روز اخیر که بحث صلح پایدار، به اولویت افغان ها مبدل شده است، در حالی که عدم تحمل را به معنی عدم مدارا اعمال می کنند، در جنبه های آن، وارد فاز غیر اخلاقی نیز می شوند.  

تمام کسانی که قبلاً کار را با تیم «تحول و تداوم» را تجربه کرده اند، می دانند که استفاده های ابزاری از افراد و اشخاص، بعداٌ با تمام کراهت منظر ظاهر می شوند. کم نبودند و نیستند افرادی که می بینند، ارگ با اعمال خاص، فقط به گونه ی مقطعه یی، از وجاهت، شان و ظرفیت های افراد استفاده می کند، اما دیری نمی پاید که با اندک ترین عدم تحمل و عدم مدارا، مستقیماً به شان افراد و اشخاص تاخته است.  

بُهت عامه از رویکرد گاه غیر اخلاقی حکومت، تردید های زیادی را به وجود آورده که اگر به این پیمانه برای انحصار دولت سعی می کنند، آن باور های مختلف اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی مردم را که با ماهیت خوب، باعث تفاهم و احترام می باشند نیز یک سره نفی خواهند کرد.  

در چنان اوضاعی که حکومت با چالش موج نو سیاسی رو به رو است، عدم تحمل و عدم مدارا، دولت را به حدی آسیب خواهد رساند تا نگرانی هایی توجیه شوند که پروسه ی انتخابات که به گونه ای در احاطه ی دولتی، هرچند گویا مستقل شناخته می شود، با دست کاری ها، تهدید و تخویف به اندازه ای یک جریان ملی را آسیب بزند که بعداً در نوسانات درگیری، زمینه های گسترده ی فساد، معامله و اغماض، مردم را به ناگزیری هایی مجبور کنند که گویا بد، بهتر از بدتر است.  

قبلاً نگرانی های عامه رسانه یی شده بودند که سوء استفاده از امکانات دولتی در حین زمانی که تعیینات گسترده صورت می گیرند، حکومت را حریص کرده تا با پیش زمینه ها، اطمینان حاصل کند با احاطه ی تمام امور، اگر هم با چالش انتخابات (ناکامی) رو به شود، اما از طریق سیستمی که کاملاً غیر ملی می سازد، فشار وارد کند مدیریت ناکام کنونی، بار دیگر بر مردم تحمیل شود.  

همزمان با سوء استفاده های دولتی، مطبوعات وابسته به حامیان یا در واقع شرکای حکومت که در زمینه ی فعالیت های مدنی و رسانه یی آزاد صورت می گیرند، جو می سازند افراد و جریان های مهمی که در برابر دکتور غنی صف بسته اند، تضعیف شوند.  

نمونه های تحلیل تاریخی که در مثالی جلالتمآب محمد حنیف اتمر را در جناح چپ مختصر می کند، در فضایی که رییس جمهور همواره متهم می شود با میلان به چپ ایدیالوژیک و ضعف های آشکار اعتقاد به اسلام، مشکلات رسانه یی، فرهنگی و اجتماعی می سازد، مضحکه ای حکومتی مضاعف می شود که ساختار کنونی نظام، به خصوص با افراد و اشخاصی که در بحران چهل سال کنونی، انواع دوسیه دارند، اما جزو حامیان دکتور غنی، تنوع ایدیالوژیک را محرز می کنند. 

عدم تحمل و عدم مدارا در برابر وجاهت، حیثیت، شان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، از نگرش عامه به دور نمی ماند که حکومت با توسل به روش های غیر اخلاقی نیز سعی می کند حربه بسازد.  

در حالی که روش های غیر اخلاقی تبلیغات حکومتی، در معامله ی به مثل، تیم دکتور غنی را با امواج شبیه سازی مستاصل خواهد کرد، عطف توجه به واقعیت هایی مهم است که حکومت باید در مساله ای به اهمیت منافع ملی، با ارائه ی طراح ها و میکانیسمی که ثابت کنند، آن چه از سوی حکومت تبلیغ می شود، آیا مافاتی را جبران خواهد کرد که در برابر ما، روایت یک حاکمیت ضعیف و ناکام است؟   

استفاده از روش های غیر اخلاقی، هرچند به معنی عدم تحمل و عدم مدارا، مبرهن شده، اما به معنی اعمال سیاست هایی نیز می باشد که با تبعات زشت، به ناهنجاری هایی می افزاید که منتهای آن، عادت به رسومی ست که در سالیان اخیر، با کژروی های مسوولان حکومتی، به گونه ای به نام کارساز، توجیه می شوند. گسترش چنین فسادی که بعداً فی نفسه خواهند شد، صورت سیاسی افغانستان را بیشتر مکدر می سازد. در چنین خلایی، ایده هایی مجال می یابند که فقط در جهت بنیادگرایی سنتی و اعتقادی می شناسیم.