یادآوری: 

پس از حمله ی نیرو های امریکایی با مادر بمب ها در ننگرهار، در مقاله ای که اینک بار دیگر تقدیم می کنم، هشدار داده بودم که نباید ولایتی به اهمیت ننگرهار را دست کم بگیرند.  

توجه ناچیز به سطح ولایت های درجه دو یا درجه سه، ننگرهار را که از چند بُعد بسیار مهم است، به هرج و مرج می کشاند. تراکم نفوس، صنعتی بودن، سطح بلند زنده گی شهری، فعالیت های فرهنگی، عواید فزون مالیاتی و گمرکی و از همه مهم تر این که در جغرافیای اکثریت (پشتون ها)، محوریت اثرگذار کشوری دارد و بخش مهمی از آرای سرنوشت ساز ریاست جمهوری در این ولایت است، توجه به ننگرهار را بسیار اهم می سازد. بنابراین، ننگرهار در کنار پیوسته گی های سرنوشت ساز با جامعه ی پشتون های افغانستان، نقطه ی قوت و هم ضعف است. برعکس شدن اوضاع در این ولایت، پوتانسیل های آن را به همان میزانی که مثبت بودند، منفی می کند.  

*** 

انکشاف رویداد های افغانستان از زمانی که در همسویی با جامعه ی جهانی خوانده می شود، در تنوع ابعاد، به گونه ای ست که تحلیل مجزای آن از سیاست پردازی های دوستان خارجی، به درستی به نتیجه نمی رسد. 

 نیاز های شدید افغانستان به کمک های بیرونی، به ویژه همکاری های گسترده ی مالی، فنی و نظامی امریکا، ضرورت توجه ما به این نکته را اهم می سازد که سوا از تجربه ی نادرست ستیز و تقابل غیر موجه حاکمیت کرزی که تهدید جای خالی امریکاییان را هشدار می داد، رفتار ما در انتخاب کار کردن و کنار آمدن با شرکای جهانی، اگر در سویی بر اساس شرایط و حساسیت های جامعه ی ما مطرح می شود، نباید بر اهدافی اغماض کند که دوستان بین المللی، به ویژه امریکاییان برای منافع خویش در نظر می گیرند.  

ننگرهار، در شمار ولایات بسیار مهم، پُر جمعیت و از رهگذر تعلیم و تربیه، انکشاف اقتصادی و رونق شهر نشینی و کار فرهنگی، جایی ست که با داشتن چند خط سرخ، واضح می سازد:  

در حالی که اولویت های ما در ثبات آن مناطق افغانستان است که به گونه ای در تامین نقش مرکزی دولت برای اداره کمک می کنند و در موقعیت های چون شهر های هرات، بلخ، کندهار و ننگرهار، شاهراه های تجارتی، مراکز محصولات فراوان گمرکی و سطح نسبتاً بلند شهرنشینی و رونق مدنی قرار می گیرند، همچنان نوع سیاست پردازی ها را بیشتر از آن چه در عمومیت پرداختن به مسایل اقتصادی، امنیت و جنگ با مناطق کمتر با اهمیت، ردیف کرده اند، ایجاب می کنند. 

 حاکمیت مرکزی در تامین ارتباطات با شهر های مهم، در شعاع آن عمل می کند. بنابراین، حفظ و توجه روی شهر های مهم، مهمتر از آن برخورد هایی ست که در چند سال ستیز مداوم، روستا های افغانستان را در برگرفته اند.  

لانه های داعش در ننگرهار، به معنی وارد کردن آسیب های جدی بر آن بخش شعاع حاکمیت مرکزی است که در این ولایت اکثراً پشتون نشین و بسیار پُر جمعیت، نه فقط بخشی از اولویت های اقتصادی ما تامین می شود، بل با داشتن جامعه ی بزرگی از پشتون های نخبه، باسواد و فرهنگی، مرکزیت مهم ارایه ی نوع نگرش سیاسی مبتنی بر خواسته های اکثریت مردم افغانستان (پشتون ها) نیز تلقی شده است. 

 در حالی که از پاسخ های دولت در تامین امنیت ننگرهار، راضی نیستیم، هراس از این که بی ثباتی آن ولایت عمداً پشتون نشین که حداقل فرصت های کار و پرداختن به امور مدنی- فرهنگی را یافته اند، با نا امنی ننگرهاریان، گستره ی اجحاف و بی عدالتی را در گرایش های خشن جوانان پشتون به تداومی ببرند که در تمام حاکمیت کرزی دیدیم موتلفان غیر پشتون او، از داغ کردن تنور آتش ستیز با طالبان، غیر مستقیم به ستیز پشتونی دامن زدند و از این رهگذر، میزان جذب جوانان ناراض پشتون در صفوف مخالفان مسلح، نه فقط جامعه ی جهانی و دولت را آسیب زد، بل درگیری های گسترده در حالی که به حدود یک و نیم دهه رسیده اند، اضرار جدی در روند انکشاف اقتصادی، تعلیمی و فرهنگی وارد می کنند.  

ننگرهار، مهم تر از آن است که در شدت عمل امریکاییان با پرتاب بزرگ ترین بمب غیر اتمی، لانه های چند وحشی را نیست کرده باشند. جا گرفتن مخالفان مسلح از نوع داعشیان در ننگرهار، عبور از چند خط سرخ این منطقه است. جمعیت کثیر، امکانات مالی و مازاد اقتصادی و موقعیت مهم ننگرهار در ترانزیت، گزینه های اند که حامیان داعش، با توجه بر ننگرهار، به درستی برنامه ریزی کرده اند. 

 چنان چه آوردم، رشد و رونق کار های مدنی و فرهنگی، رشد فکری و میزان حساسیت های مردم ننگرهار را در پرداختن به مقولات ملی بسیار زیاد می کنند. ننگرهاریان، به ویژه پشتون های این ولایت در زمینه هایی که امن و اقتصاد داشتند، در یک دهه ای که گذشت، تلاش ها کرده اند.  

انتخابات ریاست جمهوری، تامین آرای سرنوشت ساز، تامین نیاز های ترانزیتی و جریان فعال و بیدار سیاسی و فرهنگی ننگرهار، امتیازاتی اند که ننگرهار و ننگرهاریان را باید در محور اولویت های دولت افغانستان، قرار دهند.  

جا گرفتن داعشیان در ننگرهار در تدوام حضور وحشیانه ی آنان که با نشان دادن سلاح و خشونت های غیر انسانی با مردم، بیشتر از همه بر جمود فکری برای بلی گویی و اطاعت کورکورانه و تادیه ی مال و جان، تاکید می کند، ثابت کرده است هراس ما از عدم توجه کافی بر ننگرهار، اگر چنانی که تاکنون بوده است، این ولایت را که امید های زیادی بر رشد و انکشاف آن می رود، به مرکزی مبدل می کند که در معکوسیت قضیه، امکانات و منابع بشری آن، تهدیدات با پوتانسیل هایی را بر ضد حکومت رهنمون خواهند شد که در چندسال گذشته دیدیم فعالیت های مثبت و موثر، چه گونه ننگرهار را مستعد رشد و انکشاف سریع نشان می دهند.  

ننگرهار با چند خط سرخ، نباید همانند مناطق و اراضی ای به شمار آید که در دشت ها و کوه های افغانستان، در عقب ناراضیان، عملیات و بمبارد می کنند و در مقطعه یی ترین نوع، دوباره اجازه می دهند از سرحدات باز، در خلوت های روستا ها و فقر مردم، جا بگیرند و این نمایش، سریال شود.  

شدت برخورد امریکاییان در ننگرهار، چنانی که خبرساز شد، در همکاری و هم آهنگی با نظامیان افغان، خوب است در شراکت کار باهمی به گونه ای طراحی شود که با انتخاب اهداف دقیق، از توان نظامی مخالفان کاسته و در آغازی که با ریاست جدید آمریکا، فرصت های زیادی برای افغانان دارد، اولتر از همه در انعکاسی به قبول و تایید عامه برسد که ریاست دولت افغانستان با حضور دکتور غنی، به خوبی می داند دهن کنجی های غیر منطقی از قماش کرزی ها که در ریشه یابی مساله، نشان می دهند هرگز برای مردم و ملت نبودند و نیستند، نباید به فرهنگی مبدل شوند که از اثرات روانی آن ها، در کشوری که بایسته است با درک تجربیات ناکام حکومتداری کرزی، از ساختار های ائتلافی و معامله با عناصر خاین داخلی اجتناب کرد، به این نتیجه برسند که دوستان خارجی، ضمن درک شرایط و حساسیت های ما، اولویت های افغانان را با توجه بر مسایل بنیادین، حل کنند.  

کار فرهنگی برای تبیین واقعیت های افغانستان، در چند بُعد دیگر نیز نیازمند تفسیر است تا با اجتناب از آدرس های فرصت طلب، نباید اوضاع را به گونه ای رقم زد که اگر اصول گزارشات، نیازمند توازن اند، این توازن از مراجعی تامین نشود که کسانی همانند کرزی ها در کمین نشسته اند تا با همهمه و هیاهو، در انحراف افکار عامه از برخورد معقولانه، نیرنگ کنند. 

چند خط سرخ ننگرهار، فرصت ها و حساسیت ها دارد. بایسته است با احتراز از جوسازی های ضد ملی که در ژست امثال کرزی ها، دلخوری و دلتنگی ما از تجربه ی حاکمیت او با مجموعه ای دوسیه داران را نشان می دهد، به منطقی برسیم که در تدوام بار هزینه های جنگ و مشکلات افغانستان، اخطار می دهند تامین اولویت های ما با درک منافع دوستان خارجی، مهمتر از ساخت شخصیت های کاذب سیاسی (مانند کرزی) است. ننگرهار را با ارزش های چند بُعدی آن، مهمتر بدانیم. 

شرح تصاویر: 

من (مصطفی عمرزی) و جمعی از فرهنگیان و ژورنالیستان در سفری به ولایت ننگرهار. در سال 1387 خورشیدی، محمد شفیق گل آقا شیرزی که والی ننگرهار بود، از ما دعوت می کند برای بازدید از دست آورد هایش به آن ولایت برویم. 

در یک تصویر، من با استاد یحیی رحیل (از کدر های پوهنتون البیرونی در کاپیسا) در صحن مهمانخانه ی شاروالی کابل دیده می شویم. در تصویر دیگر در درب ورودی قصر تاریخی باغ شاهی جلال آباد قرار داریم. در آن زمان تلاش های ستودنی صورت گرفته بودند تا باغ شاهی ترمیم شود.