دیروز رئیس جمهور افغانستان درمحضرپارلمان گفت:
بعد از این حرف تغییر کرده است.
اصلاحاتی را در (امور) داخلی میآورم."
سوال بزرگ این است: چه چیزی ممکن است «تغییر» کرده باشد؟ «تنظیم سالاری» وفساد، استحقارقانون وحقوق مردم، به خوراک روزمرۀ آسیاب دولت وحکومت مبدل شده است. به قول ضرب المثل فارسی، اگرخوراک آسیا را نرسانی، سنگ ها همدیگر را می سایند.
وقتی عاید روزانۀ یک قوماندان، وزیر، رئیس وصد ها مجری سواربرگرده های مردم ودستگاه حکومت حتی برای یک روزقطع شود، مثل سنگ ها همدیگر را ومردم را می سایند.
او افزود: ولایتگرایی است، قومگرایی است، گروهگرایی است. تمامی امراضی که افغانستان را برباد کرده هنوز هم وجود دارند.
ده سال است که روشنفکران ومنتقدان هشدارمی دادند که قوم گرایی بی شرمانه، محل گرایی وشخصی بازی، ابتداء کمرامید های مردم را می شکند وسپس به توفانی ازخطر وانهدام مبدل شده وبه سوی «تنظیم ها» و «وند بازان» داخلی وخارجی حمله ور خواهد شد. از همه اول تر، سوتۀ وزیر، مشاور، ومسئولان به فرق ناظران کوبیده شد؛ سپس هرکه هرچه ازاسباب دولت دراختیارش بود، برای زدن ومنزوی کردن صدای وجدان افغانستان به کار گرفت.
رئیس جمهور هیچگاه نمی گوید این همه کثافت ده ساله که درکاسۀ بی سروپای حکومت ودولت جمع شده، با چه نیرویی پاک خواهد شد؟ اگر پاک کاری را از خود خانواده، ازمعاون وخانواده های شان، ازوزیروخانواده های شان شروع کند، چیزی به نام حکومت باقی می ماند؟ گذشته ازین، کدام مقام ارشد دولتی، زورمند وعضوشبکۀ مافیای دولت اجازه می دهد که رئیس جمهور تصفیه یی را شروع کند که مردم را خوشحال ونورچشمی های «تیمی» «قومی» «خانواده گی» و«تنظیمی» را خشمگین سازد. اصلا حکومت چنین توانی ندارد. فقط خودش را برای سقوط آماده می کند.رئیس جمهوریکه قدرت تبدیل کردن عطای نور والی بلخ را ندارد چطور ممکن تغیر کند.!
«مشارکت ملی» همان چیزی است که تا کنون از رئیس جمهورومشاوران ، معاونان و«خلوت گران» شروع، تا به یک آمر جنایی عملی شده است. یعنی «تقسیم براساس معرفی تیم یا رهبران ونخبه ها.» چیزی به مفهوم «ملی» درتقسیمات دولت باقی نمانده است. جدا کردن هریکی ازین حلقه هایی «تقسیم شده» ازحکومت ودولت، نا ممکن است.
او گفت: "نزد من مردم آمدهاند و گفتهاند که جناب رئیس جمهور، برای ما در فلان وزارت کسی را منصوب کن، میگویم چرا؟ میگویند از قوم ما در آنجا کسی نیست، ما که برویم آنجا کار ما اجرا نمیشود. این یک حقیقت است."
خوب آقای رئیس جمهور... باید می گفتید که چند فیصد این مراجعان را دست خالی بازپس فرستاده اید؟ ده سال مصلحت وتقسیم براساس تیم، می تواند تا رسیدن کنفرانس توکیو، آن قدرنتیجۀ درخشان به بارآورد که حکومت بازهم پایش درقدرت محکم بماند؟ نا ممکن است. جهان مدت ها پیش با تیم کنونی تصفیه حساب های خود را کرده است وفقط منتظر زمان مساعد وفرصت است.
کرزی افزود: "هر روز من لیست تلفات اردوی ملی و ملکی خود را میبینم، - تلفات ملکی الحمدالله کم شده – ولی حمله بر پولیس، اردو و امنیت ملی ما زیاد شده. هر روز حد اقل ۲۰ تا ۲۵ نفر تلفات داریم."
این ادعا کاملاً غلط است.وضع بیانگراین نکته است که تلفات ازین پس بیشتر خواهد شد نه کمتر. چون این همه به هم ریخته گی وتلفات، زادۀ وضع داخلی حکومت وانارشیزم فساد سالار است وتاوانش را فرزندان بیچاره درامنیت ملی وپولیس می پردازند. رئیس جمهور به مردم نمی گوید که دراصل، چرا جامعۀ جهانی دررأس امریکا وانگلیس ازیاری حکومت کنونی روی گردان شده وخود را کناره کشیده اند؟
آقای کرزی تاکید کرد که دولت افغانستان باید به هر قیمتی شده، چه کمکهای خارجی باشد و چه نباشد، نیروهای مسلح خود را تقویت کند.
این ادعای رئیس جمهور، یک خیال است. اجرایی کردن این شعار، بسته به یک حکومت ملی، سالم، غیرتنظیمی وعاری ازدزدی وغارت است. دستگاهی که نیمی از مصارف حقوق ماهوار مأموران خود را از بودجۀ خارجی می پردازد، ازاکمال سنگین اردو نباید سخن بگوید. با حفظ همین سیستم که حتی خود رئیس جمهور را به فغان آورده، چه گونه می توان اردو و پولیس را تجهیز کرد؛ از کدام مدرک با چه امکاناتی؟
اردو وپولیس با شروع نخستین جرقه های جنگ داخلی، هریک به شاخه های قومی خویش تقسیم می شوند؛ به دلیل آن که هیچ یک از منسوبان اردو، ازآینده وسلامت حکومت مطمین نیستند وخلافکاری ها وبیماری مافیایی را همه روزه شاهد اند.
رئیس جمهور گفت: "ماموری که با امریکا و دیگر خارجیها قرارداد می بندد، تعهدی به رئیس جمهوری ندارد چرا که آمر او در جای دیگری است و به گفته او " بسیار زور آور است."
آیا درده سال اخیر، همۀ همین افراد، وزیران دولت نبودند وحالا هم نیستند؟ این حرف ها به کی گفته می شود؟ به یک کراچی رانی که برای یک لقمه نان درشهر سرگردان است؟ همان کراچی ران ودیگراصناف کسبه کار، تیم حاکم، وزیران، معاونان وحتی مأمور مزاحم شاروالی ظالم را خوب می شناسند که همه روزه درحق شان چه کاری است که نمی کنند.
چیزی که رئیس جمهور«قاطعیت» نام می گذارد، درعمل، لبخندهای ابریشمین وخوش طبعی های یومیه درپس پرده است نه چیز دیگر. همه دزدان کابل بانک ، که عضوتیم کمپاین فهیم، خلیلی وکرزی بودند، مثل بچه های نر درکابل همدم جانی می خوانند؛ هیچ کسی مگس را از روی شانه آن ها پرانده نمی تواند. بحران کابل بانک یکی ازعوامل سقوط حتمی حکومت خواهد بود.
به تعبیر حامدکرزی، ابرقدرتهای بسیاری در افغانستان دفن شده و آرزوهای تجزیه این کشور را با خود به گور بردهاند. اما نگفت که کدام ابرقدرت، تصمیم به تجزیۀ افغانستان داشت که ناکام شده است؟ درسال های مقاومت، ایران بسیاردرین باره تلاش کرد . درشرایط حاضر، تجزیۀ افغانستان درگرو تجزیۀ ایران وپاکستان است وگردش حوادث درسطح منطقه هنوز قابل پیش بینی نیست؛ مگر با توجه به خرابکاری های تیم حاکم، مافیا بازی وجویدن ریشه های اعتماد ملی، خیلی راحت می تواند افغانستان را ابتداء به ایالات خود مختار وسپس به سوی تجزیه بکشاند.
همین حالا، افغانستان ازنظرفکری، فرهنگی، امنیتی واعتماد عمومی درحالت تجزیه وتعلیق قرار دارد.
آقای کرزی افزود: "تفنگ خارجی را ما افغانها به دوش خود گذاشتیم و آمدیم هموطن خود را زدیم و خانهاش را خراب کردیم. حالا هم همین طور است. پس ما حق آن را نداریم که از خارجی شکایت کنیم. از پاکستان، ایران، امریکا، روسیه، چین و هند یا کشور دیگری. شکایت از خود کنیم و از اعمال خود که چرا مزدور بیگانه شدیم و وطن خود را به باد دادیم."
آقای رئیس جمهور، راست می گویید. شما «جهاد» کردید. مقاومت کردید. حالا دهل تاریخ چنان سرچپه کوبیده شده که به زبان خود تان ازجهاد ومقاومت وتفنگ گیری ندامت می کشید. آری... میوه های جهاد، درسبد پاکستان وامریکا وایران رفت ویک خانۀ ویران به ما باقی ماند. چرا نمی گویید که درزمان جهاد، ما پنج هزار معلم را کشتیم. هزاران مکتب را سوختاندیم. صدها طیاره را اره کرده به پاکستان فروختیم ویک فابریکه را درافغانستان نماندیم که نفس بکشد.
می خواهید به شکل رمز به انگلیس وامریکا پیام «جهاد ومقاومت» ارسال کنید که درکارحکومت داری ما دخالت نکنید که درین جا پشت همه قدرت ها به زمین خورده است. فراموش نکنید «ابرقدرت ها» شما را روی صحنه آورده اند. ابرقدرت ها تیم حاکم را متلاشی خواهند کرد. افغانستان مرکزتعیین سرنوشت آیندۀ جهان است. وضع فرق کرده است وبا جهادگری های کلاسیک فقط سر خود را به سنگ می کوبید.
آخرین سخن را گفته باشم:
هیچ راه به عقب وهمچنان به جلو برای تیم حاکم باقی نمانده است.
باید منتظرحوادث بود