زمانی که متاسفانه صلح درافغانستان عزیز مفقود گردیده است، امنیت می لَنگَد، ثبات تشویش زایی دارد، عدالت اجتماعی و قانونیت در راه بندان گیر مانده اند، ترقی را پس لَغَتی های تَنَزُل می جنباند، رفاه و سعادت نیز فقط برای یک تعدادی دستگیری می کند، بدون شک که سوالات زیادی و بحث های مختلف در اذهان مردم رنجدیده ای ما خطور می کنند!

یکی از همینگونه سوالاتی که در ذهن یکی از حقوق دانان محترم ما خطور نموده، این است، که: "چرا طالبان به خشونت میگرایند؟ "

جناب محترم دکتور م، عثمان تره کی حقوق دان محبوب و مشهور کشور نبشته ای را تحت عنوان چرا طالبان به خشونت میگرایند؟ به نشر سپردند که عنوان جالب این نبشته ای جناب محترم دکتور م، عثمان تره کی قابلیت یک بحث دقیق علمی و یک بحث عمیق اجتماعی را، در بین لا اقل علما، دانشمندان، روشنفکران و بلاخره قلم بدستان افغانستان عزیز، عرضه می فرمایند.

بدون شک که شاخه های مختلف علمی از ابعاد مختلف و دسیپلین های مختلف با بحث های متنوع این سوال معنون جناب دکتور م، عثمان تره کی را در پاسخگویی بدرقه خواهند توانستند، چنانچه جناب دکتور م، عثمان تره کی این سوال شانرا از لابلای علم حقوق تحت بحث قرار داده و می فرمایند:

"
چرا طالبان به خشونت میگرایند؟

در سال ۲۰۰۱ تهاجم قوای ائتلاف نظامی به افغانستان توأم با تبلیغات وسیع از ناحیه خطر توسعه تروریزم در سطح جهان بود. مرکز جنگ ضد تروریزم در دنیا افغانستان تلقی شد که به منظور تأمین موثریت عملیات ضد تروریزم، میباید اشغال میشد. اشغال یک کشور اسلامی توسط قوت های غیر اسلامی تقابل اسلام با مسیحیت را به مناظره کشید که ژورنالیست ها آنرا جنگ تمدن ها نامیدند. اعلام این جنگ با مرکزیت افغانستان موجب گردید که قوت های مهاجم خارجی بعوض سوقیات نظامی به قصد سرکوب تروریست ها در جفرافیای پهناور کشور های اسلامی و تقبل مصارف هنگفت، تروریست های سراسر جهان را به اشتراک در جنگ افغانستان تحریک کنند و با مصرف کم عملیات جنگی را در محدوده افغانستان متمرکز بسازند . به این حساب افغانستان به مرکز نبرد با آنچه تروریزم نامیده شده بود شناخته شد.

در جنگ ضد تروریزم به تبلیغ (پروپاگند ) به پیمانه عملیات نظامی اهمیت اعطا گردید : برای هضم تخلفات جنگی محصول مبارزه با تروریزم ضرورت شکل دادن ذهنیت عامه به استقامت حقایق تحریف شده جنگ احساس میشد. ازین رو میباید زیاده روی های جنگی قوت های خارجی (در مواردی عمدی و انتقام جویانه) در حاشیه میلغزید و جنایات جنگی ائتلاف نظامی، به مثابه یک امر پیش پا افتاده طبعی تلقی میشد. برخلاف توجه باید بیشتر به کشتار سربازان حکومتی و ملکیان توسط مخالفین مسلح متمرکز میگردید. ماشین تبلیغاتی کشور های درگیر جنگ در افغانستان کار آئی قابل توجه در شست و شوی مغزی افغان ها از خود نشان داد: افغان ها بی خیال لیست های طولانی کشتار مخالفین مسلح را به دامان مطبوعات ریختند، بی آنکه متوجه جنایات قوت های خارجی شوند: طور مثال چند روز قبل در روز اول عید فطر در ولسوالی اچین ولایت ننگرهار بدنبال بمباردمان طیارات امریکایی شانزده تن از یک خانواده به شهادت رسیدند.

حادثه جز در یکی، دو نشریه افغانی انعکاس نیافت. در حالیکه در همان شب و روز وقوع حادثه، بدنبال عملیات جنگی طالبان به تلفات ملکی و سربازان حکومتی به شیوه مبالغه آمیز لنگر انداخته شد. شماری از افغانان، به قصد انحراف ذهنیت عامه از زیاده روی های جنگی قوای ائتلاف در جبهات جنگ، لیست طولانی چندین ماهه کشتار سربازان و ملکیان را توسط مخالفین به نشر سپردند . تبلیغات هدفمند خارجی ذهنیت برخی از افغان ها را در جهت خود ستیزی و بیگانه پرستی کانالیزه کرده است. از افغان ها ظرفیت قضاوت بیطرفانه را سلب کرده و آنها را به افزار بی اراده دفاع منافع خود بدل کرده است. عطف توجه به جنایات ائتلاف نظامی بین المللی بصورت قطع به مفهوم چشم پوشی از جرایم جنگی مقاومت مسلح نیست. منتها در ارتکاب جنایت از سوی طرف های نبرد، انگیزه جنگ را که نزد طرفین یکسان نیست نباید از یاد برد. به این معنی که :

۱ - مخالفین مسلح با انگیزه دفاع از داعیه آزادی وارد معرکه شده اند. هدف اصلی عملیات جنگی شان پرسونل و تاسیسات نظامی داخلی و خارجی است. اینکه در یک حمله انتحاری در کنار نظامیان ملکیان تلف میشوند، پروبلم را باید به خصلت جنگ های ملیشیایی محول کرد که در قرن ۲۱ بخصوص در داخل شهر ها متمرکز است، نه در میدان های پهناور جنگ. ازین گذشته مسئولیت کشتار مردمان ملکی منحصر به طالبان نیست: در بمباردمان قوای خارجی ملکیان بیشتری به مقایسه بم انتحاری طالبان تلف میشوند.

۲ - قوت های خارجی برای به اسارت کشیدن مردم مظلومی میجنگند، که جز بدنیا آمدن در بستر طوفانی و پر تشنج جغرافیای ژیوپولتیک، گناهی ندارند. بهر حال! اخلاق به انگیزه جنایت توجه میکند و حقوق به نفس جنایت. در هردو حال کشتن مردم بیگناه ملکی چه بدنبال عملیات جنگی دارای انگیزه دفاع از آزادی باشد و یا با انگیزه به اسارت کشیدن یک ملت، یک جنایت جنگی و مستوجب بازخواست است. از انگیزه جنگ صحبت کردیم. وقتی یک طالب بم انتحاری را به کمر میبندد و با خانواده و دوستان وداع میکند و با پیوند های عاطفی ایکه عشق وی را به زندگی تمثیل مینماید پشت پا میزند، تصور ساده لوحانه است اگر عوامل دنیوی خود کشی او را نادیده بگیریم و به سادگی فکر کنیم که سایق وی رفتن به بهشت است. اگر رفتن به بهشت با مرگ بی انگیزه و رایگان ، در دنیا باید انگیزه قوی عقیدوی ً میسر میبود امروز هیچ مسلمانی در جهان باقی نمیماند. بنا اخلاقی و سیاسی وجود داشته باشد تا طالب از مرگ استقبال کند. این انگیزه را آشفتگی ها و مصیبت های محیط زندگی برایش فراهم میکند تا آنکه د آماده شود تا مرگ را به زن گی ترجیح دهد. ً وی ذهنا زمینه تولید بم انتحاری را در طی شانزده سال جنگ، ائتلاف نظامی بین المللی و حکومت تحت الحمایه از طرق ذیل فراهم کرده است: دوام اشغال، استمرار بمباردمان های چوت انداز و انتقام جویانه، تحمیل معاهده اسارت بار ستراتژیک، دخالت مستقیم امریکا و متحدین در تشکیل حکومت های فاسد ضد ملی وبیک کلمه حاکمیت قوای خارجی بر زمین و آسمان و جان و مال مردم. واقعیت اینست که قوت های اشغالگر از موضع مالک سرزمین، با افغانها به مثابه بیگانه معامله میکنند : افغان ها را به مهاجرت های کتلوی در داخل و خارج وامیدارند و به جان هم میاندازند. ، شند َ به اسارت میک ، زخم میزنند ، شند ُ میک اینهمه زیر لوای دیموکراسی و حقوق بشر. با تأسف روشنفکر طفیلی و بی شهامت که بر سبیل عادت همیشه در غوندی خیر برای چپاول ثمر قربانی عوام الناس رسالتمند در کمین نشسته است، انرژی و ، به آن اشاره کردیم ً به عوض کمر بستن به قصد مقابله با فجایعی که قسما وقت خود را صرف دو و دشنام به کسانی میکند، که در مقابله با دزد و خائن به استقبال مرگ میشتابند. روشنفکر نه خود وارد معرکه میشود و نه به دیگری اجازه میدهد. درین جا باید بار دیگر از ظابطه نیرومند تبلیغ یاد آوری کنیم: از سالیان متمادی به این سو هیولاسازی طالب در صدر اجندا قرار داشت. طبق پروگرام، روشنفکر از ترس این هیولای تمدن ستیز! بدامان امریکا و متحدین پناه برد. دوام اشغال خارجی را با فجایع ناشی ازان هزاران بار به مقایسه ورود طالب متحجر به صحنه ترجیح داد. آزادی را سپیدن در قفس طلائی دیموکراسی را ایدیال تصور ُ متاع تاریخ تیر شده در حاکمیت ماندیالیزاسیون قیاس نمود و خ کرد... درین رابطه توجه را باید بدو موضوع معطوف کرد: یکی اینکه طالب امروز آن موجودی نیست که تبلیغات دروغین قوای مهاجم معرفی کرده است. دیگر اینکه برای مقابله با طالب خود را در موضع قوای مهاجم قرار دادن، یک عمل ستیزه گرانه و دور از مصلحت ملی است. از وجود فاصله میان مکتب و مدرسه نباید منکر شد. این فاصله وقتی اهمیت بیشتر دریافت میکند که توسط قوای خارجی به مثابه یک تکتیک استفاده از کشیدگی های اجتماعی به قصد اشتعال بیشتر آتش جنگ مورد استفاده قرار بگیرد. اما راه مقابله با آن قرار گرفتن در موضع جنگی قوای اشغالگر بر ضد مردمیکه به دفاع از حاکمیت ملی بیدریغ قربانی میدهند نیست. باید تحت شرایط معینی با طالبان کنا آمد. « پایان »"

------------------------------------------------------------
تبصره های بعضی از هموطنان ما:

آقای محترم وطندوست به تاریخ چهارم جولای ۲۰۱۷م. ،تقریباٌ مرتبط به همین موضوع، میفرمایند:

"آقای م، عثمان تره کی،
شما در رابطه به طالبان طوری می نویسید، که گویا ماشین تبلیغاتی استعمارگران چهرۀ آنها را برای مردم افغانستان به یک هیولا تبدیل کرده است و روشنفکران نیز فریب این تبغلیات را خورده اند.
این طور نیست آقای ترکی! مردم افغانستان چهرۀ واقعی این "فرشتگان نجات" را در دوران حاکمیت شان خیلی واضح و بدون تبلیغات غربی ها دیدند و با پوست و استخان خود تجربه کردند. این برادران شما با جنایات که هر روز در حق مظلومترین قشر جامعه روا میدارند، مردم و روشنفران را چنان در تنگناه قرار داده اند، که از مجبوریت بین دو بد یکی را انتخاب کرده اند، تا لااقل از شر یک بد نجات یابند. کاش اینها لااقل در ماه یک استعمارگر یا جنگسالار را از بین میبردند، که مردم هم مانند شما " پروبلم را به خصلت جنگ های ملیشیایی محول می کرد."
لطفاّعوض خاک پاشیدن به چشمان مردم، کمی با وجدان تان اگر هنوز کمی بیدار است، محاسبه کنید و به همین اندازه که دل تان در حق یک فرد انتحاری خون میشود، یک کمی هم در حق یک طفل بیگناه، یک مرد مزدورکار و یک زن بی پناه و روزه دار خون شود."

آقای محترم ماستر احمد فواد ارسلا به تاریخ چهارم جولای ۲۰۱۷م. ،تقریباٌ مرتبط به همین موضوع، میفرمایند:

"استاد محترم روستار
با احترام به شما که افتخار شاگردی شما را در پوهنحی حقوق پوهنتون کابل را داشتم و با افتخار به اینکه منحیث یک محصل پوهنتون کابل در مبارزات ضد شوروی با شما شریک بوده ام، و منحیث یک مسلمان و پشتون و افغان، به هیچ صورت مواضع شما را در نادیده گیری تجاوزات پاکستان و عناصر تربیه شده، تنظیم شده مسلح شده ، اداره شده و دستور گیرنده از پاکستان یعنی طالبان را نه میفهمم و نه طرفداری میکنم.
عملیات وحشیانه و دور از انسانی طالبان در قتل و کشتار بیرحمانه مسلمانان افغان هم برضد اسلام است هم برضد افغانیت و پشتونوالی است، هم برضد انسانیت است و هم بر اساس نقشه و دستور مشخص پاکستانی ها صورت میگیرد. هیچ طالب به صورت خود جوش بم به سینه نمیبندد و با خانه و خانواده وداع میکند که برای دفاع خاک و مردم خود به قتل مردم بیگناه عمل نمیکند. شما هیچ دلیل مستند ندارید که این جنگ را جنگ خودجوش مبارزه ملی ثابت نمائید. تمام عملیات طالبان سازمان یافته، دستوری و پلان شده میباشد. تازمانی که مسلمانان، پشتون ها و افغانان تعلیم یافته و عالم برضد این اعمال وحشیانه ضد بشریت و نوکرانه موضعگیری نکنند گمراهی طالبان و کشتار مردم مسلمان افغان ادامه خواهد یافت. دنیای امروز دنیای انجماد یافته نیم قرن پیش در مغز های بعضی از تعلیمیافتگان نیست که دنیا را از دیدگاه مبارزات ضد امپریالیستی میبینند."

ښاغلی محترم انجنیر سلطانجان کلیوال  د ۲۰۱۷م. کال د جولای په پنځه ومه نیته کې ،تقریباٌ مرتبط په همدی موضوع باندی، فرمایی:
 
"محترم استاد تره کی صاحب! تاسو ته د ژور احترم درسولو نه وروسته. زه فکر کوم چی ستاسو د دغه دریځ سره چی د طالبانو د کړو وړو نه داسی پلوی کوی لکه دوی چی په یقین سره د دی وطن د آبادۍ او آزادۍ پتنګان وی، د ډیرو خلکو په زړونو کی څه شکونه را پیدا کړیدی، چی ستاسو په څیر یو عالم شخصیت څنګه داسی دریځ نیولی شی؟. راځي دابه هم سره و منو چی داډله ښه مسلمانان دی ، ښه وطنپالان دی او د عدالت راوړونکی قوت دی. خو تاسو دیوه ډیر ښه عالم، پوه او په ټولو مسایلو باند ی دیوه اکاه شخص په توګه دغه تنکی زلمیان چی د عمر د لسو نه تر پنځه لسو کالو په عمر کی دی او د همدی افغانی، پاکستانی او عربی ملایانو له خوا دی ته اماده کیږی چی که یو انتحاری حمله سر ته ورسوی او د شهادت درجه وګټی نه یواځی دوی بلکی ټوله کورنی جنت له سپانسر کولی شی څنګه ارزیابی کوی؟ ایا دا رښتیا ګڼي؟ او ایا تاسو کوم داسی مثال لری چی په دا دولس د یارلسو کالو کی یوه ملا دا د جنت قباله تر د لاسه کړی وی؟
محترم تره کی صاحب! له تاسو نه د دی وطن او ولس هیله داده چی په خپل علمیت او پوهی سره د طالبانو په ذهنونو کی د هغی پوهی ډیوی روښانه کړی چی هم دوی ریښتینی مسلمانان جوړ شی او هم سوچه افغانان. داسی مکوی چی هغوی نور هم د شیطانانو د شیطانی غوښتنو نه قربان شی. د امریکا د اشغال ګرانو په وړاندی د مبارزی طریقه شاید دا نه وی چی هم خپل ډاکټر، هم رنځور هم عسکر، هم معلم، هم متعلم، هم زوړ او هم ځوان ،هم نارینه او هم ښځینه په نښه شی، ایا دا کار به د امریکا، انګریز، ستاسو د فرانس او جرمن په وجود یوه مړه خوله هم راولی؟ معلومه ده چی نه. زه په دی هم باوری یم چی لا تر اوسه تاسو د یوه عالم افغان په توګه د ډیرو افغانانو په زړه کی ځای لری ، لطفاُ دغه ځای ځانته مه تنګوی او لکه د یوه عالم او اګاه، پوه او دانا استاد په توګه دی غمیزی ته د پای د ټکی د ايښودلو د پاره نورو دځان غوندی پوهانو سره په مشوره لاس په کار شی او د ګمراهانو رهنما جوړ شی. فکر کوم دا به هم ستاسو په ګټه وی ، هم د وطن او هم د طالبانو. امید لرم چی زما دا سپین سترګی به راته معاف کړی او د استبداد ملګری می و نه ګڼی روغیتا او پوره سلامتیا دی په برخه. انجنیر کلیوال"

ښاغلی محترم دوکتور غروال  د ۲۰۱۷م. کال د جولای په پنځه ومه نیته کې،تقریباٌ مرتبط په همدی موضوع باندی، مګر هم له موضوع څخه باندی، فرمایی:

"ځینی کسان پاکستان ته شعوری د زمری زړورتیا په نصیب کړی دی اودا جرآت نه لری چی د اصلی مؤسس د طالبانو یاده وکړی دا ډیر د افسوس ځای دی ! پاکستان دهمدی واقعی مؤسس په هدایت او ډالرو زور دا طالبان مینځ ته راغلی او په قدرت راوستل شو وو - که د اصلی مؤسس موافقه موجوده نه وای هیڅکله به پاکستان ، سعودی عربستان او امیرات د طالبانو حکومت په رسمیت نه وای پیژندلای !

محترم استاد دوکتور تره کۍ یا شعوری او یا غیری شعوری ستره اشتباه کوی چی طالبانو مقاومت د افغانستان ازادی په خاطر دی هغوی داصلی بادار ( تهدابی مؤسس ) په هدایت دوباره راژوندی شول او اوس طالبان د تهدابی مؤسس کنترول څخه وتلی او ددوی په عوض داعش رامینځ ته شوۍ دی !

ملت ناراضه دی ملت پدی شپاړس کالونو کښی پر قدرت باندی کینول شوو غلامانو چور او غلا ګانی اوددوی غلامی د بادار په مقابل کښی روزمره لیدلی او جبرآ ددی حکومت پر ضد راپورته شوی او طالبان ددی څخه لکه پخوه خرڅشوواو قاتلو تنظیمونو په شان سوء استفاده کوی !!!

ګلبدین قاتل راوستل پروګرامی دی هیڅ وخت یو قاتل په قتلونو اموخته د صلحی او ارامش وعضونو عادت نلری اما نوموړۍ لکه د نورو په شان خرڅ شوۍ او په هدایت سره دا ډول وعضونه کوی !!!"

آقای محترم جلال  به تاریخ پنجم جولای ۲۰۱۷م. ،تقریباٌ مرتبط به همین موضوع، میفرمایند:

"اگر محترم ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان این سطور را میخوانند، من از ایشان میپرسم کہ من شخصا يك نكته را نفهميدم كه این چی سیاست است، کہ طالبان كرام چند روز قبل از عید سعید فطر امسال از یک طرف اعلان نمودند، کہ چند نفر عسکر را بہ استقبال عید رمضان و بخاطر نشان دادن حسن نیت از اسارت رھا منمایند۰ اما سہ۔چھار روز قبل از عید یک انفجار در ولایت پکتیکا و انفجار دیگر در ولایت ھلمند، در نزدیک بانکھا و ھنگام گرفتن معاش عساکر پولیس و اردو رخ داد کہ نزدیک عید، چند نفر دیگر بہ تعداد بیوہ و یتیم مملک اضافہ شد۰
درین شکی نیست کہ پولیس و اردو نوکران صلیبیھای متجاوز اند، منتھا اولاد بیچارہ و بیوسیلہ ای این مملکت غریب و جنگ زدہ میباشند و بہ گردن ھرکدام شاید، مسئولیت حداقل یک فامیل مسلمان کہ خارج از مملکت ھم چندان امکانات نخواھند داشت، میباشد۰ ایکاش تمام ملت ھمانند طالبان در یک صف واحد میبودند، مگر نیستند۰
قراریکہ دیدہ میشود، قوتھای خارجی از یکطرف کہ با طالبان در جنگ اند، از طرف دیگر خواھان ایجاد یک قوی مرکزی ھم نمیباشند، بلکہ با خت نمودن آب در افغانستان خواستار خوردن موریانہ وار روسیہ و سایر ھمسایہ ھای افغانستان اند۰ کہ تقویہ و پرورش داعش، انفجارات در نقاط حساس در حالیکہ پرسونل خارجی از روزھا قبل ساحہ را تخلیہ نمودہ و ھرج مرج افگنیھای فعلی در پایتخت توسط جنبش با بیرقھای "ایزکی رنگ" نمونہ ھای آنست۰ من نمیدانم عملا چقدر امکان دارد، کہ قوتھای طالبان بتوانند با سایر قوتھاییکہ خواھان ایجاد یک افغانستان مسلمان دارای یک حاکمیت مرکزی واحد و قوی میباشند، در یک صف قرار گرفتہ، عناصر انارشیست و معاملہ گر بر تمامیت ارضی و ارزشھای مادی و معنوی کشور را آنچنان سرکوب نمایند، کہ دیگر بر سر کسی شوق زیر سوال بردن منافع ملی و تجارت بر سر آن خطور نکند۰
من فکر میکنم، اگر حکمتیار صاحب در اوایل سقوط حکومت دست نشاندہ روس، کہ در اوج قدرت قدرت خود قرار داشتند، کمی از مواضع خود تنزل میکرد، حال و احوال مملکت شاید، کاملا دیگر میبود۰ قدرالله و ماشآء فعل.
چیزی کہ فعلا بہ نظر میرسد، در حال حاضر نہ طالبان کرام و نہ حکومت دست نشاندہ امریکا بہ تنھایی قادر بہ تسلط بر تمام مملکت اند۰ آقای رئیس جمھور اشرف غنی را ھم نمیدانم، کہ وظیفہ ای عملی ساختن کدام پروگرامھا را توسط مراجع امدادگر خود بدوش گرفتہ است۰ منتھا اگر قوتھای مسلمان و وطندوست در ھردو جانب بتوانند، با درک باریکی وقت و اوضاع، با عون و مدد الھی و با ھوشیاری و احتیاط حرکت در مسیر واحدبہ نفع مردم و مملکت را جھت دھی نمایند، ان شاءالله دشمنان داخلی و خارجی مملکت، ارمانھای منحوس خود را مثل دیگران بہ گور ببرند۰
اگر خوب گفتم از جانب الله بوده، خودش برآن خیر و برکت افگند، و اگر بد و ناصواب گفتم، الله متعال مرا بخشيده، خودش حق را كامياب و سرفراز و باطل را سرنگون و شرمسار بگرداند۰ آمین
حسبنا الله و نعم الوكيل، نعم المولي و نعم النصير"

----------------------------------------------
هیله ده چې نورو ګرانو هیوادوالو پر موضوع باندی دقیق علمی بحثونو ته ادامه ورکړی، له ښکنځلی پر ځای د بحث علمی استدلالونو ته ذهن آماده وکړی!

ادامه لری.

---------------------------------------------------------------

به امید اصلاحات وسیع اجتماعی در افغانستان عزیز
به پیش به سوی مبارزه با فساد اداری و آوردن صلح بین الافغانی!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما