ابوعبیده آفتاب درخشان امت اسلامی که جوانان مجاهد در سراسر جهان در انتظارش بودند، این بار خیلی با تأخیر و بعد از بیشتر از چهار ماه، بار دیگر طلوع نمود.

او احتمالا روزه دار بود و ضعیف و لاغر به نظر می رسید، مانند همیشه از فصاحت زبان او و ادای مخارج حروف، دانسته می شد که دقیقه های فراغت خود را در تلاوت قرآنکریم سپری می کند.

او طوری به نظر می‌رسید که گویا با جرقه های زیر خاکستر دوباره برخواسته است و غزه با همه خون و اشک و یرانی و گرسنگی و غرورش، با او سخن می گوید.

آنچه که در سخنان ابوعبیده همه را شگفت‌زده کرد، نه آن موقف جهادی قاطع و پر صلابت او بود که در دیگر سنگر ها مانند آن دیده نمی شود و نه آن فصاحت او بود که سخنوران ما، مانند آن را ندارند، و نه احتیاط و تدابیر پیشگیرانه او بود که متفکرین ما آن را از دست داده اند و نه آن تحلیل و بینش روشن او از قضایای امت بود که تحلیل گران ما آن را ندارند، بویژه آن های که در کشور های عربی در زیر یوغ استبداد و در زیر شلاق و تازیانه اربابان استکبار به سر می برند و نه آن پایداری و عزم و اراده آهنین او که رهبران و سربازان کشور های اسلامی از آن محروم هستند و همه آنچه که این سربازان کشور های اسلامی خیلی خوب و با مهارت انجام می دهند، مراسم استقبال و وداع مهمانان رسمی می باشد و بس.

این امتیازات ابوعبیده، شاید این بار کسی را شگفت زده نکرده باشد، زیرا همچو امتیازات و ویژگی ها از فرزندان مکتب حماس که در گرداب توطئه های منافقین و در متن دسیسه های مزدوران شرق و غرب و در تنور گرم جهاد، پخته و آبدیده شده اند، بعید نیست.

اما آنچه که همه را شگفت‌زده کرد، زار و نزار ولاغری او بود، آنقدر لاغر که اگر لباس‌های فرسوده جهادی اش نمی بود، استخوان‌هایش نیز نمایان می‌شد، رنگش مانند بیمار گرسنه و کم خون، پریده بود و در مقابل، این همه گرسنگی و تشنگی و تنهایی و لاغری، مانع او و مانع همسنگران او نگردید که در مقابل همه ای سگ های دیوانه کره زمین از آمریکا گرفته تا اروپای صلیبی و تا منافقین عربی و عجمی و در نهایت با این موجود وحشی، منفور و حرامزاده یهودی صهیونیستی، جهاد و مبارزه را ترک گویند.

قهر و خشم او علیه منافقین و مزدوران عربی و عجمی که بی شرمانه در کنار باند اشغالگر قرار گرفتند و مردم غزه را در میان دو فک تمساح صهیونیستی تنها رها نمودند، در صدایش نمایان بود.

افشای خیانت منافقین عربی و عجمی از واژه های او می چکید و مانند بمب های کوبنده بر تارک منافقین که مانند مار های پاسبان در اطراف باند اشغالگر، چنبر زده اند، تصادم می کرد.

او درد امت دو میلیاردی را تک و تنها بر تارهای حنجره خود حمل می کرد.
گویا او به نمایندگی از کودکان غزه که دیگر هیچ چیزی در دنیا ندارند تا بخاطر آن گریه کنند و به نماینده گی از بیش تر از دو میلیون گلوی گرفته و خفه شده غزه، با جهان صحبت می کرد.

لاغری او شهادت می داد که هر اشکی در غزه از صدایش عبور می‌کند و هر پارچه نان خشک گم شده در غزه، در چهره پژمرده‌اش منعکس می‌گردد، گویا او از میان اشک و خون و دود و آتش، به جهان منافق و دو رویه و به امت اسلامی که آن ها را تنها رها نمودند می‌گوید: فقط ما هستیم که در میان این کوره دان جنگ و خون و دود و اشک و آتش و در گرداب توطئه ها و دسیسه ها، استوار و ثابت قدم باقی ماندیم و شما همگی افتیدید و سقوط کردید.

او گفت:

دشمن ما توسط قدرتمندترین نیروهای سرکوبگر جهان با کاروان‌های بی‌وقفه سلاح و مهمات تجهیز می‌شود، در حالی که حکومت ها و نیروهای امت ما، کشته شدن ده‌ها هزار نفر از برادرانشان در سرزمین رباط، گرسنگی و محرومیت از آب و دارو را، فقط نظاره و تماشا می کنند.

خون ده‌ها هزار مردم بی گناه غزه، بر گردن رهبران، نخبگان و علمای امت اسلامی و عربی که با سکوت خود این برادران خود را در زیر ساطور باند اشغالگر صهیونیستی، تنها رها نمودند، سنگینی می‌کند.

اگر حاکمان و شاهان کشور های اسلامی، برای دشمن، در امن ماندن از مجازات، و سکوت و خیانت در برابر جنایاتش را، تضمین نکرده بودند، هرگز دشمن جرئت نمی کرد تا در زیر سر و گوش این حاکمان و شاهان، دست به چنین نسل کشی بزند.

ما هیچ‌کس را از مسئولیت خون روان در غزه مبرا نمی‌دانیم و هیچ‌کس را که به اندازه توانایی، تأثیر و نفوذ خود، می تواند کاری کند، مستثنی نمی‌دانیم.

و ما با کمال تلخی و درد، در مقابل فرزندان امت خود ایستاده برای تاریخ می‌گوییم:

ای رهبران، نخبگان، احزاب بزرگ و علمای امت اسلامی، ما شما را در پیشگاه خداوند متعال، مورد محاکمه قرار خواهیم داد.
شما در قبال هر کودک یتیم، هر زن داغدیده، هر آواره بی‌خانمان و هر شهید و زخمی و گرسنه، مورد باز خواست و محاکمه قرار خواهید گرفت.

بار خون ده‌ها هزار انسان بی‌گناه که بخاطر سکوت معنا دار، بی مهری و بی تفاوتی شما، قتل عام گردیدند، بر گردن شما، سنگینی خواهد کرد.

ما در پیشگاه خداوند متعال شما را محاکمه خواهیم نمود.

نه در پیشگاه ملت ها و تاریخ بلکه در پیشگاه قادر متعال که شما را به حال خود تان رها نخواهد کرد.

ما در پیشگاه خداوند متعال شما را محاکمه خواهیم نمود.

محاکمه که ننگ آن با تحلیل ها و توجیه های سیاسی و یا با محکوم نمودن و نکوهش کردن، شستشو نمی شود.

ما در پیشگاه خداوند متعال شما را محاکمه خواهیم نمود.

محاکمه که در آن هر فرد خاموش در قبال رنج های مردم غزه، و هرکه توانایی داشت و کمک نکرد و هرکی از فرستادن دوا و دارو خود داری کرد و حتی مسیر وارد شدن یک قرص نان خشک و یک جرعه آب را به روی مردم غزه بست، گویا که رحمت و شفقت و مهربانی نیز همراه با مردم غزه به محاصره گرفته شده است.
در مورد همه این ها مورد محاکمه و بازخواست قرار خواهید گرفت.

کودکان زیر آوار، مادرانی که از آغوش کودکان شان ربوده می شوند، زخمی‌هایی که بدون دوا و دارو در خود می‌پیچند، گرسنه‌هایی که برای پارچه نانی التماس می‌کنند.

و آنانیکه خاموش هستند با این خاموشی خود، شریک جرم هستند و حاکمان و شاهان که سرگرم محاسبات و منافع خود هستند، گویا که خون فلسطینی‌ها به آنها ربطی ندارد و غزه قسمتی از جسد این امت نیست، همه با باند اشغالگر، شرکای جرمی هستند.

علت این جسارت و غرور دشمن اینست که در مسلمانان احساس ضعف و شکست و بی تفاوتی در قبال غزه را می بیند و اگر مسلمانان متحد و صادق می بودند و پدیده نفاق بر گردن امت مسلط نمی بود‌، دشمن هرگز چنین جرأت را نمی کرد.

اینکه ابو عبیده می گوید:

ما در پیشگاه خداوند متعال شما را محاکمه خواهیم نمود.

سخنی است که مانند شمشیری برهنه ای، نه به کسی رحم می کند و نه چاپلوسی و نه به کسی راه فراری باقی می گذارد.

سخنی که قلب‌ انسان‌های شریف و با وجدان را خون می‌کند، و خیانت نظاره گران و تماشاچیان را افشاء می کند و از چهره‌ آنانیکه خود را با سخنان و تحلیل های پوچ و اظهار نظر های سرد، آرایش می نمودند، پرده را کنار می زند.

بلی!

این چه ننگ و رسوایی است که مسلمانان به آن مبتلا شده اند؟!
آیا خیانتی شنیع‌تر از آنچه که شاهد آن هستیم، وجود دارد؟!
این منافقین عصر ما، عبدالله بن أبي را شرماندند، زیرا عبدالله بن أبي، اگر در غزوه أحد اشتراک نکرد، در صف مشرکین نیز قرار نگرفت بلکه در مسیر راه دوباره به مدینه برگشت، و اما منافقین عصر ما با تجهیزات نظامی و نفت و مواد غدایی و روابط تجارتی و ديپلماتيک خود در صف باند کودک‌کش و اشغالگر، قرار گرفتند.

غزه امروز به کلمات و به واژه های زیبا و به محکوم نمودن و تقبیح نمودن‌ و نکوهش کردن و اظهار نگرانی نمودن ضرورت ندارد، بلکه به موضع‌گیری و موقف گيری ضرورت دارد، موقف گيری که اقلا بتواند محاصره غزه را به زور بشکند و چند قرص نان و چند جرعه آب به این مردم عذاب دیده برساند.