قسمت هشتم

در ادامه گذشته

چرا حادثه 11 سپتامبر سال 2001 م این دروغ خونبار ، را فراموش نمی کنیم و در مقابل 11 جولای سال 1995 م را فراش کردیم (؟!!!)

بعد ازین که دانستیم حادثه 11 سپتامبر سال 2001 م دروغ خونبار و نمایشنامه وحشتناک ای بود که آمریکای شرارت پیشه خودش انجام داده بود ، اکنون سؤالی مطرح می شود که چرا حادثه 11 سپتامبر را فراموش نمی کنیم و حتی در دوران رژیم مزدور حامد کرزی این شاه شجاع سوم و در دوران رژیم منحوس اشرف غنی نابکار ، با مصرف نمودن بودجه ملت رنج کشیده افغانستان از آن ، یاد بود به عمل می آمد و در مقابل 11 جولای سال 1995 م را فراموش کردیم؟

اکنون بیایید باهم تاریخ 11 جولای سال 1995 م را ورق بزنیم !

11 جولای 1995 م روز نسل کشی مسلمانان بوسنی !

در اين شك نیست که جنگ بوسنی یک حلقه خونین در سلسله طولانی جنگ های صلیبی بود .

در طول سال های این جنگ ، 300 هزار مسلمان قتل عام گردیدند .

قضیه ازین قرار بود که لانه تروریستی سازمان ملل در جنگ بوسنی یک مداخله ظالمانه و حيرت انگیزی را انجام داد .

طبق فیصله شوم شماره 819 به تاریخ 16 آپریل 1993 م شهر سربرنیتسا و اطراف آن را که توسط ملیشه های صلیبی صربی ، محاصره گردیده بود ، منطقه امن و خلع سلاح شده اعلان نمود !

طوریکه با دسیسه های Ddr و دایاک ، مارا نیز خلع سلاح نموده بودند !

متعاقب به آن و در یک حالت بحرانی ، گرسنگی ، شرائط معیشتی سخت ، فشار و محاصره اقتصادی که بر مسلمانان بوسنی تحمیل شده بود ، بیشتر از 50 هزار پناهنده مسلمان اعم از زن و مرد و از تمام نقاط بوسنی در این منطقه امن اعلان شده جمع شدند .
و ای کاش جمع نمی شدند !

و پطرس غالی کشیش ارتودکسی کلیسای سازمان ملل، که در مطبوعات وی را سرمنشی سازمان ملل می نامیدند از بوسنی یک بازدید بدشگون و شومی را انجام داد ، و باشندگان سراییفو ، پایتخت بوسنی را تهدید نموده چنین گفت:

من یأس و نا امیدی شمارا درک می کنم ، لیکن شما در وضع بهتری از باشندگان ده منطقه دیگری جهان قرار دارید و من می توانم لست آنها را برایتان آماده کنم .

در پی آن نیروهای (به گفته خودشان ) حافظ صلح هالند که تعدادشان به 600 ملیشه خونخوار جنگی می رسید ، تحت قیادت جنرال صلیبی ، تام کارمانس ، داخل این منطقه شدند .

از 6 تا 8 ماه جولای همه تانک های غول پیکر صربی که این شهر را به محاصره گرفته و چند سال راکت باران نموده بودند ، به این شهر خلع سلاح شده داخل شدند .

ناگاه در روز خونین 11 جولای ، جنرال صلیبی صربی ، قصاب جنگ ، راتکو ملادیچ در یک نوار تصویری که کانال BBC آن را از وی تهیه کرده بود ، ظاهر گردیده و مسلمانان را تهدید به قتل عام نموده چنین گفت :

مسلمانان بعد ازین در فکر مرده های خود نباشند ، بلکه زنده های خود را برای کشته شدن آماده کنند !

بعد ازین بیم و تهدید و زورگویی ، بیشتر باشندگان این شهر همراه با پناه جویان که از قریه های دور در این جا جمع شده بودند ، همگی بخاطر نجات از مرگ حتمی به ساختمان دفتر سازمان ملل که دو حرف شیک (UN ) را بر فرق خود برداشته بود ، پناه بردند ، و بنابر گفته شاهدان عینی تعداد کسانی که به ساختمان دفتر سازمان ملل پناه بردند ، میان 25 الی 30هزار مسلمان ملکی و خلع سلاح شده بودند .

نیروهای صربی بعد از داخل شدن به شهر ، به شکل نمایشی و طی یک توطئه از قبل برنامه ریزی شده ، و بدون اینکه با کدام عکس العمل جهانی مواجه شوند ، 30 تن از سربازان حافظ صلح هالند را به گروگان گرفتند ، در پی آن راتکو ملادیچ خواهان برگذاری یک اجتماع عاجل و فوری با فرمانده نیروهای به اصطلاح خودشان حافظ صلح (؟!!!) کارمانس گردید .

هردو در حالیکه جام های خمر را در دست داشتند ، در یک اجتماع ظاهر شدند و در حالیکه مست و مخمور بودند ، با همدیگر گوش گپی می نمودند ، ناگاه کارمانس فرمانده نیروهای صلح از مسلمانان سربرنیتسا خواست تا سلاح های خود را تسلیم نمایند تا برای ذبح آماده شوند .

نیروهای حافظ صلح هالند همه مسلمانان جمع شده در شهر سربرنیتسا را خلع سلاح نموده و سلاح های شان را به ملیشه های صربی تسلیم نمودند .

فرمانده نیروهای حافظ صلح در یک تصمیم صلیبی ، نشنلیستی ، فاشیستی و نسل کشی ، و در تبادله با سربازان هالند ، هزاران تن ازین مسلمانان ملکی ، تهی دست و خلع سلاح شده را برای این جانوران کینه توز ، تسلیم نمود و ملادیچ جنایتکار هم فرمان داد تا مردان از12 ساله تا 80 ساله از زنان جداشده و در بایگون ها سرهم تعبیه شده و در گدام ها ، میدان های فتبال ، کودکستان ها و داخل مکاتب ، جابجا شوند .

این جا بود که قسمت بعدی این نمايشنامه وحشتناک و خونین و قسمت دیگری این فلم کومدی تسكيزوفرنى غرب منافق و دو رویه ، علیه مسلمانان بوسنی آغاز گردید .

هنوز چند ساعتی از تاریخ نگذشته بود که اشک و خون راه خود را به سوی گونه ها و گردن ها باز نمود ، زیرا 10000 مرد اعم از کودک و جوان و پیر همه در یک کشتار گاه وحشی صلیبی و مطابق با روحیه دموکراسی غرب خونخوار ، نابود گردیدند .

همه شان با بلدوزر ها در گورستان های دسته جمعی زیر خاک می شدند و در میان شان کسانی هم بود که هنوز زنده بود و در میان لاشه و خون خود، دست و پا می زد .

در آن روز سیاه و فلاکتبار 5600 زن نیز قتل عام گردیدند و با بلدوزر ها در گورستان های دسته جمعی زیر خاک شدند .

به بیشتر از 65 هزار زن مسلمان ، عمدا تجاوز صورت گرفت .

ملیشه های صلیبی صربی ، علاوه از قتل و کشتار جمعی مسلمانان ، فقط بخاطر هوسرانی ، خوشگذرانی و ساعت تیری خود ، از وسائل ، انواع و شیوه های مختلف قتل و شکنجه علیه مسلمانان ، استفاده می نمودند .

از جمله:

- بریدن گوش ولب و بینی .

تعدادی از مسلمانان پیش ازینکه گوش و لب و بینی شان توسط صلیبی های صربی قطع گردد ، دست به خودکشی می زدند تا اقلا از درد قطع گوش و لب و بینی ، نجات یافته باشند .

- صلیبی ها ، کهنسالان را با انداختن طناب های از سیم خار دار به گردن شان ، کشان کشان می آوردند تا صحنه های سر بری کودکان خود را مشاهده کنند و بعد خودشان را سر می زدند .

- هزاران مسلمان را در اردوگاه های شکنجه ، سرهم تعبیه نموده و در زیر شکنجه های دموکراسی گونه ، آب و غذا را نیز بر آنها قطع نموده بودند ، حتی که مسلمانان زندانی تبدیل به هیکل های عظمی گردیده بودند .

و هنگامیکه از فرمانده ملیشه های صلیبی صربی پرسیده شد که چرا چنین می کند ؟
در پاسخ گفت :
بخاطر یکه این ها گوشت خوک را نمی خورند .

اگر کمک غذایی از بیرون برای این زندانیان گرسنه فرستاده می شد ، توسط صلیبی های صربی غارت می گردید .

- صلیبی ها ، مسلمانان را در صف های طولانی ایستاد می نمودند ، بعد با تیغ های تیز و بران ، با فرو بردن و کش نمودن تیغ ، بر چهره مسلمان شکل صلیب را رسم می نمودند ، بعد موسیقی پاپ را زمزمه نموده و کف می زدند ، تا اینکه این مسلمانان در اثر خون ریزی زیاد جان دهند .

- تعدادی از مسلمانان در نزد ملیشه های صلیبی صربی و هالندی تضرع و زاری می نمودند ، تا هرچی زود تر اورا بکشند ، تا اقلا از عذاب و درد زخم و شکنجه زودتر ، نجات یابند .

- ملیشه های صلیبی ، زنان را بعد از تجاوز در گودالی های بزرگ تعبیه نموده و بالایشان پترول می پاشیدند و بعد آتش می زدند که تاریخ اصحاب اخدود را که پروردگار در سوره بروج ، توضیح داده است ، یکبار دیگر در این عصر دموکراسی و حقوق بشر و آزادی ادیان به گفته خودشان ، تکرار نمودند .

- گاهی مادر مسلمانی در نزد ملیشه صلیبی ، تضرع و زاری می نمود تا کودکش را نکشد ، اما صلیبی نخست کودک را از وی ربوده و در نزد چشمان مادرش سر می برید و بعد دست مادر را از بازو قطع نموده رها می نمودند تا در میان خون و لاشه خود ، دست و پا بزند و خودشان تا آخرین لحظات زندگی این مادر ، کف زنان و رقص کنان و هیاهوی خنده ، اورا مشاهده می کردند .

- ملیشه های صلیبی تعدادی از زنان مسلمان را بعد از تجاوز ، نه ماه در حبس نگه می داشتند ، به این دلیل که لحظه که زن مسلمان ، کودک مسیحی صلیبی را تولد می کند ، مشاهده کنند .

- زنان مسلمان فغان می کشیدند که ای مسلمانان اگر از ما دفاع نمی کنید ، اقلا برای ما قرص های ضد حاملگی بفرستید ولی کسی به فریاد شان نمی رسید .

اینست همان انسانیت که غرب جنایتکار ، آن را دین خود قلمداد می کند و مزدوران حلقه بگوش شان هم در پوهنتون های ما نشخوار می کردند که انسانیت فراتر از اسلامیت است .

تا این لحظه لانه تروریستی سازمان ملل ، مخفیانه در پهلوی ملیشه های صلیبی صربی قرار داشت و پطرس غالی ، کشیش کلیسای سازمان ملل ، از برادران صربی خود حمایت می نمود .

اروپا و سازمان ملل لحظه ای سراسیمه شدند که در بوسنی جهاد آغاز گردید و چرخه جنگ به نفع مسلمانان می چرخید .

چونکه این جنایتکاران ، از نام جهاد بسیار می ترسند ، سازمان ملل فوراً خواهان خاتمه جنگ شده و شرط گذاشتند که همه مجاهدین و یا بنا بر تعبیر خودشان همه تروریست ها ، سلاح های خود را تسلیم نموده ، منطقه را ترک بگویند .

لذا این جنگ امروزی تحمیل شده بر مسلمانان ، جنگ صلیبی است ، اگرچی منافقین و مطبوعات مزدور ، شب و روز نشخوار کنند که این جنگ ، بخاطر مبارزه باتروریزم است .

این ملیشه های پیمان وارسای دیروز و ناتوی امروز و این نیروهای حافظ صلح سازمان ملل ، همان صلیبی های هستند که دیروز اندلس و بخارا و سمرقند ، و فلسطین و ترکستان را اشغال نمودند ، خلافت اسلامی را سقوط دادند ، و امروز عراق و شام و... را اشغال نمودند .

بوش ، أوباما ، ترامپ ، بایدن و.... همان ملیشه های صلیبی هستند که خون پاپ اوربان دوم ، لویس نهم ، چنگیز ، مکناتن ، برژنف و... در رگ هایشان در جریان است .

در سال های قتل عام و نابودی مسلمانان بوسنی توسط صلیبیزم بین المللی ، انسانیت غرب همراه با حقوق بشری اش به هوتل های پنج ستاره پاریس و کاباره های برلین و روسپی خانه های واشنگتن و پارک های لندن ، به رخصتی رفته بود .

و همه جهان خاموشانه و دست زير الاشه اين تراژدی را تماشا نمودند .

بلی !

جهان تماشا می کرد که چگونه در زیر سر و چشم و زنخ سازمان ملل ، دموکراسی و حقوق بشر غربی ، بوسنی ، این سرزمین مسلمانان را فضای قتل و وحشت و خون و اختناق ، در خود پیچید .

پایان