پديده هاي منفي و مثبت

مصطفی عمرزی

در جامعه ي ما كه رواج نفي و انکار، حاكميت تمام دارد، درکی به درستی و گسترده گی به ميان نيامده كه مسایل را باید در ابعاد مثبت و منفي آن ها بررسي کنیم. سال هاي زيادي ست كه پديده هاي جالبي چون ويديو و تلويزيون در ميان مردم، مورد استفاده قرار دارند. در جامعه ي مذهبي و سنتي ما با نفي تصوير كه اصل بینش را زير پرسش مي برد، آن دو پديده از عقب ويترين فروشگاه ها تا منازل و اعدامگاه هايی كه در زمان طالبان، بالاي پايه هاي برق و تيلیفون برپا بودند، با نفی و انکار احمقانه هم مواجه شده بودند. دليل آن، به انحراف كشاندن اجتماع، عنوان مي شد. «تصاوير، بُت هایند!» اين باور مضحك، سدي در برابر دست آورد هاي بشري و هم نافی بینش بود/ است. 

تماشاي تصوير یا فلم، هرگز نمي تواند دليل تایید بُت باشد. هیچ فرهنگی بی تحول، به ما نرسیده است. حتي پيروان بُت ها در گذاري كه زمان خوانده مي شود، نتوانسته اند با قامتی بايستند که معبودان شان تاریخی شده اند.

 بُت پرستي و پرستش بُت ها حتی در جامعه ي سنتي هند، با سرعت بيش از گذشته، به عادت مبدل می شود. همسو با عمومیت سواد و ارتقای فرهنگی، مانده های اعتقادی به نام دین و مذهب، متحول شده اند؛ هرچند کمابیش با حفظ اصالت تاریخ، جزو ميراث هاي كهن به شمار مي روند. بنا بر این، بیشتر ماهیت هويت تاريخي و فرهنگي را تایید می کنند.

اما شاگردان و مريدان عصر تکنالوژی، علاقه ندارند مريدان سنگ و گل باشند. در جوامع  بي نهايت سنتي، اقشار آموزش يافته با آگاهي از ماهيت ماده ها در طبيعت، به خوبي می دانند كه بُت هاي ساخته شده از گل و چوب، چيز هایی جز سلایق و علایق هنري مردمانی نیستند که اجداد شان آنان را ها به تنبلي و پوچي، واداشته بودند. مردم آموزش ديده مي دانند كه گل و چوب كار شده در يك بُت، فقط گل و چوب اند. 

نفی و انکار، سد هایی بودند/ هستند تا به درستي افاده نشود كه اشيا و پديده ها با توجه بر ماهيت آنان(ماده) ممکن است مورد استفاده هاي درست هم قرار گيرند. اگر از طريق پديده ي تلويزيون، به طرح مسایل زشت بپردازيم، واضح است كه نتيجه ي مثبت به دست نمي آيد. برعکس اگر از آن برای طرح و ارائه ی ديدگاه هايی پرداخته شوند كه با آن ها تفسير و تشريح فرمان هاي الهي، آگاهي از حدود و منافع و آموزش ها میسر می شود، این پديده از خارق العاده گی بسياري برخوردار مي شود. 

در روزگار ما با رشد دانش و كسب آن از سوي توده هاي بزرگ، نفي و انکار اکثراً در مواردی به كار مي روند كه موضوعي داراي جنبه ي مثبت نباشد. استفاده ی خوب،‌ درست و به جا، مي تواند سدي در برابر پوچي ها باشد. نفي و انکار در گرو استفاده ها و اهداف نهفته است، نه در ماهيت پديده ها و دست آورد ها.

حالا که اکتشاف کهکشان، از اولویت های بشری ست، توجیه آن چه که جا افتاده، ظاهراً ساده انگاری به نظر می رسد. بلی، اما به اطراف خویش بنگریم! در سیاه چاله ای که به نام بنیادگرایی دینی- مذهبی ساخته اند، هر آن چه ما را از جهان سوم، دور کند، مردود و مطرود می شمارند. 

در برابر چند طیف وحشی که در قرن بیست و یک، شبیه مردم1400 سال قبل زنده گی و فکر می کنند، ناگزیر باید فرهنگ بسازیم تا دفاع از تصویر، شامل پدیده ی مثبت تلویزیون نیز شود. 

خیلی دور نه، بیست سال قبل، خرد آدمی را نابود می کردند و از انواع آن که در این بخش جهان سوم نیز رسیده بودند، در چهار راه ها گذاشته بودند تا افغان هایی که اهل تعقل اند، بدانند که با تحولات منفی سیاسی، همچنان سعی می شود فاصله ی ما با اجتماع ارتجاعی- مذهبی، زیاد نشود. 

اهل توحش 14 قرن قبل حتی در شبکه های اجتماعی که با نگرش توام اند، در زمینه ی تصاویر، پُست می کنند که «لطفاً از گذاشتن عکس های ذیروح، خودداری کنید!»

توامیت پدیده های مثبت و منفی، تداوم جریان تقابل حق و باطل است؛ اما نه محدود به تلقی دینی- مذهبی. بیش از یک قرن قبل، وقتی علامه محمود طرزی، فرهنگ می ساخت تا با درک دست آورد های تکنالوژی، کاروان سنتی ما شتاب گیرد، ناگزیر بود استدلال کند پدیده های منفی و مثبت، خاص نیستند. 

8/5/1384ش