در کشورهای عقب مانده، مرتجع و وحشت زده  غرب  حتی پاپ، شوالیه، نماینده پارلمان، نخست وزیر، کارگردان، تهیه کننده، بازیگر، مجری، معلم، آواز خوان، پلیس، کشیش، داکتر، شاروال، دکاندار، راننده، استاد، انجنیر، وکیل مدافع، قاضی، هنرمند، رقاصه و... فرقی نمی کند، در هر بخشی از این جامعه آفت زده، هر کس به خود حق دریدن انسانیت را به بدترین و شنیع ترین شکل ممکن می دهد!سال هاست که زالوهای چون دموکراسی، حقوق بشر، آزادی و امثال آن، خون انسان هارا درآنجا واین جا مکیده است !سال هاست که دیگر ساکنان متروکه های متمدن غرب شرارت پیشه، با شنیدن این دروغ های آرمانی از فرط ترس، دلهرگی وبالآخره آشوب،  متوحش می شوند وبه لرزه می افتند. و باز این سؤال به ذهن همه خطور می کند که اینان از کدام حق و از کدام بشر، حرف می زنند...؟!وقتی تاریخ را مطالعه می‌کنیم، در طول قرن ‌های متوالی با استعمار انگلیس، فرانسه، اسپانیا، بلجیک، ایتالیا، آلمان، آمریکا، فجایع جنگ‌های جهانی (نه بلکه اروپایی) اول و دوم، جنگ‌ افروزی‌ در جنوب‌ شرق ‌آسیا، 80 سال نسل‌کشی و قتل‌عام مسلمانان فلسطین، تجاوز به افغانستان و عراق و سوریه، کشتار مسلمانان بوسنی، روهنگیا و ..... حمایت از دیکتاتورهای منطقه و جهان، مدیریت و حمایت از فرقه ها ومذاهب منحرف، کودتا علیه نهضت های اسلامی مثل الجزائر، افغانستان، ترکیه، مصر و...و صدها جنایت دیگر مواجه می‌شویم که هر انسان آزاده‌ای را به‌شگفت وا می‌دارد که آنها با کدام معیار، الگو و سابقه‌ای به صحبت درباره مفاهیم حقوق‌بشری و انسان‌دوستی مورد ادعای خود می‌پردازند! راستی این ها از کدام حقوق وکدام آزادی برای بشرحرف می زنند؟طرح ادعاهایی همچون آزادی، دموکراسی، حقوق‌بشر، حق انتخاب و امثال آن، زمانی که با لجستیک رسانه‌‌های متعلق به کاپیتالیزم، همراه می‌شود، تاحدودی می‌تواند آنها را در لباس مدافع مفاهیم تمدنی امروزی قالب کند  و رسانه ها باید این نقش مقدماتی را برای توجیه سیاست‌های داخلی و بین‌المللی کاپیتالیست های کشورش به‌خوبی ایفا کند. زمانی که من در زندگی خود، حداقل‌ برای یک‌ بار، سعی کردم تا شعار حکومت‌های‌ غربی وغرب زدگان خودمان را مبنی برترقی، پیشرفت، آزادی بیان، حقوق زنان، حقوق بشر و...‌، در عمل مشاهده کنم با واقعیت های بیشتری از ظاهر فریبنده این مدعیان کاذب حقوق‌بشر، حقوق وآزادی زن، ترقی و توسعه و پیشرفت و... آشنا شدم... نگاهی کوتاه و اجمالی به وضعیت فلاکتبار غربیان، وغرب زدگان، افسردگی، بیماری های روانی، خودکشی، از هم گسیختگی جنسی، فرو پاشی خانواده  و..... و تاریخ پر ابهام آمریکای خونخوار وکشورهای جنایتکار غربی، سؤالات بسیاری را به ذهن انسان متبادر می‌کند که به‌راستی آنان از کدام حق و از کدام بشر، حرف می‌زنند؟بنا بر توهمات دموکراتیکی که آمریکا از مفهوم اصیل حقوق‌ (واقعی) بشر دارد، هرسال وهر روز و هر ساعت وبلکه هر دقیقه وهر ثانیه، باید منتظر فجایع جدیدی در آشفته بازار تمدن غوغا زده غربی و آمریکایی باشیم. با وجود قهقرای عظیمی که این جنایتکاران در فرهنگ خود به سمت خوی حیوانی و توحش شیطانی سیر می‌کنند، آمار بلندبالای روزمره‌شان از جنایت و هلاکت و تجاوز ثانیه‌ای علیه بشریت، از حرکت باز نمی‌ایستد !شاهد آن هستیم که در آمریکا و شماری از کشورهای به اصطلاح متمدن‌(؟!) اروپا، انجمن‌های حمایت از حقوق روسپی‌ها را دایر می‌کنند !اوج بدبختی انسانیت متمدن غربی آنجاست که می‌بینی از سال 1982 در هالند، نهاد حمایت از رابطه جنسی با کودک و برهنه‌گرایی با کودکان تشکیل شده است و نشریه ماهانه نیز منتشر می‌کند!همین چند ماه پیش کشور به اصطلاح مترقی و پیشرفته آرجانتاین، قانون سقط جنین را به تصویب رسانید که در حقیقت کشتن انسان را و آنهم توسط مادرش، به رسمیت شناختند !باز این ها هستند که قانون حمایت از کودکان را بالای ما تحمیل می کنند !و این فاجعه‌ی رسمیت‌یافته تنها به هالند و آرجانتاین محدود نمی‌شود.نمی دانم این دیکتاتوری شهوت و این تروریزم غربی و این جهل متمدن از مهد تعفّن خود در غرب آشوب زده، آغاز وتا کجا پیش خواهد رفت...؟!می بینیم که بعضى از نویسندگان غرب زده و جهل زده ما، در آثار و نوشتار خود هرگاه از ترقی و پیشرفت وتکنولوژی و فن آوری وسعادت و نیکبختی انسان، حرف می زنند همین کشورهای وحشت زده  و بشر ستیز غربی و آمریکا را الگو قرار می دهند! درحالیکه، جاهلیت معاصر غرب و آمریکا، سمبل ومظهر تجاوز وتعدی به حقوق بشر وخشونت علیه انسانیت و لانه بیماری های روانی، افسردگی و پراگندگی ذهنی و روحی می باشد !آنچه که بحران امت اسلامی را جان فرساتر می سازد این است که غرب جنایت پیشه از گذشته های دور تلاش کرده است تا این فرهنگ بشر ستیز و این وضعیت فلاکتبار اجتماعی و اخلاقی خود را درقالب های دموکراسی، حقوق وآزادی زن، ترقی وپیشرفت و... بسوی کشورهای اسلامی از جمله افغانستان صادر کند!جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا درسخنرانی خود به تاریخ 29/1/ 2002م، درکنگره در مراسم (وضعیت ائتلاف یهودیان ومسیحیان) از پلان های آینده خود درباره جهان اسلام وافغانستان چنین گفت:(.... می خواهم به سمع تان برسانم که زنان افغانی دیگر برای همیشه حجاب را ترک کردند، ودختران جوان افغانی به مکاتب می روند تا این موضوع را یاد بگیرند که (به نعمت غربی آمریکایی چگونه دست یافتند)!سریال های تلویزیونی... دیگر به زندگی افغان ها برگشته است، واکنون افغان ها می توانند آزادانه در هرگوشه کشور خود سفر نمایند وکوکنار کشت نمایند!........ ما راه طولانی پیش روی داریم که باید آن را درتعدادی از کشورهای اسلامی بپیماییم، ما تاوقتی که تک تک مسمانان را خلع سلاح نکنیم و او را بی دین ودوست آمریکا نسازیم واز روی تک تک زنان مسلمان حجاب را نبرداریم، از تلاش خود دست نخواهیم کشید!بعد ازین لحظه جهان دیگر این حق را خواهد داشت که شراب بنوشد، از مخدرات استفاده کند، هم جنسگرایی کند، خیانت های خانوادگی انجام دهد، چور وچپاول کند، قتل کند وفلم ها ونوارهای سکسی را داخل هتل ها واتاق های خواب خود مشاهده کنند!!!)این بود اشاره گذرا به قسمتی از زوزه کشی غرب جنایتکار و آمریکای آدم کش علیه بشریت بیچاره و سرگردان!راه حل چیست ؟ اگر از تأثيرات منفی کتاب های تحریف شده و تروریستی تورات، انجیل و تلمود بگذریم، یکی از عوامل دشمنی غرب و آمریکا با انسانیت، نهفته در بیماری های روانی است که این شرارت پیشگان از آن رنج می کشند !\r\nمانند نفاق، سادیسزم، دوگانگی شخصیت، افسردگی، عقده مندی و...و آنچه که امروز، برای روان شناسان و توده مردم، برملا گردیده است، عدم توجه مکتبهای روان شناسی به بعد معنوی انسان می باشد، و این خود از مهمترین عوامل رشد و انکشاف بیماری های روانی فوق الذکر است.\r\nالبته علاوه از وضعیت اجتماعی، اخلاقی وجنسی افسار گسیخته که درآنجا، حاکم است.وآنچه که فاجعه ومصیبت غربی ها و آمریکایی ها را عمیق تر وجانکاه تر می سازد این است که آنها درپی درمان ریشه ای خود ازین بیماری ها نمی برآیند (!!!)و نمی‌توانند یا نمی‌خواهند کاری برای انسانیت به تاراج رفته‌شان، انجام دهند .نه به فرهنگ متعالی روی می‌آورند، نه قانون آنچنان بازدارنده‌ای را به تصویب می‌رسانند، و نه هم، قدری از اسلام و قرآن، سراغ می‌گیرند.این جاست که وظیفه ما امت اسلامی سنگین تر می شود، زیرا اسلام پیام برای همه جهانیان است و مخاطب قرآن، انسان است و قرآن کریم رهبری جهان را برای ما مسلمانان سپرده است .پس برماست که ثقافت، فرهنگ، تعلیمات واطلاعات قرآنی را برای تأمین صحت روانی مشخص نموده برای غرب و آمریکا، عرضه نماییم و راه حلی از دریچه اسلام برای غرب و آمریکایی های که در باتلاق تمدن متعفن خود، دست و پا می زنند و فریاد رس می خواهند، پیشکش نمائیم !