ابر های تلویزیونی

مصطفی عمرزی

بالاخره فشار هایی که ناشی از اذهان تاریک، عنعنات ماقبل التاریخ و خواسته های افرادی از قشر کوچکی که جز آن دنیا، از مسولیت های دنیوی شان غافل اند و کسانی که نمی توانند منطق را بپذیرند و از روی جهل و تعصب بی معنی می خواهند کشور را به عصر بادیه نشینی برگردانند، کارساز و دامنگیر سکتور رسانه یی کشور نیز شدند و می روند تا جهالت را تا سرحد انسداد و محدودیت بر فعالیت های این بخش، جلو ببرند.

از آغاز حکومت رئیس جمهور حامد کرزی تا کنون، در کنار چند مورد مهم که قابل وصف و چشمگیر اند، می توان از رشد و توسعه ی بخش رسانه ها- تصویری، صوتی چاپی- بیشتر نام برد. 

هرچند رسانه های ما نوتاسیس اند و مدت کمی ست که فعالیت می کنند، ولی خوب هم  درخشیده اند. آن ها حکومت پاکستان را که در همدستی با مخالفان و القاعده، جامعه ی جهانی در افغانستان را به چالش کشیده اند، به تشویش انداخته اند. چنان چه حکومت آن کشور، بار ها و به بهانه های مختلف، مانع نشرات رسانه های تصویری افغانی در پاکستان شده است. این از جمله ی ده ها موردی ست که نشان می دهد رسانه های ما تا چه اندازه خوب و مفید نیز بوده اند. درکنار آن که زمینه ی چندین هزار شغل را فراهم آورده اند، به غنامندی نشراتی افزوده اند. اگرچه بالای شماری ایراداتی وارد اند که اهداف ملی را تعقیب نمی کنند. 

در مجموع، اگر رسانه های کشور ما بتوانند خوب باشند، به قدرتی مبدل می شوند که در آینده های نه چندان دور، مردم ما به وسیله ی آن ها خواهند توانست حاکمیت ملی و سیاست های خارجی خود را هرچه بهتر و بیشتر، منعکس کنند.

امروزه نمایان است که این، قدرت رسانه یی ست که در اکثر موارد، سیاست ها را سمت و سو می دهد. به این لحاظ بیشتر کشور هایی که از اهمیت فعالیت های رسانه یی آگاهی دارند، با صرف مبالغ بزرگ، عقب آن ها ایستاده اند. 

هرچند دورنمای فعالیت های رسانه یی درکشور، به ویژه در قسمت تلویزیون ها هویداست، ولی ایراداتی که بر آن ها وجود دارند، از اعتبار آن ها کاسته اند. ما در موارد زیاد شاهد بودیم/ استیم که با متنازع ساختن مسایل ملی و فوق برداشت های سلیقه یی، حزبی و جناحی، تنش های گوناگون، از جمله قومی را زاده اند. 

با آن که رسانه های تصویری ما موفقانه پیش می روند، ولی با عصبیت های زیادی مواجه شده اند. در این اواخر، فشار هایی سبب شده اند تا به ویژه تلویزیون ها مجبور شوند برای این که ملاحظه ی شماری ناراض را کرده باشند، از نوع سانسوری استفاده کنند که در واقع از پرده ی تلویزیون، چیزی ساخته که تصور می کنیم محجبه شده باشد. چون اهمیت اصالت در میان است، مجبور می شویم بقیه ی قسمت ها را با تخیل درست کنیم؛ زیرا پوشش های ابرمانند(سانسور ها) مانع دید می شوند. به این گونه، مجبور می شویم با مراجعه به شبکه های بیرونی که خیلی هم آزاد اند، بهتر از نشرات داخلی، به تخیل خود، فرصت استراحت دهیم. 

در جهان امروز، تنها ما زیست نمی کنیم. ادیان، فرهنگ ها و ملت هایی هم هستند که به خاطر باور ها و داشته های شان، ارزش و اهمیتی قائل اند که ما برای دین، فرهنگ و کشور ما قائلیم. اگر بخواهیم با انتقاد و از دید خود با آنان برخورد کنیم، هرگز قادر به درک حقیقت و حل مشکل نخواهیم شد. به خاطر شناخت بهتر عصر باید اندیشه های دیگران، فرهنگ ها، رسوم، عنعنات و حتی لباس، غذا و همه ی امور زنده گی آنان را  شناخت و درک کرد. در چنین چیزفهمی ست که می توانیم در برابر آنان، وضعیت خود را بهبود بخشیم و نارسائی های حقیقی را دریابیم. بین تمام آن ها ارتباط وجود دارد. همان گونه که محصولات فرهنگی رسانه یی می شوند و در متن خود، القاآت را حمل می کنند، در نوع خوراکه ها هم موادی منتقل می شوند که بسته گی به مزاج ما، کیفیت و کمیت صحی به بار می آورند.

غرض از این مقال این نیست تا با سانسور تصاویر مستهجن، مخالف باشیم. هدف این است که تنوع را بشناسیم و در بسامد آن، متوجه نارسایی هایی هم شویم که با نام های مختلف، توجیه می شوند. بنیادگرایی دینی که محصول سایر کشور های اسلامی ست، در افغانستان، هنوز هم قربانی می گیرد، اما در منشا هایش، به نام مساله ی گذشته، به حاشیه بُرده می شود. نه به این معنی که  با نمایش یک هندو در لباس امروزی و یا یک امریکائی و اروپائی، با چند فعالیت کمپیوتری به سر و بدن، وی را از فضای حقیقی، به ابهام انتقال دهیم. 

حاکمیت های گذشته، حقایق را با ماشین سانسور خودشان، تحویل می دادند؛ اما تحولات چند دهه ی اخیر و مهاجرت ها، مردم را از خواب غفلت بیدار کردند و تصاویر حقیقی، پنهان نماندند. مفاد این رویش، آگاهی هایی بود که با درک آن ها، مردم ما خوب و بد را بهتر تفکیک می کنند.

در خاتمه باید بگویم که نباید به بهانه های عقیده یی، مانع فعالیت های رسانه یی و ایجاد محدودیت بر آن ها شد. با تحمیل فشار، قبول جمود فکری که ناگزیر یک بخش خود را غیر فعال کنند، مازاد آن ها را ناقص به میان می آورد.

 

7/6/1387ش