«زنده گی سیاسی شهید محمد داوود از آغاز تا انجام»، نام یک کتاب سه جلدی در 1300 صفحه است. استاد سید عبدالله کاظم در یک تالیف جامع، نقش سیاسی مردی را توصیف کرده است که مردم ما به او احترام داشتند. 

شهید سردار محمد داوود در خانواده ی معزز اعلی حضرت شهید نادرخان، پروده شده بود. نقش پسا نادرخان اکثر بزرگان خانواده ی او تا کودتای خونین هفت ثور، ارمغان ستودنی داشت که چه گونه در پیوند های تنگاتنگ با ارزش ها و درک روحیات جامعه، اتخاذ رویه کرده بودند و عام مردم ما با استقبال از آن، در بیش از 48 سال، افغانستان را به گونه ای متحول ساختند که اکثر زیربنای های اقتصادی، حقوقی و سیاسی آن به تشهیر کامل بین المللی رسیدند. 

با حرمت به کار پُر ارج استاد کاظم، اما در معنی آن، می خواهم تبیین کنم که کتاب «زنده گی سیاسی شهید محمد داوود...»، نوعی از آن فرهنگ سازی های مثبت است که باید با مراجعه به محور ها و دوره های سازنده گی، جامعه ی افغانی را در برابر «ایدیالوژی های وارداتی» وقایه کنیم. جمله ی معروف شهید محمد داوود خان، هرچند در تعمیم معنی، بسط نیافت، اما سال ها پس از شهادت او، بغرنجی را معرفی می کرد که مردم ما با فشار آن ها در چهار راه حوادث، قدرت تفکیک را از دست داده اند. 

من طی بیش از یک دهه کار فرهنگی گسترده، در کُل فرصت های فرهنگی و رسانه یی کوشیده ام با ارجاع به ثبات تاریخی افغانستان، بی نیاز به کیش شخصیت، اما به آن بزرگان وطن بپردازم که خوانش سیاسی شان، پیش از همه، یک مجموعه ی عظیم مدنی، عمرانی، قانونی و رفاهی مردم را آشکار می کند. 

چهل سال پس از هفت ثور، اگر هنوز هم مهم ترین میراث مدنی ما با زیربنا های معارف، اقتصاد، عمران و قانون به دوره های سلطنت و جمهوریت برمی گردند، نیاز به تامین ارتباط با گذشته هایی که در آن ها مردم ما با کار، به ارجحیت اولویت های ملی می رسیدند، ارزش فرهنگ سازی هایی را آشکار می کند که به باور من، استاد سید عبدالله کاظم با کتاب «زنده گی سیاسی شهید محمد داوود...» به آن پرداخته است. افاده ی این حقیقت، شاید در خط مستقیم یک کتاب حجیم، شناخته نشود، اما معنی پرداخته هایی که به یک عمر کارنامه ی یک خادم وطن رسیده است، بهتر از این نیست که بدانیم در آن گذشته، پیوند های مردمی که در زمینه ی حاکمیت ملی، مستقل و غیر وابسته در سه    سده ی پسین شکل گرفته بودند و از جنبش مشروطیت، به آزادی های دهه ی دیموکراسی رسیدند، یک فرهنگ ستودنی کُل افغان ها اعم از پشتون ها، تاجک ها، اوزبیکان، هزاره گان و سایر اقوام این کشور است که در تنازع تاریخی ضد استعمار، شعور درک اولویت های ملی را در فرصت های کار، بازتاب داده بودند. 

من کتاب «زنده گی سیاسی شهید محمد داوود...» را نه فقط تبیین تاریخ یک خادم وطن می دانم، بل سعی در جهت آن فرهنگ سازی های موثر می شمارم که عام مردم ما پس از 40 سال تجربیات تحمیلی ایدیالوژی های وارده، اما با اشد، ضرورت دارند به گذشته هایی مراجعه کنند که اولویت هایی آنان را بی لحاظ چپ، راست، کشور های همسایه و منافع بیگانه، تعریف می کردند. 

بازسازی فکری، مهم تر از بازسازی فزیکی است. در هرج و مرج کنونی که توجیه سیاست های بیگانه، جزو کار مدنی، فرهنگی و رسانه یی شمرده می شود، کار بنیادین بازخوانی ارزش ها، محک خوبی ست تا امثال کتاب های «زنده گی سیاسی شهید محمد داوود...» را بخوانیم و معنی آن ها را تعمیم دهیم. 

ثبات فکری ما در گذشته هایی قبل از هفت ثور، وجود دارند. هر نوع اثری که به خصوص بی میلان به چپ و راست، تاریخ افغان ها را تبیین کند، محتوای آن با جوهر اصالت ها مراجعت به خود را به نام انسانی که در یک جغرافیای واحد و مشخص،     تجربه ی موفق، با عزت و با جسارت تاریخی دارد، به عزت نفس بیشتر می رساند. 

مردم ما در منجلاب چهل سال بدبختی هایی سیاسی، راه گم کرده در بحران ایدیالوژی ها به این دلیل نیز بی رمق اند که از کارنامه ی سیاسی گذشته گانی که افغانستان را با مجموعه ی خوب آن میراث گذاشتند، دور نگه داشته شده اند. افزون بر عقب نگه   داشته گی سیاسی، تحریف تاریخ ما در چپ و راست الحادی و اخوانی، حتی خوب ترین کار های مدنی، فرهنگی و سیاسی ما را از مایه می اندازد؛ زیرا برکنار از منافع ملی ما، در ناکجاآباد دیگران/ بیگانه گان، ختم می شود.