موضوع از این قرار است که چندی قبل به تاریخ سوم اپریل ۲۰۰۱۷ م. شخص محترمی تحت عنوان "طـالــبــانـو تـه د صلحــې وړانـديز" مضمونی کوتاهی نوشت، که با ابراز نظریاتش، مخلصانه افغانها را با جملات چندی به صلح تشویق می نمود.

افغان تحرک نیز نظر به لزوم دید صلح بین الافغانی، به تاریخ سوم اپریل ۲۰۱۷م. ، یعنی در عین روز پیشنهاد صلح آمیز هموطن محترم ما آقای "سر سپین کچکول" را تحت همان عنوانی" آیا د ښاغلی سرسپـین کـچـکـول‏ د صلحــې وړانـديز یو مدبر وړاندیز دی؟" ، از کانال پورتال محترم ټول افغان به یک بحث اجتماعی راجع ساخت.

ښاغلی سرسپـین کـچـکـول‏ لیکی:

"طـالــبــانـو تـه د صلحــې وړانـديز
منلو افغان طالبانو وروڼــو اسلام علیکم!‏
د ۲۰۰۱ زییز د اکتوبر په ۷، په افغانستان بانـدې د امریــکې له بربڼډ یرغــل راهیسې څه ‏د پاسه ۱۵ کالونه تـیر شول.
د دغه اوږد یرغل ستراتجیک ګټه پـخــپلـه امریکې او برتانوي ‏پاکستان ته رسیدلې ده او غـټــه بدبختي یې په ټــول (لــر او بـر) افغانستان کې پښتون مـلــت ته ‏رسـیـدلې ده.
اوس چـیـن او روسـیـه هــم غواړي چې په افغانستان کـې خپلې ستراتجیک ګــټې ‏خونــدي کــړي. پــاکستان چې یــو دلال (کومپــردور) دولت دی او د افغانستان په خاوره یی خيـټـه ‏اچولې ده، ځـان د روس او چـیـن په ټـیـم کې شامل ګـڼـي.‏
‏ ‏
اوس ستاسـې درنـو او سر تـیـرو افغـان طالــبــانـو مسـولـیــت دی چې د سـرچـاودنـو په ‏ځای د خــپـل هـیـواد مـلـي ګـټــو ته کلکـه پـامـلـرنه وکـړئ.
افغان طالـبان بـایـد د اباسیـن مـیـنــځ ‏خپــله سـیـاسـي پـولـه وګـڼـي، نـه د انګريـز مارتیمر ډیـورڼـډ ۱۲۳ کلنه استعماري او تحمیلي ليــکه. ‏د کابل لاسپوڅې، ګډه وډه او فاسده اداره د ملي ګټو په ارزښت نه پوهيـږي ، ځکه چې سر یې د ‏خــیـټـې لانـدې دی.هـیله ده چــې محترم افــغـان طـالــبان بــه په دې اړه زر تر زره د ‏نیـواکـګـرې امریـکـې د اړونــدو مقاماتوسره تماس ونـیـسي او په دې ډول په ټـول افغـانسـتان (لـر او ‏بـر) کې د سوکالـۍ ژونـد ته لار پرانیـځي.‏
اسلام په عــربستان کې نـازل شو. نــن د خــلـیج ټــول هـیـوادونـه د خپل ټـینـګوالي، امنـیـت، ‏او تـجارت لپاره د امـــریـکې ملاتــړ ته اړتـیـا لـري. ټول افغانستان (لـر او بـر) ستاســې په شان د ‏خــپـلو ځامنو کفایتونو ته اړتیا لري. هـــر څومـره چې جګړه اوږدېـږي، هــغــومره پخوانـي فاسـد ‏عناصر فاســدې ادارې ته ورنــنـوځي. هـیـله ده چې خپل نظـر به خپور کړئ. ‏
په درناوي."
د ښاغلی سرسپـین کـچـکـول‏ د صلحــې وړانـديز پای.
اوس پوښتنه همدا د عنوان پوښتنه ده، چې:
آیا د ښاغلی سرسپـین کـچـکـول‏ د صلحــې وړانـديز یو مدبر وړاندیز ده؟
دا پوښتنه او یا د دا پوښتنه دقیق ځواب یو دقیق او عالمانه ملی افغانی ټولنیز بحث ته اړتیا لری!

در بحث اجتماعی بالای این پیشنهاد آقای سر سپین کچکول هموطن محترم ما آقای راز محمد مومند به زبان انگلیسی فرمودند:

this is very funny; AFGHANS LOVE PEACE/PEACE GOOD FOR EVERY ONE/ BUT THEY WRITE;AFGHAN NATIONAL GOVERNMENT DON,T KNOWS,
BECAUSE ASHRAFGHANI IS GREAT LEADER STANDARS OF WORLD,PROFESSOR/ECONOMIST,SOCIOLOGIST,,,,,
I BELIVE AFGHANISTAN NEVER GOT IN PAST 200 YEARS LIKE ASHRAFGHANI AND IN THE FEAUTURE TOO,,,
BUT OPPOSITE TALIBS ARE ANIMAL IN FORM OF HUMAN/ PLAY BY REMOTE CONTROL OF ISI/ BUT HE WROTE FOR TALIBTALIBS RESPECTABLE;haha
THIS KACHCOOL NAME ARE REPRESENTATIVE OF ISI (TALIBS) talibs are not humans mybe from first century
YOU REMEMBER;WHEN TALIBS WAS IN POWER IN AFGHANISTAN; IN ALL OFFICE OF TALIBS RERESENTATIVE OF ISI WAS IN AFGHANISTN/
PEOPLE KNOWS TALIBS WANT AFGHANISTAN BE FIFTH STATE OF PAKISTAN,
ALWAYS BE AFGHANISTAN

سپس هموطن محترم ما آقای سید خلیل الله هاشمیان در این باره تحت عنوان "عریضۀ(کچکول سرسفید) بحضورطالبان افغان" نوشتند، که:

"داکترسیدخلیل الله هاشمیان

هموطنان محترم! نوشته ای خواندم بزبان پشتو بعنوان(سپین سرکچکول) که نویسندۀ آن نام خودراافشاءنکرده، بلکه از نام مستعار(کچکول) استفاده نموده،اما متن مقاله که عریضه ایست بحضور طالبان ، مورد پسندوتائید من قرارگرفته که ترجمۀ آنراذیلا برای نشرتقدیم میکنم: عریضۀ(کچکول سرسفید) بحضورطالبان افغان
برادران معزز طالبان افغان، اسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته !
سال 15 بالای افغانستان صورت گرفت، تاایندم چیزی بیشتراز 2001 اکتوبر 7دراثرحمله وتهاجم امریکاکه بتاریخ میگذرد- مفاد ستراتیژیک وطویل المدت این تهاجم به خود امریکا و پاکستان رسیده، اما بدبختی بزرگ آن به تمام ملت ر افغانستان رسیده است.اکنون چین و روسیه هم میخواهند که منافع ستراتیژیک خود را در افغانستان َ ور وب َ پشتون در د پیاده کنند. پاکستان که یک دولت (کامپرادور) ودلال است و در خاک افغانستان دست یافته، اکنون خود ر در بغل چین و روسیه شامل میداند.
اکنون مسئولیت شما بمنافع ملی وطن خودتان توجه مخلصانه وجدی ، شی ُ طالبان افغانست که بعوض انفجارات وآدمک سالۀ 123 نمائید- طالبان افغان باید سنگر سیاسی خودرادربین اباسین بشناسند،نه درخط تحمیلی واستعماری مارتیمردیورند- چونکه کله ، پنجاه فیصد وفاسد کابل به مفهوم وارزش "منافع ملی"نمیفهمد ،دَ دو َ گ ، حکومت دست نشانده ودماغش درشکمش واقع شده- امیدواریم طالبان محترم افغان این ضرورت رااحساس نموده وهرچه زودتر بامقامات رآن)امکانات زندگی مسالمت آمیز َ ور وب َ صلاحیتدارامریکادرتماس شوند تاازین طریق درتمام افغانستان و(د راایجادنمایند.
اسلام درعربستان نازل گردید-اما در حال حاضر همه ممالک شرقی بمنظور رفاه امنیت و تجارت خود بکمک و پشتیابی امریکا احتیاج دارند.افغانستان بزرگ (بش) ر آن به همکاری، کفایتها و توانایی اولاد خود، مانند شما َ ور وب َ مول د طالبان، ضرورت دارد- هرقدر که جنگ دوام پیداکند، بهمان اندازه عناصر قبلا فاسد شده به ادارۀ فاسد کنونی اضافه میشوند- امید است که نظر تانرا در بارۀ این پیشنهاد منتشر سازید- بااحترام(کجکول).
باتائیدکامل عریضۀشاغلی(کچکول)،یک موسپید دیگر افغان (هاشمیان) نیز نام خود را درین عریضه شامل میسازد و این عریضه رابقسم یک(قرطاس سفید) به دسترس همه افغانها میگذارد تا کسانیکه خواسته باشند، نام خود را در آن اضافه کنند- بامید آنکه طالبان افغان بصدای هموطنان خودلبیک گویند.
2017 اپریل 5 – سیدخیل الله هاشمیان –باعرض احترام "

البته نا گفته نماند که این ترجمه ای آقای سید خلیل الله هاشمیان به تاریخ نهم اپریل ۲۰۱۷م. به نشر و دسترسی هموطنان رسیده است.

سپس آقای محترم داؤد مومند بتاریخ نهم اپریل ۲۰۱۷م. در رابطه فرمودند:

"پیشنهاد عادلانه شاغلی کچکول
نخست از استاد هاشمیان تشکر مینمایم که التجای وطن دوستانه و ملیگرایانه شاغلی کچکول را عنوانی طلبه، که شاید از زمره دوستان نیم قرنه من باشد به احترام دری زبانان ترجمه نموده بدست نشر فرستادند.
کاش طلبه، صاحب همچو یک تفکر یا حد اقل شعور سیاسی باشند که تفاوت میان تعمیر منافع ملی و تخریب منافع ملی را درک کنند، من با وجودیکه با در نظر داشت، معیار تحجر فکری طلبه امیدی به قبول یا حد اقل التفات به همچو عریضه معقول و مقبول را داشته باشم ولی به پیروی از استاد هاشمیان میخواهم اسم من نیز شامل این لست باشد.
در اخیر، پیشنهاد شاغلی کچکول را به دیده قدر نگریسته امیدوارم هم وطنان به قسمت خاک های از دست رفته متذکره در پیشنهاد توجه نموده هرگز حاضر نگردند با پاکستان یعنی میراث خوار استعمار به خاطری که سلاح ذروی دارد، به یک معامله ضد ملی یعنی شناخت خط دیورند در برابر راه ترانزیت به بحر، بپردازند، ورنه فرموده مفکر نیم قاره هندوستان یعنی علامه داکتر اقبال که من هرگز او را اقبال لاهوری خطاب نمکنم صدق خواهد نمود.داکتر اقبال میفرماید:
باد صبا اگر به جینوا گذر کنی
حرفی ز ما به مجلس اقوام باز گوی
دهقان و کشت و جوی و خیابان فروختند
قومی فروختند و چه ارزان فروختند
ما خواهان افغانستان، متحد، مترقی، منکشف و کبیریم
مرده باد پاکستان
مرده باد حامیان داخلی و خارجی پاکستان"

سپس آقای محترم نوری آزادی بتاریخ نهم اپریل ۲۰۱۷م. در رابطه فرمودند:

"داکتر صاحب محترم هاشمیان صاحب، بعد از عرض احترام!

درخواست هموطن ارجمند ما شاغلی کچکول سر سفید را من خواندم که این پاراگراف دوم ایشانرا باز می آورم:

«اکنون مسئولیت شما طالبان افغانست که بعوض انفجارات وآدمکُشی، بمنافع ملی وطن خودتان توجه مخلصانه وجدی
نمائید طالبان افغان باید سنگر سیاسی خودرادربین اباسین بشناسند،نه درخط تحمیلی واستعماری - 123 سالۀ
مارتیمردیورند حکومت دست نشانده، گَدوَد،پنجاه فیصد وفاسد کابل به مفهوم وارزش "منافع ملی"نمیفهمد،چونکه کله -
ودماغش درشکمش واقع شده امیدواریم طالبان محترم افغان این ضرورت رااحساس نموده وهرچه زودتر بامقامات -
صلاحیتدارامریکادرتماس شوند تاازین طریق درتمام افغانستان و)دَور وبَرآن(امکانات زندگی مسالمت آمیز
راایجادنمایند.»

عرض اینست که پیام کاملاً بنظرم واضح نیست، اینکه به خواهش این محترم ما طالبان افغان مسلح به صلح رو آورده با مقامات صلتحیتدار امریکا در تماس شوند، قرار ارزیابی من طالب خو حاضر است با دولت ایالات متحده صحبت مستقیم کند اما شکایت ایشان اینست که امریکا از صدق دل تا حال نخواسته است با ما در میز مذاکره حاضر شود، در حالیکه دفتر قطر هم خالی نیست، نمیندگان با صلاحیت حرکت طالب در آنجا حضور دارند. در همینجا عرض دیگر به ارتباط موضوع دارم که عنقریب کنفرانس مسکو در باره صلح در کشور ما دایر میشود، این کنفرانس بدون شرکت نماینده طالبها چه معنی و دست آوردی خواهد داشت؟؟؟.

په درنښت سره"

سپس آقای محترم زمری کاسی بتاریخ نهم اپریل ۲۰۱۷م. در رابطه فرمودند:

هموطنان گرانقر را سلام و احترامات تقدیم مینمایم،
پیشنهاد داکتر صاحب هاشمیان در ارتباط به عریضۀ(کچکول سرسفید) بحضورطالبان افغان پیشنهادیست که برای وطن اصلی ما افغانستان و برای فرد فرد این سرزمین به خون نشسته ارزش حیاتی داردکه به یقین هیچ کسی نمیتواند منکر آن گردد که زود چهل سال است که درین خاک خون میریزد. آیا سنگ و چوب و خاک افغانستان گریه نمیکند؟ هرچند مستند میدانم که نسل ما را اروپا از افغانستان بیرون کشید، ممالک مختلف اروپایی به شمول سویس اهداف خویش را در افغانستان داشتند و دارند و امریکا را در قدم اول جبهه قرار دادند، واضح تر گردید ،زمانیکه ریس جمهور آلمان آقای کولر به تاریخ 31 \05\2010 که به نظر من از جملهء شریفترین انسانهاست ، به استعفا مجبورش ساختند زیرا وی اعتراف نمود که قوای نظامی آمان به خاطر حفظ منافع خویش در پایه های هندوکش در حالت جنگ است!!!!!!! این یکی از مثال هاست، ده ها سند رسمی نشر شده دیگر هم وجود دارد که مفاد همه در آنجا نهفته است ولی متاسفانه ما افغانها در حالت جنگهای زبانی، تن به تن ، به خون یکدیگر تشنه قرار داریم. نه تنها پیشنهاد آقای کچکول ریشسفید و تایید محترم هاشمیان صاحب باید باشد که قابل تایید است، باید صلح و نجات افغانستان وظیفهء شریفانهء فرد فرد شریف افغان است که باید زادگاه خود را نجات دهد. امروز در سرتاسر جهان ملیون ها نفر برای صلح جهانی به پا بلند شده است و ما افغانها هنوز هم در خوابیم. قراری که یکی دو هفته قبل پیشنهاد کردم باز هم میخواهم که آرزوی خود را بگویم که عریضه های به ملل متحد و روسای جمهور ممالک ذیدخل نوشته شود و به صراحت یاد آوری گردد که بس است که کارد از استخوان هم گذشت.
با عرض احترامات"

سپس آقای محترم سیدهاشم سدید بتاریخ دهم اپریل ۲۰۱۷م. بحث را به جای دیگری کشانیده، به اصطلاح در پی پالیدن مو در نمد برآمده، در رابطه نوشتند:
"آیا پشتون ها یک ملت هستند؟
به نظر من پیشنهاد "کجکول موسفید"، که آقای سید خلیل الله هاشمیان آن را به پورتال افغان جرمن آنلاین برای نشر ارسال نموده است، ایراد هائی دارد . که چرا آقای هاشمیان این ، با شناختی که از آقای هاشمیان، از روی نوشته های شان دارم، البته تعجب آور نیست پیشنهاد را باوجود داشتن ایراد های قابل توجه و جدی تأئید نموده اند. به ایراد ها نگاه می کیم: پشتون ها را "ملت" نامیده است، درحالی که پشتون ها یک قوم و بخشی ، که کجکول موسفید ، )اولین ایراد این است 1 از یک ملت هستند، نه یک ملت، حتی اگر زمانی پشتون های آن طرف مرز دیورند نیز به افغانستان بپویندند، بازهم پشتون ها بخشی از یک ملت باقی خواهند ماند، نه یک ملت؛ البته بخش بزرگ آن! افغانستان کشوری است کثیرالاقوام. تمام این اقوام تشکل سیاسی ـ جغرافیائی ـ ملی واحدی را به وجود آورده اند، که سال یاد می 15 افغان نامیده می شوند. بهتر بود کجکول موسفید، وقتی از بدبختی مردم طی ،نظر به اجماع همگانی کند، به جای کلمۀ پشتون، کلمۀ "افغان" را به کار می برد، که شامل همه انسان هائی می شود، که از شمالی ترین نقطۀ افغانستان تا جنوبی ترین مکان، و از غربی ترین محل تا شرقی ترین ناحیه زندگی می کنند. از میان ده ها قوم، حال هر قومی که باشد، نه بوی وحدت، که بوی تفرقه و نفاق به مشام می ، از استعمال نام یک قوم رسد. بنابراین اندیشه های کجکول موسفید را "ملی" یا "وطن دوستانه" خواندن، و آن ها را تأئید کردن به هیچ وجه درست و به سود مردم ما نیست. همه اقوام این کشور دچار رنج و بدبختی و مصیبت و آواراگی ، ) از روزی که خلق ـ پرچم کودتا کرد تا امروز 2 یک قوم را ستمدیده خواندن، یا از روی بی خبری است یا از روی غرض ورزی و قوم پرستی، که نه ً هستند. بناء سازنده است و نه به حال ما مفید می باشد! این نوع برخورد با قضایای ملی منصفانه و پسندیده نیست. همه اقوام افغانستان گل های یک بوستان هستند. تفاوت قائل شدن میان آن ها گناهی است بسیار عظیم .عظیم تر از آن این است که چیز فهمان ما این چنین سخنان نفاق افگنانه را با هلهله و شور تأئید و تبلیغ کنند. ) با همه جرائم و جنایات مدهش طالب، طالب را معزز و محترم خواندن دور از مروت و تصور است. داوری 3 تاریخ که نه طالب مستحق احترام و اعزاز است و نه دیگرانی که مانند ، چهل و پنج سالۀ کشور عزیز ما این است ً تقریبا طالب هستند، خواه جمعیت و شورای نظار باشد، خواه اتحاد اسلامی سیاف و حزب وحدت خلیلی و حزب اسلامی حکمتیار و جنبش ملی اسلامی و... کسانی که دست به جنایات گوناگون و عدیده در کشور زده اند و به گونه های مختلف درخدمت بیگانه ها قرار داشته و قرار دارند و برای برآورده ساختن اهداف و مقاصد بیگانگان تیشه بر ریشۀ وحدت مردم و بقای افغانستان زده و می زنند، باید مانند آدمکشان خلق ـ پرچم مورد مؤاخذه قرار بگیرند و سزای اعمال جنایت کارانه و خائنانۀ خود را ببینند، نه این که آن ها را در ردیف انسان ها شرافتمند و ملی شامل نموده به آن ها احترام بگذاریم . )از نوشتۀ کجکول موسفید چنین معلوم می شود، که ایشان بیشتر از پشتون های افغانستان به فکر پشتون های 4 دوروبر )!( افغانستان هستند. کلمۀ دوروبر معنای خاص خود را دارد، که شامل تمام حواشی و حوالی کشور می گردد. چون از کجکول موسفید شناخت ندارم، نمی توانم در مورد او چیزی بنویسم و از او سؤالی کنم، اما از کسانی و پشتون ، که پیشنهاد وی به طالب را تأئید می کنند، می خواهم بپرسم محلاتی را که شامل دوروبر کشور ما می شوند نشین هستند، به خوانندگان خویش معرفی کنند. اگر منظور از پشتون های آن طرف مرز نام نهاد دیورند است، این ها که در جنوب کشور ما، در داخل و در جا هائی که جزء خاک خود ما پنداشته می شوند، استقرار دارند، نه در دوروبر افغانستان عزیز! ) ذکر نام تنها یک قوم، و نه تمام اقوام کشور، وقتی از بدبختی و تحمل رنج و محرومیت و... طی سال های گذشته 5 که این صدا هم از حنجرۀ مولانا فضل الرحمان خارج شده باشد. ،سخن گفته می شود، بدان می ماند.
مولانا فضل الرحمان از طالب های پاکستانی دعوت می کند، که جنگ و کشتار را در پاکستان قطع کنند و شامل حرب او گردیده به مبارزه سیاسی دست بزنند ـ تنها از طالبان پاکستانی! آیا چنین دعوتی از روی عاطفه و احساس انسانی ـ اسلامی است؟ اگرمولانا فضل الرحمان شخصی خوش قلب، با عاطفه، انسان و مسلمان است، چرا همین احساسات و عواطف را در که افغان نامیده می شوند و به مراتب بیشتر از پاکستانی ها از دست طالب ها ـ ،مورد همکیشان و همنوعان دیگر خود پاکستانی و افغانی و کشمیری و ازبک و... ـ آزار و اذیت شده اند و ملک شان آسیب دیده است و مانند خود او مسلمان اند، نشان نمی دهد؟ و از طالبان افغانی، که خود خالق و قومندان آن ها می باشد، خواهش نمی کند، که جنگ را قطع کنند و از راه سیاست و تفاهم مشکل خود را با مردم و دولت افغانستان حل کنند؟ از صدمات جنگ و ترور و زورگوئی های متواتر ، کجکول موسفید هم، درحالی که مردم کشور، از "الف" تا "یاء" مجرمان و جنایت کاران و وطن فروشان متأثر شده اند و هر یک از انسان های این کشور کم از کم یک عزیزی را از که چقدر اختصاصی و غیرملی فکر می کند. فضل ، دست داده است، با یادآوری از بدبختی های یک قوم نشان می دهد الرحمن تنها به پاکستان فکر می کند، و کجکول تنها به قوم پشتون! (انتقاد من به طرز تفکر خاص کجکول موسفید است؛ نه به دلیل دشمنی و قصد سؤ در برابر پشتون ها!!) تقاضای من از هموطنان گرانمایه و عزیز این است، که با احترام به همه اقوام، خواه پشتون و خواه ترکمن و هزاره و تاجیک و ازبک و...، وقتی راجع به مردم افغانستان فکر می کنند یا راجع به خود افغانستان، به فکر همه انسان های و ، و از هر طریق ، این سرزمین باشند و از حق و حقوق، همچنان از درد و غم و بدبختی و رنج همه یاد و دفاع کنند به هر نوع ممکن در راستای خوشبختی و سعادت همه آحاد کشور بکوشند! یگانه راه بهروزی و قوت مردم ما در این است، که با همه برخورد یکسان و عدالت محور داشته باشند و یکی برای و همه برای یکی کار و فکر کنند! ،همه اگر هزاره به فکر هزاره باشد و تاجیک به فکر تاجیک و ترکمن به فکر ترکمن و نورستانی به فکر نورستانی و و شیعه به فکر شیعه و سنی و هندو و سکهـ و یهود و عیسوی به فکر سنی و هندو و سکهـ و ،پشتون به فکر پشتون یهود و عیسوی و... فکر ملت شدن و فکر قطع جنگ و استقرار صلح و آرامی و آبادی و قوت و دفع مداخلات فرهنگی ـ سیاسی و نظامی بیگانه در افغانستان را باید از سر بیرون کرد. با چنین تفکری ضد ملی ــ میهنی نه ملت ها ساخته می شوند و نه کشور ها آباد و معمور و نیرومند می گردند! پس باید نه تنها ریشه های چنین تفکرات زیان آور را قطع کرد، که دست و زبان آن هائی را هم کوتاه کرد، که در صدد آب دادن به این چنین تفکرات مخرب و زیان آور هستند!! "

تبصره: نخست باید در اینجا سوالی را متوجه آقایان سدید، هاشمیان، کاسی و نوری آزادی ساخت که نظر به کدام معیار علمیی این قلم بدستان محترم نام یک فرد را ترجمه می فرمایند؟

سوال به شکل دقیقتر چنین مطرح می گردد:

نظر به کدام معیاری علمی، به اساس کدام نیازی آقایان سید خلیل الله هاشمیان، نوری آزادی و همچنان زمری کاسی نام آقای "سر سپین کچکول" را، ولوو یک اسم مستعار هم باشد، ترجمه می کنند؟
و آن هم چرا به شکلی غیر علمی ترجمه می کنند؟

آمدیدم بالای ترجمه ای آقای سید هاشم سدید:
آقای سید هاشم سدید روی کدام معیار، هدف و منظوری چنین ترجمه ای را می نمایند؟

مگر در منطق کتب ایرانی آقای سدید "سر" را "مو" ترجمه می کنند؟

آیا ما هر نامی را که خواستیم، و به هر شکلی که به مذاق و یا به مزاح ما برابر فارید، ترجمه نمایم، درست است؟

آیا مضحک و در عین حال بی نزاکتی نخواهد بود هر گاه ما کلمه ای "سدید" را "شَخ" ترجمه کنیم و به جای نام "هاشم سدید" اسم "هاشم شَخ" را به حیث ترجمه ای آن مورد استفاده قرار دهیم؟

آیا مضحک و در عین حال بی نزاکتی نخواهد بود هر گاه ما مثلاٌ:

- خلیل الله هاشمیان را گاهی "دوست الله هاشمیان" و یا زمانی نیز "رفیق الله هاشمیان" ترجمه کنیم،

ـ زمری کاسی را "شیر کاسی" ترجمه کنیم،
ـ نوری آزادی را "روشنی آزادی" و یا "گیس آزادی" یا "الکین آزادی" ترجمه کنیم،

و یا خدمت تان عرض شود، که، مثلاٌ
ـ جناب محترم سید شمس الدین مجروح را "سید لمر الدین زخمی" و یا
"سید آفتاب الدین زخمی" ترجمه نمودن، بدون شک که درست عین بی نزاکتی های را در بر دارند که ترجمه نمودن هر نامی، دربر دارد، ولوو که ترجمه نمودن یک نام مستعار هم باشد!

بدون شک که این همه بی نزاکتی های اند مضحک که باید از آنها جلوگیری نماییم!

پس:
به پیش به سویی نزاکت های پسندیده ای افغانی، به پیش به سویی آداب معاشرت پسندیده ای افغانی و به پیش به سویی اخلاق حمیده و پسندیده!

صلح بی درنگ برای همه!

----------------------------------------------
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما