دو روز اول جرگه ی مشورتی صلح در هیاهوی تعیین اعضای اداری، ضایع شدند. تصاویر، فلم ها و مستندات افراد بی سواد، روستایی، زنان و کودکان، حاشیه هایی بودند که گاه وارد متن جرگه می شدند. موضع گیری های سیاف برای مرده شور برده گان تنظیمی که گویا مجاهدین، مدافعان همیشه زنده استند، تریبون جرگه را کاملاً در اختیار تنظیم ها قرار داد. آقای سیاف از مفتیان مورد علاقه ی تنظیم هاست. در کنار تمام این مضحکه، برآمد هایی که از قبل گمان می شدند، جرگه را به حمایت از تیم حکومت، کاملاً متمایل کردند.  

اعتراضات بالای تعیین اعضا و موارد دیگر که به ابزاری شدن جرگه اشاره می کردند، از اخراج نخستین معترض تا توجه بر کنترول اوضاع، جرگه ی مشورتی صلح آقای غنی را در این نمونه که شاید از کم اثرترین آن در تاریخ جرگه ها باشد، به مرجع اصرار و تایید به ماندن رییس جمهور مبدل کرد. در واقع هیچ چیز شگفتی در این جرگه رونما نشده است. نمایشات عاطفی گریه و زاری چند مذکر و مونث، پس از پایان آن ها در زمینه ای آب می شود که افغان ها در تنازع دو سو (حکومت و مخالفان) از همه آسیب دیده اند. بخشی از دست فرازی مخالفان در این حقیقت تلخ نهفته است که آنان از بی عدالتی هایی که ثقلت جنگ را بر یک جانب (بیشتر پشتون ها) تحمیل کرده، استفاده می کنند.  

بازی سیاسی دکتور غنی، بی توجه بر درک تغییر اوضاع، فقط محوریت خودش را درنظر دارد. او در 5 سال زعامت بسیار متشنج، حداقل نتوانست از مهارت هایی بهره ببرد که یک جا از حکومت حامدکرزی، میراث گرفته بود. آزرده گی چپ و راست و تهی شدن تمام عناصر تیم انتخاباتی قبلی او که بیش از نصف آنان را افغان های بی طرف، تحصیل کرده و بی غرض تشکیل می دادند، واقعیت هایی تلخی ست که با تهی شدن، رییس جمهور را می فشارند. برخورد های ماکیاولیستی برای انحصار قدرت، دکتور غنی را در حاکمیتی محصور کرده اند که تقریباً با کمترین برگه های سیاسی در لویه جرگه ی مشورتی صلح، تنها ماند.  

تحریم طالبان افزون بر تحریم گسترده ی داخلی و بی اعتنایی دوستان بین المللی بر شتاب دکتور غنی، او را خوردتر می کنند؛ زیرا به خوبی می داند بقای حکومت در گرو تعاملات داخلی و خارجی است. از بخت بد، بیرون شدن از وابسته گی حمایوی، به هیچ مرکزیتی در افغانستان اجازه نمی دهد که به زودی از دایره ی روابط چندجانبه بیرون برود.  

رد تمام برنامه هایی صلح، تفاهم و گفت و گو که همچنان روی تداوم سیاست های بی رویه ی حکومت تاکید می کنند، چند روز پس از ختم جرگه، به انزوای بیشتر حکومت می انجامند؛ زیرا نبود زمینه ها و منطق لازم برای جرگه ای که آقای غنی برپا کرد، محور های مهم و از همه مهمتر مردم را که از عدم مدیریت درست امکانات دولتی شاکی اند، به صلحی امیدوار می کنند که با پیوستن طالبان به دولت، حداقل از گستره ی جغرافیای جنگ، کاسته می شود. 

چشم داشت به پایان جنگ، سرنوشت سیاسی بسیاری را رقم می زند. حیف و میل دارایی های دولتی باعث ابقای هیچ کسی نشده است. آقای غنی نیز از این امر مستثنی نیست. پس از سوء استفاده از ارزش سنتی جرگه که زود در بازی های سیاسی آینده، محو خواهد شد، اثرات سوء استفاده در امر دیگری که در حد افغان ستیزی معمول شده است، یک اصل فرهنگی- تاریخی ما را همچنان متنازع می سازد.  

برآمد اغراض دولت از سنت تاریخی افغان ها (جرگه) در کشوری که به نام آزادی بیان سعی شده با کاهش پرستیژ اکثریت (پشتون ها) بنیان های افغانی را تخریب کنند، گروهک های مخالف را حریص تر می کند با تمام قدرت حمایت خارجی به طبل افغان ستیزی بکوبند.  

کاش در سال هایی که قانون اساسی تصویب می شد و جرگه ها با اثرات خارق العاده، افغان ها را به همه چیز بنیان های سیاسی رساندند، تعریف کاربردی جرگه در حد یک رسم بسیار مقدس نیز تصویب می شد. براین اساس، استفاده های ابزاری از آن، باعث نمی شد در تنازع سیاسی- فرهنگی، از اصولی عدول شود که از پایه های حفظ واحد سیاسی افغانستان اند.  

کسانی که ادبیات فرهنگی- رسانه یی افغان ستیز 18 سال اخیر را خوانده اند می دانند که تنقید به سطح هتاکی، بیشتر از سوء استفاده ها و اغلاط فاحش حکومتداران، سوژه گرفته  است. چند نمونه ی اخیر، نیاز به تداعی را مرفوع می سازد.  

مرعوب ساختن عامه، به خصوص اکثریت از رهگذر بیانات دکتور غنی در کنر و ناشناس در خارج، جزو فرهنگ سازی هایی ست که سعی می شود روی اعصاب اکثریت راه بروند تا با زیر گرفتن ذهنیت تاریخی آنان، خزعبلات بیگانه، ذهنیت نفی افغانستان را تقویت ببخشند.  

پوشیده نیست که آقای غنی با تکیه به محتوای جرگه ی فرمایشی در میز های گفت و گو، به نفع خویش استدلال خواهد کرد: چون اعضای جرگه به نفع او رای داده اند، حتی نمی تواند به منطق رویداد هایی توجه کند که از تامین صلح و تفاهم، بیش از همه، نفع عامه ی افغان ها تصور می شود. 

با زیر سوال رفتن مشروعیت جرگه، ثابت خواهد شد سعی رییس جمهور، نهایت    درمانده گی سیاسی مردی ست که نتیجه خدعه، به خصوص با افغان هایی را دید که بدون تفکیک، حتی طرف های مردمی و غیر وابسته ی آنان را نیز بیرون انداخت.  

آن چه پس از پایان جرگه ی مشورتی صلح مبرهن است، تداوم سیاست ستیز برای بقای یک مدیریت ضعیف و ناکام می باشد. با آن چه در جرگه اجندا، طرح و تایید کردند،   کشیده گی ها به گونه ای که در 18 سال ادامه داشته اند، ممتد می شوند.  

شرح تصویر: 

شاه حسین مرتضوی، معاون سخنگوی رییس جمهور در جمع اکثریتی که در جرگه ی مشورتی صلح، خواب های راحت کردند، خوابیده است.