العادلی تحمل شنیدنش را ندارد
نویسنده: زاهد جلالی
تحول، تغییر و تبدیل بخشی از سنت های خداوند متعال در انسانها میباشد. ایزد متعال بوسیلۀ این تغییر و دگرگونی بندههایش راامتحان می کند؛ تا مؤمنان راستین و قوی الایمان از مؤمنان ضعیف الایمان و منافقین تفکیک شوند و وجهه راستین ایشان در جامعه شناخته شود.
وقتی آخرین نبی خدا جل جلاله حضرت محمد مصطفی - صلی الله علیه وسلم- به پیامبری مبعوث شد بعضی از کسانی که همه چیز رابا چشمان عقل مینگریستند و در جستجوی حقیقت بودند آن حضرت - صلی الله علیه وسلم - را به پیامبری پذیرفتند، البته در این میان برخی از مردمان ضعیف الایمان نیز ایمان آوردند.
برای این که مؤمنان ضعیف الایمان از مؤمنان قوی الایمان و راستین جدا شده مردم ایشان را درک کنند خداوند متعال - جل جلاله - ایشان را به گونههای مختلف امتحان می کرد. رویداد اسراء و معراج که در روزگار بعد از مبعوث شدن رسول خدا رخ داد یکی از آزمایشات الهی بود.
ابوبکر صدیق نمونهای است از مؤمنان راستینی که اسلام چون خون در رگهای آنها جریان داشت، و هیچ چیز نمیتوانست در آرامش ایمانی آنها تزلزل و دگرگونی ایجاد کند. وقتی ابوبکر صدیق با ابو جهل مواجه شد و ابو جهل با لحن تمسخر آمیزی ماجرای شب گذشته را که حضرت پیامبر خدا حکایت کرده بود به ابوبکر رساند، تا تخم شک در ایمان او پاشیده گمراهش کند، یا او را وا دارد تا پیامبر – علیه الصلاة و السلام- را تکذیب کند.
بر خلاف آنچه در دماغ مسخ شده ابوجهل میگذشت چون حضرت ابوبکر صدیق از رویداد آگاهی یافت با اعتماد به نفس بیمانندی گفت: اگر واقعا رسول خدا – صلی الله علیه و سلم – چنین فرمودهاند، راست گفتهاند. و چون ایمان سترگ ابو بکر بزرگ - رضی الله عنه - پیامبر خدا را بدون هیچگونه شک و تردیدی تصدیق نمود به شرف "صدیقیت" نایل آمد. البته در این میان افرادی سست عنصر از مشرکان مکه نیز بودند که حضرت محمد مصطفی - صلی الله علیه وسلم - را تکذیب کردند. بدون شک این معجزه تاریخ بشریت روح ایمانی یاران رسول خدا – صلی الله علیه وسلم – را قوت بخشید، و تار و پود مردانگی و ایمان آنها را بیش از پیش بهم نزدیکتر ساخته، و بر قدرت و توان آنها افزود.
در جهان ما نیز گه گداری چنین حوادثی رخ می دهد، و در حقیقت در پشت پرده آن اسراری است از آزمایش و امتحان الهی برای زدودن کج فهمان و سست عنصران و ایمانهای ناپخته از صف مؤمنان راستین. ولی متاسفانه در بسیاری موارد ما مسلمانان با این حوادث تعامل سطحی داریم و هیچ در مورد اسراری که در پشت این حوادث نهفته است نمیاندیشیم.
خداوند متعال به مؤمنان راستین بشارت کامیابی داده است، ولی باز هم ما امتحان دنیوی را منحیث اصل می شناسیم و این امتحاناترا میزانی برای برد و باخت انتخاب کردهایم که در حقیقت چنین نیست.
انقلاب 25 جنوری مصر حقایق عجیب و غریبی را به اثبات رساند. حقایقی که باور کردنش برای بسیاری از انسانها ناممکن بود.
حبیب العادلی وزیر کشور سابق رژیم استبدادی مصر عدۀ زیادی از جوانان و نخبگان تیزهوش و زرنگ مصر را که شایستگی دریافت جوایز بودند را در زندانها و سیاهچالها به جرم عقل و اندیشه زیر شکنجه قرار می داد! حبیب العادلی در سال 1997 میلادی وزیر داخله مصر از سوی حسنی مبارک تعین گشت و نامش پس از مدت کوتاهی به تجاوز حقوق انسان و شکنجه های بسیار شدید و ضد انسانی بر زبانها رفت. گفته می شود که العادلی بسیاری از دستگیر شدهگان را به اتهام تخریب امنیت کشور بدون اثبات هیچگونه جرمی بر آنها تا دهها سال به زندانهای شکنجه و سلولهای تاریک میسپرد.
جوانان مؤمن و متعهد حرکت اسلامی اخوان المسلمین در کنار برخی از رهبران شاخص این حرکت اسلامی نمونه، از جمله هزاران جوان با درک و شعوری بودند که بنا بدستور حبیب العادلی در پشت میله های زندان انداخته شدند.
مهندس خیرت شاطر معاون استاد مهدی عاکف و همچنین حسن عز الدین یوسف مالک که بنام حسن مالک شناخته شده است از جمله قربانیان این جنایتکار بودند.
حسن مالک از جمله کسانی است که فواید زیادی به اقتصاد مصر رسانده بود و از جملۀ کسانی بود که برای بار اول کمپیوتر را در مصر راه اندازی کرد.
در سال 2006 میلادی حسن مالک، خیرت شاطر با چهل نفر از قیادات جماعت اخوان المسلمین از سوی حبیب العادلی بازداشت شدند و تا به سال 2008 میلادی بدون سرنوشت در زندان بودند. بعد از آن در سال 2008 میلادی جز سه نفر اینها همۀ دیگران در محکمه عکسری استثنايی محاکمه شدند و حسن مالک بدون اثبات هیچ جرمی در حقش به هفت سال زندان محکوم و همۀ دارائی ایشان و اموال فامیلشان جامد شد. البته این جنایت در حق او ضربهای بود به اقتصاد مصر زیرا در پی این حکم 600 تا 1000 کارگر مصری از وظایفشان برکنار شدند. وی می گوید که در زندان با قرآن زندگی می کردم و توانستم به یاری خداوند در 18 ماه قرآن راکاملا حفظ کنم.
حسن مالک می گوید سقوط نظام حسنی مبارک و اعوانش با انقلاب 25 جنوری را هرگز نمیتوانستم تصور کنم، البته همیشه منتظر یک تغییر و دگرگونی در وضع فلاکت بار جامعه بودم چرا که تغییر سنتی است الهی در خلقتش.
حسن مالک می گوید، برای ما روزی بسیار شگفت انگیز بود. حبیب العادلی را دیدم که دست بسته به زندان آوردند. او در همان سیاهچالی که ما را دفن کرده بود زندانی شد. دهان من و همراهانم از تعجب وا مانده بود و زیر لب زمزمه میکردیم: حسبنا الله ونعم الوکیل! به او گفتم: من از مدتی که اینجا هستم همیشه بر علیه شما ستمگران دعا می کردم، و از خداوند میخواستم شما را بدین سرنوشت تاریک مبتلا سازد. دهانش از حرکت ایستاده بود، و نتوانست جوابم را دهد، سرش را پایین اندخته بود و حتی نمیتوانست بطرفم نگاه کند، به سرعت به سلولش داخل شد!..
حسن مالک میگوید که به زندان آمدن ظالمان ستمگر ترجمه قول خداوندی است که میفرماید: ﴿وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ﴾ - به ستمگران گفته شد: بچشید آنچه را که با دستان خود به ثمر رساندهاید -.