
کانفرانس ژنو و توطئه ضد صلح ائتلاف چپ و راست – قسمت دوم
شوروی ها تصور میکردند که با قتل امین و نصب کارمل به حکومت ، لشکر شوروی لااقل در شهر های افغانستان با باران گل استقبال میشود و در نهایت طی شش ماه ، ماموریت انتر ناسیونالستی قشون سرخ به پایان میرسد. شوروی در مرداب جنگ فرساینده نه سال گیر ماند.
مذاکرات صلح ژنو میان افغانستان ، پاکستان و کشور های غربی ( اخیر الذکر عقب جبهه ) به وساطت ملل متحد زمینه سازی گردید . مذاکرات که در واقع تعادل ستراتژیک آسیای جنوب شرقی را شکل میداد با پیچیدگی خاص در یک مقطع پر تشنج جنگ سرد آغاز شد.
در آستانه تجاوز سال ۱۹۷۹ شوروی به افغانستان ، حکومت ضیاالحق متهم به قتل « بوتو » در منطقه تجرید شده بود . حتی کشور های خلیج ، متحدین سنتی پاکستان اعدام بوتو را تقبیح کردند. « ریگن » و « کارتر » روسای جمهور امریکا ، ادامه اعطای کمک مالی را به پاکستان به تدویر انتخابات مشروط ساخته بودند.
تجاوز شوروی به افغانستان پاکستان را در صف مقدم دفاع « جهان آزاد » قرار داد و به حکومت ضیاالحق نفس تازه بخشید. حکومت دیکتاتوری ضیآ الحق که به دلیل استنکاف از تدویر انتخابات مغضوب امریکا واقع شده بود از سیل کمک های عربستان سعودی و امریکا بهره مند شد. حجم کمک های امریکا به پاکستان بیشتر از پیمانه ایکه پاکستان در زمان عضویت به پکت های نظامی « سنتو » و « سیاتو » بدست میاورد افزایش یافت. کمک نظامی امریکا به پاکستان در سال ۱۹۸۳ تا ۳۴۸ فیصد نسبت به سال قبل بلند رفت. در دهه هشتاد ، هیچیک کشوری به این مقیاس از کمک امریکا بهره مند نشده بود.
پاکستان در آغاز پروسه صلح ژنو با ملاحظه پیمانه عظیم کمک های مالی ایکه به خاطر ادامه جنگ از امریکا و عربستان سعودی دریافت میکرد ، آماده نبود نتایج زود ثمر سیاسی از مذاکرات ژنو بدست آید . هرگاه مذاکرات ژنو منتج به تشکیل حکومت ائتلافی و خروج قشون شوروی میشد پاکستان موقعیت صف مقدم جبهه جنگ و نهایتآ دریافت کمک های مالی و تسلیحاتی خارجی را از دست میداد. مزید بر آن بقای دیکتاتوری نظامی پاکستان غیر قابل توجیه میشد. پاکستان در قمار سیاسی جنگ و صلح با حریف ها ، به اصطلاح « طال چال » میرفت .
اما امکان استفاده شوروی از پوتانسیل تحرکات ضد حکومتی در سند و بلوچستان موضع پاکستان را بعد از ۱۹۸۲ انعطاف پذیر ساخته بود. نگرانی پاکستان وقتی افزون شد که عطاالله منگل صدراعظم اسبق بلوچستان در تبعید اعلام کرد که مردم بلوچ تا استقلال کامل و انحلال قطعی پاکستان به مبارزه خود ادامه خواهد داد.
در آغاز مذاکرات ژنو ، شوروی ها تشکیل یک ائتلاف حکومتی را با مخالفین به وساطت سفیر هند مطرح کردند. اما شکل و چگونگی تحقق آنرا در مراحل پیشرفته مذاکرات در نظر داشتند. به این منظور نماینده دیپلوماتیک شوروی در روم مذاکرات غیر رسمی را با شاه سابق افغانستان آغاز کرده بود . شاه به تشکیل یک حکومت موقتی ملی قابل قبول برای طرف های جنگ تشویق میشد.
در اپریل ۱۹۸۳ « دیگوکوردویز » نماینده مخصوص ملل متحد طی اعلامیه یی نود و پنج نکته یی را اعلام کرد که برای حل جامع پروبلم میباید روی آن مذاکره صورت بگیرد. در محور این نکات تشکیل یک حکومت موقتی به رهبری شاه سابق افغانستان قرار داشت.
حکومت کابل در چوکات آنچه « مشی مصالحه ملی » نامیده شده بود ، از پلان صلح ملل متحد اعلام پشتیبانی کرد.
در آستانه مذاکرات ژنو در ۲۲ جون ۱۹۸۳ شاه اعلامیه یی پخش کرد که از مجرای آن گروه های مختلف مقاومت را به ایجاد یک سازمان واحد نمایندگی که بنام مردم افغانستان وارد مذاکره شود دعوت نمود. این پیشنهاد با مخالفت پاکستان که نمایندگی از مجاهدین را حق انحصاری خود میدانست ( درست مانند نمایندگی از طالبان در شرایط امروز ) مواجه شد.
ازین گذشته شماری از تنظیم های جهادی ورود شاه را به صحنه سیاسی افغانستان مترادف ضیاع خون مجاهدین تلقی میکردند . پاکستان در دفاع از موضع مجاهدین قرار داشت .
در ۱۵ می ۱۹۸۳ یعقوب خان وزیر خارجه پاکستان دور مسافرت خود را به پیکن ، واشنگتن ، ماسکو ، پاریس و لندن آغاز کرد. از مجموع کشور های دخیل در قضیه ، بدست آوردن توافق امریکا و چین شرط اصلی پیشرفت پروسه تشخیص شده بود.
در حالیکه با چین مشکلی در میان نبود ، وزیر خارجه پاکستان با استقبال سرد اداره « ریگن » مواجه شد. امریکا بااین سادگی آمادگی برای زمینه سازی خروج شوروی از کشتارگاه افغانستان نداشت. هسته رادیکال اداره « ریگن » ( مشهور به فوکان ها ) به قصد انزوای هرچه بیشتر شوروی به عنوان متجاوز در سطح بین المللی از استمرار جنگ ( به شیوه جنگ کمبودیا ) پشتی بانی میکردند و به شدت در تلاش ناکام ساختن پلان صلح ملل متحد بودند.
در ملاقات ۲۵ می ۱۹۸۳ میان وزرای خارجه امریکا و پاکستان ( شولتز و یعقوب خان ) طرف امریکا ، پلان صلح ملل متحد را که در چند قدمی موفقیت قرار داشت ، به بهانه ضعف پوتانسیل نمایندگی حکومت موقت ، رسمآ غیر قابل تآئید اعلام کرد. این مخالفت در حالی بود که تغییر در ترکیب حکومت به موازات خروج قشون شوروی پیشبینی شده بود.
مخالفت امریکا با تشکیل حکومت موقتی به ریاست شاه سابق موجب تشویق مزید پاکستان شد تا پلان تشخص مجاهدین را در رآس اجندای کاری خود قرار بدهد.
آخرین دور مذاکرات غیر مستقیم ژنو میان حکومات افغانستان و پاکستان از ۱۶تا ۲۴ جون پس از ۹ روز تبادل نظر پایان یافت . در کلیات روی سه نکته ذیل توافق حاصل شد :
ــ خروج تدریجی قشون شوروی
ــ بازگشت رضاکارانه مهاجرین
ــ توقف کمک پاکستان به گروه های مقاومت .
متن توافق به مطالعه اعضای شورای امنیت ملل متحد رسانیده شد.
پاکستان با مجاهدین به مثابه « نوکران زر خرید » برخورد تحقیر آمیز کرد : خود نمایندگی آنها را در کانفرانس ژنو بدوش گرفت.
پاکستان در حالیکه از کانال دیپلوماسی به نمایندگی از مجاهدین و تشکیل حکومت به رهبری آنها در کانفرانس ژنو آمادگی میگرفت از مجرای استخبارات برای تآمین سه هدف درگیر معامله بود :
ــ در صورت خروج قوای شوروی زمینه سازی جنگ داخلی به قصد استهلاک دیپو های عظیم سلاح که امنیت پاکستان را تهدید میکرد. استخبارات امریکا که بیشتر از ناحیه وجود راکت های ستنگر بدست مجاهدین نگران بود قوت الظهر این پروگرام بود.
ــ جلوگیری از ورود شاه در رآس یک حکومت انتقالی ملی که نقش پاکستان را در استفاده افزاری از مجاهدین و در مجموع قضیه افغانستان منتفی میساخت.
ــ دفع خطر تشکیل یک حکومت پشتون تبار. پنجابی های ذینفوذ در اداره پاکستان در طول تهاجمات شوروی و امریکا به افغانستان ، به پشتون های دو طرف خط دیورند به مثابه سرگلوله توپ ضد مهاجمین خارجی در منطقه نگاه کرده اند ، نه پایگاه انسانی تشکیل حکومت.
برای تحقق اهداف ذکر شده ، بالای برهان الدین ربانی سرمایه گذاری سیاسی شد.
هیآتی از مجاهدین که اکثریت آنرا منسوبین جمعیت و شورای نظار تشکیل میکرد ، به رهبری برهان الدین ربانی روانه ماسکو گردید. قصد هیآت این بود تا موافقت مقامات شوروی را به تشکیل یک « حکومت موقت اسلامی » به ریاست برهان الدین ربانی جلب کند. یعنی با دفع پلان صلح شاه ، رهبران تنظیم ها را در برابر عمل انجام یافته انتقال قدرت از حکومت کابل به اداره جدید التشکیل قرار بدهد . ربانی برای جلب حمایت مخاطبین شوروی از دوام همکاری احمدشاه مسعود برای اتخاذ اقدامات لازم به قصد عبور مصئون لشکر شوروی از مسیر سالنگ اطمینان داد. غرامات جنگ را از کیسه خلیفه بخشید .
توطئه بزرگ ضد امنیت و صلح در افغانستان بالوسیله پاکستان و روسیه در حال شکل گرفتن بود : پاکستان در دفاع از مجاهدین و روس ها بعد از تغییراتی که در کادر رهبری کشور وارد شده بود ، در حمایت از جناح پرچم حزب دیموکراتیک خلق داخل معامله شدند. یک ائتلاف چپ وراست فصل نوی را در فاجعه افغانستان کشود . پروگرام صلح شاه که به شدت مورد حمایت حکومت نجیب الله بود ، در حاشیه لغزید.
به مشکل میتوان با الفاظ و ارقام رنج و محنتی را که توطئه ضد پلان صلح ملل متحد بر مردم و کشور تحمیل کرد به تصویر کشید . با تصاحب قدرت توسط ائتلاف چپ و راست ، افغانستانِ خسته و زخمی از جنگ ضد اشغال شوروی بعدآ چندین مصیبت خونبار دیگری را از سر گذشتاند . از جمله :
ــ جنگ های داخلی بین التنظیمی که طی آن هزاران افغان از هستی ساقط شد و زمینه برای نفوذ هرچه بیشتر استخبارات پاکستان در امور داخلی کشور مساعد گردید.
ــ متورم شدن هرچه بیشتر عصبیت ها و تضاد های قومی که وحدت ملی یی را که در طول مقاومت شکل گرفته بود صدمه زد.
ــ ظهور طالبان با فصل نوې از تلفات ناشی از برخورد با جنگ سالاران .
ــ حمله ائتلاف نظامی به رهبری امریکا و کشتار یا زخمی ساختن تقریبآ یک ملیون افغان توسط قوای مهاجم.
قتل و خونریزی ایکه ابتکار آنرا پس از پایان تجاوز شوروی ائتلاف پرچم ـ جمعیت ـ شورای نظار بدست داشت ادامه دارد .
واقعیت اینست که تا زمانیکه مسئولین اینهمه جنایت پست های کلیدی فرماندهی در حکومت را بکمک خارجی در اختیار داشته باشند صلح ، همچنان یک آرزوی دور دست باقی خواهد ماند.
فقط یک حکومت غیر وابسته که پروسه تشکیل آنرا ملل متحد نظارت نماید، میتواند روزنه صلح را از طریق مذاکره با مخالفین باز کند. « پایان »
فرانسه
۲۷ دسامبر ۲۰۱۵
============