قمارِ جسورانه ی عطا محمد «نور»
رزاق مامون
والی بلخ روی طناب لرزان یک چانس بزرگ ( رهبری تاجکان) یا فرو هشتن در ورطه ی یک شکست کامل راه می رود. ابتکار سیاسی از دست رفته را با تکیه بر گزینه ی ایستاده گی در برابر جهان و ذهنیت اجتماعی در داخل، نمی توان باز آفرینی کرد.
جیمز کننگهم سفیر امریکا در کابل در تازه ترین مورد، غیرمستقیم افاده داده است که مرکز بحران پسا انتخاباتی در بلخ قرار دارد. وی برای نخستین بار هشدار داده که هر اقدام خارج از چوکات قانون اساسی در افغانستان کمک های امریکا به این کشور را به خطر رو به رو می سازد. مخاطب وی به طورواضح، عطا محمد «نور» والی بلخ است. کننگهام با عنوان کردن این موضوع که «کمک های امریکا» قطع خواهد شد، می خواهد بگوید که این کمک ها دراختیار نیروی ضد اصلاحات وهمگرایی ( حزب اسلامی وطالبان) تعلق خواهد گرفت. چون امریکا، دوست و دشمن دایمی ندارد. تحکیمات موضعی گروه طالبان درمحور شمال با قدرتی بیش از اندازه خصوصاً درقندز از سرگرفته شده و سرنوشت شمال درهاله ای از ابهام شناور است.
آقای نور دردیدار با سفیرامریکا گفته است که اعلان پیروزی اشرف غنی احمدزی در انتخابات یک اقدام تحمیلی از خارج به شمار خواهد رفت. وی اشاره نکرده است که حکومت «تقسیماتی» به رهبری حامد کرزی که وی از ارکان عمده ی آن به حساب می آید؛ از کجا آمد؟
ظاهرن رهبران مجاهدین «دولتی» به سختی قانع شده اند که قطب نمای سیاست بین المللی چشم انداز تازه ای را درافغانستان نشان می دهد. حکومت های افغانستان درصد سال اخیرِ ( به غیراز هشت سال دوره ی غازی امان الله خان) همه به طورکامل یا مشروط، از مسیر «تحمیل خارجی» گذشته اند؛ به شمول حکومت تحت رهبری استاد برهان الدین ربانی، در وهله ی نخست، نتیجه «تحمیل» یا برآمدِ اراده ی پاکستان- روسیه (یلتسن) و در مرحله ی بعد تر از ریسمان اراده ی (ایران، روسیه، هند) آویزان بود.
این که آقای عطا محمد «نور» دریک چنین فضای حساس وپرخطر، دست به خطرآفرینی های جدی علیه نیروهای رقیب انتخاباتی و جامعه ی جهانی میزند؛ خلافِ دیگر رهبران مجاهدین دولتی، یک نقشه راه روی میز دارد که فکر می کند شرایط مساعدی از نظرعینی وذهنی برای تحقق آن فراهم است. شماری از نظامیان جهادی تاجک تبار، از آدرس «جهاد» و درفقدان نظام سیاسی قوی، ناگزیر به شکل تیکه دارها، در بافت مرکزی قدرت وثروت، جایگیر شدند و راه را برای جریان های روشنفکری، فرهنگی وهویت گرا بستند؛ این جماعت، برای حراست از منافع خاندانی خویش، گاه فقط به تمثیل صوری نماینده گی از تاجک تباران پرداخته اند؛ مگر بر هیچ کس حتی فرزندان شان پوشیده نیست که این آقایان درواقعیت امر، شخصی بازان بی علاقه به ارزش های مدنی وفرهنگی تاجکان اند و بیشتر به حیث رهبران قدرت گرای «لوژستیکی» عمل کرده اند. از همین رو، تاجک تباران به عنوان حلقه ی وصل تمام اقوام گونه گون درافغانستان با بحران رهبری سیاسی وکم شیمه گی هویتی گرفتار اند.
عطا محمد نور با عملگرایی عجیبی که دارد، روی همین انگیزه ی نیرومند و پرجاذبه تمرکز کرده و سرمایه ی سیاسی ومالی خودش را درهمین مسیر هزینه کرده است. او ظاهرن یگانه نظامی- جهادیی است که از نقش تعیین کننده ی قدرت هویتی ومدنی یک قوم در ساختِ بنای اقتدار سیاسی آگاه است. این انگیزه در گذشته چندان داغ نبود؛ اکنون دیگ ارزش های هویتی وتاریخی عمیق تر به جوشش افتاده است. وی در 12 سال اخیر به گونه ی چشمگیر ازنظر سیاسی پیشرفت داشته و بدون محاسبه ی دقیق و سنجیده شده، مانور نمی دهد. وی درین مدت خودش را آماده کرده است تا درفاز اول، رهبری جمیعت اسلامی را از گرو محافظه کاران بیرون کند ودرقدم بعدی، اختیار رهبری تاجکان را با نمایش علنی قدرت واقتدار در دست خود بگیرد. وی دیریست معتقد شده است که برای تقرب به مدارج قدرت کلیدی، ازین پس به جای «جهاد» گرایی، رزمایش خود را باید با ورق تباری- هویتی انجام دهد و ماه های تنش انتخاباتی، حال وهوای مساعدی را برای چنین منظوری فراهم کرده است.. وی دریافته است که از تاجکان دفاع بسیاربد صورت گرفته و درنتیجه، به همان اندازه ای که مردم از یونس قانونی، فهیم قسیم وبسم الله محمدی منتفر وبیزار اند؛ چشم امید به سوی عطا محمد «نور» دوخته اند. ایشان با راه اندازی مانورهای چالش زا درحاشیه ی زورآزمایی های انتخاباتی درواقعیت امر، نقش و مؤثریت رهبری دکترعبدالله را آرام آرام دربرابر خود کمرنگ کرده و خود به محوری مقتدر درحال تبدیل شدن است.
عطا محمد «نور» نباید محاسبه ی غلط کند و خودش را مانند فهیم و کرزی در برابر امریکا و مدیریت فرار ناپذیر جهانی قرار دهد. درآن صورت، سرمایه گزاری هایش با خطر امحای کامل مقابل خواهد شد. وقتی ایشان به «تحمیل خارجی ها» اشاره می کند، خودش را عقب اوهام پنهان نکند که جامعه به آسانی گول نمی خورد. چه کسی اطمینان دارد که مذاکره بر سر «حکومت وحدت ملی» یک تفاهم دراز مدت خواهد بود؟ تقسیم قدرت در جریان کنفرانس بن اول درسال 2002، خود نمونه ی آشکار «تحمیل» شرایط بین المللی بر سیاسیون و رهبران دسته جات نا همگون بود که به طور اضطراری دریک مجموعه ی قدرت جا سازی شدند.
دیگرخیلی بعید است توفع برود که جناح اصلاحات وهمگرایی قادر به انسداد مسیرحرکت سیاست جهانی درافغانستان باشد. امریکاییان درپس اظهارات بی غرضانه ونرم خود، چهره ی برافروخته وغیردوستانه ی خود را به طور مؤقت پنهان می کنند. سفیر آن ها از گفتن این که تیم اصلاحات بر پیمان و قرار های خویش پا گذاشته اند، چشم پوشی نمی کند. این نکات در دیدار سفیر امریکا با آقای نور با وضاحت مطرح شده است. تلاش های استاد عطا محمد نور، برای برهم زدن مدیریت جهانی و نیاز شدید به انتظام داخلی، شاید درکوتاه مدت باعث ایجاد مشکلات شود؛ اما به زودی تحت کنترول خواهد آمد ونیروی های چند ملیتیِ رقیب علیه وی سازماندهی خواهد شد. جمیعت اسلامی، ظرفیت وزمان لازم برای ادامه ی همسویی با متحدان بین المللی را از دست داده است. بحث رهبری تاجک تباران از اساس یک موضوع جدا است و حکومت جدید احتمالی تحت رهبری دکترغنی نیز این مسأله را به شکل دیگری در دستور کار خود قرار داده است.. بازهم زمان لازم است تا یک نیروی جوان از میان صف بندی کلاسیک کنونی با دیدگاه های غیرقرار دادی، تخصصی وواقعاً سیاست ورزانه سر بلند کند.
دکتر اشرف غنی با پرهیز از هرگونه ستیزه آفرینی های رسانه ای، سعی کرده برای حفظ جایگاه خود در بین متحدان بین المللی، از هر وسیله ی لازم بهره ببرد. اخیراً نشریه ی کریستیان ساینس مونتیور نوشته است که رهبرتیم تحول وتداوم ماهانه 150هزار دلار برای لابی در امریکا می پردازد. این نکته می رساند که سیاستگران تیم تحول به ویژه دکترغنی، نسبت به رقبای غیرسیاسی و محافظه کارِ «مجاهد» خویش عاقبت اندیش تر و واقعی تر می اندیشند. رهبران دسته جات مجاهدین دولتی نیز فرصت داشتند که درعرصه قدرت، اقتدارآفرینی را بیاموزند که چنین نشد. بانک ها وزمین های سفید را تصاحب کردند؛ چیزی نیاموختند. محموله های بزرگ دالرامریکایی را دربدل فروش اسلحه ومهمات زرادخانه های پنجشیر از امریکاییان تحویل گرفتند؛ اما ثروت ها زنده گی وحواس شان را به شکلی ویرانگر مدیریت کرد و فرهنگ سیاسی را فرانگرفتند.
این دسته جات، از هنگام اتحاد با پنتاگون وسی آی ای درسال 2002 ودسترسی به ثروت های افسانه ای، از نظر ظرفیت سیاسی وفرهنگی در مرحله ای ماقبلِ دهه ی هفتاد قرار دارند. تلویزیون ها ورسانه ها را با رفتار ها و دیدگاه های دوره ی جهاد در پشاور اداره می کنند. با این تفاوت که دیگر نمیتوان با همان شیوه، قدرت را برای یک دسته ی خاص انحصار کرد. تمویل گران «جهاد» عربستان وامریکا بودند؛ جهاد، بیخ وبُن هستی افغانستان را به نفع پاکستان وامریکا تخریب کرد. دیگر به این «دعوت» هیچ لبیکی گفته نخواهد شد.
تیم تحول از موقعیت آسیب پذیر تیم رقیب تحلیل درستی دراختیار دارد. به همین سبب دکتر غنی گفته است که حکومت وحدت ملی نه حکومت ایتلافی معنی دارد و نه هم تقسیم قدرت. به گفته اشرف غنی ایجاد پست ریاست قوای اجراییه به این معنی نیست که دو قدرت موازی با هم کار خواهند کرد، بلکه ریاست قوه اجراییه به فرمان رئیس جمهور تشکیل می شود و تابع دساتیر رییس جمهور خواهد بود.
وی تصریح کرده که علی رغم تهدید آقای نور، "قیام نمی شود، حاکمیت قانون تامین می گردد، هر فرد به اندازه جایگاه خود مسوول خواهد بود. روز هایی که آنها فکر می کنند از چارچوب قانون عدول کرده می توانند و خود مختار باشند، ختم است. ملت افغانستان تحمل حکومت های موازی را ندارند و آن روز ها گذشته است."
تفسیر واضح سخنان دکترغنی پیامی سرراست به اصلاحاتی ها و متحدان بین المللی دارد و می گوید که زمان حکومت کردن تقسیماتی به شکل گذشته سپری شده و پس ازین برای رسیده گی به اولویت های افغانستان جوابده نیست. بدین ترتیب، برای جمیعت اسلامی، شرایط سختی پیش آمده است. درعصر قانون گرایی وتفاهم، هرلحظه فرار به گزینه های «استفاده از زور» تحت نام قیام مدنی کارساز نیست؛ دروضعیتی که حواس مردم سخت تحریک شده، چنین خیزش ها با سرعت به درگیری های غیرمدنی می انجامد.
دلیلش این است که مردم خسته و درمانده شده اند واقتصاد خانواده ها درحال سقوط است. از همین حالا وزارت مالیه هشدار داده که منابع مالی دولتی رو به پایان است.
یکی از مقامهای ارشد وزارت مالیه به رویترز گفت: دولت افغانستان ماه آینده میلادی برای پرداخت معاش کارمندان خویش با مشکل مواجه میشود و بار دیگر باید دست خود را به سوی حامیان مالی خارجی دراز کند. این درحالی است که آقای کرزی دراوج تنش با امریکا، کودکانه به مردم اطمینان داده بود که بودجه ی ما به میزانی است که می توانیم از حساب آن، به مدت دونیم سال «قند وقروت» بخوریم!