بسم الله الرحمن الرحیم

پیامد جنګ و بمباری

دمحترم ډاکترصاحب نثاراحمد صمدلیکنه

 جنګ تجارتِ وحشیان بوده است . بمباری بمثابهً شریک جنګ همواره با هم مرتکب ترور میشوند . جنګها و بمباری های امروزی علیرغم ارایه داشتن هر ګونه دلیل معقول قابل توجیه نمیباشد . واقعأ که تروریزم جنګ بینوایان بوده و جنګ هم تروریزم ثروتمندان است . پس یکی از طرفین جنګ نیز از این داغ بری الزمه شده نمیتواند . به همین دلیل جنګ و تروریزم اکثرأ با هم لازم و ملزوم میباشند .

وسایل پیش برد جنګهای امروزی ( مانند انواع مختلف بمب ها ، فاسفورس سفید ، یورانیم تضعیف شده ، ناپالم ، اسلحه اتومی ، بارود.... ) بر انسانها چنان اثر وحشتناک میګذارند که هیچګونه اختتام سیاسی ( هر چند قابل توصیف باشد و یا دشمن را نابود نمایند ) نمیتواند جنګ را موجه و عادلانه جلوه دهد . جنګ ، جنګ است و همواره از خون اشرف الخلوقات سیرآب میشود .

وحشتِ همه وسایل جنګی معلوم و یقینی بوده ولی پیامد و عواقب آن همیشه غیر یقینی است . هر جنګ این حقیقت را به اثبات رسانیده است .

بدتر اینکه جنګ روح آنعده را مسموم ساخته که در آن اشتراک میکنند . فلهذا ، افراد عادی نیز اعمال مخوف و وحشتناکی را انجام داده میتوانند .

نکتهً مهم اینست که از قرن ګذشته بدینسو هر جنګ تلفات ملکی بیشتری نسبت به عساکر و جنګجوها در پی داشته است . تلفات ملکی در جنګ جهانی اول ۱۰٪ بود ، ولی در جنګ جهانی دوم به ۵۰٪ افزایش یافت و در جنګ ویتنام په ۷۰٪ رسید در حالیکه جنګهای عراق و افغانستان ۸۰ ـ ۹۰ ٪ تلفات ملکی را به دنبال داشته است . چون نظر به راپور های مؤثق عدهً بیشتر تلفات ملکی را اطفال و زنان تشکیل میدهد ، پس آیا ګفته نمی توانیم که این همه جنګها اصلأ بر علیه کودکان و زنان بوده است ؟

به هر صورت ، پیلوتی که بمب را از چندین هزار متر بلند پرتاب میکند ، خوب می داند که در زمین انسانها را بهلاکت میرساند . ولی ادعا میکند که من قصد کشتن افراد ملکی را نداشتم ولی چنین کار رخ داد . به پیلوت معلوم نمیشود که  در اثربمبی که از ۶ ـ ۷ کیلومتر ارتفاع پرتاب میکند ، در سطح زمین چه رخ می دهد . وی در پایین داد و فریاد را نمی شنود ، خون ریزی را نمی بیند ، بدن های پارچه پارچه شده و جسد های از هم ګسیخته را نمی بیند . صحنه و تباهی ایکه بمیان امده ، پیلوت حتی تصور آنرا نیز نمیکند و خود را در چند ثانیه ناپدید نموده و در پایګاه به زمین نشسته و برای استقبال او ګل های رنګارنګ در ګردن شان انداخته میشوند . رتبه و حیثیت او بلند شده و مورد تقدیر د تکریم قرار میګیرد . ولی او در واقع خدمت ننموده بلکه وحشت و جنایت نموده است ؛ یعنی زنان ، اطفال و انسانهای بی دفاع را خورد و ریزه نموده اند . معذالک ، بمباری همیشه عمل ظالمانه و قاتلانه بوده که فاقد هرګونه توجیهً شرافتمندانه میباشد .

تاریخ در اوراق خود ثبت نموده که پیلوت های امریکایی در وقت بمباری اروپا ششصد هزار مردم ملکی را بهلاکت رسانید که عدهً بیشتر انها اطفال و زنان بودند . و بهمین تعداد را در جاپان از بین بردند . به هیمن دلیل کرتیس لی می قوماندان امریکایی این عملیات چنین ګفت : « اګر ما این جنګ را ببازیم ، بحیث جنایتکاران جنګی محاکمه خواهیم شد . » پس چنین مظالم وحشتناک چګونه قابل توجیه میباشد ؟ آن جنګ بر علیه فاشیزم و نازم بود که مؤفقیت ظاهری را بدست آورد . لیکن چه چیزی را حاصل نمودند ؟ آیا یک جهان جدید و ایمنی را بمیان آورد ؟ آیا طرف پیروز آن نبرد جهان را از راسیزم ، ملیتاریزم ، فقر ، غربت و بیماری های ګوناګون رهایی بخشید ؟ آیا جهان را از جنګ ها و وحشت های آینده مبری نمود ؟

امریکا بعد از جنګ جهانی دوم در سایر جنګها نیز پشقراول تلفات ملکی بوده است . این کشور در جنګ کوریا یک ملیون و بعدأ در ویتنام و لاؤس دو ملیون افراد دیګری را بهلاکت رسانیدند . توجیه این همه قتل ها همانا کمونیزم بود در حالیکه این همه مقتولین نه با کمونیزم و نه با کاپیتالیزم سروکاری نداشتند لیکن کشته شدند .

چه ، تمام جنګ های امروزی آنان نیز تحت نام « امنیت ملی » ، « دفاع ملی » ، « منافع ملی » به پیش برده میشوند . امروز وطنپرستی در داخل امریکا بمثابهً اطاعت مردم از حکومت توجیه شده ، و در خارج عمل باالمثل اتباع رژیم های دوست و نیز مخالفین رژیم های مخالف امریکا را وطنپرستی تعبیر میکنند . پس به عساکر امریکایی در خارج تلقین میشود که ما برای کشور خود می جنګیم ! ولی در واقع آنها برای منافع دولتِ می رزمند که یک هستی مصنوعی بوده است .

فلهذا ، جنګ ها و بمباری های قرن بیست را بر علیه « کمونیزم » توجیه می کردند ، در حالیکه جنګها و بمباری های قرن بیست و یک را بر علیه « تروریزم » توجیه میکنند ، که هر دو به ملیونها انسان را نابود کردند . پس جنګ جریان داشته ولی « دشمن » تبدیل شده است ، یعنی کمونیزم به تروریزم تعویض ګردید . بلی ، ګفتهً سر پیتر اوستیوف یکبار دیګر ثابت میشود که : « جنګ تروریزم بینوایان بوده ، و تروریزم جنګِ ثروتمندان می باشد . » والسلام ، ( ن . صمد )