درهم ریخته گی نظام داخلی افغانستان، همه را جسور می کند تا هرچه خواسته باشند، به نام ضعف های ما، حواله کنند. هیاهوی رسانه ها و موج سواری فرهنگی، حتی وارد شبکه های خارجی نیز شده اند. گزارش ها، اخبار و تبصره های افغان ستیز، گاه با مهارت بحث های فرهنگی، اما کاملاً از سوی عناصری مدیریت می شوند که شاید در جایی به نام    تبعه ی افغانستان، شناخته شده اند. در این میان، ستیز تبلیغاتی، ویژه طرف هایی می ماند که در بحران چهل سال اخیر، سهم بیشتری دارند.  

امواج زهرآگین رسانه هایی شوروی و کار گسترده ی فرهنگی، برای تحریف واقعیت ها، تعمیم مفاهیم تشتت (ملیت ها به جای اقوام) و بالاخره گسیل سرنوشت مردم به حاکمیت نحس ملاربانی، نوع روسی تجربه ی سیاسی ما را بیشتر می کند. جان گرفتن روسیه با پوتین و ذهنیت انتقام در برابر غرب- به بهانه ی حضور جامعه ی بین المللی، رسانه های روسی پیوسته به مسایل افغانستان را تحریک کرده است. در جریان مساله ی توزیع   تذکره ی الکترونیک، سفیر روسیه در کابل، حتی از احترام به حقوق اقلیت های افغانستان، صحبت کرد. طرح انسانی مسایل، مجوز نمی خواهد، اما آگاهی ما از تجربیات حکومت های ایدیالوژیک و وابسته، هشدار می دهد که طرف روسی دخیل در قضیه ی افغانستان، منظور دارد. در این فرصت، به این بسنده می کنم که وسایل ارتباط جمعی بیگانه، گاه تا سرحد چرند، مزخرف و بی سوادی، مردم ما را مصروف کرده اند.  

شبکه ی «اسپوتنیک افغانستان» که قبلاً «اسپوتنیک دری» بود، عمداً با تغییر نام، مصروف اغلاطی ست که شک می کنیم کسانی از قماش خر-آسانی های ناقل در عقب آن، ننشسته باشند.  

در نمونه ای که انتخاب کرده ام، در شیوه ی ارایه ی خبر، سیاف را شریک جرم قرار داده اند. ظاهراً صورت درست جمله (سیاف، درخواست ملاقات نخست وزیر پاکستان را رد کرد)، فدای خصوصیت خر-آسانی مجری شده است. بدون این که توجه کنند، با آن چه نشر کرده اند (سیاف، درخواست ملاقات با نخست وزیر پاکستان را رد کرد)، «با»ی عطف، عطف توجه به کم سوادی دست اندرکار سایت می شود. بنابراین، آن چه در سایت شبکه ی اسپوتنیک آورده اند، به این معنی است که سیاف، به جای ملاقات، درخواست ملاقات را رد کرده است. اگر چنین شده باشد، باز هم کمال بقایای تنظیمی را نشان می دهد. می ماند این حقیقت که «درخواست ملاقات» از سوی کدام طرف مطرح شده است. اگر صورت درست جمله را می نوشتند، حالا نمی شد به فرتوتی از سلسله ی تنظیمی، شک کرد که گذشته ی اخوانیسم سیاسی را فراموش کرده باشد. 

 شبکه ی ریشخند با «با»ی عطف، اهل معنی را به شک انداخته است که شاید جناب سیاف، با رد کردن درخواست ملاقات، حتماً خواهان ملاقات بوده است.  

بهتر است با روابط و رسمیاتی که وجود دارند، وزارت خارجه، حداقل از طریق مسوولان افغان، سراغ خارجیان برود و اجازه ندهد، گند فرهنگ سازی های مغرضانه ی آنان، باب آنفلوانزای مرغی خارجی را باز کند. در نمونه ای که در برابر ما قرار دارد، خطر آنفلوانزای خرسی نیز به چشم می خورد.  

اگر به منطق ما گوش می دهید، با ارسال مکتوب رسمی، اول از مسوولان شبکه ی اسپوتنیک، خواسته شود که چرا نام «دری» را حذف کردند؟ با ادبیاتی که در بخش اسپوتنیک افغانستان کار می کنند، دری، پذیرفته ترین نام برای یک زبان رسمی افغانستان به سطح جهان است. احتراز ما از نام های بیگانه، در واقع رعایت مصالح سیاسی است. در این شکی نیست که با مقوله ی فرهنگی، مرز های می شکنند، اما در بخشی از جغرافیای جهان سوم و در متن تحولات تحمیلی که در چهل سال اخیر، بیخ و بنیان مملکت ما را ویران کرده اند، هرگز و نبایست از حوزه ی مقولات فرهنگی، وارد بحث های سیاسی شویم. مردم ما بهتر می دانند که ترفند طرح بحث های فرهنگی، به ویژه در ساحه ی زبان دری، شعاع استفاده ی بیگانه را به جایی می کشاند که این زبان، رواج دارد.  

مرور بخشی از نشریات شبکه ی ریشخند، نشان می دهد که این نمونه (اسپوتنیک)، کاملاً برای برهم زدن تفاهم قومی ما، آرایش شده است.  

موضع گیری های رسانه یی آن شبکه های خارجی که حامیان جهانی دولت افغانستان را به چالش می کشند، ثابت می کنند دست های دراز مداخله، هرج و مرج را زمینه ی مناسب اعمال فشار می داند.  

افغانستان، جای خالی حامیان بین المللی کشور ما نیز می تواند باشد. تشدید جنگ ها، فشار مضاعف مبنی بر خروج مهاجرین، ناامن ساختن مرز ها و وضع قیودات تجاری و فراهم آوردن تسهیلات برای مخالفان که به حد صراحت آشکار حمایت مقامات روسی از مخالفان مسلح رسید، ضرورت بازنگری به جناح هایی را بیشتر می کند که با قدرت    رسانه یی، در پی ایجاد تشتت استند.  

گاه پخش اخبار و گزارش ها در شبکه ی ریشخند، به اندازه ای زننده، طرف، مستقیم و تحریک کننده است که فکر می شود، اعمال فشار از طریق افراد ناباب را بهتر می دانند. مرور مجموعه ی منتشره ی شبکه ی ریشخند، روایت درازی از نشرات دروغین و تبلیغاتی و غیر واقعی است که بیشتر با ماهیت افغان ستیز، دوستان بین المللی افغانستان را نشانه می گیرند. آنان از مسایل شخصی رییس جمهور ترامپ تا به همه جای مسایل افغانستان، کار دارند.  

قسم معمول و غیر مرضی نشرات خارجی، بیشتر حول رویداد هاست، نه تحلیل و نتیجه گیری. اکثر تحلیل ها و نتیجه گیری های شبکه ی ریشخند، به همان ترکستانی می رسد که اعضای باند شر و فساد، جهال سقوی و ستمی می روند.