فرستنده داؤد نعیم:

"فاشیزم زبانی فارس یک "سیاست زبانی" ضالمانه و سرکوبگر محسوب می شود!

د فارس فاشیستی ژبنیز سیاست یو ضالمانه او سرکوبګر سیاست محسوبیږی!

ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ:

اﺻﻄﻼح ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ اصطلاحی ﻧﺴﺒﺘﺎً ﺟﺪﯾﺪ اﺳﺖ. ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ اثر تحت عنوان سیاست زبانی در ﺳـﺎل ۱۹۴۵ میلادی پدیدار شد، ( Spolsky & Shohamy, 2000:2 ) .

صورت ﺑﻨـﺪی ﺳﯿﺎﺳـﺖ زﺑـﺎﻧﯽ پروسه ﺳﻨﺠﺶ و ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی اﺳﺖ.

اﻣـﺮوز اﯾـﻦ ﻣﻮﺿـﻮع ﻣـﻮرد ﻋﻼﻗـﮥ ﺑﺴﯿﺎری از محققین رﺷﺘﻪ ﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن قرار گرفته است. ﮔﺎهی هم اصطلاحات "ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑـﺎﻧﯽ" و یا "ژبنیز سیاست" ﺑـﺎ "پلان سازی برای زبان"، "ژبنیز پلان جوړونه" و یا پروگرام و یا ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪ رﯾـﺰی زﺑـﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺘﺮادف ﺑﻪ ﮐﺎر رفته است.

بلدُف (Baldaouf, 1994) ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ "ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ" و "ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰي زﺑﺎن" ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﺎﯾﺰ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪ .ﻃﻮري ﮐﻪ "ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰي زﺑﺎن" در واﻗﻊ اﺟﺮاﯾﯽ از ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ ﺗﻠﻘﯽ ﮔﺮدد.

رﺷﺘﮥ "ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ" ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ "زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ" رﺷﺪ ﮐﺮد . "زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳـﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ" ﺧﻮد رﺷﺘﻪ ای ﺗﺨﺼﺼﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در دﻫﮥ ۱۹۶۰ میلادی ﺷﮑﻮﻓﺎ ﺷﺪ و ﺧﯿﻠﯽ زود "ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ" و "ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ زﺑﺎﻧﯽ" را ﻧﯿﺰ در ﻗﻠﻤﺮو ﺧﻮد ﮔﻨﺠﺎﻧﺪ و ﺗﻮﺳﻌﻪ داد.

از ﺳﻮﯾﯽ، "ﺳﯿﺎﺳـﺖ زبانی" و "برنامه رﯾﺰی زﺑﺎن" زﯾﺮ رﺷﺘﮥ "زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ تطبیقی" و یا زﯾﺮ رﺷﺘﮥ "زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ ﮐﺎرﺑﺮدی" ﻗﺮار دارﻧﺪ. ﮔﺮب و ﮐﭙﻼن ( Grabe & Kaplan, 1992) اﻋـﻼم ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﯾﮏ ﭼﻬﺎرم ﻣﻘﺎﻻت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ "ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی زﺑﺎن" و "ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ" ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت "زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ تطبیقی" و یا "زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ ﮐﺎرﺑﺮدی" ﺳﺮوﮐﺎر دارﻧﺪ.

ﺑﻪ ﻣﺮور زﻣﺎن ﺑﯿﻦ "ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ" و "ﻋﻠﻮم ﺳﯿﺎﺳﯽ"، "رﺷﺘﮥ تعلیم و تربیه" و "ﺳﯿﺎﺳﺖ تعلیم و تربیه" یک نوع ﻫﻤﭙﻮﺷﺎﻧﯽ اﯾﺠﺎد ﺷﺪه است.

اﻣﺎ ﺑﻪ راﺳﺘﯽ ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ ﭼﯿﺴﺖ و ﭼﮕﻮﻧﻪ اﻋﻤﺎل ﻣﯽ ﺷﻮد؟ ﺳﺎده ﺗﺮﯾﻦ ﺷـﮑﻞ آن ﻫﻤـﺎن اﺣﮑﺎﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در اﺳﻨﺎد رﺳﻤﯽ دوﻟﺘﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرد .ﻣﺜﻼً اﺻﻮﻟﯽ ﮐﻪ در ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ ﯾﺎ اﺳﻨﺎد دوﻟﺘـﯽ ﮐﺸـﻮرﻫﺎ درﺑـﺎرة زﺑـﺎن وﺟـﻮد دارد و ﻣﻌﻤـﻮﻻً ﻣﻘـﺮرات اﺟﺮاﯾـﯽ را ﻧﯿـﺰ ﺑـﻪ ﻫﻤﺮاه دارد .ﻧﻤﻮﻧﮥ آن اﺻﻮل ذکر شده در ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ افغانستان عزیز ما، بلخصوص در ارتباط زﺑﺎن های رسمی پشتو و دری، به حیث زبان های رسمی کشور عزیز ما میباشد.

ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﺑﺮﺧﯽ از محققین ﺣﻮزه "ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪ رﯾـﺰی زبان" و "ﺳﯿﺎﺳـﺖ زﺑـﺎﻧﯽ"
(Haugen ,1983: 275; Kaplan & Baldauf, 1997: 39; Spolsky, 2004: 6 )

چوکات و یاﭼـﺎرﭼﻮب ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺮاﺣﻞ ﺗﻨﻈﯿﻢ و ﺻﻮرت ﺑﻨﺪی، ﻣﺪون سازی (Codification) ﮔﺴـﺘﺮش ( Elaboration ) و درﻧﻬﺎﯾﺖ اﺟﺮای آن ﺳﯿﺎﺳﺖ اﺳﺖ.

صورت ﺑﻨـﺪی ﺳﯿﺎﺳـﺖ زﺑـﺎﻧﯽ پروسه ﺳﻨﺠﺶ و ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی اﺳﺖ.

ﺷﻤﺎری از ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺳﯿﺎﺳﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ افغانستان عزیز ما، منافع ملی افغانستان در کُل، همچنان توسعه طلبی های منطقوی کشور ایران، بلخصوص آله سازی ها و افزار سازی های زبانی کشور ایران در داخل افغانستان، موجودیت مزدوران سر سپرده کشور ایران در داخل افغانستان، نفوذ میدیای ایران محور در داخل افغانستان، تکثیر و پخش تاریخ های تحریف شده از جانب میدیای فارسمحور، تفرقه اندازی های میدیای فارسمحور در بین اقوام شریف افغانستان، تغذیه مغزی سانسور شده محصلین افغان در کشور ایران، موجودیت جاسوسان و مزدوران کشور ایران در نهاد های دولتی و غیر دولتی افغانستان باید در اﯾﻦ چنین یک پروسه ملی افغانی در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ شوند، تا آنکه بعد از آن ارزیابی های دقیق، ما یک سیاست زبانی افغانستان محور را در افغانستان عزیز تطبیق نماییم!

ﺷﻮﻧﺪ .ﻣﺪون ﺳﺎزی ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ( Kaplan & Baldauf, 1997: 39 ) ﺷﺎﻣﻞ روال ﻫﺎی ﻣﻌﯿﺎرﺳﺎزی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی زﺑﺎﻧﯽ ـ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﮥ ﺗﺤﺼﯿﻠﮑﺮده ـ ﺗﻨﻈﯿﻢ و ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ شود. در اﯾﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ، اﺣﺴﺎﺳﺎت، ﻧﮕﺮش ﻫﺎ، ارزش ﻫﺎ، ﻋﻼﯾﻖ و ﺳﻼﯾﻖ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﮔﺬاران و ﻧﯿﺰ درﯾﺎﻓﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘـﻪ ﻣـﯽ ﺷـﻮد. وﻗﺘـﯽ ﺳﯿﺎﺳﺖ زﺑﺎﻧﯽ ﻣﺪون ﺳﺎزی ﻣﯽ ﺷﻮد، ﺳﯿﺎﺳﺖ ﮔﺬاران افغانستان ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷنﺪ ﮐﻪ ﻣﺮدمان افغانستان عزیز ما، همه ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ منافع ملی شان را برای طویل مدت حفظ داشته باشند!

مردم عزیز ما می خواهند ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ زﺑﺎﻧﺸﺎن اﻧﻌﮑﺎﺳﯽ از ﺧﻮد آﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ :ﯾﻌﻨﯽ آﻧﭽﻪ در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮده اﻧﺪ و آﻧﭽـﻪ در آﯾﻨﺪه ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد را، می خواهند از زبان خودشان انعکاس دهند، نه اینکه فاشیزم زبانی فارس از طریق میدیای فارس محور و از طریق مزدوران کشور ایران، گذشته و آینده را به میل فاشیزم زبانی فارس و از کانال تاریخ های تحریف شده و جعلی، ضد منافع ملی ما، در اذهان افغانهای عزیز ما تزریق کنند.

 

ادامه دارد

"

منابع: 
Baldauf, R.B.Jr (1994). "Unplanned Language Planning", In W. Grabe et al (eds), Annual Review of Applied Linguistics, Newyork: Cambridge University Press, pp 82-9 Eastman, M.C. (1983). Language Planning: An Introduction, San Francisco: Chandler Publishers, INC. Fishman, J.ed. (1974a). Advances in Language Planning, Mouton. 
Fishman, J. (1974b). "Language Planning and Language Planning Research: The State of Art" in Fishman, ed. (1974), pp 15-33. 
Grabe, W. & Kaplan, R.B (eds) (1992). Introduction to Applied Linguistics, Reading, Ma: Addison Wesley. Haugen, E. (1983). " The Implementation of Corpus Planning: Theory and Practice", In J. Cobarrubias & J.A. Fishman (eds), progress in Language Planning, Berlin: Mouton, pp. 269-89. Kaplan, R.B. & Baldauf, R. (1997). Language Planning: From Practice to Theory, Clevedon: Multi lingual Matters LTD. Simpson, A. ed (2007). Language & National Identity in Asia, Oxford: University Press. Spolsky, B (2004). Language Policy, Cambridge University Press. 
Spolsky, B & Shohamy, E (2000)."Language Practice, Language Ideology, and Language Policy" in R. Lambert & E. Shohamy, (2000). Language Policy & Pedagogy, Gihn Benjamin Publishing Company, Philadelphia/ Amsterdam. Tollefson, W.J. (1991). Planning Language, Planning Inequality, London and Newyork: Longman.


-------------------------------------------------------------- 
به امید اصلاحات وسیع اجتماعی در افغانستان عزیز 
به پیش به سوی مبارزه با فساد اداری و آوردن صلح بین الافغانی! 
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری! 
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز! 
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما! 
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان! 
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما