نړيوال ښکيلاک او د لرو بر افغان دازادۍ غورځنګ
در افغانستان چی می گذرد؟
mehman
05.07.2008
دوستان عزیز سلام بر شما!
در صفحۀ فارسی.رو سلسله نوشته های دلچسپ آقای غلام سخی غیرت زیرعنوان " در افغانستان چه میگذرد؟" توجهم را به خود حلب نمود. آقای غیرت به توضیحات قسمت از تغیرات بنیادی در کشور پرداخته که اینک توجه شما خوانندگان عزیز را به آن معطوف میدارم:
از غلام سخی غیرت
در افغانستان چی می گذرد (قسمت اول) ؟
همین چند روز پیش، پس از سفری چند ماهه به مسکو آمدم. نخستین پرسشی که دوستان مطرح می نمایند اینست که در وطن چی می گذرد؟
اگرچه امروز از برکت تو سعه اطلاعات، تمامی اخبار همزمان با وقوع حادثه در سطح جهان نشر می شود، لاکن گویا سخن شاهد عینی حلاوت دیگری دارد.
افغانستان در یکی از چرخشهای بسیار مهم و در عین حال دراماتیک و تاریخی خود قرار دارد. گویا تمامی مثبتها و منفیها در این سرزمین در هم ریخته اند و در آن وضعیتی ایجاد شده است که آن را نتوان تعرف کرد.
[color=blue:7d47d800c3]آنها که به سیاست علاقه مند اند، فقط پریشانی و پراکنده گی سیاسی را می بینند. رشوت و فساد اداری، کار شکنی، کمبود هماهنگی میان ادارات، سطح بسیار پایین آگاهیها و دانشهای مسلکی، کمبود ظرفیت، بیماری تورم و یا کمبود توازن تشکیلاتی، کاغذ پرانی و رشوت ... تمامی اینها چون خوره اندام ناتوان دولت را می خورند. و دولت هم در تمامی سطوح این کمبودیهارا می پذیرد. با این گروه مردم هماهنگ است که وضعیت تعریفی ندارد.[/color:7d47d800c3]
[color=yellow:7d47d800c3]آنانی که به بزنس و تجارت می پردازند، از کمبود امنیت، کساد بازار، عدم پشتیبانی دولت از تاجر و نبود منابع انرژی و سطح پایین قدرت خرید مردم گله مند اند.[/color:7d47d800c3]
[color=blue:7d47d800c3]اصحاب فکر و فرهنگ از مشکلات عمومی و نارساییهای فرهنگی و مشکلات معارف و نیز نارساییهای فکری و علمی یاد می کنند.[/color:7d47d800c3]
[color=yellow:7d47d800c3]اهل بازار از کساد معاملات در رنج اند. گاهی از کثرت فروشنده تعجب می کنی که این همه کالا و بازار از کجا خریدار دارد.[/color:7d47d800c3]
[color=blue:7d47d800c3]زنان از خشونت، انواع خشونت یک جامعه عقبمانده مرد سالار در رنج اند. کودکان از کمبود معارف، نبود خدمات بهداشتی، درس خواندن زیر خیمه های سرد و یا داغ رنج می برند.[/color:7d47d800c3]
[color=yellow:7d47d800c3]دهقان با خشکسالی و نبود سرمایه و تکنولوژی معاصر و دانش زراعتی پیشرفته شکایت دارد. اگر شانس آورد به کشت تریاک می پردازد. محصولات زراعتی ملی قدرت رقابت با محصولات وارداتی را ندارد. حتی میوه و سبزیجات از خارج می آید. افغانستان به بازار مصرف مبدل شده است. مهاجرینی که از خارج برگشته اند، با آب و تاب حسرت زنده گی آن سوی مرز را زمزمه می کنند. در دست تقدیر اسیر اند.[/color:7d47d800c3]
در یک سخن در هیچ جا و هیچ موردی آدم راضی نمی یابید. شمار پسیمیستها به مراتب بیشتر از تعداد اپتیمستهاست. این دیگر از بدیهیات شده است. و اما...
و اما اگر اوضاع را ازآن چه شش، هفت سال پیش بود، با واقعیتهای کنونی مقایسه نماییم، چنان می نماید که در کشور دیگری زنده گی می کنیم.
پیش ازان که به اصل مطلب بپردازم، این نکته را بایست روشن بسازم که[color=blue:7d47d800c3] برخورد با هر پدیده یی از اندیشه و مفهومی که به هستی و زنده گی می دهیم، بر می خیزد.[/color:7d47d800c3] [color=yellow:7d47d800c3]برای عده یی همین نابسامانیها انگیزه حرکت و پیشرفت است.[/color:7d47d800c3] [color=blue:7d47d800c3]شماری دیگر خودشان را در شرایطی سخت محصور می کنند. [/color:7d47d800c3][color=red:7d47d800c3]برخی هم از آب گل آلود ماهی می گیرند.[/color:7d47d800c3] به این ترتیب ناگواریهای موجود برای گروههای گوناگون شهروندان انگیزه های متفاوتی را ایجاد می کند. هر چند در کلیت این انگیزه ها هنوز مثبت و سازنده نیست. و علت اصلی در پرتگاهی است که بین حرف و عمل دیده می شود. هنگامی به کاغذ مراجعه می کنی، همه چیز گویا مرتب و موزون می نماید. اما در عمل جهان دیگری و جریان دیگری است.
به هرروی، مجموعه تضادهایی که انگار از بستر تاریخ سر بیرون کرده اند، خود لوکوموتیو حرکت به شمار می روند. آن چه به ویژه آدم امید وار و آینده نگر را دلگرم می سازد، درست ظهور همین پدیده های متضاد و در حال عمل است. همین عمل خودزا و هستی ساز است. در جایی مانع پیشرفت می شود. در موردی زمینه ساز. و سرانجام راهی را باز می کند.
همین جا باید از کمبود یک عنصر بسیار مهم دیگر یاد کرد. دانشمندان معاصر به این باورند که در ساختمان هر دولتی به مفهوم یگانه گی قدرت سیاسی و مردم، نخست از همه اندیشه دولتساز مطرح است. اگرچه در افغانستان قانون اساسی چنین اندیشه یی را مطرح کرده است، ولی این اندیشه هنوز با ذهن اجتماعی ملهم نشده است. هنوز در قنداق کاغذ پیچیده است. هنوز برنامه عمل همه گانی که هیچ، برنامه عمل دولت نیست.
خوب، پس چی؟
نخست بایست از فقدان تر س از دولت نام گرفت. [color=blue:7d47d800c3]امروز دیگر کسی از دولت نمی تر سد. مردم با وجود فقر و بیچاره گیهای روزمره، از نعمت آزادی برخوردار هستند. هر جا بخواهی می توانی زنده گی کنی. هر پیشه یی می خواهی انتخاب در دست خود توست. اندیشه و عمل مستقل- اینست نخستین نعمتی که مردم بدان دست یافته اند[/color:7d47d800c3]. [color=white:7d47d800c3]هر چند این نعمت رخ منفی خودش را دارد. نه تنها افراد عادی از آزادی برخوردار دارند که انواع جنایتکاران و فتنه انگیزان و خرابکاران نیز ازین هوا و فضا به منفعت شخصی و گروهی خود استفاده می کنند. [/color:7d47d800c3]چی می توان کرد زنده گی همین است.
[color=red:7d47d800c3]شماری، هر چند محدود حسرت امنیت گورستان دوران طالبان را می خورند و یا نظام حزبی را که رشوت کم بود و دولت منسجم. بلی می شود از آزادی گذشت. برده بود و دلخوش به این که ارباب مصوونیت بیولو ژیک تو را تامین می نماید.[/color:7d47d800c3]
همین آزادی نیز هنوز نهادینه نشده است. راهی دراز در پیش است. جوانه ها سر کشیده اند. یکی دو نسل بعد درختهای آزادی ثمر فراوان خواهد آورد.
از برکت همین آزادی رفت و آمد افغانها به منطقه و جهان بیش از هر زمان دیگری توسعه یافته است. همین اکنون نه تنها صدها بس و مینی بس روزمره مسافران خودرا به آن سو ی مرزها می برند و می آورند که بزنس هوایی به یک استقامت پر درآمد تجارت مبدل شده است. شرکتهای خطوط هوایی خصوصی کام ایر، پامیر، برادران صافی .. در سطح بین المللی فعالیت می کنند. آری شرکت آریانا نیز رو به توسعه است. عنصر دیگری که اپتیمیست را دلخوش می سازد، بیداری ذوق و علاقه مندی عمومی به معارف است. در حدود هفت ملیون دختر و پسر در مکتبها درس می خوانند. بیش از بیست پوهنتون فعال است. در پایتخت پوهنتون کابل، پوهنتون پولی تخنیک ( روسیه وعده داده است در تجهیز و اکمال پولی پولی تخنیک کابل مساعدت نماید)، پوهنتون تعلیم و تربیه، پوهنتون کاردان که غیر دولتی است، پوهنتون امریکایی کابل، پوهنتون علوم طبی، اکادمی پولیس، اکادمی نظامی، دو پوهنمون در ننگرهار، دو پوهنتون در بلخ، پوهنتون بامیان، پوهنتون بدخشان، پوهنتون بغلان، پوهنتون البیرونی در کاپیسا، پوهنتون هرات، پوهنتون قندهار و چند پوهنتون خصوصی دیگر. و هزاران کورسهای آموزشی در سراسر کشور، در دور ترین نقاط در هر عرصه. مکتبهای حرفه یی که پیوسته رو به افزایش است. بورسهای فراوانی که به افغانستان تخصیص یافته است. مکتبهای امریکایی، بین المللی، ترک و افغان و...
تمامی این پروسه ها رو به گسترش است.
سه دیگر این که بدون استثنا همه جا و همه کس در تلاش است زنده گی بهتری داشته باشد. همه طبقات، همه گروههای اجتماعی. قرنها می زیستیم بدون این که در اندیشه بهبود زنده گی خود باشیم. امروز این اندیشه بیدار شده است. بیشتر ازان، عمل می کند. الیگارشی افغانستان که دیروز همه اش در عمل تخریب دست داشت، امروز در فعالتهای تجارتی و تولیدی نقش دارد. اگرچه در مواردی عرصه اصلی کار اورا قاچاق مواد مخدر تشکیل می دهد.
لباس و غذای اهالی بهتر شده است. حتی فرهنگ ساختمان تغییر کرده است. در نقاط دور افتاده مردم در اعمار سر پناه از بلوکه های کانکریتی استفاده می نمایند. این امر ثبات باور بیشتر را به زنده گی می رساند. راهها بیشتر شده است. همه جا راه اعمار می شود. تا دوسال دیگر و یا شاید هم کمتر جاده حلقه یی افغانستان تکمیل می گردد. افغانستان به یک منطقه مهم دارای اهمیت استراتیژیک ترانسپورتی مبدل می شود. آسیای مرکزی را با جنوب آسیا و حوزه خلیج پارس وصل می کند.
یک پدیده بسیار مهم جهانی شدن افغانستان است. اینک افغانستان در جهان و جهان در افغانستان حضور دارد. ملیونها افغان در سراسر جهان پراکنده شده اند. تجربه های نوینی دریافت کرده اند. هرچند اندک و با احیاط ، اما دانشها و سرمایه های خودرا به داخل کشور می آورند. از سوی دیگر نصف دنیا در افغانستان حضور دارد. و نیز تلاش می ورزد افغانستان را با دستاوردهای زنده گی معاصر آشنا سازد. ما بایست قدرت جذب خود را افزایش دهیم. همین و بس.
دولت با همه چالشهایی که دارد تواناتر می شود. در هر وزارت و اداره انواع کورسها و برنامه های آموزشی در دست اجرا قرار دارد. افزون بر آن تقرر کارمندان بر پایه کانکور صورت می گیرد. دانش و تکنولوژی سرمایه مشهود، معتبر و قابل استفاده شده است. انقلاب تکنولوژی معاصر مارا با جهان گره می زند. کمتر دفتری را می توان یافت که در آن از کمپیوتر استفاده نشود.
مهمترین چالشهایی که در برابر توسعه قرار گرفته است در درجه اول امنیت است. این امر از یک سو جلوگیری از مداخله خارجی را می طلبد و از جانب دیگر ارتفقای سطح آگایهای ملی را. دیگر فقر است. افغانستان که اصلا کشوری فقیر است در نتیجه جنگ همه چیز خودرا از دست داده است. هنوز آن حالت بسیجی عمومی که قدرت خلاق مردمی را به کار می اندازد در پیش است و دیگر کمبود دانش و فرهنگ است. پروسه های فرهنگی بسیار به کندی پیش می رود. ما به نوعی خیزش فرهنگی نیاز داریم.
دیگر تفرقه است. کمبود هماهنگی میان قوه اجراییه و پارلمان، در بین قوه اجراییه میان مردم و دولت. پایین بودن حقوق کارمندان دولتی.
ناتوانی قوای مسلح. در چنین شرایطی بهترین وسیله بسیج صلح، اجرای قانون مکلفیت است. بگذار در آغاز به شکل غیر محارب آن.
دیگر مواد مخدر است که اقتصاد کشور را نازا کرده است. دیگر کمبود فهم رسالت تحصیلکرده گان است که هنوز به شیوه های پیشین در استقامت تخریب ذهنی و ایجاد تشویش و تردید کار می کنند. این فهرست را می شود ادامه داد.
اما حرف اول زایش نو است. به گفته آن فیلسوف مشهور زایش با درد و خون و کثافت همراه است لاکن این ناراحتیها گذراست. فرزند ی که به دنیا می آید رشد می کند و جوانی برومند می شود. این بحث را ادامه خواهیم داد. امید می رود علاقه مندان در آن شرکت کنند. موضعگیریها و نظریات خودرا بنویسند. از کجا معلوم که همین مباحث انگیزه های روشن نوینی را ارمغان نیاورد.
(قسمت دوم)
سرسبزی رویش امید است
من از نقطه نظر یک اپتیمیست در باره اوضاع افغانستان سخن می رانم. و دلیلی ندارم که جز این بیندیشم. این موقعیت طبعی و حق مردم افغانستان است که با امید واری زنده گی کنند. البته کسانی هستند که با این نظر موافقت ندارند. زنده باشند. به قول مولانا:
پیش چشمت داشتی، شیشه کبود
زان سبب عالم کبودت می نمود
حالا سفری به هرات می رویم.
در این شهر طی پنج، شش سال گذشته بیش از ده ملیون درخت غرس شده است. صوفی قدوس یکی از تاجران هرا تی در زمینی به مساحت پنج صد جریب باغی آباد کرده است . در جبین دروازه ورودی باغ تابلویی نصب است که می خوانیم:
مقدم مهمانان عزیز را گرامی می داریم
در این باغ انواع درختهای میوه و صدها نوع گل به شمول گونه گون بته های مرسل و گلخانه یی که در آن گیاهان مناطق حاره یی کشت شده است، توجه بیننده گان را جلب می کند. باغ به روی عموم باز است.
در شمال شهر در دامنه کوه تخته سفر باغ ملت به همت امیر اسماعیل خان ساخته شده است. با هزاران هزار درختان ناجو و سرو و آب نماها و رستورانها و موزیم جهاد و موزیم باز اسلحه و گلزارها، و شب و روز در خدمت مردم.
به تاریخ 20 نومبر سال 2007 وزرای امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی ( اکو ) پارک مرکزی شهر هرات را به نام اکو بنیاد گزاری نمودند. این پارک به مساحت 15 هزار هکتار در نوع خودش باغی بینظیر است، نه تنها در کشور ما که در کل منطقه. پارک که در گذشته قرارگاه قوای نظامی بود،اینک در وسط شهر قرار گرفته است. در آن مجتمع ورزشی، نمایشگاههای دایمی و مراکز بزرگ تجارتی احداث خواهد شد و طرحی پیشنهاد می شود که هر کشور عضو اکو پارک خودش را بسازد تا کلیت منطقه حضور خودرا در افغانستان متجلی سازد.
حاجی نثار احمد نعمانی تاکستانی احداث کرده است که پنج هزار جویه دارد و اگر حساب کنیم که در هر جویه 50 تاک غرس شده است، دونیم ملیون تاک می شود. همچنین در باغ حاجی نعیم مهمند دو ملیون تاک غرس شده است و محصول می دهد.
باشی لطیف، دهقانی اهل گذره با چار فرزندش در دونیم جریب زمین شخصی خودش گلخانه یی اعمار کرده است. در این گلخانه انواع درخت ناجو، سرو و گلهای گوناگون غرس کرده است. درست لابراتواری برای توسعه هنر پرورش گل و گیاه. اینک مرکز - مهر گیاه - را تاسیس کرده است که فعالیت اورا مضاعف می سازد. به همین گونه مامور قیوم و فرید و بسا کسان دیگر گلخانه های تولید گل و درخت احداث کرده اند. در یک طرح بیسابقه قرار است در دو سمت شاهراه اسلام قلعه هرات، در چند ردیف به طول 120 کیلو متر درخت غرس شود.
در شمال شهر هرات، در دشت حوض چندین فارم زراعتی تاسیس شده است. نهالستانها ی بسیاری در حقیقت شیوه های نوین استفاده از زمین را به نمایش می گذارد. همان طوری که کشت زعفران که در هرات خیلی خوب محصول می دهد. اگر دهها نهالستان به گونه یی سود آور کار می دهد، پس مردم به سرسبزی و باغسازی علاقه مند شده اند. این امر از ایجاد ثبات در ذهنها حکایت دارد.
در تمامی پارکهای اطراف هرات از چشت گرفته تا تخته سفر، میر داود، پارک شاهی، گازرگاه، سید عبدالله مختار، باغ جوار مزار حضرت جامی، پارک شمیران و باغ بهزاد همه جا نهالشانی شده است و این فعالیت ادامه دارد. در نظر است که در پارک مرکزی هرات - اکو - در بهار سال آینده نه کمتر از یک ملیون درخت غرس شود. و این بسیج عمومی شهر را در پی خواهد داشت.
اینک در کابل انجمن سرسبزی افغانستان تاسیس شده است. در آن شماری از بزرگان کشور عضویت دارند. از جمله این انجمن در نظر دارد تا پروژه هایی را در هرات احداث نماید. و از طریق عمل تاسیس نهالستان و درخت شانی مشوق و مروج سرسبزی باشد.
پروسه های سرسبزی نه تنها به خاطر جبران ضایعات جنگلات و باغهای کشور ضروت است، بل نشانه پیروزی صلح بر جنگ و امید بر ناامیدی تواند بود. از لحاظ اقتصادی نیز این پدیده بسیار مهم است. از جمله احیای جنگلات مشهور پسته که در حقیقت پروژه ملی است و ووزارت زراعت آن را پیش می برد، هم در ترقی زراعت نقش خواهد داشت و هم در توسعه صادرات.
هرات از لحاظ تاریخی منطقه باغداری است. به روایت معین الدین زمچی اسفزاری در " روضا ت الجنات فی اوصاف مدینة الهرات سالانه از قریه سیاوشان، یکی از قریه های گذره هرات، تا سی هزار خروار انگور بیرون می آمد. اکنون نیز باغداری رونق می گیرد. و گام بعدی رشد صادرات محصولات باغداری خواهد بود. زراعت و باغداری یک بر کت اجتماعی هم دارد. و آن اینست که برای شمار هرچه بیشتر اهالی دهات اشتغال ایجاد می کند. تولید خانواده گی را تقویت می بخشد. این پروسه در تنظیم روابط شهر و ده نیز تاثیری مثبت می تواند داشته باشد.
به دولت پیشنهادی مطرح شده است که با استفاده از قانون مکلفیت خدمت زیر بیرق، اردوی سرسبزی تاسیس شود و نه تنها جنگلات کشور احیا گردد که دو طرف شاهراهها نهالشانی گردد. این پروسه در حقیقت کل ملت را در امر سرسبزی بسیج خواهد کرد.
صرف در مورد سرسبزی مطالبی ناقص و آن هم در یک شهر سخن رفت. این صحبت را می توان در مورد سایر نقاط کشور نیز وارد دانست.
در مباحث بعدی به ارتباط ساختمان معلوماتی ارایه خواهد شد.
(قسمت سوم)
ساختمان همه چیز است
هنگامی به محلی می آیید، نخست از همه ساختمانهای منطقه توجه شمارا جلب می کند. انگار در زمان روم قدیم بود که این وجیزه قوت یافت و تاحال اعتبار دارد: اگر می خواهید شکوه و عظمت مارا در یابید، به عمارات ما بنگرید.
ساختمان همان بخشی از فعالیت آدمی است که تمامی بخشهای دیگر را بسیج می کند و فربه می سازد. در افغانستان که در نتیجه جنگ تمامی شهرها و روستاها و راهها و کارخانه ها و مزارع ویران شده بود و یا به شدت آسیب دیده بود، اعمار حیات نو از ساختمان آغاز شد. اگرچه هنوز پروسه ساختمان به شتاب لازم دست نیافته است، لاکن دستاورد های این بخش در همه جا مشهود است. ساختمان را به کته گوری و یا انواع گوناگون تقسیم می نمایند: ساختمانهی مدنی – اجتماعی، ساختمانهای صنعتی و ترانسپورتی، ساختمانهی معادن و انرژی، ساختمانهی سد و انهار، راهسازی، ساختمان میدانهای هوایی، ساختمانهای کشاورزی، مسکن، ساختمانهای فرهنگی و تفریحی و... در تمامی این عرصه ها در کشور ما فعالیت رو به توسعه، منظم و نامنظم، جریان دارد.
نخست از همه از اعمار راهها بایست یاد کرد. همه چیز از راه آغاز می یابد. راهها کلی ویران شده بود. در پنج – شش سال گذشته در حدود سه هزار کیلو متر راه اساسی یا اعمار شده است و یا بازسازی گردیده است. این رقم بیشتر از تمام راههایی است که قبل از جنگها در افغانستان ساخته شده بود. امروز در هر منطقه کشور که سفر نمایید کار ساختمان راهها توجه شمارا جلب می نماید. پیش از همه اعمار شاهراه حلقوی کشور مورد توجه قرار دارد. در افغانستان شهرها عمدتا در حاشیه مرزها اعمار شده اند. بخش مرکزی کشور با کوهها پوشیده شده است. بدین سبب شاهراه حلقوی کشور که تمامی شهر های عمده را با هم وصل می کند و نیز افغانستان را با کشور های همسایه گره می زند، داراری اهمیت عظیم سیاسی- امنیتی، اقتصادی - تجارتی و اجتماعی- فرهنگی است. برای اکمال این پروژه همزمان کار در چند منطقه آغاز شد. شاهراه کابل – قندهار، قندهار - هرات، هرات – میمنه، میمنه - جوزجان، جوزجان – مزار شریف، مزار شریف – پلخمری، و بغلان - کابل در چند قطعه جداگانه. بیش از 80 در صد این شاهراه بزرگ حلقوی ساخته شده است و کار متباقی همین حالا جریان دارد. افزون بر آن کار اعمار راه کابل بامیان، تالقان – فیض آباد، کابل – جلال آباد تا خیبر، کابل گردیز – خوست، هرات - تورغندی و.. دهها قطعه دیگر یا تکمیل شده است و یا در دست ساختمان است.
چنین فعالیتی را در اعمار و بهسازی میدانهای هوایی نیز مشاهده می کنیم. میدانها ی هوایی کابل، قندهار، مزار شریف، جلال آباد، هرات ... باز سازی شده است. در بسا شهر ها میدانهای هوایی محلی اعمار گردیده است. کار ساختمان ترمینل مدرن میدان هوایی کابل جریان دارد. رشد ترانسپورت هوایی احداث و اعمار میدانهای هوایی را کلی در دستور روز قرار داده است.
یکی از پدیده جالب رو به رشد تاسیس دهها شرکت راهسازی و تعمیراتی بخش خصوصی است. در مدتی کوتاه این شرکتها توانسته اند اجرای امور سرکسازی و ساختمانی روبه توسعه را تامین نمایند. در عرصه راهسازی شرکتهای ایرانی، پاکستانی، هندی، ترکی، چینایی ... نیز فعالیت می نمایند. جاده های حلقوی و ارتباطی افغانستان در شبکه راههای منطقوی که بیش از پیش خصلت و ظرفیت بین المللی به خود می گیرد، از اهمیتی استثنایی برخوردار است. زیرا همانا از طریق افغانستان، کشورهای منطقه به ویژه کشورهای آسیای مرکزی و جنوب آسیا می تواندد با کوتاهترین راه مواصلات و انتقالات متقابل خودرا تامین نمایند. این ویژه گی جیو اکونومیک شانس و اقبال تجارتی قابل ملاحظه یی را نصیب کشور ما می سازد، در صورتی که به موقع و عاقلانه ازان بهره جویی نماییم. و شاید همین مطلب در آینده بازار مشترکی را به وجود آورد و در بین کشور های منطقه بدون ویزه رفت و آمد آزاد معمول گردد. کل منطقه به عنوان فضای انسانی، اقتصادی و فرهنگی مشترک توسعه یابد. این همان پیام و رسالتی است که اجرای آن برعهده افغانستان گذاشته شده است.
هنگامی در باره راهها صحبت می کنیم، بیدرنگ بایست از ترانسپورت و تاسیسات و موسسات ترانسپورتی یاد آوری شود. ناوگان عراده جات باربری افغانستان طی همین چند سال محدود کلی تجدید شده است. موترها یی که حالا مورد بهره برداری قرار دارد، به مراتب بهتر از گذشته است. اگرچه همه عراده جات دست دوم است. دور نیست زمانی که صاحبان عراده جات درآمد بیشتری کسب نمایند و پارک یا ناوگان موتری خودرا با عراده جات جدید اکمال کنند. در تمامی شهرها گاراجهای خدمات تخنیکی احداث شده است. این پروسه در حالت توسعه است. خدمات تخنیکی و ترانسپورتی نیز خصلت منطقوی به خود می گیرد. در حقیقت نوعی دپلوماسی مردمی – خدماتی رونق می یابد که در نزدیکی نماسبات مردمان کشور های منطقه بسیار مهم است.
پس از راهها از مسکن بایست گفت. در روستاها وشهرها، همه جا، منظم یا نامنطم مردم در اعمار خانه مشغول اند. فرهنگ خانه سازی تغییر کرده است. اگر در گذشته مواد ساختمانی بیشتر گل و پخسه بود و دستک چوبی، اینک بیشتر از کانکرت و خشت پخته و بلوکه سمنتی استفاده می شود. در نتیجه مهاجرتهای متداوم تکنولوژیهای بهتر ساختمانی معمول شده است. آنهایی که در پاکستان کار کرده اند بهترین دستاوردهای خانه سازی آن کشور را دستاورد صنایع خانه سازی افغانستان ساخته اند. . آنهایی که در ایران پیشه های ساختمانی را فرا گرفته اند تجربه های پیشرو آن کشور را عملی می سازند. در سالهای اخیر تجربه های امارات متحد عربی مورد توجه قرار گرفته است. در کابل مهمترین شیوه خانه سازی اعمار خانه های خودسر است . و به ویژه در سالهای اول بازگشت به آزادی این پروسه بسیار قوت داشت. در هرجایی که زمینی برای ساختمان مساعد بود، به حمایت فرماندهان و یا به حکم نیازمندی شدید، مردم برای خود خانه ساختند. برخی ازین خانه ها به کاخ و قصر شباهت دارد و تماشای آن دل را روشن می سازد. این خانه ها نمایانگر این مطلب است که اطمینان بیشتری به صلح و زنده گی پایدار پدیدار گشته است.
ولی یک تجربه دیگر نیز به قوت رونق یافته است. و آن اعمار شهرکهای مسکونی است. در اطراف کابل شهرکهایی برپا شده است که هر کدام آن دارای هزاران قطعه زمین رهایشی است. به سرعت این شهرکها آباد می شوند. شهرک سبز در شمال شرق کابل، شهرک امید سبز در جنوب غرب، شهرک نجات در شمال و همچنان چندین پروژه یی مسکونی – تجارتی در داخل شهر و همه با سرمایه گزاری بخش خصوصی. از ریاست انکشاف شهری بایست تشکر کرد که این همه زمینه هارا برای اعمار این شهرکها در مرکز و ولایات مساعد ساخته است. تجربه کابل در تمامی شهرهای کشور تکرار می شود.
خانه موجود نیز ترمیم و اصلاح می شود. اینک استفاده از گاز و تشناب عصری تقریبا همه گانی شده است. شبکه های آبرسانی احیا گردیده است و توسعه می یابد. لاکن هموز راه درازی در پیش است تا به کل نیازمندی در این عرصه پاسخی شایسته ارایه شود. همه چیز در چگونه گی افزایش درآمد خانواده ها ار تباط می گیرد.
دیگر اعمار مکتب است. گفته می شود که طی سالهای استقرار حکومت کنونی نه تنها تمام مکاتبی که ویران شده بود و یا خسارت دیده بود، مرمت و بازسازی شده است، بل اضافه تر از 2000 مکتب جدید اعمار گردیده است. اعمار مکتب یک رشته مستقل ساختمانی را تشکیل می دهد. در این عرصه نیز بخش خصوصی پیشاهنگ است. مکتب ابتدایی، متوسطه، لیسه و مکتب حرفوی و مدرسه دینی، انواع مکتبها ساخته شده است و یا در دست ساختمان است. اعمار مکتب، پیام روشن اجتماعی - فرهنگی دارد.
(قسمت چهارم)
افغانستان راه پیشرفت آینده خود را در ترقی معارف جستجو می کند. و این یگانه راهی است که پیشرفت پایدارآن آینده درخشان کشور را می تواند تضمین نماید.
امروز بیست پوهنتون در افغانستان فعال است که نیز به ساختمان نیاز دارند. و اگر تاسیسات ورزشی را بر این فعالیت بیفزاییم شبکه کاملی از ساختمانهای فرهنگی - آموزشی به دست می آید که مارا به آینده امید وار می گرداند.
ساختمانهای صنعتی عرصه دیگری است که نیز در حالت پیشرفت است. در کابل، هرات و تقریبا در تمامی شهرهای کلان کشور شهرکهای صنعتی برپا شده است. دهها و صدها کارخانه به کار افتاده اند. این پروسه در حالت پیشرفت است. پروسه خصوصی سازی تاسیسات دولتی بخش خصوصی را بیشتر توسعه می دهد. دست اندر کاران بخش خصوص به ویژه تورید کننده گان گاز و سوخت نه تنها چندین بار در سرمایه و فعالیت خود افزوده اند که تاسیسات بسیاری آباد نموده اند.
یک رشته دیگر ساختمانی تاسیسات انرژی برق است. این احتمال روز به روز تقویت می یابد که عمده برق مورد نیاز کشور از طریق برق وارداتی تامین گردد. همین حالا ولایات بلخ، هرات، قندز... از برق ازبکستان، تاجکستان، ترکمنستان و ایران استفاده می کنند. خط انتقال برق از کشورهای آسیای مرکزی به افغانستان و در آینده به پاکستان بیش از 80 در صد تکمیل گردیده است. با اکمال این پروژه و تاسیسات مربوط به آن مشکل تامین برق در کابل و شهرهایی که در مسیر این خط انتقالی قرار می گیرند، حل می شود. امور بازسازی کارخانه های برق موجود در درونته و سروبی و ماهیپر و چک وردک قسما تکمیل شده است و یا در حال ساختمان است. کار پروژه برق سلما در هرات ادامه دارد.
ساختمان انواع تعمیرات دولتی به شمول تعمیرات اولسوالیها، محاکم، قرارگاههای نظامی و پولیس نیز در حالت پیشرفت است، که خود عرصه مخصوص ساختمانی را می سازد. از تولید مواد ساختمانی بایست یاد آوری کرد که همه جا مشهود است.
26 سال قبل برای اولین بار در افغانستان داش خشت هندی با دودکش مرکزی را در جوار میدان هوایی کابل اعمار نمودم و فعال ساختم. اینک دهها داش خشت مشابه در اطراف کابل و نیز در سایر شهر های کشور برپا شده است و با ظرفیت تمام فعال است. همچنان که صد ها دستگاه تولید ریگ و جغل ساختمانی و دستگاههای تولید کانکرت، تولید گج و چونه، انواع سنگ تعمیراتی، خشت موزاییک و سیرامیک، کارخانه های نجاری و تولید دروازه و پنجره المونیومی و پی.وی.سی. در هرات و برخی شهر های دیگر کشور دهها کارخانه سنگبری تاسیس شده است. انواع محصولات سنگ مرمر تولید می شود. استفاده از سنگ، بزرگترین منبع درآمد ممکن در افغانستان، تازه آغاز گردیده است و آینده درخشانی دارد. بر تعداد کارخانه های اسفلت ریزی نیز افزوده می شود. در کابل، قندهار، مزار شریف، شبرغان، هرات و حتی تالقان و جلال آباد و خوست و گردیز و غزنی جاده های شهری اسفلت ریزی شده است و یا این پروسه جریان دارد.
موسسات مطالعاتی و پروژه سازی نیز رو به توسعه است.
در حقیقت برای وزارتهای سکتوری وظایف نوینی مطرح می شود. این وزارتها بیشتر به عنوان فرمایش دهنده و نظارت بر اجرای پروژها و بهره برداری آن عمل می کنند. چنین موقعیتی با مطالبات معاصر کلی همسویی و همخوانی دارد.
یک عرصه نسبتا دست نخورده و بسیار مناسب برای سرمایه گزاری حفظ و مراقبت یا نگهداری راهها، تاسیسات و کارخانه ها و موسسات انرژی و تولیدی دولتی و غیر دولتی است. این عرصه ایست که به زودی اهمیت و مبرمیت خود را نشان خواهد داد. این همان منطقه سرمایه گزاری است که می تواند درآمد پایدار و رو به افزایشی را برای سرمایه گزاران تامین نماید.
یک رشته مهم و برای افغانستان تازه اعمار خط آهن است. حالا ساختمان خط آهن از مرز ایران تا هرات جریان دارد. در آینده نه چندان دور خط آهن اسپین بولدک – قندهار، حیرتان پلخمری، شیر خان – قندز – خیبر – جلال آباد آغاز خواهد یافت. وزارت فواید عامه کانکوری را برای تقرر رییس اداره خط آهن نشر کرده است. بدیهی است که افغانستان بایست از شرایط ترانسپورت دریایی نیز بهره جویی نماید.
ساختمانهای کشاورزی عرصه دیگر فعالیتهای ساختمانی در افغانستان است. صد ها فارم زراعتی و مالداری احداث شده و این پروسه در حالت رونق و پیشرفت است.
دیگر از ساختمانهای تجارتی – خدماتی بایست یاد آوری نمود. در کابل، هرات، قندهار، مزار شریف و سایر شهرهای کلان کشور دهها عمارت مدرن تجارتی برپا شده است. همچنان که هتلهای امروزی، رستورانها، مارکتهای مدرن وفروشگاههای کلان.
نوعی خدمات توریستی محلی جان می گیرد. در اطراف بند قرغه، امتداد شاهراه سالنگ و دیگر نقاط جالب انواع رستورانها و خدمات تفریحی توسعه یافته است. این فعالیت نوین همه جا به چشم می خورد. در قندهار، مزار، هرات ، جلال آباد ...
در اخیر ضرورت است این نکته خاطر نشان گردد که هر قدر فعالیتهای ساختمانی توسعه یابد، سطح اشتغال بالا برود و جاده های بیشتری آباد شود، به همان اندازه امنیت تقویت می گردد و بر عکس هرقدر امنیت استحکام پذیرد سرمایه گزاری بیشتر می شود و عرصه های گوناگون ساختمان بیش از پیش توسعه می یابد. و یک نکته دیگر. سرمایه گزاری تنها به مفهوم به کار انداختن سرمایه های کلان نیست. در هر موقعیتی و با امکانات مالی اندک هم می شود در سرمایه گزاری ساختمانی اشتراک نمود. آن کسی که خانه اش را مرمت می کند، اتاق جدیدی می سازد، بام خانه اش را قیر گونی می گیرد. قطعه زمینی می خرد و آن را احاطه می کند و دروازه یی نصب می کند، یا اپارتمانی آماده می خرد و یا در فعالیت تولیدی و تجارتی ساختمانی دست به کار می شود، در گسترش سرمایه گزاری ساختمانی حضور خودرا ثبت می کند. و امروز افغانستان هرچه گسترده تر به چنین مشارکت حضوری نیاز دارد.
http://www.farsi.ru/doc/1589.html
باتور
05.07.2008
بې نوم مېلمه !!
ستا زحمت د قدر وړ دی چي د کوم غلامسخي ليکنه دي دلته موږ ته را اقتباس کړي ده . .
زما لپاره د نورو خبرو تر څنګ د پورتني شخص دا لاندنۍ خبره ډېره جالبه ده . .
( شمار پسیمیستها به مراتب بیشتر از تعداد اپتیمستهاست. این دیگر از بدیهیات شده است )
به مراتب ؟ . . . . . مراتب ؟ ؟ ؟
دا په خپله د دې وياندوی دی چي له وطنپلورونکيو نه پرته ( چي په مــــــــراتــــــــــــــب ) تر نورو په وطن مينو افغانانو لږ دي، نور هيڅ څوک د وطن له اوسنيو شرايطو نه راضي نه دي . . .
په درنښت
ډاکتر څپاند
06.07.2008
ښاغلی غلامسخی غيرت چه دچور،چپاول او پلنګی پوش رژيم په زمانه کی د
ربانی دخاص نماينده په صفت په مسکوکی دکابل دحکومتګوټی، په سفارتکی پکار بخت وه دادی بيادهماغه غلو درژيم دخارجه چارو په وزارت
کی د"ريس اکادمی ديپلوماسی "دنده په غاړه لری٠
دی چه درژیم سنا اوصفت ونکړی نو څوک به ېی وکړی?
مګر دمحترم ميلمه نه داهيله کيږ ی چه د غلامسخی دچټياتو د ليکنودکاپي نه
علاوه چه په لوستلو هم نه ارزی،ځينی نور مطالب هم وليکی چه افغانان تری ګټه
واخلی٠درغیر ان [color=white:ea204e7c7f]مهمان يک روز،دو روزنی که تا نورز٠[/color:ea204e7c7f]
mehman
06.07.2008
دوستان عزیز سلام بر شما
[quote:b32e912cba="Sapand Safi"][color=white:b32e912cba]مهمان يک روز،دو روزنی که تا نورز٠[/color:b32e912cba][/quote:b32e912cba]
آقای سپاند سافی نشنیده اید که روز رئیس جمهور ایران آقای احمدی نژاد در جواب پرسش یک ژورنالست در بارۀ اخراج اجباری مهاجرین افغان از ایران گفت:
[color=blue:b32e912cba]" مهمان اومد اینقدر موند تا صاحبخانه شد "[/color:b32e912cba]
شما و آقای پتنگ که حال باتور هم شده باید این را بپزیرید که من صاحب خانه یا میزبان شده ام ، حال چار باید زیست ناچار باید زیست !
[quote:b32e912cba]مګر دمحترم ميلمه نه داهيله کيږ ی چه د غلامسخی دچټياتو د ليکنودکاپي نه
علاوه چه په لوستلو هم نه ارزی،ځينی نور مطالب هم وليکی چه افغانان تری ګټه
واخلی[/quote:b32e912cba]
ببینید دوستان عزیز، آقای غلام سخی غیرت ( هر کس که است، من با ایشان معرفت ندارم) در نوشتۀ خود در مورد جهات مختلف زندگی و نظرات گوناگون روشنی انداخته است. آنچنان نیست که صرف توصیف دولت را کرده است.
وباز این را هم باید بپزیریم که شاید نظر آقای غیرت به ذوق من و شما نباشد ولی نظر و چشمدید های آنهاست !
اینکه این نوع مطالب به شما بی ارزش است کار شماست ! مطالبی را جستجو کنید و بخوانید که به مفاد تان باشد. شما مجبور نیستید که همه مطالب را بخوانید و مثل آقای پتنگ هر کاره در هر مورد ابراز نظر نمائید!
مطالبیکه آقای پتنگ ودیگران به ذوق خود درین جا نقل میکنند هم به ذوق همگان نیست. ولی آن چنانکه انسانها و طرز تفکر شان از همدیگر فرق دارد ذوق های شان هم متفاوت است. چار باید زیست ناچار باید زیست !
با تقدیم حرمت