نړيوال ښکيلاک او د لرو بر افغان دازادۍ غورځنګ
احمد شاه مسعود و سی آی ای – يک متحد کاذب بهترين اميد برای شکار بن لادن بود
Nazar
24.02.2008
اخبار واشنګتن پوست بتاريخ ٢٢ و٢٣ فبروری مطالب دلچسپې رابه ارتباط فعاليت های سی آی ای دربه دام انداختن ويا کشتن بن لادن واستخدام احمدشاه مسعود برای رسيدن به اين هدف بنشر سپرد ٠ نويسندۀ اين مقالات ( ستيوی کول ) ژورنالست معروف امريکايی بوده که مضامين متعددی درمسايل مربوط به افغانستان تحرير نموده است ٠ وی مؤلف کتابی بنام جنګ های نامرئي تاريخ محرمانۀ سي آی اي ،افغانستان وبن لادن از تهاجم شوروی تا ١٠ سپتمبرسال ٢٠٠١ ٠ مقالات ٢٢ و٢٣ فبروری واشنګتن پوست مجموع خلاصۀ اين کتاب است اينک ما مطلب روز ٢٣ فبروری واشنګتن راکه منحصر به همکاری احمدشاه مسعود با( سي آی اي ) است خدمت هموطنان تقديم ميکنيم درآخر بعضې مطالب ديګرې راکه نويسنده مضمون نسبت جلوګيري از طوالت کلام درګذارش خود دراخبار واشنګتن پوست درج نکرده است امادر کتاب فوق الذکر به تفصيل ازآن مطالب صحبت شده منحيث تبصره به شما هموطنان ارائه ميداريم٠
واشنګتن پوست می نګارد : يک تيم ازکارکنان ( سی آی ای ) درماه اکتوبر ١٩٩٩ ازمرکز ضدفعاليت های تروريستی اين اداره بسوی دوشنبه مرکز تاجکستان پرواز نمودند٠ اين تيم به اسم مستعار (جاوبريکن – پنج ) يعنی( الاشه شکن - ٥ ) يادميشود که بوسيلۀ ( ريچ ) آمر شعبۀ بن لادن در ( سی آی ای ) رهبری ميګرديد٠ ريچ يک مامور آزموده درسازمان امنيت امريکا يعنی ( سی آی ای ) شناخته ميشد که قبلا در الجزاير وساير کشورهای جهان سوم هم ايفای وظيفه کرده بود٠ ايشان دريکی ازميدان های دور افتادۀ دوشنبه فرودآمده وبعدا ذريعۀ يک هليکوپتر روسی ( می – ١٧ ) به سوی قله های باريک وپر برف شمال افغانستان سرازير شدند٠
هدف اين بود که روابط جنګی وجاسوسی رابه احمدشاه مسعود رهبر جنګجويان ژوليدۀ ايتلاف شمال احيانموده تا مشترکأ عليه بن لادن مبارزه نمايند رهبر تيم ( سی آی ای ) به احمدشاه مسعود ګفت که ما يک دشمن مشترک داريم بيائيد با هم همکاری نمائيم ٠ تا سال ١٩٩٩ يک تعداد دروزارت دفاع امريکا ( پنتاګون ) ودر ادارۀ کلنتن احمدشاه مسعود را رهبر يک تعداد مردم اوباش که نيرو خودرا ازدست داده اند ميشناختند٠ حلقۀ درونی ادارۀ کلنتن که بموضوعات محرمانه دسترسی داشتند درمورد مشارکت وهمکاری با احمدشاه مسعود بدوه ګروه تقسيم شده بودند ٠ وزير خارجه ( مدلين البرايت ) ولوی درستيز ( هندری شلتن ) که نظريات وافکار تحليل ګردان حرفوی ادارات مربوط خودرا منعکس ميساختند مناقشه ميکردند که ائتلاف مسعود يعنی ائتلاف شمال يک جريان فاسد بوده ودرحال سقوط است اما ( سی آی ای ) خصوصا در مرکز ضد تروريستی ،مامورين آزموده با اشتياق کامل ميګفتند که احمدشاه مسعود آخرين وبهترين اميد درګرفتاری ويا کشتن بن لادن خواهد بود قبل ازاينکه بن لادن بتواند چند امريکايې ديګر را ازبين ببرد ايشان همچنان اظهار کردند که البته مسعود يک متحد قابل اطمنان نبود اما بن لادن خطر بزرګتر محسوب ميشد٠
وحشت زده ومضطرب از دريافت از ګذارش های روبه افزايش امنيتی درمورد اينکه القاعده به حملات جديد اقدام خواهد کرد ،بل کلنتن رئيس جمهور وقت امريکا ، ( ساندی برګر ) مشاور امنيت ملی و ( ريچارد کلارک ) آمر ادارۀ ضد تروريستی ماموريت ( الاشه شکن - ٥ ) را منظور کردند٠ با وجودکه درموردشخصيت احمدشاه مسعود ناراحت بودند ،ايشان اظهار کردندکه هر چيز رادرحدود دليل ومنطق امتحان خواهند کرد ٠ مسعود وحاميانش در شمال افغانستان عليه طالبان ميجنګيدند بعضا هم با ګروه طالبان عرب القاعده ،جنګجويان پاکستانی وحتی چيچنهامواجه ميګرديدند٠ سر انجام (کوفر بلاک ) رئيس مرکز جاسوسی اميدوار بود که مسعود بن لادن راکشته ويا اينکه بعد ازدستګيری وی را غرض محکمه تحويل دهد٠ دريکی از خانه های محفوظ وکم نور درۀ پنجشير درماه اکتوبر ١٩٩٩ احمدشاه مسعود به اعضای هيئت ( سی آی ای ) يعنی ( الاشه شکن – ه ) ګفت که وی از دل وجان علاقمند به همکاری با ( سی آی ای ) بوده ،اما درمورد محدوديت خود هم ذکر کرد٠ احمدشاه مسعود به اين نقطه اشاره نمود که بن لادن اکثر اوقات را در قندهار سپری مينمايد ، لاکن بعضی مواقع به جلال آباد هم سفر ميکند که نزديک به خطوط ائتلاف شمال است ٠ درين مناطق مسعود مخبرين فعال داشت وشايد هم ميتوانست که تماس های خودرا وسعت مي بخشيد ٠
احمدشاه مسعود ازطريق ترجمانش عبدالا که فعلا بحيث وزير خارجه نظام انتقالی ايفای وظيفه ميکند ،به هيئت ( سی آی ای ) ګفت پاليسی امريکا نسبت به افغانستان محکوم به شکست خواهد شد ،امريکاتمام توجه خودرا بر بن لادن وهمکاران وی متمرکز ساخته در حالی که معضله وسيعتر ازاين است که شما فکر ميکنيددر موردطالبان چه ؟ در مورد حاميان طالبان دردستګاه جاسوسی پاکستان چه ؟ وبالاخره درمورد کشورهای کمک دهنده آنها يعنی عربستان سعودی وامارات متحده عربی چه ؟ حتی اګر مادر اجرای اوامر تان موفق ګرديم اين همکاری معضله را حل نخواهد کرد ٠ مامورين ( سی آی ای ) به احمدشاه مسعود از طريق عبدالا وزير خارجۀ فعلی که ترجمانی ميکرد ګفتند ما با انتقادات شما موافق هستيم ،لاکن ما دساتير ديګری داريم که بائيست عملی نمائيم ٠ امريکا هرګونه رويارويې نظامی را باطالبان ويا حمايت از يک ګروه خاص رادرافغانستان رد مينمايد٠
پاليسی امريکا فعلا صرف به ګرفتاری وکشتن بن لادن وهمکاران وی متمرکز است٠ همکاری مسعود دراين ساحه زمينه را برای حمايت سياسي وی درآينده مهيا خواهد ساخت٠ مسعود وياران وی موافقه کردند که درهمکاری با امريکا وجاسوسی به ( سی آی ای ) چيزی را ازدست نخواهد داد واميدوار بودند که امريکا بدينوسيله بتواند شناخت بهتر نسبت به افغانستان پيدا نمايد ( سی آی ای ) باراول درسال ١٩٨٤ به مسعود کمک نمود اما رابطۀ انها نسبت اتکای ( سی آی ای ) بر پاکستان در جريان جنګ های آنها عليه شوروی برهم خورد ٠ سازمان جاسوسی پاکستان ( آی اس آی ) از مسعود نسبت اينکه وی عليه ګلبدين حکمتيار بجنګ اقدام کرده نفرت عميق داشت ٠
ګروه تندروان حزب اسلامی حکمتيار از حمايت خاص پاکستان درآنوقت برخوردار بود٠ رابطۀ مخفی ( سی آی ای ) با احمدشاه مسعود در سال ١٩٩٠ درمورد مبلغ (٥٠٠٠٠٠ ) دالر به سردی ګرائيد( ګری شرون ) يکی از مامورين ( سی آی ای ) مستقر در اسلام آباد اين مبلغ پول را به برادر مسعود تحويل داد باين اطمنان که احمدشاه مسعود بايد قوای رژيم مارکسيستی افغانستان را درامتداد شاهراه سالنګ مورد حمله قراردهد٠
اما قوای مسعود از جا تکان نخورد ٠ ګری شرون وساير مامورين ( سی آی ای ) معتقد شدند که مسعود و برادرش مبلغ پنجصد هزار دالر را ماهرانه دزديدند٠ اما حين ايکه ( ګری شرون ) درسال ١٩٩٦ به کابل آمد،مسعود بوی ګفت که او پنجصد هزار دالررانګرفته است يعنی پول را که ( ګری ) به برادر مسعود تحويل داده بود بدست احمدشاه مسعود نرسيد٠ حقيقت را خداميداند٠( ګری شرون ) دوبار مسعود را در بهار سال ١٩٩٧ درمرکزجديدش در تالقان ديد ٠دراين وقت طالبان کابل را متصرف شده واحمدشاه مسعود قهرمان شورای نظار جبرأ به مناطق شمال افغانستان فرارنمود ٠ غرض جلب توجه امريکا درمجادله عليه طالبان احمدشاه مسعود حاضر به هر نوع همکاری با ( سی آی ای ) شد وشروع به خريداری راکت های ستنګر از( سی آی ای ) درشمال کشور کرد ٠
وهمچنان موافقه نمود که ازمحل اختفای بن لادن به ( سی آی ای ) اطلاع دهند٠ تيم های خفيۀ ( سی آی ای ) به آلات جاسوسی واعطای مبلغ (٢٥٠٠٠٠ )دالر درهر ملاقات بديد وبازديد مسعود در درۀ پنجشير آغاز کردند ٠ نام رمز دسته اول ( نالت – ١ ) بود که درسال ١٩٩٧ ذريعۀ هليکوپتر مسعود ازدوشنبه بسوي پنجشير پروازنمودند ٠ سه تيم ديګر هم تا تابستان ١٩٩٩ داخل پنجشير ګرديده وآلات جاسوسی را غرض تعقيب مخابرات تليفونی طالبان دراختيار مسعود قراردادند٠ علي الرغم شک وترديد ادارۀ کلنتن در مورد احمدشاه مسعود ،رابطۀ خودرا با وی عميقتر ساخت با وجود حيوانيت ووحشی ګری احمدشاه مسعود ،ادارۀ کلنتن آماده شد تا به مسعود در مسايل مربوط به جاسوسی همکاری نمايد٠ اماحاضربه مسلح کردن ائتلاف شمال نګرديد٠ بعضی از اعضای ادارۀ امنيت ملی قصر سفيد بايادآوری ازعمليات نا اجراه شاهراه سالنګ ،ازاين هراس داشتند که احمدشاه مسعود چندبار ديګر پول را ګرفته اما کاری انجام ندهد٠ درنهايت اداره امنيت ملی همکاری با مسعود را تصويب کرد ٠ چند ماه بعد از پرواز های متناوب تيم ( الاشه شکن – ٥ ) مرکز ضد جاسوسی ( سی آی ای ) اطلاع بدست آورد که بن لادن در يکی از کمپ های القاعده دردرونته رسيد٠
دراين کمپ القاعده يک مکتب غرض تربيه کدر نخبه تاسيس نموده وحتی مصروف ساختن اسلحۀ کيمياوی بود٠ (سی آی ای ) آلات جاسوسی را به خطوط جنوبی مسعودارسال نموده وعمال مسعود بکمک کارکنان يک محل مشاهداتی را برای نظارت کمپ بن لادن تاسيس کردند ٠ مسعود يک تعداد از راکت های کاتوشای روسی را برقاطران بارنموده وکوماندوهای خود به تپه های مافوق کمپ بن لادن دردرونته فرستاد ٠ احمدشاه مسعود طورفريب آميز به ( سی آی ای ) اطلاع داد که کمپ بن لادن را به آتش راکت خواهد کوبيد٠ با وجود مخالفت باين ماموريت نظر بدلايل مختلف مسعود ادعا نمود که کمپ درونته را مورد حمله راکتی قرارداد،اما ( سی آی ای ) بعدا فهميد که چنين اتفاقی نه افتاده ومسعود حتی يک راکتی هم بسوی کمپ بن لادن پرتاب نکرد٠( سی آی ای ) يکبار ديګر به مکر وفريب مسعود آګاه ګرديد ودراين ضمن احمدشاه مسعود سعی نمود تا عمليات نظامی خودرا عليه طالبان وسعت بخشد٠ستراتيژی وی اين بودکه در قدم اول اسمعيل خان ودوستم را تطميع نموده تادر مقابل حکمروايې طالبان در شمال افغانستان قيام نمايند٠ مسعود ميخواست که عين ستراتيژی را درجنوب افغانستان در قلب سرزمين طالبان هم تعقيب نمايد٠ وی اميدوار بود که بتواند پشتون های همانند خودرا مثلی حامد کرزی که قبلابحيث معين وزارت خارجه دورۀ ربانی ايفای وظيفه ميکرد عليه طالبان بشوراند٠ هردوی اين افراد يعنی احمدشاه مسعود وحامد کرزې يک نقطۀ اتصال داشتند٠ سی آی ای درسال ١٩٩٩ حامد کرزی بمخالفت خود عليه طالبان آغاز نمود ه ويک شورش را برضد ايشان رهبری نمود ،بعد ازاين روابط کرزی ومسعود نزديکتر شد وکرزی ذريعۀ مکالمۀ تليفونی به احمدشاه مسعود ګفت که به قندهار داخل نشويدوبجايې برويد که بتوانيد پايګاه تان را نګاه داريدمن حاضرم که داخل افغانستان شده وبجنګم ٠ بعد از حملۀ تروريستی برکشتی امريکايې ( کول ) دراکتوبر سال ٢٠٠٠ دربندر عدن دريمن اتفاق افتاد وبه اثر آن ١٧ تن سرنشينان وکارکنان آن کشته شدند،تيم ( سی آی ای ) پنجشير سعی نمود تا با احيای پلا ن ګذشته کمکهای وسيعتر وکشنده تری رادر اختيار احمدشاه مسعود قرار دهد٠
برعلاوۀ پول نقد غرض اعطای رشوه به قوماندانان ومقابله با ثروت روزافزون طالبان به پول عرب مسعود به لاري ها هليکوپتر ها،اسلحۀ خفيفه ،مهمات ،لباس ، غذا وشايد هم ګلوله وتوپخانه ضرورت داشت مسعود به طيارات جنګی ضرورت نداشت وتانک هم مطرح نبود قيمت تمام شد اين نوع کمکهای مخفی بين (٥٠ – ١٥٠ ) ميليون دالر تخمين ميشود مربوط به اينکه قصر سفيد تا کدام اندازه ازخود اشتياق وحرارت از خود نشان ميداد٠ طبق اين پلان ( سی آی ای ) يک مرکز دايمی در درۀ پنجشير تاسيس کرده و ( ريچ ) آمر شعبه بن لادن مناقشه نمود که مامورين ( سی آی ای ) بائيست طور دايمی درآن منطقه بوده وبا عمال مسعود همکاری نمايند٠ سی آی ای ميخواست بدګمانی وبې اعتمادی را که نسبت به احمدشاه مسعود درموردپول خوری اش خلق شده بود ازبين برده وروی اين منظور درنظرداشت که کارکنان ( سی آی ای ) مستقيما داخل صحنه شده وبا ائتلاف شمال دربدست آوردن معلومات ازمحل اختفای بن لادن همکاری نمايند،آنهاميخواستند که اينبارهم فريب احمدشاه مسعود را خورده وبيک حالت خجالت آور ديګری مانند قضيۀ درونته مواجه ګردند٠
حينيکه ادارۀ جورج بوش دراوايل سال ٢٠٠١ قدرت رادر دست ګرفت احمدشاه مسعود يک مدافع ( لوبيست ) را درواشنګتن استخدام نمود مسعود طی نامۀ عنوانی چينی معاون رئيس جمهور تقاضا نمودکه امريکا بائيست پاليسی خودرا درقبال افغانستان موردارزيابی مجدد قرار دهد مسعود به مشاورين خود ګفت تا زمانيکه طالبان ازحمايت بن لادن وپاکستان برخوردار هستند وی نميتواند طالبان را شکست دهد،لذا وی درجستجوی ائتلاف جديدسياسی ونظامی بود تاطالبان را تحت فشار قراردهد برای رسيدن به اين هدف دير يا زود حمايت امريکا حتمی بنظر ميرسيد ،با وجود يکه تماس ( سی آی ای ) با مسعود دراين جريان کمتر ګرديده بود ،اماهردو جانب با يک ديګر پيغام تبادله ميکردند دراين ضمن احمدشاه مسعود به فرانسه دعوت شده بودتادر پارلمان اروپايی صحبت نمايد٠
ګری شرون و( ريچ ) به پاريس مسافرت کردند تا به مسعوداطمينان دهند که با وجود مشکلات درواشنګتن ( سی آی ای ) مشتاقانه مايل است تا مبلغ چند صد هزار دالر را طور منظم درقبال تبادله معلومات جاسوسی به احمدشاه مسعود اعطا نمايد٠ مسعود با پذيرش اين پول وعدۀ همکاری جاسوسی با آهستګی به مامورين ( سی آی ای ) ګفت که اګر امريکا کاری برای وی انجام ندهد وضعش کاملا خراب شده ومقاومتش هم بزودی درهم خواهد شکست٠
احمدشاه مسعود همچنان به خبرنګاران درشهر ستارزبرګ فرانسه ګفت که اګر جورج بوش مارا کمک ننمايد اين تروريستها امريکا واروپارا صدمه خواهدزد٠ درسپتمبر ٢٠٠١ مامورين امنيتی مسعود به مرکز ضد تروريستی ( سی آی ای ) اطلاع دادند که دوژورنالست تلويزيونی عرب ازسوی کابل خطوط ساحوی ائتلاف شمال را عبور نمودند تبادله معلومات بين مسعود و ( سی آی ای ) متمرکز به اعراب وخارجيان درافغانستان بود اما اين دوژورنالست عرب موردعلاقه شعبۀ ضدتروريستی ( سی آی ای ) واقع نشد ادارۀ جورج بوش مصروف پاليسی جديد نسبت به القاعده ،افغانستان ومسعود بود،پاليسی جديد امريکا همچنان طرح قبلی( سی آی ای) رادرموردکمک به مسعود احيا نمود اين طرح جديد از ( سی آی ای ) خواست تا يک مبلغ عظيم پول بخاطر جنګ عليه طالبان دراختيار مسعودګذاشته واورا با لاري ها ،لباس ،مهمات ،ګلوله ،هليکوپتر ها وساير وسايل مورد ضرورت مجهز سازد،ادارۀ بوش اين پلان را منظور نمود امادرمورد مسعود به ( سی آی ای ) هدايت داده شد که حداقل کارهای اداری وکاغذبازی را درجهت بکاربرد يک پاليسی مخفی آغاز نمايد ٠ دردرۀ پنجشير احمدشاه مسعود نا آګاه از چنين انکشافات بتاريخ ٩ سپتمبر ٢٠٠١ اجازۀ مصاحبه رابه دو ژورنالست عرب اعطا نمود،يکی از ژورنالستان کمرۀ تلويزيونی را عيار مينمود وديګری به آواز بلند سوالات را قرائت ميکرد٠
نصف اين سوالات دربارۀ بن لادن بوديک بم که پنهانی درکمرۀ تلويزيونی جابجا شده بود بدنۀ کمره را شکافت کلکين های اطاق رادرهم شکست ديوارهای اطاق را شعله های خودګرفت وبالاخره سينۀ مسعودرا با انفجاری ازهم دريد ٠ يک ساعت بعد ازاينکه جسد مسعودرا به تاجکستان بردند امرالا صالح معاون امنيتی وی که فعلا بحيث آمر سازمان امنيت نظام انتقالی ايفای وظيفه ميکند ګريه کنان با ( ريچ ) درمرکز ضد تروريستی در ( سی آی ای ) صحبت نمود ه وبه وی از وقوع حادثه اطلاع داد ( ريچ ) مامور سی آی ای از امرالا صالح پرسيد مسعود کجاست ؟ امرالا صالح جواب دادمسعود دريخچال است امرالا درجستجوکلمۀ انګليسی سردخانه برای مرده ها بود احمدشاه مسعود در همان دقايق اول مرده بود اما حلقۀ اول حاميان وی حاضر به پذيرش اين خبر نبودند ،آنها همه درتشنج واضطراب قرارداشتند وبه عجله درصددطرح ستراتيژی جديد بودند ايشان خبر کاذب راپخش کردندکه ګويا مسعود زنده بوده وصرف زخمی شده بود امرالا صالح بمامورين ( سی آی ای ) ګفت که ائتلاف شمال غرض آمادګی دررويارويی با القاعده وطالبان بکمک ( سی آی ای ) ضرورت مبرم دارد ٠
بتاريخ ١٠ سپتمبر ٢٠٠١ ادارۀ جورج بوش مرګ مسعودرا به ارتباط جنګ عليه القاعده ونتايج آنرا برای امريکا موردارزيابی قرارداد ،مامورين امنيتی درمرکز جاسوسی ( سی آی ای ) هنوزهم اميدواربودند که بتوانند در شمال افغانستان جای پای داشته باشند تا ازآنجا بن لادن را موردحمله قراردهند ٠ واشنګتن ميخواست که راه سراغ ګرددتابا بقايای ائتلاف شمال قبل از انحلال کامل شان کمک شود ،مشاورين ومدافعين ( لوبيست ) مسعود اين تصور رادرآغاز ترويج دادند که ګويا مسعود هنوز زنده بوده اما طور خصوصی ودرمکالمات پی درپی تليفونی فهميدند که وی ديګر درجهان وجودندارد ٠ حامد کرزی درپاکستان بود که برادرش باوی تماس حاصل نمود ٠
حامدکرزی چندروزقبل بامسعود صحبت کرده بود وی درنظرداشت بسوی قلمرو مسعود پرواز نموده وازآنجا بسوی جنوب وبه قول خودش باو يا بدون کمک امريکا بر ضد طالبان قيام نمايد ٠ برادرحامدکرزی ګفت که مرګ احمدشاه مسعودتائيد ګرديدطوريکه برادرش بخاطر دارد حامدکرزی صرف به اظهار يک جمله عکس العمل نشان داده و ګفت چه يک کشور بدبختی٠
تبصره :
– ( ستيف کول ) مؤلف کتاب ( جنګ های نامرئی ) اسمای برادر احمدشاه مسعود وبرادرحامد کرزی را درمضمون ٢٣ فبروری واشنګتن پوست ذکر نکرده امادر صفحات هشت و٥٦٥ کتابش اسمای ايشان درج شده است که عبارت اند از احمدضيا مسعود وقيوم کرزی٠
–در صفحۀ ١٩٨ کتاب آمده است که ( ګری شرون ) برعلاوه ٥٠٠ هزار دالر ،مبلغ ٩٠٠ هزار دالر ديګر را هم به احمد ضيا مسعود تحويل داده بود٠
– در صفحۀ ١٢٣ کتاب آمده است که سازمان جاسوسی انګليس ( می – ٦ ) دراوايل دهۀ ١٩٨٠ با احمدشاه مسعود داخل تماس شده وبوی پول ،اسلحه وآلات مخابرات تحويل ميداد٠ سازمان جاسوسی فرانسه هم به مسعود کمک قابل توجهی ميکرد٠
– نظر به ادعای مؤلف در صفحۀ ٥٦٥ قيوم کرزی وعبدالا وزير خارجه نظام انتقالی بيک خانم امريکايی بنام واشنګتن مشترکأ برای مسعود کار ميکرد٠
– مؤلف درصفحۀ ١١٨ نګاشته است که احمدشاه مسعود با قوای اشغالی شوروی درافغانستان درجريان جهادقراردادمخفی بست،واندروپوف رسمأ اين قرارداد راامضا نمود٠ اين خيانت احمدشاه مسعود ساير مجاهدين را تکان داد٠
- درصفحۀ ٦ آمده است که احمدشاه مسعود يکی ازمشاورين نزديک خودرابه اسم مسعودخليلی به ميدان هوايی بګرام فرستاد تا( ګری شرون ) مامور ( سی آی ای ) راتا کابل بدرقه نمايد٠
– مؤلف درصفحۀ ١١٤ کتاب متذکره تحرير نموده است که احمدشاه مسعود ،ګلبدين حکمتيار،برهان الدين ربانی وسايرين درزمان رياست جمهوری سردارداودخان به پاکستان فرار نمود ومورداستقبال زعامت کشور قرار ګرفتند ٠ نصرالا بابر رئيس سازمان جاسوسی آی اس آی احمدشاه مسعود رابه پنجشير فرستاد تا عليه رژيم داودخان دست به خرابکاری بزند اما بعداز ناکامی دوباره به پاکستان فرارنمود٠
– درصفحه ١٩٠ تذکر رفته است که احمدشاه مسعود ماهانه مبلغ دوصدهزاردالر از( سی آی ای ) دريافت ميداشت٠ اين مبلغ پول هميش درحال افزايش بود ٠ اما( سی آی ای ) پرداخت پول به مسعودرا ازنزد سازمان جاسوسی پاکستان ( آی اس آی ) پنهان ميکرد،زيرا( آی اس آی ) هم طور سخاوتمندانه پول کافی را دراختيار احمدشاه مسعودميګذاشت٠ اين حالت نشان ميدهد که احمدشاه مسعود برعکس ادعای حاميانش دشمن پاکستان نبوده بلکی متواتر با سازمان جاسوسی پاکستان همکاری نموده ودرقبال خدمات جاسوسی از( آی اس آی ) پول دريافت مينمود ٠
– نظر به شهادت صفحۀ ٢٠٢ احمدشاه مسعود درميان رضاکاران عرب هم طرفداران داشت يکی ازآنها عبدالا اعظم يک اخوانی فلسطينی بود که دامادش بحيث رئيس تشکيلات عرب سعودی کارميکرد٠ عبدالا اعظم متملقانه احمدشاه مسعود را به ناپليون تشبيه کرده بود٠
– طبق مندجات صفحۀ ٢١٣( سی آی ای ) مبلغ پنجصد هزار دالری راکه در٣١ جنوری ١٩٩٠ به احمدشاه مسعود تحويل دادازنزد ( آی اس آی ) نيز پنهان کردند٠
– مؤلف درصفحۀ ٢٨٦ کتاب خويش نګاشته است که درسال ١٩٩٤ آمر امنيتی مسعود محمد فهيم با قيافه ګورزای مانند اطلاع بدست آوردکه حامدکرزی با سازمان جاسوسی پاکستان همکاری ميکرد٠ فهيم ماموران خادرا بخانۀ حامدکرزی درکابل فرستاد وامرداد که اورا کشاکشان به خادبياورند٠ ماموران فهيم چند ساعت رادراطاق تحقيق با حامدکرزی ګذشتانده واورا متهم به همکاری با پاکستان ساختند٠
خودحامدکرزی درمورداينکه دراطاق تحقيق بوی چه اتفاق افتاد حرفی نه ګفته است٠ اما يک تعداد ازمردم که حامد کرزی راديده انداظهارکردند که حامد کرزی به قدرکافی لت وکوب شده وکله وکاپوسش خون آلوده وپنديده بود ،درجريان استنطاق يکی ازراکت های حکمتيار به تعمير خاد اصابت نمود که همه دست وپاچه ومتوحش شدند حامدکرزی با استفاده ازاين فرصت ازخادفرار نموده ودرکوچه های کابل ګيچ وسرګردان قدم ميزد که به مرکز سرويس رسيد اوازآنجا به جلال آباد آمد درآنجا يکی ازدوستانش درملل متحد کرزی را شناخت
وديد که چهرۀ معصومش پنديده وکبود شده بود دوستش کرزی را کمک نموده واورا به منزل يکی ازخويشاوندانش بردروزبعد حامد کرزی ازسرحد ګذشته وواردپاکستان شد٠ حامدکرزی تا هفت سال ديګر بکابل نيامد باوجود لت وکوب وتحقير از جانب مسعود وساير عمال شورای نظار حامدکرزی به حکم( سی آی ای ) با احمدشاه مسعود همکار شد ٠ برادرش قيوم کرزی هم با عبدالا مشترکأ درامريکا برای مسعود وائتلاف شمال کارميکردند٠ قيوم کرزی لت وکوب وتحقير برادرش را توسط فهيم وساير عمال شورای نظار دربدل پول فراموش کرده است٠
– درصفحۀ ٢٨٧ درج شده است که حامدکرزی پنجاه هزار دالر را بشمول اسلحه به طالبان بخشش داد٠
– درصفحۀ ٣٤٤ ذکر شده است که احمدشاه مسعود برهان الدين را درشکست وفرار خودازکابل مسؤل دانسته واورا يک شخص ضعيف وبی کفايت درحکومت داری معرفی نمود٠
– اسمای داود مير ومحي الدين هم منحيث همکاران احمدشاه مسعود دراين نوع معاملات در صفحۀ ٣٤٤ درج شده است٠
– درصفحۀ ٢١٥ کتاب ذکر شده است که امريکا شهزاده ترکی الفيصل رئيس سازمان امنيت عربستان سعودی را ترغيب نمود که حالا وقت آن فرارسيده که ازتندروان اسلامی موردحمايت سازمان جاسوسی پاکستان دور شده وغرض تشکيل شورای نظار به مسعود کمک پولی نمايد٠ با پذيرش اين پيشنهاد امريکا ،عربستان سعودی نه تنها به احمدشاه مسعود بلکی به جوانب مختلف افغانی درجريان جهاد وحتی بعدازآن پول توزيع ميکردتانفوذش برهمه ګروهای افغانی پابرجا باقی ماند٠ ازمطالعۀ سطور صفحۀ ٢١٥ همچنان برمې آيد که در حقيقت امريکا وعربستان سعودی خالق شورای نظار احمدشاه مسعود بودند٠
– مؤلف درصفحۀ ٢١٨ می نګارد که با وجود دروغګويی احمدشاه مسعود به ( سی آی ای ) درموردحمله به سالنګ اين سازمان خواست تا يک فرصت ومجال ديګری هم به مسعود داده شود٠
– طبق مندرجات صفحۀ ٢٢٠ نظر بوساطت شهزاده ترکي الفيصل ،مسعود حاضر شد که به پاکستان برود درموردجلب حمايت سازمان جاسوسی پاکستان با ګلبدين حکمتيار رقابت نمايد٠ درآنجا احمدشاه مسعود با (اسد درانی ) رئيس جديد آی اس آی و ( هری ) آمرشعبۀ( سی آی ای ) در اسلام آباد ملاقات نمود٠
– درصفحۀ ١٩٤ نګاشته است که درجريان جنګ مجاهدين عليه حکومت نجيب ( سی آی ای ) از ناکامی های پی درپی مجاهدين نا اميد ګرديدبنأ( سی آی ای ) يکی از قوماندانان شعبه رادر غرب کابل درجنګ های تباه کنی ګوريلايی شهرت داشت استخدام نمود تا عمليات تخريبی را افزايش دهد٠ مؤلف ازاين قوماندان شعبه نام نبرده است اما حدس ميزنند که او شايد عبدالعلی مزاری ويا حاجی محقق وزير پلان نظام انتقالی باشد٠
– مؤلف درصفحۀ ١٢١ نګاشته است که احمدشاه مسعود غرض رسيدن به هدف درهر زمانی وبا هر کسی قرارداد می بست ازينرو با سازمان های جاسوسی کشورهاي مختلف درارتباط بود٠
– طبق مندرجات صفحۀ ٤٤٣ احمدشاه مسعود درعين وقت از ايران، هند وروسيه اسلحه بدست مياوردکه مورد اعتراض امريکا هم واقع نشد٠
– درصفحۀ ٤٣٠ آمده است که اکثريت دپلومات های وزارت خارجه امريکا از احمدشاه مسعود نسبت دريافت اسلحه ازايران وقاچاق مواد مخدره نفرت داشتند٠
– در صفحۀ ٤ کتاب تذکار رفته است که احمدشاه مسعود يک شاګرد وفادار به مائو تسه دونګ رهبر حزب کمونست چين وساير رهبران ګوريلايی بود٠ اين مطلب نشان ميدهد که وی يک مسلمان مؤمن نه بلکه يک کمونست بود.
Nazar
24.02.2008
مصاحبۀ آژانس خبرى پژواک باجنرال متقاعدنصيرالله بابر سابق وزير داخله پاکستان
---------------------------------
اسلام آباد
آژانس خبرى پژواک، ٥ ميزان١٣٨٤
نصيرالله بابر، جنرال متقاعد نظامى و وزير سابق امور داخله پاکستان که به باور عدۀ مردم در تشکُل طالبان نقش فعال داشته است، طى مصاحبۀ در مورد نصب سيم خاردار در سرحد پاک افغان،خط ديورند، حضور نيروهاى ائتلاف در افغانستان و پاليسى هاى گذشته و فعلى ميان هردوکشور اظهاراتى نموده است .
نصير الله بابر٧٠ ساله، در منطقه نوشهره ايالت سرحد تولد گرديده است، موصوف عضو فعال حزب مردم ( پيپلز پارتى ) و دوست نزديک ذوالفقار على بوټو مؤسس اين حزب بوده و در زمان اقتدار وى بحيث والى ايالت سرحد ايفاى وظيفه نموده است، همچنان نامبرده درزمان صدارت خانم بينظير بوټو ( ١٩٩٣- ١٩٩٦) بحيث وزير امور داخله پاکستان نيز ايفاى وظيفه نموده است.
موصوف با آژانس خبرى پژواک مصاحبۀ طولانى را انجام داده که خدمت خواننده گان تقديم مى گردد.
سوال: نظر شما در مورد پيشنهاد جنرال پرويز مشرف مبنى بر نصب سيم خاردار در سرحد مشترک با افغانستان چيست؟
جواب : اين پيشنهاد نمى تواند جنبه عملى به خود بگيرد و همين دليل است که ما نيز با آن مخالف هستيم، اين نه تنها يک موضوع تاريخى بوده بلکه اگر اصول بين المللى را بنگريم اقوامى که در سرحد مشترک با افغانستان زيست مى نمايند ما نند شينوارى، مومند، اپريدى، بنگښ، کاکړ، اڅکزى، بلوچ. وزير و ديگران مى توانند بدون داشتن اسناد قانونى به هر دو طرف سرحد رفت و آمد نمايند و اگر سيم خاردار درسرحد نصب گردد، اين اقوام از يک ديگر جدا شده و رفت و آمد آنها نيز متوقف خواهد شد.
سوال: خليل الرحمان والى ايالت سرحد گفته است که معياد معاهدۀ خط ديورند چندى قبل تکميل گرديده است، پاکستان بايد معاهدۀ جديدى را با افغانستان د راين مورد عقد نمايد، به نظر شما مطرح کردن اين موضوع در شرايط کنونى بر روابط هر دو کشور چى تاثيرى خواهد داشت ؟
جواب: نخست بايد بگويم که ما معاهدۀ خط ديورند را در زمان حکومت خود در سال ١٩٧٦ با سردار محمد داود خان تازه نموده بوديم ، که معاهدۀ مذکور با امضاى موصوف نزد ما موجود مى باشد، در اين معاهده گفته شده است که موضوع خط ديورند در حال حاضر به همين شکل فعلى باقى بماند، وقت مشخصى در آن تعيين نشده بود اما رهبران نا اهل ما اظهاراتى مى نمايند که سبب مشکلات بيشتر ميان هردو کشور و ملت ها مى گردد، بايد از همچو اظهارات خوددارى گردد.
سوال: آقاى بابر! طالبان به سرعت در افغانستان بوجود آمدند و به همان سرعت از بين رفتند، دليل آن چى بود؟
جواب: دو دليل داشت، اول اينکه طالبان د رافغانستان به اين دليل به سرعت پيش رفتند که د رآنجا مردم از ظلم جهاديان و جنگ هاى داخلى به ستوه آمده بودند و طالبان در افغانستان امنيت را آورده بودند. و در ارتباط به سرنگونى طالبان، هرنوع مردم با طالبان يکجا شدند، هرکسى که ريش ماند طالب شد، از طرف ديگر طالبان سياست و حکومتدارى را نمى دانستند و نه هم تجربه داشتند، ما براى شان زياد گفتيم که تمام اقوام و نژاد ها در افغانستان چون ازبک، تاجک، هزاره را بايد درحکومت شريک سازند و به آنها سهم چشمگير بدهند اما متاء سفانه که آنها سخن مارا نپذيرفتند و زمانى که با سختى مواجه شدند هيچ کسى از آنها حمايت نکرد.
سوال: در مورد طالبان گفته مى شود که آنها از طرف شما بوجود آمده بودند؟
جواب: اين سخن کاملا بى بنياد است، طالبان را حالات افغانستان پيدا کرده بودند، در زمان بوجود آمدن طالبان درهر پنج يا ده کيلومترى افغانستان پادشاهى قومندانان محلى بود، به همين دليل يک تحريک مانند طالبان بوجود آمد و هر کس در افغانستان از آن استقبال نمود.
سوال: پس به اساس اظهارات شما، دربوجود آمدن طالبان شما هيچ نقشى نداشتيد؟
جواب: ما تنها اين کار را انجام داديم که زمانى که طالبان پيدا شدند و به بسيار سرعت ولايات را تصرف مى نمودند، قوماندانان حزب اسلامى و يا قوماندانانى ديگر پشتون را که براى جلوگيرى آنها به مقاومت مى پرداختند، ما براى آنها جنگ نکردن و تسليم شدن به طالبان را پيشنهاد مى نموديم زيرا ما نمى خواستيم که يک جنگ داخلى ديگر در افغانستان آغاز گردد.
سوال: در زمان اقتدار طالبان دساتير شما به همان اندازۀ پاکستان در افغانستان نيز اطاعت مى شد؟
جواب: - نخير، اين کاملا غلط است اما صحبت هاى را که ما با طالبان د رمورد منافع ملت افغان و کشور افغانستان مى نموديم، آنها حتما مشوره و پيشنهادات ما را مى پذيرفتند، بطور مثال ما در اولين روز هاى طالبان با ملا عمر د رکندهار ملاقات نموده و با وى د رمورد راه هاى تجارتى و روابط تجارى با کشور هاى آسيا ميانه ترکمنستان، ازبکستان، قرغزستان و ديگر کشورها صحبت نموديم که وى از آن استقبال نمود، همچنان ما اين پيشنهادات را قبل از طالبان درکابل با رئيس جمهور ربانى ، احمد شاه مسعود و در هرات با اسماعيل خان شريک نموده بوديم و آنها نيز از مشوره ما اظهار خوشى نموده بودند.
سوال: گفته مى شود که شما با استاد ربانى روابط نزديکى داشتيد و آنها براى شما پيشنهاد مشاوريت خود را نموده بود، پس چرا روابط شما با حکومت اتحاد شمال به رهبرى استاد ربانى خراب گرديد؟
جواب: ما با تمام رهبران افغان روابط حسنه داشتيم، با استاد ربانى نيز از سال ١٩٧٣ روابط داشتيم اما زمانيکه مجاهدين به رهبرى استاد ربانى در١٩٩٢ د رکابل حکومت را بدست گرفتند،روابط آن با پاکستان خوب نبود که دليل آن پاليسى ناکام و پلان هاى ضياء الحق رئيس جمهور پيشين پاکستان بود، مهاجرين افغان را به هفت تنظيم تقسيم نمود و خودسرانه از کشور هاى عربى و ديگر ممالک اسلامى به جمع آورى کمک ها آغاز نمود، همچنان ضياء الحق بايد يک حکومت عبورى افغان ها را به رهبرى استاد ربانى در خارج از افغانستان تشکيل ميداد اما ضياء الحق اين کار را نکرد.
سوال: به نظر شما دليل جنگ هاى طولانى داخلى ميان مجاهدين در افغانستان چى بود؟
جواب: به نظر من دليل اين جنگ ها ضياء الحق بود زيرا وى نمى خواست که رهبران جهادى متحد و با اتفاق باشند و مى خواست که با استفاده از بى اتفاقى آنها دستور خود را بالاى آنها عملى سازد.
سوال: روابط شما با حکومت هاى رژيم کمونستى در افغانستان چگونه بود؟
جواب : - ما به هر سطح کوشش نموده ايم، براى آخرين بار نيز در سال ١٩٩٢ با داکتر نجيب تماس گرفتم و وى حاضر گرديده بود که جهت مذاکرات به پاکستان بيايد اما بعداً اين مذاکرات در ژنيو آغاز گرديد.
سوال : بعد از حملات يازدهم سپتمبر سال ٢٠٠١ بر امريکا ،لشکر کشى امريکا بر افغانستان ، جهت فروپاشى حکومت طالبان را از کدام ديدگاه مى بينيند ؟
پاسخ : جنگ براى يک هدف مشخص بود اما به آن نام ديگر داده شد ، تمام مشکل اين بود که امريکا از طالبان ميخواست تا قرارداد پايپ لاين گاز را بجاى کمپنى گاز بريداس با کمپنى يونيکال به امضاء برسانند که ما نيز در اين راستا با امريکا مخالفت نموده بوديم ، امريکا تعدادى از مسؤولين طالبان را به شهر بوستن امريکا برده و در آنجا بالاى آنها فشار وارد کرد تا قرارداد را با يونيکال عقد نمايند.
حمله امريکا بر افغانستان جنگ اقتصادى بود که اکنون نيز ادامه دارد، همچنان امريکا براى حاکميت خود در منطقه عليه ايران ، چين و کورياى شمالى به پايگاه هاى نظامى نيز ضرورت داشت که اين ضرورت آن در افغانستان رفع گرديد.
سوال : درحال حاضر نيروهاى کشورهاى شامل ائتلاف به رهبرى امريکا و ناتو ، در افغانستان وجود دارند، اگر آنها خواهان اقامت طويل المدت در افغانستان باشند ، اين موضوع براى پاکستان قابل تشويش نخواهد بود؟
پاسخ : من برايت به صراحت مى گويم ، در حقيقت امريکا و متحدين ديگر آن براى مدت زيادى در افغانستان بوده نمى توانند ، اکنون در افغانستان يک دولت ضعيف وجود دارد و قوياً احتمال مى رود که بعد از انتخابات پارلمانى حالت افغانستان بيشتر خراب گردد، که به اثر آن بودن امريکا و متحدين آن در افغانستان مشکل خواهد شد.
سوال : روابط کنونى پاکستان و افغانستان و پاليسى پاکستان در مورد افغانستان را به کدام ديده مى نگريد؟
پاسخ : اگر پاليسى پاکستان در مورد افغانستان خوب و قابل قدر مى بود،اکنون در افغانستان مردمى برسر اقتدار نمى بودندکه نظريات مخالف پاکستان را دارند ، امروز روابط افغانستان نسبت به پاکستان با هندوستان قويتر است ، پاکستان بايد در اين مورد بالاى امريکا نيز فشار وارد مى کرد.
سوال : مقامات افغانستان اکثرا شکايت دارند و اتهامات وارد مى نمايند که تخريبکاران از پاکستان وارد افغانستان مى شوند، نظر شما در اين مورد چى است ؟
پاسخ : اين هيچ امکان ندارد زيرا در هر دو طرف سرحد يک قوم زندگى مى کنند و اين قوم تخريبکاران را مى شناسند و آنها را نمى گذارند که عليه يک ديگر تخريبکارى نمايند.
سوال : چند روز قبل رئيس جمهور پاکستان جنرال مشرف و جنرال صفدر حسين قوماندان قول اردوى پشاور اين راموضوع تائيد نموده بودند که بعضى از احزاب مذهبى پاکستان مردم را براى تخريبکارى به افغانستان مى فرستند، شما در اين مورد چه مى گوييد ؟
پاسخ : جنرال مشرف و همکاران نزديک وى تماماً نظامى اند ، نظر و ذهنيت نظامى دارند، اظهارات مى نمايند و متوجه عواقب آن نيستند که همچو اظهارات چى اثرى بالاى روابط هر دو کشور خواهد داشت، به نظر من بايد به بيانيه هاى چنين مردم غير سياسى اهميت داده نشود.
سوال : پاکستان هنگام تجاوز اتحاد شوروى و بعد از آن نيز با افغان ها بسيار کمک نموده است اما امروز دولت افغانستان نسبت به پاکستان به هندوستان نزديکتر مى باشد؟
پاسخ : ما اگر با افغان ها خوبى نموده ايم ، احسان بالاى آنها نمى گزاريم زيرا ما نيز افغان هستيم و به اين افتخار مى نماييم ، من يکبار از صدراعظم سابق بينظير بوتو نيز بر سر همين سخن خفه شده بودم که وى بر خلاف افغانها اظهاراتى نموده بود ، من به وى گفته بودم که پشتون يا افغان است و يا هيچ پشتون نيست .
در مورد روابط نزديک دولت افغانستان با هندوستان ، امروز کسانى که در دولت فعلى افغانستان سر اقتدار اند از قبل روابط خوبى با هندوستان داشتند ، علت دوم اينست که هندوستان نسبت به پاکستان کمک هاى بيشترى با افغانستان مى کند و تجارت آن نيز روز به روز افزايش مى يابد و بدبختانه خود ما به هندوستان چانس مى دهيم تا در افغانستان جاى زيادى براى خويش پيدا کند.
سوال : در مورد دولت فعلى افغانستان نظر شما چه است ، آيامى تولند از افغان ها نماينده گىکند؟
پاسخ : اين دولت نماينده افغانها نمى باشد، صندوق راى دهى حامد کرزى در انتخابات رياست جمهورى بجاى کابل در پاکستان ُپر شد همچنان تاکنون اين حکومت به اين قادر نشد که بيرون از کابل درسائر مناطق افغانستان حاکم شود ، در مقابل آنها مردم از حکومت طالبان بيشتر خرسند مى باشند و فعال نيز بودند.
سوال : در پايان مصاحبه چى پيامى به افغانها داريد؟
پاسخ : افغانها بايد دامن نفاق را رها کنند و باهم متحد و متفق شوند اگر آنها اين کار را انجام دهند هم به حکومتدارى و هم به پيشبرد آن خواهند فهميد و از کشور خود دفاع خواهند توانست ، تاريخ شاهد جرئت و شمشير افغانها است ، افغانها اين افتخار را دارند که در زمان تجاوز اتحاد شوروى با وجود مشکلات زياد به نام تاجک ، ازبک ، هزاره و پشتون با هم جدا نشدند، پس اکنون به هيچ وجه نبايد شکار اين گپ شوند.