ادبي ټوکې ټکالې
سگان پاچهگیر وحدتی شپش میفروشند
Nazar
27.11.2007
در مسیر راه مزار ـ بغلان افراد مسلح حزب وحدت در فاصلههای مختلف پوستههایی را جهت «امنیت» ساخته اند. در یكی از پوستهها بعد از آنكه دریور پول معین را تسلیم نمود، یكی از تفنگداران به او گفت: «خلیفه دستت را بمن پیش كن» دریور دستش را پیش كرد. فرد مسلح چیزی را در كف دست وی گذاشت و گفت: «اینها را نگه كن امانت كسی است». دریور متوجه شد در دستش چهار دانه شپش است. با نفرت شپش ها را دور انداخت. هنوز تعجبش تمام نشده بود كه فرد دیگری از آن جنایتكاران بیمار اشاره توقف داده نزدیك آمد و گفت: «امانت را چه كردی؟» دریور بیچاره گفت: «نفهمیدم بادار منظورت چیست؟» فرد مسلح جدی تر شد و غرید «زود شو امانتم را پیداكن هردانهاش را یازده لك افغانی خریده ام» بعداً دریور و مسافران مطلب را دانستند و فكر كردند كه اینهم شوخیای است جهادی. دریور خندید و گفت: «او بابا مرا وارخطا ساختی كه كدام امانت ... شپش ها را میگویی؟» فرد مسلح گفت: «بلی زود شو وقت ندارم»، خلاصه اینكه دریور بدبخت چند لگد و قنداق خورد و چهل لك افغانی «قیمت» شپش ها را پرداخت تا از شر آن سگ دیوانه نجات یابد. دریوران و یك تعداد مردم به لت و كوب عادی شده اند و فقط خوش اند كه زنده به خانه میرسند.