د موضوعګانو سرپاڼه

ادبي ټوکې ټکالې

toki

Dr MPZ Safi
14.09.2006

گويند روزی خداوند(ج) جهت کنترول دوذخها رفته ديد که در همه جا نظم برقرار بوده هر کسی که تلاش فرار کند فورا توسط محافظين گرفتار و به دوزخ بر گردانيده ميشود. مگر متوجه شد که در اطراف يکی از دوزخ ها هيچ پيره دار وجود نداشته با و جود انهم هيچ کس در حالت فرار ديده نميشود.با تعجب از چگونگی موضوع پرسيد .قومندان عمومی گذارش داد که برای محافظت اين دوذخ هيچنوع ضرورت ديده نمی شود زيرا ساکنين ان افغانها بوده-هر يک بخواهد اول فرار کند توسط نفر متعاقب از پايش کش شده دوباره به قهر دوذخ انداخته ميشود-وسيلتا ما هيچ نيازی به محافظ نداریم!
کم حرف

سريع ترين؟
۳ نفر دوست در دهلی از يک ديگر پرسيدند که سريع ترين چيیز چيست؟
اولی گفت خيلی اسان برق از همه چيز ها سريع تر است.دومی گفت نخير چشم- با يکنظر با چشم های خود ميتوان از زمين تا اسمان و بر عکس را ديد.
دوست سومی گفت نخير هر دوی تان غلط کرده اید- من ميدانم که جواب اين سوال چيست: او علاوه کرد که روزی بعد از صرف غذا در يکی از رستورانت های دهلی بخانه بر گشة و‌ در بستر خود دراز کشید.چند لحظه بعد در شکمش احساس درد نمود ولی قبل از انکه برق را روشن کرده ویا چشم خود را باز کند همه جای اطاق خود را رنگ کرده بود!

کم حرف

گويند يکی از ؛رهبران؛ که بتازگی فرمان تقررش از خارج به صفت ريس دولت به کابل صادر شده بود در اولين فرست ممکن وزير ماليه را اظهار کرده و از اش جدول معاشات را خواست.جدول مثلا چنين بود:
ريس جمهور ۱۵ ميلون
صدر اعظم ۴ ميلون
وزير جنگ ۴.۵ ميلون
ساير وزيران هر يک ۳ ميلون
-----------------------------------
جمع کل ۸۰ ميلون.
ريس ضاحب دولت با عصبانيت شديد از وزيرمالیه برسيد: مگر اين جمعگل کيست که ۸۰ ميليون معاش دارد!

امر صاحب بوليس بعد از ملاقات با قومندان شهر حهت صرف غذای چاشت بدفتر برگشت.ديد که هيچ چيزی برای خوردن درک ندارد- خورد ظابط ها را خواسته انها را بعد ازچند دشنام برسيد نه چرا هيچ چيزی به LUNCH (غذای چاشت)وجود ندارد؟ ظابط امر بيش امده گفت که صاحب همگان در دوران نظام فرتوط طابان چنين ترسيده شده اند که اصلا جرت جرم کردن را ندارند.امر با عصبانيت همه را امر کرد به شهر رفته حتما چاره سازی کنند. بعد از گزمه طولانی و خرچ چندین گلن بطرول یکتن از خورد ظابطان متوجه شد که در کنار دریای کابل در زیر بل باغ عمومی شخصی جهت رفع قضای حاجت نشسته است.او را فورا گرفتار و صد دالر جريمه نمود.خورد ظابط فورا به امر صاحب مخابره کرده و از تهيه بول جهت خريداری غذای چاشت اطمينان و خوشخبری داد.شخصيکه مجبور به برداخت جريمه شده بود چنين گفت:اگر من امزوز (گ) نميکردم معلوم است همه تان گرسنه میماندید!
..............................................

گويند روزی خداوند(ج) جهت کنترول دوذخها رفته ديد که در همه جا نظم برقرار بوده هر کسی که تلاش فرار کند فورا توسط محافظين گرفتار و به دوزخ بر گردانيده ميشود. مگر متوجه شد که در اطراف يکی از دوزخ ها هيچ پيره دار وجود نداشته با و جود انهم هيچ کس در حالت فرار ديده نميشود.با تعجب از چگونگی موضوع پرسيد .قومندان عمومی گذارش داد که برای محافظت اين دوذخ هيچنوع ضرورت ديده نمی شود زيرا ساکنين ان افغانها بوده-هر يک بخواهد اول فرار کند توسط نفر متعاقب از پايش کش شده دوباره به قهر دوذخ انداخته ميشود-وسيلتا ما هيچ نيازی به محافظ نداریم!
..............................................................

سريع ترين؟
۳ نفر دوست در دهلی از يک ديگر پرسيدند که سريع ترين چيیز چيست؟
اولی گفت خيلی اسان برق از همه چيز ها سريع تر است.دومی گفت نخير چشم- با يکنظر با چشم های خود ميتوان از زمين تا اسمان و بر عکس را ديد.
دوست سومی گفت نخير هر دوی تان غلط کرده اید- من ميدانم که جواب اين سوال چيست: او علاوه کرد که روزی بعد از صرف غذا در يکی از رستورانت های دهلی بخانه بر گشة و‌ در بستر خود دراز کشید.چند لحظه بعد در شکمش احساس درد نمود ولی قبل از انکه برق را روشن کرده ویا چشم خود را باز کند همه جای اطاق خود را رنگ کرده بود!

..........................................

گويند يکی از ؛رهبران؛ که بتازگی فرمان تقررش از خارج به صفت ريس دولت به کابل صادر شده بود در اولين فرست ممکن وزير ماليه را اظهار کرده و از اش جدول معاشات را خواست.جدول مثلا چنين بود:
ريس جمهور ۱۵ ميلون
صدر اعظم ۴ ميلون
وزير جنگ ۴.۵ ميلون
ساير وزيران هر يک ۳ ميلون
-----------------------------------
جمع کل ۸۰ ميلون.
ريس ضاحب دولت با عصبانيت شديد از وزيرمالیه برسيد: مگر اين جمعگل کيست که ۸۰ ميليون معاش دارد!

............................................

امر صاحب بوليس بعد از ملاقات با قومندان شهر حهت صرف غذای چاشت بدفتر برگشت.ديد که هيچ چيزی برای خوردن درک ندارد- خورد ظابط ها را خواسته انها را بعد ازچند دشنام برسيد نه چرا هيچ چيزی به LUNCH (غذای چاشت)وجود ندارد؟ ظابط امر بيش امده گفت که صاحب همگان در دوران نظام فرتوط طابان چنين ترسيده شده اند که اصلا جرت جرم کردن را ندارند.امر با عصبانيت همه را امر کرد به شهر رفته حتما چاره سازی کنند. بعد از گزمه طولانی و خرچ چندین گلن بطرول یکتن از خورد ظابطان متوجه شد که در کنار دریای کابل در زیر بل باغ عمومی شخصی جهت رفع قضای حاجت نشسته است.او را فورا گرفتار و صد دالر جريمه نمود.خورد ظابط فورا به امر صاحب مخابره کرده و از تهيه بول جهت خريداری غذای چاشت اطمينان و خوشخبری داد.شخصيکه مجبور به برداخت جريمه شده بود چنين گفت:اگر من امزوز (گ) نميکردم معلوم است همه تان گرسنه ميمانديد!


OK
This site uses cookies. By continuing to browse the site, you are agreeing to our use of cookies. Find out more