نړيوال ښکيلاک او د لرو بر افغان دازادۍ غورځنګ
Nawabi
01.05.2008
ربانى در ماه حوت 1370 بصورت غير مترقبه بنام مسافرت به سعودى ، به خارج رفت و در جريان همين سفر با روسها ملاقات نموده و تعهدات گذشته مسعود را توثيق كرد و قرار گزارش هاى مؤكد، با كارمل نيز ديدارى داشت، پس از بازگشت به پاكستان درجريان جلسهء مشتركى، يكى ازمقامات مسئول پاكستانى از او پرسيد: جناب استاد! لطف نموده بما بگوئيد كه كجا تشريف برده بوديد؟ او وارخطا شد و لبانش به اهتزاز درآمد و صرف آنقدر گفت : برما شك نكنيد!
توافقات ربانى و مسعود با روسها روى اين مطالب بود:
الف: تمام اعضاى حزب وطن در سمت هاى رسمىفعلى خويش باقى بمانند.
ب: تربيه نظامى افسران اردوى افغانستان كما فى السابق در روسيه انجام شده و اسلحه اردوى افغانستان روسى خواهد بود.
ج: بانكنوت هاى افغانى مطابق معاهده قبلىبراى هميشه در مسكو طبع خواهدشد.
د: سرحدات اتحاد جماهير شوروى محترم انگاشته مىشود.
هـ: با دوستان مسكو در منطقه دوستى و با دشمنانش مقاطعه اعمال مىشود (دوستى باهند و دشمنى با پاكستان).
چنان پيدا بود كه بينن سيوان بيچاره نميدانست كه حرف اصلى چيست؟ و وى چگونه نا خودآگاه براى اغفال مجاهدين استعمال مىشود.
Ghairat
01.05.2008
اګر کارمل (جرئت ) خودرا فراموش نمیکرد ضروت به چنین تجربه ای نمیداشت :
[quote:b6acc9a237]اندکی از سخنرانی ببرک کارمل نگذشت که ناگهان صدای از قبل پلان شدۀ فیر تفنگچه از قسمت عقبی تالار بلند شد. با شنیدن آواز تفنگچه یک حالت هرج و مرج در تالار بر پا شد و صدا ها بلند شد که: رفیق بکن خوده بکن که اشرار آمد... ! [/quote:b6acc9a237]
او کارملې که روزې بعد از چندین سال در قدرت بدون تانک از ترس بدون اعلان قبلي در بدرقّۀ صدهاتن عضو خاد در شهر کابل پیاده از وات های شهر عبور میکرد ، به سرعت از بین مردم ناخبر میګذشت ، در هیچ جایی برای ۵ دقیقه هم با مردم توقف نکرد، بلکه صرف به شور دادن دست خود شتابزده از پیش مردم رد میشد . هر کس میدید که پتلونش را اګر پر نکرده از فیر فشنګ های تعفن پندیده بنظر میرسه !