کرزی در تلاش بازی با قطعه شاه درانتخابات
دکتور م، عثمان روستارتره کی
افغانستان در پهنه تاریخ خود بیشتر از کشور های همسایه معروض به خشونت بوده است. این خشونت در ارکان مختلف زندگې تظاهرات ناهمگون داشته است.
شدت اِعمال خشونت در بیرون حوزه رقابت سیاسې به دلیل برخورد با برخې ضوابط اجتماعې مثلآ ترس از قانون و اندیشه تجرید از جمع دیگران در حد متعادل مطرح بوده است. اما بارې که موضوع احراز قدرت سیاسې در مرکز رقابت قرار گرفته ، مسابقه خونین برای غصب تاج و تخت تابع هیچگونه موازین اخلاقې ، سیاسې و حقوقې نشده است .
با باز کردن فصلې از تاریخ کشور به سهولت به این واقعیت دسترسې میابیم که وقتیکه تلاش در جهت کسب قدرت سیاسې در مرکز توجه رقبا قرار گرفت مداخله فکتور خارجې که بخش عمده تاریخ سیاسې افغانستان را رقم زده است ، بازیگران صحنه را در استفاده از قهر و خشونت انرژې و اطمینان بیشتر میبخشد . پشتیبانې و اطمینان حامیان خارجې از بازیگران داخلې در جهت دستیابې و حفظ قدرت سیاسی ، منابع بومې تصاحب قدرت را کاملآ در حاشیه میکشاند.
ولسمشر کرزي در آستانه « تقرر » به ریاست جمهوري فلسفه عمیق سیاسي غصب قدرت را در افغانستان به شکل عامیانه در دو کلمه خلاصه کرده بود : « ایلا دادنې نیستم » . « ایلا دادنې نیستم » بیشتر از شعار میان تهې یک تعامل سیاسې است که بخش عمده تاریخ سیاسې جامعه ستیزه خوې افغانستان را در محور مداخلات خارجې و پادشاه گردشې ها شکل داده است . اما تصور میشود که دوران استفاده ازان باید به اتمام رسیده باشد.
در افغانستان در تب و تاب انتقال قدرت خون هاې زیادې ریخته شده است : در قرون ۱۹ و ۲۰ صرفآ در دوثلث اول دوره سلطنت ظاهر شاه آرامش نسبې حاکم بود. در طول ۶۰ سال از حصول استقلال تا فاجعه ثور از جمله چار متن قانون اساسې مصوبه لویه جرگه ها صرفآ یک متن آن ( انتقال سلطنت از ظاهر شاه به نادر شاه ) توانسته است در امر انتقال مسالمت آمیز رهبرې سیاسې مورد استفاده قرار بگیرد. در باقې موارد ، قدرت سیاسې بیرون پېشبېنې قانون اساسې از مجارې قهرآمیز دست بدست گشته است. از آغاز کودتاې محمد داؤد تا سال اول لشکرکشې شوروې به افغانستان طې قریب ۷ سال ۶ رئیس دولت یا صدراعظم کشته شده اند. یعنې تقرېبآ هرسال یک رهبر سیاسي . در همین مدت اقلآ چار کودتاې ناکام کشف و به صد ها تن عاملین آن قلع و قمع شده اند.
بنآ ولسمشر فورمول « ایلا دادنې نیستم » را به مثابه درسې از تاریخ بکار بسته است. وې با بیان همین دو کلمه به ائتلاف نظامې بین المللې پیام فرستاد که بد مستی و خرسوارې براې تعمیم و تحمیل دیموکراسې و انتخابات با اِعمال تحکم و زور صرفُآ بدرد تسکین عقده هاې کشور کشائې شما میخورد وبس.
طې بیش از دوازده سال زیر ریش قوت هاې مهاجم خارجې صد ها مورد تخلف از احکام قانون اساسې و قواعد معمول بازې سیاسی به مشاهده رسیده است. متبارزترین این تخلف مداخله در انتخابات ولسمشرې ۲۰۰۹ م است که سر و صداې زیادې ایجاد کرد. اما پاسداران سوته بدست بیرونې دیموکراسې به تبعیت از « ریال پولتیک » چشم بسته نتیجه را پذیرفتند . هم اکنون انتخابات دیگرې برای استمرار غیر مستقیم حکومت نیابتی آینده ولسمشر ، مهندسې شده است . درین مهندسې سربرآورده هاې کانفرانس بن ، گروه هاي جنگې حامې ولسمشر ، مدعیان پاسبانې وراثت نسل باالنسل امتیازات محصول مداخله « ب ـ ۵۲ » و در مجموع رسوبات سمی جنگ ، موره هاې کلیدې را تشکیل میکنند . این موره ها کمسیون انتخابات، کمسیون سمع شکایات، ولایت ها ، ولسوالې ها ، قومانداني هاې امنیه و مطبوعات و مدیا را تحت کنترول دارند .
خلآ فقدان « مارشال ؟ ! » به طرفه العین اکمال شد تا در تمامیت باند مداخله گر حکومتې در انتخابات کمې و کاستې رونما نشود...
طبق پروگرام انتخابات باید نهایتآ به موفقیت آن گرو هاې جنگې بیانجامد که در طول دوازده سال پشتیبان کرزي در ادامه جنگ علیه مخالفین بوده اند. کشور های منطقه چون روسیه ، ایران و هندوستان با داشتن موضع مشترک در ادامه بحران قوت الظهر گروه هاي جنگې مدافع کاندید حکومتې را تشکیل میدهند .
در انتخابات پیشرو نفوذ سیاسی ، استخباراتې و پولې ایران و در معیار کمې روسیه به نفع کاندید حکومت به وضاحت دیده میشود : شناخت اشغال کریميا توسط روسیه ، امضای پنج معاهده با تاجکستان ( متحد روسیه در آسیاې مرکزې ) ، تعویق امضاې معاهده ستراتژیک با امریکا با آنکه در مجموع ممثل گرایش سیاست خارجې کشور به سوې غیر وابستگې است ، همه به استقامت سیاست منطقوې ایران و دفع نفوذ کشور هاې غربې از یک سو و مقابله با نفوذ عربستان سعودې و پاکستان ( دو موتلف در قضایاې منطقوې ) از افغانستان سازماندهې شده است.
ازان جائیکه عربستان سعودې و پاکستان در عقب فعالیت هاې جنگې مقاومت مسلح قرار دارند ( قابل یاد آورې است که درین اواخر قراینې دال بر بهبودې مناسبات امریکا و ایران روابط امریکا و عربستان را تیره ساخته است ) ، بیموازنگې در سیاست خارجې افغانستان به نفع یکې از جبهات باز مانده از جنگ سرد در قضیه افغانستان منجر به دوام و شدت جنگ میشود . در نهایت کاندید حکومتې که به حمایت بیدریغ توپک سالاران روې صحنه کشانیده میشود مدیون گروه هاې جنگې و کشور هاې ذېدخل خارجې خواهد بود . وې بار منت حمایت آتش افروزان را با خود خواهد داشت و به همین لحاظ به استقامت صلح کارې از پیش برده نخواهد توانست. تضمین موفقیت کاندید حکومتې از راه تقلب و حمایت خارجې موجب دوام تقابل دو جبهه منطقوې در قضیه افغانستان و استمرار جنگ خواهد گردید .
مخالفت با تهاجم ، اشغال ، قتل و جنایات ائتلاف نظامې بین المللې نباید به هیجان زدگې خصومت با کشور های غربې بیانجامد. افغانستان در میدان تنازع بقآ و ادامه زندگې نیاز اشد به داشتن رابطه نورمال با همه کشور ها بخصوص ممالک غربې دارد. منتها نباید در عقب تآمین مناسبات با رقباې غرب ، انگیزه انتقام جوئې مطرح باشد . افتادن به دام جبهه گیرې جنگې ضد غرب تعادل سیاست خارجې افغانستان را مختل میکند.
هرگاه ائتلاف نظامی بین المللی آماده صلح و پاسخ از زیاده روی ها در جنگ و بالاتر ازان رسیدگی به اتهام ارتکاب جنایات جنگی باشد ، دلیلی وجود ندارد که سیاست خارجی افغانستان به سوی کشور هائی لنگر بیاندازد که حساب های تصفیه نا شده با ما دارند.
عجالتآ زمینه سازې هاې مداخله حکومت در انتخابات آینده جبهه گیری منطقوې در پروسه انتخابات را تغذیه مینماید که آنهم به بېموازنگې سیاست خارجې و ادامه جنگ میانجامد.
نفی کاندید حکومتې که شخصآ در محاصره ائتلاف سیاسې بن قرار دارد به مفهوم تائېد سائر کاندیدان ( اعم از کاندید ریاست یا معاونیت ) که هریک سابقه سوال برانگیز اشتغال در یک حکومت پاراشوته شده و فاسد یا سهم در جنگ های داخلې دارند نیست . قصد اینست که میباید ترکیب حکومت آینده بیرون از نفوذ گروه های جنگې ئې باشد که طې دهه اخیر به قصد ادامه زندگې سیاسې ، آتش جنگ را افروخته نگاه داشته اند . باید حکومت آینده دربست در اختیار هواخواهان صلح قرار بگیرد و از موقف طرف جنگ بیرون شود تا اهلیت پیشبرد مذاکره صلح را با مخالفین مسلح داشته باشد.
حکومتې که از به اصطلاح انتخابات در فضاې ناامنې و جنگ شکل بگیرد صرفآ ماموریت جنگې میتواند داشته باشد.
بیرون شدن از موضع جنگې ایجاب تغییر دېدگاه را در برخورد با مخالفین مسلح مینماید : به مخالفین نه به عنوان تروریست و شورشې ( ترمنولوژې هاې تحمیل شده توسط قواې اشغالگر که همیشه مورد استعمال هیآت حکومتې بوده است ) بلکه به مثابه مقاومت مسلح داراې حقوق و مکلفیت هائی نگاه شود که در کانوانسیون هاې بین المللې تسجیل یافته است. تیم حکومتی و بسیاری کاندیدان چنین آمادگی ایرا ندارند.
یک حکومت دارای اراده قوی دفاع از صلح ظرفیت آنرا پیدا میکند تا ابتکار عمل را در تآمین صلح از امریکا و متحدین ، خود بدست بگیرد. با مخالفین به توافق برسد و با آنها یکجا موضع واحدې در رابطه به صلح و جنگ در برابر قوت هاې مهاجم خارجې اتخاذ کند.
کرزی با تلاش در جهت بازې با قطعه « پادشاه » و زمینه سازې نوعې موروثې ساختن قدرت از راه دخالت در انتخابات ، در ادعاې صلح با مخالفین صادق نیست . وې تنها در چُرت نجات شخص و خانواده خود از طوفان وحشتناکې است که طې ده سال هست و بود افغانستان را به یغما برده است . نامبرده با استفاده از افزار تاریخ گذشته و فرسوده با واقعیت هاي نو مقابله مینماید. ښاغلي کرزي نمیداند که فورمول « ایلا دادنی نیستم » از محدوده دربار به دامان مردم جاه عوض کرده است.
« پایان »
فرانسه
۲۹ مارچ ۲۰۱۴م
دوکتور م ، عثمان تره کې