سوء استفاده از مقام دولتي، ثروت و قدرت تفنګ در کشور مانند افغانستان مسله بسیار عجیب نبوده زیرا که در کشور های پیشرفته همچو وقایع در حلقه های بالای دولت واقع میګردد .

که مثال خوب آن ریس جهمور پیشین امریکا بل کلینتن و مثال فعلي صدراعظم پیشین ایتالیا بلسکونی میتواند نام برد.

تفاوت بین سایر کشورها وافغانستان در ابعاد مختلف وجود دارد.

در این مقاله توجه به شرایط افغانستان، موضوع اقا رنجبر را مورد بررسی قرار میدهیم.
روابط جنسی ناجایز را هر شخص میتواند داشته باشد ولی فرق بین اشخاص متعهد به ارمان های مردم واشخاص عادی در همه سطوح باید وجود داشته باشد. در این مورد مثال کوچک را اریه مینمایم.

در عقاید اعضای حزب دیموکراتیک خلق( پرچم و خلقیان) امر ضروری بود که برای احیای حقوق زن در جامعه مبارزه نماید و بطور اخص به نکاح اوردن چند زن برای یک نفر باید تا سرحد منع کامل آن مبارزه صورت ګیرد. پس برای خود اعضای همین حزب که خواهش اضافتر ازیک زن میکرد نه تنها شرم بلکه پاه ګذاشتن به عقاید شان بود.
ولی برای مردم عادی و مطابق اصول اسلامی به نکاح اوردن دو سه زن کار نسبتاً عادی شمرده میشد.
دوران قدرت مجاهدین که بالای زنان با عفت کشور تجاوزهای جنسی صورت ګرفت از جانب همه روشنفکران، جوامع بین المللی و ممکن شخص اقای رنجبر به شدت نکوهش شده و میشود.
با درنظرداشت مطالب کوتاه فوق برای اقای رنجبر که خود را روشنګر واقعی میداند و بطور خاص خود را در زمره اشخاص محسوب میداند که به اعاده حقوق زن متعهد است، حادثه دلخراش و قابل شرمساری است. توجه کنید به نوشته یکي از همرزمان شان (ثریا بهاء) :
«من به عنوان یک فمینیست از بدبختی زنی سخن می گویم: در سالهای ١٣۴٧و ١٣۴٨ کبیر رنجبر که به عنوان اسیستانت در دانشکدۀ حقوق وعلوم سیاسی اجرای وظیفه می کرد، در این سالها استاد میر اکبر خیبر اعلامیۀ کمیسیون تفتیش حزب پرچم را مبنی بر اینکه کبیر رنجبر به عنوان یک متجاوز جنسی و یک شهوت ران بیمار از حزب پرچم اخراج گردیده است، به تمام حوزه ها و انجمن های سازمان زنان ابلاغ کرد تا دختران حزبی در دام وی گیرنیفتند»
در بخش دیګر مي افزاید: « استان تجاوز کبیر رنجبر بر دختر بینوایی به نام فخریه بس غم انگیز است، فخریه که پدر و مادرش را در کودکی از دست داده بود، در خانۀ خواهرش زندگی می کرد و شوهر خواهرش همان آذر، خیاط مشهور بود.فخریۀ که رفیق سازمانی و دوست شخصی جمیله پلوشه و نفیسۀ شیردل بود، هنگام آزمون از کبیر رنجبر کمک می خواهد، کبیر برایش می گوید: «فخریه اگر جانم را بخواهی برایت فدا می کنم و باز تو رفیق سازمانی من هستی». فخریه که سالها ازمحبت پدر و مادر محروم و دختر بسیار مظلوم و بی آلایشی بود به سخنان کبیر باور می کند و به خانه اش در ( شش درک ) کابل می رود. کبیر که در خانه تنها و خانواده اش به لغمان رفته بودند، نخست با ابراز عشق آتشین می خواهد از فخریه سوء استفادۀ جنسی کند، اما فخریه مقاومت می کند ومی گوید: باید از وی خواستگاری کند، اما موج شهوت کبیر را مجال نمی دهد و با فرومایه گی بر فخریۀ بینوا تجاوز جنسی می نماید، فخریه زار زار می گرید که زندگی اش برباد شد. کبیر می گوید: «من با تو عروسی می کنم». دختر بینوا را که یک هفته در خانه اش نگه داشته بود، رها می کند. چند روزی سپری می شود، اما کبیر خود را پنهان و از ازدواج با وی طفره می رود ومی گوید: تو خودت با پای خود به خانۀ من آمدی، من کاندید بورس شوروی هستم و ازدواج کردنی هم نیستم . فخریه اشک می ریزد، استغاثه می کند، مویه کنان نزد اناهیتا می رود. جنایت کبیر به کمیسیون تفتیش حزب واگذار و به امر استاد میر اکبر خیبر از حزب اخراج و پس از چندی روانۀ شوروی می شود»
د دویچه ویلی پښتو په ویبپاڼی کې کبیررنجبر د خپل بې ګناهي په اړوند داسې وایي:
« نوموړي د یکشنبې په ورځ( ۲۰۱۲ کال د جولای ۱) په کابل کي په يوه خبري غونډه کي وویل، چي دغه نجلۍ، چي پرده ئې د تښتوني او جنسي تيري تور لگول سوی وو ماينه ده. د رنجبر په وینا دغي نجلۍ درې کاله پخوا هغه مهال له ده سره د نکاح غوښتنه وکړه، چي د کورني تاوتریخوالي له امله د خپل کور پرېښودو ته اړه شوې وه» کبیر رنجبر په یوه بله برخه کې علاوه کوي: « کبيرنجبر زیاته کړه، چي تل یې د ښځو له حقونو څخه دفاع کړې ده او دا دسېسه هم ښايي د ده پرضد د هغو کړیو له خوا جوړه شوې وي، چي په هېواد کي د ښځو حقونه تر پښو لاندي کوي.»
دوستان محترم! اګر نوشته همرزم حزبی کبیر رنجبر و داستان ګفته خود شان باهم مقایسه شود، سوالات زیاد در ذهن انسان رخ میدهد.
اګر پرسان شود که اقای رنجبر! دختر که از خشونت خانواده ګې به مشکل روبرو بود، حل درست موضوع به نظر شما این بود که در بغل شما برای تکمیل نمودن خواهشات جنسي تان استخدام شود؟ ایا مشکل بود که زن عادی را بارعایت سنن پسندیده افغان ها به نکاح کنید؟
در پشتو ضرب المثل است : ( درواغجن دی درواغ ووایي خو رښتیا ویونکي یي باید وارزوي)
از بیانات خود شما بطور اشکار هویدا است که نوشته ثریا بهاء نه تنها واقعیت بنظر میخورد، بلکه ممکن درمورد اخلاق شخصی شما کم ګفته باشد.
شما خود را حامی حقوق زن معرفی مینماید. اګر ادعا شما واقعیت هم باشد، به هزار اندوه باید برایتان بګویم که به چنین عمل ناشایسته برای اعاده حقوق زن صدمه بزرګ زده آید و کسانیکه از ته دل در اینرا خدمت می کند در محضر مردم در اینده به شک دیده خواهد شد. باید خلص بګویم که جای شرم است که نام حقوق زن به زبان همچو اشخاص که کرکتر واخلاق ضعیف دارد، به زبان اورده شود.
اینکه شما اعاده حقوق میخواهید، در کشور جنګ زده افغانستان کدام مشکل نخواهد بود. پول، صلاحیت و دارایي در خدمت تان است و جانب مقابل دختر جوان بقول خود تان رانده از فامیل خود قرار دارد، مشکل نخواهد بود. دختر بیچاره خوش باشد که از چنګال شما فرار کرده و تاحال زنده است.