د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

چقدرمظلوم است زبان پشتو ، بی مهری دوست و دشمن با زبان پشتو

دپلوم انجنیر خلیل الله معروفی 18.03.2007 03:00

تقاضاء از سفیر کبیر افغانی، متعـین واشنگـتن دی سی !
 چندی پیش  در حلقۀ دوستان بودم و از هـر در سخن میرفـت. یکی از وطنداری قـصه میکرد، که در ایران کلان شده  و بالاجبار لهجۀ فارسی ایران را آموخته، و اینک که بوطن برگشته است، به گفـتۀ او "بسیار رنج می برد، که چرا به لهجۀ دری وطن خویش گپ زده نمیتواند."  گفـت :« رنج دگر این هموطن ازین بود، که میگفـت : "زبان پشتو در حال مردن است"» و باز گفـت که همین هموطن پرورده در ایران،عـزم جزم کرده ، تا  زبان بزرگ و رسمی دیگر افغانستان، یعنی "پشتو"  را نیز فـراگیرد.
قـصۀ بالا که محرک نگارش این مقال شده است، نمونۀ بارزیست از این نکته که « نه هـر که در ایران زیست  و سبق خواند ، بیگانه از "افغانیت" میگردد »؛  درست در سمت مخالف کسانی که در ادوار پیشین و پسین در ایران درس خواندند ، فارغ التحصیل پوهـنتون های آن سامان گردیدند و در مدارهائی قـرار گرفـتند و یا قـرار داده شدند، که به مجرد بازگشت به وطن، به کارهای خلاف منافع  وطن و مصالح ملی ما، دست زدند. "ستیزیدن با زبان پشتو"ــ در هـیئت  "هـیولا نشان دادن زبان پشتو" ، "مسخره ساختن زبان پشتو" و "نفـرت ورزیدن با زبان پشتو" ــ  " ، عـناد ورزیدن با "پشتونان" ، منفـور نشان دادن نام فاخر "افغانستان" و دشمنی کردن  با کلمۀ فخیم "افغان" در صدر کارهای ناروا و نابکاریهای  آشکارای ایشان قـرار داشت  و قـرار دارد. این نکته آنقـدر هـویدا و این افـراد آنقـدر رسوا و برملایند، که جای مثال زدن  را باقی نمیگذارند.
متأسفانه زبان پشتو، که یکی از دو زبان بزرگ و رسمی کشور ماست، با دو بی مهری مواجهست ، یکی" بی مهری دوست" و دیگر "بی مهری دشمن". بی مهری دشمن چیزیست، که انتظارش همیشه میرود، و هـیچ کس هم از دشمن نباید "توقع دوستی" داشته باشد. اما طرفه اینست، که پشتوزبانان و طرفـداران زبان پشتو، یعنی "دوستان زبان پشتو" نیز،  روی خوشی بدین زبان نشان نمیدهـند. اگر دانشمندان پشتون به زبان مادری خود، کمتر میرسند و بیشتر به زبان دری انهماک می ورزند، هم کاریست درست و هم نادرست. "درست بودن" این کار ازینرو، که این امر از یک طرف  "بی تعصبی پشتونان" را نسبت به زبان دری، نشان میدهـد، و از طرفی به باروری و پرورش دادن بیشتر زبان دری می انجامد، که نیز زبان بزرگ و ملی کشور ما و در خور پرورش و توجه  است. "نادرست بودن" این امر درین مضمر است، که این کار به قـیمت "بی توجهی" به زبان مادری ایشان، یعنی زبان پشتو، تمام میگردد و هـر قـدر این میلان بیشتر گردد، ضربه اش بر زبان پشتو بارزتر و کشنده تر میگردد؛ لااقـل در سطح زبان معیاری پشتو، که زبان تعلیم یافـتگان و قـشر درس خوانده و مکتب دیدۀ پشتونهای ماست.
"دشمنی ورزیدن با زبان پشتو" را بعض  سایتهای معلوم الحال انترنتی از قـبیل "سرنوشت" و "خاوران" ،  یکی دو جریدۀ خودفـروخته، از قـبیل "امید" و اخیراً  تلویزیون ستمیان زمردفـروش، بنام "تلویزیون خراسان"، عملاً عـلم کرده  و به صراحتی در حد "چشم سفـیدی" ، تبلیغ  میکنند. مقامات سفارت افغانی در واشنگتن، که طبق ایجاب وظیفه و مسؤولیت، از منافع والای کشور و ملت ما در اضلاع متحدۀ امریکا نمایندگی میکند، دیگر نباید اجازه بدهـد که تلویزیون ضدملی "خراسان" و جریدۀ توطئه گر "امید"، به نشرات تحریک آمیز و اغـواگرانۀ خود ادامه بدهـند. مشوره و خـواهـش و بلکه تقاضای جدی من از جناب سید طیب جواد ــ سفـیر دانا و باتدبیر افغانستان مقـیم واشنگتن دی سی ـ اینست، که از طرق قانونی دست بکار گردیده و  در زمینۀ  بسته ساختن تلویزیون فـتنه انداز "خراسان" و جریدۀ تفـرقه افگن "امید"  ، هـرچه زود تر اقـدام نمایند و دیگر اجازت ندهـند که این دو پدیدۀ شوم، بیشتر از این،  سم پاشی کنند و مصالح ملی و قـوانین مسجل ما را پایمال نمایند.
گرچه از طریق  امکاناتی  که مطبوعات آزاد جوامع  دموکرات بدست میدهـد، و خصوصاً از طرقی که انترنت میسر ساخته، این ناروائی به اوج و حد اعـلایش رسیده  است. اما در زمانی که نه افغانان از تربیون مطبوعات آزاد جهان گپ زده میتوانستند و نه از کمپیوتر و انترنت خبری بود، نیز کسانی در داخل وطن و در چوکاتی که برایشان مـقـدور و میسور بود، در زمینه مصروف تخریبکاری بودند.
مثلاً  شنیده ام،  که در زمانه های پیش دسته ای از فـرهـنگیان دری زبان تشکیل گردیده بود، که به مجرد نشر و پخش گردیدن آثار پشتو، به بازار میرفـتند، نسخه های بسیار آنها را میخریدند و همه را "درمیدادند" ، "میسوختاندند" و به اصطلاح بانکی "حریق میکردند". هـدف ایشان ازین کار این بود، تا آثار عـلمی پشتو، هـرگز بدست خواننده نرسد. شنیده ام که درین گروه اشخاص سرشناس ادبیات دری پوهـنتون کابل ــ که ذکر نامشان را فعـلاً لازم نمیدانم ــ  انهماک داشتند. حتی قـصه کردند، که اشخاصی به اتهام این جرم به محکمه هم کشانیده شده بودند. این که این روایت تا چه حد واقعـیت داشته، نمیدانم ولی بجد میدانم که کسانی از استادان پوهـنتون بودند و هـستند، که عملاً با زبان پشتو عـداوت و ضدیت بخرج میدادند و میدهـند. و ساده ترین شیوۀ  عـداوت و ضدیت ایشان، استهزاء کردن و مسخره ساختن "زبان پشتو" بود و است. نمونۀ نوشته های این استادان "زبان ستیز" و "قـوم پرست" را همین اکنون در بعض سایتهای خودفـروختۀ انترنتی، مطالعه کرده میتوانیم.
 
حالا برویم و به بررسی اصل موضوع  بپردازیم  و بپرسیم،  که آیا زبان پشتو واقعاً در آستانۀ اضمحلال و نابودی قـرار دارد، همان طوری که آن وطندار دلسوز و پروردۀ ایران ، میپندارد؟؟؟ مقـدمتاً  نکاتی چند را پیش میکشم:
زبانشناسی مُعاصر بما می آموزد، که: « زبانها همه ارزش مُساوی و یکسان دارند و هـیچ زبانی برتر یا کمتر از زبان دیگر نیست.» این نکته کنه و ذات زبانها را تشریح میکند و عمدتاً راجع میگردد به "دستگاه های گرامری و صوتی" زبان. اما زبان عـلاوه از این دو دستگاه، دستگاه دیگری هم دارد، که همانا "دستگاه لغوی"  آنست. اصالت زبانها از روی ساخت دستوری و صوتی آنها تشخیص میگردد و "دستگاه لغوی" آن که متشکل از تمام لغات و اصطلاحات موجود و رائج در همان زبان است، بخاطر "متحول بودن" خود، در زمینه نقـشی را بازی نمیکند، و اگر بازی کند، نقـشی خواهـد بود بسیار فـرعی و کناری.
دستگاه لغوی زبان ، که "جهاز باز زبان" نیز خوانده شده، متشکل از مجموعۀ همه لغات و کلماتی میباشد، که در آن بکار میرود ــ خواه از خود زبان برخاسته باشند و یا از زبانهای دیگر وارد آن شده باشند ــ و همیشه متغیر و متحول است. در حالی که دو جهاز دیگر زبان یا هـیچ متغیر نیستند و اگر هم باشند، سیر تحول شان آنقـدر بطیء و کُند است، که اهـل زبان آنر اصلاً درک نمیکنند. پس همین متحول و متطور بودن "جهاز لغوی" زبان است، که خاصیت معیاری و مقـیاسی را از این جهاز، میرباید.
 با پیشکش این تمهید ، میروم بسوی اصل مطلب و بدین منظور،  چند سؤال را مطرح میسازم :
ــ آیا واقعاً زبان پشتو در حال مردن و از بین رفـتن است؟؟؟
ــ آیا موجودیت لغات پشتو ، زبان دری را آلوده میسازد؟؟؟
ــ آیا پاکسازی یک زبان از لغات زبانهای دیگر،  کاریست درست ؟؟؟
ــ آیا حذف کلمات پشتو اززبان  دری، خواست خود افغانان  است، یا اینکه در پس پشت این  تلاش  ناروا ، دستان پلید  اجانب در کار است ؟؟؟
به این سؤالات در مقالات آیندۀ خویش  جواب  خواهم گفـت، ولی هـیچ مانعی ندارد، اگر خوانندگان عـزیز این نوشته نیز دست به قـلم ببرند و نظریات خود را پیش بکشند ؛  پیش از آنکه من بدان بپردازم.