د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

تفسير حُسن نيت

مصطفی «عمرزی» 06.12.2016 12:34

(به زور گرفته ايم و حق ماست!)
 
در حاكميت رييس جمهور كرزي، براي آن كه روي زخم ها و جراحات ناشي از سال ها ستيز تحميلي، مرحمي گذاشته شده باشد، شاهد فرمان ها و القابي بوديم كه بدون كمترين ملاحظه، رهبري پشتون ها پذيرفت تا براي رد نكردن دلخواسته هاي ديگران، اعطا شوند. در اين ميان از اعطاي القابي كه به استنثاي چند مورد، يك سره پُر از اشكال بودند و   حاتم بخشي هاي عظيم كه روي ناگزيري ها و ملاحظات بيش از اندازه، باري بر دوش مردم ما و بخشش دارايي هاي ملي براي چند گروهك و خانواده شدند، متاسفانه نه فقط به عنوان حرکاتی در جهت برداشتن موانع و حُسن نيت، برداشت نشدند كه برخلاف، طرف هايی كه از همه چيز برخوردار شدند، با گونه اي از حس خودخواهي و اعتماد به نفس كاذب كه از حضور آمريكايي نيرو مي گرفت، ادبياتي را معمول كردند كه آن را در جهت خواسته هاي نامشروع خويش، توجيه مي كنند و تعميم مي دهند.  

براي هيچ افغاني جاي شك نيست كه اگر حضور نظامي جامعه ي بين المللي در افغانستان نمي بود و متاسفانه با تقابلي كه جريان طالبان با آنان يافتند و بر اثر آن، به گونه اي پشتون هاي افغانستان زير فشار مضاعف- در برابر خواسته هاي بي جا قرار گرفتند، بيلانس چپاول افغانستان هرگز به زيان منافع ملي افغانستان، افت نمي كرد. در اين  ميان، مخالفان طالبان كه تا سرحد پرتگاه حذف كامل در جلو طالبان، كم آورده بودند، حتي در دسته هاي همانند جيره خواران و وابسته گان جمهوري اسلامي ايران كه در زير سايه ي آمريكايي در كابل، از خميني تجليل مي كنند و از ديموكراسي انجويي و مديون آمريكايي براي ايديالوژي ولايت فقيه برنامه ريزي كرده اند و از بزرگ ترين دشمنان اين كشور و منافع آمريكا به شمار مي روند، كساني كه در بُعد مذهبي، خاليگاه عقيده تي گروه ستمي را پُر كرده اند و از سربازان آمريكايي همانند مقدمه ي مهدي موعود استقبال مي كنند، بدون شك اغراض، سياست ها و خواسته هاي آنان، زماني كه وضعيت مقطعه يي به پايان رسد و همانند آب ها از آسيب بيافتند، در حالي كه آنان را شرمسار خواهد كرد، متاسفانه در پيامد منفي اين عملكرد، كه تاثير آن است، ناعدالتي اجتماعي را به گونه اي استمرار خواهند داد كه پس از تحمل آن همه بدبختي و تجربه ي تلخي ها، بايسته است جامعه ي ما همانند اروپاي پس از جنگ دوم جهاني، با هرچه فزون خواهي و امتياز خواهي هاي استوار بر گرايش هاي قومي ست، خدا حافظي مي كرد.  

مردم ما (پشتون ها)‌ با نقش مهم و سرنوشت سازي كه در اداره ي كشور يافته اند، ضمن يافت مسووليت عظيم در رهبري، گاهي در امتحاناتی نيز شركت مي كنند كه ولو نيازي به آن ها نبوده است، اما عزت نفس ما، ما را قناعت داده است بار ديگر نيز آزمون دهيم.

اما آيا در شرايطي كه تحميل، ناگزيري هاي زيادي به ميان آورده است و بدتر از همه، سرمايه گذاري ها براي ذهنيت سازی ها ضد پشتوني، از تومان ايراني تا روبل روسي و حتي دارايي هاي اوفزاده گان فقير در جهت تضعيف مردم ما هزينه مي شوند و بر اثر آن ها، پديده هاي ايسمي (ISM)، مقوله هاي نويني در حقوق و سياست شده اند، بهتر نيست كه درب حاتم بخشي هاي بي جا را كه سر به افراط زده اند- ببنديم و آن را با بديلي در جهت تعريف هاي روشن براي عدالت اجتماعي، حقوق مساوي و قانونمندي هایي كه مردم خود ما نيز فراموش نشوند، تعويض كنيم؟

 در شرايط كنوني، هر حُسن نيتي از سوي ما، روان ماليخوليايي ها را به تحريف معني      مي كشاند و ساده ترين معني اين حُسن نيت را كه فقط براي منافع ملي و حفظ وحدت ملي است،‌ چنين معنا مي دهند: «به زور گرفته ايم و حق ماست!»

مردم ما تا زماني كه بر مقدرات خود و كشور خويش به درستي اختيار نداشته باشند و در كنار ديگران برنامه ريزي كنند، به جز تلف كردن حق خود و ايجاد بدعت ها، حتي به جوامع اقليت ها نيز ستم كرده اند؛ زيرا آن چه در پاي احزاب، تنظيم ها و جريانك هاي غير پشتوني ريخته ايم، سرمايه گذاري هاي بوده اند كه در جهت منافع بيگانه كرده ايم و اگر غير اين است، چرا از زماني كه پاي جريان هاي متنوع غير پشتوني از هفتم ثور در سياست و تاريخ افغانستان باز شده است، شرايط اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي اقليت هاي افغانستان، اندوهبار و رنج آور اند؟ مگر جريان هاي غير پشتوني، بيشترينه زير عنوان نام و حقوق آنان، فزون خواهي نكرده اند؟ پس چرا عامه ي هزاره گان، در حاشيه مانده اند و كسي از حق تاجيكان دفاع نمي كند؟ مثال اين مساله بر ديگران نيز مي رود و بهتر است پيش از اين كه ناراحتي ها در برابر گزافه هاي فرصت طلبان، تا سرحد عبارت «به زور گرفته ايم و حق ماست!»، شعاری شوند، بهتر است سنجيده و بر اساس واقعيت و وزن طرف‌ تعامل و حُسن كردار، ظاهر کنیم.

اگر امضای تکنوکراتان همتبار ما نبود، کسی جرات صدور مجوز ملی و ساخت تشکیلات اضافی در جغرافیای افغانستان را نداشت. هرچند همه در سایه ی خارجی آمده اند، اما قانونی ساختن مواد مورد دلخواه، امضای افغانی می خواهد. کسانی که کرزی را برای منتگذاری از خارجی، متهم می کنند، یادشان نرود هرگز در سریر قدرت، جرات و جسارت نمی کردند شناسنامه های قهرمان ملی صادر کنند. در حالی که موتلفان جبهه ی عقب نشینی کرزی، از وجاهت او، سود ها جستند، وزن او در میزان بی انصافی آنان، یک خاینی ست که می خواست افغانستان بسازد و دردش برای جلب طالبان، قبول اهل مدرسه نبود. شرایط افغانستان ایجاب می کردند مخالف مدنی، اگر فاشیست و هار نباشد، چنان چه طرفداران احزاب غیر پشتونی اند، بهتر از آن مخالف مسلح است که 14 سال پس از حضور قوای مسلح جهانی، هنوز هم افغانستان را در پرتگاه ویرانی، نگه داشته است.  

تایید ما از حُسن نیت در قبولی به اشتباه رسیده است که می بینیم حتی مساله ی مهم تباری ما، قربانی مکاتیب و مجوزاتی می شود که به هر نام، صادر کرده ایم و اما برگ های  بُرنده ای را ماننده شده اندکه در هر فرصت، افغانستان و افغانان را می بُرند.

وضاحت این خیر که حسن نیت ما، نباید تفسیر «به زور گرفته ایم و حق ماست»، تعمیم یابد، در جایی به پیامد و ماحصل خوب می رسد که می بینیم رشته های هستی چند ولگرد تاریخی، به استحکام تار های جولاست و اما اگر خراسانی و پارسی را معادل بی شعوری ندانیم، در حالی که کمتر از بی شعوری نیستند، جواب می دهند: بزرگ نمایی افیون تخیل، تا زمانی برطرف نمی شود که از سردی آب واقعیت های افغانستان، خواب        برده گانی را بیدار نکنیم که به سوی نابودی خود یورش برده اند و اما بی خیال از «علاج حادثه، قبل از وقوع باید کرد»، گرد و خاک راه انداخته اند و در خاک بازی این بازی خام، مغز خویش را پاک می کنند تا شعور آنان اجازه ندهد بفهمند «هر عمل، عکس العمل دارد» و ادعایی که از ریشه ی مستند نباشد، از هرزه زاری ست که با هر باد و بوران، فقط عمر کوتاه دارد.  

لطفاً حُسن نیت ما را، غلط تعبیر نکنید! ما می دانیم و اما شما باید بدانید:

«توان به حلق فروبردن استخوان درشت

ولي شكم بدرد چون بگيرد اندر ناف. سعدي»