د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

جناب محترم داکتر صاحب عبداللۀ کاظم! کنفرانس سال ٢٠٠١م. که در پیترزبیرگ آلمان دایر شد، با لویه جرگه چه ارتباطی دارد؟

افغان تحرک 11.08.2016 22:28

جناب داکتر صاحب سید عبداللۀ کاظم اقتصاد دان خوب کشور ما که در این اواخر لطف فرموده اند و در ساحۀ "تاریخ نویسی" نیز قلم رنجه فرموده اند و با مساعیی فراوانی به حیث یک نویسندۀ خوب در ساحات مختلف تاریخی-سیاسی-اجتماعی نیز عرض اندام فرموده اند، از جمله قلم به دستان خوب کشور ما محسوب می گردند، که به تاریخ دهم اگست دوهزار و شانزدۀ میلادی، مطلبی را تحت عنوان ( رویداد لویه جرگۀ دارالسلطنۀ ١٣٠٣ - "به تقریب نود وهفتمین سالگرد استرداد استقلال افغانستان" ) ، در پورتال محترم افغان جرمن آنلاین به نشر سپرده اند.

منبع: http://www.afghan-german.net/upload/Tahlilha_PDF/kazem_sa_loyjerga_1303.pdf

آقای داکتر صاحب سید عبداللۀ کاظم در این نبشتۀ شان کتاب "رویداد لویه جرگۀ دارالسلطنۀ ١٣٠٣ " را مختصرا به معرفی گرفته اند و از دوستان شان خواهش فرموده اند که با "دوباره نویسیی تایپی" این کتاب مهم، این سند تاریخی مهم و با ارزش را که حکایت از یکی از لویه جرگه های تاریخی ما دارد که در عصر امان الله خان غازی دایر گردیده بود. این که آقای داکتر صاحب سید عبداللۀ کاظم، آقای داکتر صاحب عبدالرحمن زمانی، محترم محمد ایاز نوری و دوست محترم شان جناب آقای نازک میر زهیر این کتاب کمیاب و این سند تاریخی را در خدمت مردم عزیز ما قرار می دهند، جای خوشی و مایۀ مسرت می باشد که همچو افغانهای خوب ما گاهگاهی همچو آثار خوب و کمیاب را به دسترسی نسل های امروز و فردای قرار می دهند. این عمل دسته جمعی شان قابل ستایش و قابل احترام می باشد.



در کنار خبر خوش کتاب "رویداد لویه جرگۀ دارالسلطنۀ ١٣٠٣ " آقای داکتر صاحب سید عبداللۀ کاظم در این نبشتۀ شان، به گفتۀ جناب خود شان، "نگاه اجمالی بر تاریخچه لویه جرگه ها" را نیز به قسم مقدمه و عرض مرام گونه در نبشتۀ شان گنجانیده اند.

آقای داکتر صاحب سید عبداللۀ کاظم در صفحۀ دوم نبشتۀ شان می فرمایند:

" اما قبل از آن (قبل از نشر کتاب) میخواهم به حیث یک مقدمه، نگاهی مختصر به تاریخچه لویه جرگه ها در کشور بیندازم..."

و بعدا در صفحۀ سوم نبشتۀ شان، آقای داکتر صاحب سید عبداللۀ کاظم می فرمایند:

"مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان:
جرگه ها ی محلی در افغانستان قدامت تاریخی بسیار طولانی دارند، اما لویه جرگه (جرگه بزرگ یا
جرگه کبیر) که مقصد آن اجتماع مردم برای تصمیم گیری در امور مهم بوده است، در طول تاریخ معمولا به دو طریق بر گزار شده اند:

یک ـ تدویرلویه جرگه ها به هدف پر کردن خلای قدرت:
در مواقعیکه نظام دولت ازهم پاشیده و کشور بدون سرپرست و یا بزرگ (قاید) ملی بوده و خطر تجاوز دشمن و دفاع از ناموس وطن را درقبال داشته است، این نوع لویه جرگه ها، ولو با تعداد کم، اما در موضوع بزرگ و سرنوشت ساز کشور اتخاذ تصمیم نموده وبه نحوی یکی را از میان دیگران برگزیده و او را به زعامت انتخاب کرده است. نمونه های آنرا میتوان درحالات ذیل به گونه مثال ذکر کرد:"

در این قسمت مثال های را که آقای داکتر صاحب سید عبداللۀ کاظم از "این نوع لویه جرگه ها" می دهند، هفت مثال می باشد، که "افغان تحرک" صرف در قسمت دو سه مثال آقای داکتر کاظم مکث و تبصرۀ کوتاهی دارد:

- مثال سوم آقای داکتر کاظم تاریخ لویه جرگه منعقده در ساحه "مزار شیرسرخ" قندهار را، که منتج به
برگزیدن احمد شاه درانی بابا به حیث پادشاۀ افغانستان افغانستان گردید، سی سال نا وقت تر معرفی نموده که حتما یک غلطی تیپی رخ داده و لطفا باید اصلاح شود!

- در مثال پنجم خود آقای داکتر کاظم می فرماید:

"5 ـ بعد از سقوط رژیم کمونیستی خلقی و پرچمی و انتقال قدرت به تنظیمهای جهادی، وقتی مدت کار
دو ماهه حضرت صبغت الله مجددی به پایان رسید و دوره چهار ماهه برهان الدین ربانی آغاز گردید،
موصوف مدت کار خود را پس از چهار ماه برای دوماه دیگرتمدید کرد و زیر فشار چند جانیه مجبور
شد تا مجلسی را که در حقیقت ممثل لویه جرگه محسوب میگردید، زیر نام "شورای اهل حل و عقد "
بتاریخ 28 قوس 1371 (19 دسمبر 1992) به اشتراک اکثر طرفدارن خود در کابل دائر کند و بدانوسیله توانست خود را به حیث رئیس جمهور به قدرت نگهدارد."

در اینجا سوال از آقای داکتر کاظم این می باشد که "شورای اهل حل و عقد " آقای برهان الدین ربانی با لویه جرگۀ افغانی ما چه ارتباطی داشت و یا دارد که آقای داکتر کاظم آنرا در تقسیم بندی شان به حیث مثالی از لویه جرگه معرفی فرموده اند؟


- و یا در مثال ششم شان آقای داکتر کاظم از "امیر الموممنین" شدن ملا محمد عمر آخوند تذکری می دهد، مگر در ارتباط این موضوع با لویه جرگۀ افغانی ما هیچ یک حرفی هم نمی نویسد، چرا؟


- در مثال هفتم شان جناب آقای داکتر کاظم یک مثالی از لویه جرگۀ افغانی ما می آورد که "افغان تحرک" را دچار حیرت می گردانند، زیرا جناب آقای داکتر کاظم در مثال هفتم شان آقای لخدر ابراهیمی را به اصطلاح "ریس لویه جرگۀ افغانی ما" معرفی می فرمایند و کنفرانس سال ٢٠٠١ م. را که به منظور احیای مجدد افغانستان راه اندازی شده بود، به حیث "لویه جرگۀ افغانی ما" تعریف می فرمایند.

بدون شک شاید از نقطه نظر یک اقتصاد دان و یا از نقطه نظر علم اقتصاد کنفرانس سال ٢٠٠١ م. را که به منظور احیای مجدد افغانستان آقای لخدر ابراهیمی، به توسعۀ کوفی عنان و تاکیدات عاجلانۀ آقای جورج بوش "چوچه"، در ظرف کوتا ترین مدتی، به طور عاجل از فقط چهار گروپ "افغانی" ، که حاوی یک گروپ جنگی و سه گروپ غیر جنگی، راه اندازی نموده بودند، با تعریف لویه جرگۀ افغانی ما کدام ارتباطی داشته باشد،

مگر همین که آقای لخدر ابراهیمی با همه بی اعطلایی هایش از اوضاع و احوال دقیق افغانستان و افغانها، ریاست همچو گرد هم آیی را در دست گرفته بود و بعد از بیست و چند سال جنگ های خونین در افغانستان، بدون کدام درنظر داشتی علمیی، یعنی بدون کدام معیاری آیندۀ افغانستان جنگزده را فقط به همان چهار گروپ موصوف تحویل داد، اعتبار "لویه جرگه" نامیدن همچو گرد هم آیی را از بین می برد!

اینکه آنزمان آقای جورج بوش "چوچه" در گوش آقای زلمی خلیل زاد و یا آقای زلمی خلیل زاد در گوش آقای جورج بوش "چوچه" به اصطلاح "چه پف" کردن، و یا هم اینکه آندو در گوش های آقای کوفی عنان و نیز در گوش های مامور کم اطلاع لخدر ابراهیمی "چه پف" کردن، گمان نمی رود کمترین ارتباطی با لویه جرگۀ افغانی ما داشته باشد.

سوال از آقای محترم داکتر صاحب کاظم این است، که روی کدام تعریفی دقیقی از "لویه جرگۀ افغانی ما" جناب ایشان کنفرانس سال ٢٠٠١م. را به حیث مثال هفتم "لویه جرگه" در صفحۀ سوم نبشتۀ شان درج نموده اند؟

آیا واقعا آقای محترم داکتر صاحب کاظم تصمیم دارند، همین نبشتۀ جناب شان را به حیث مقدمه و یا ضمیمه با کتاب "رویداد لویه جرگه دارالسلطنه ١٣٠٣ " به نشر بسپارند؟



به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!

به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!

به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه