د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

"تاریخنگار عزیز" ! بگذشته گذشت لطفا ز او کم، مگر دقیق کن یاد، امروز به مفت مده برباد!

افغان تحرک 14.07.2016 10:51

سوال اصلی در این است که درست در هنگامی که رژیم ایران با فعالیت های سر سام آوری و با شدت تمام، امروز تاریخ افغانستان را تحریف می نماید، به اصطلاح "تاریخ نگاران" ما در این رابطه تقریبا مهر سکوت بر لب های خویش زده اند. در عین حالی که بلخصوص در پانزده سال اخیر رژیم ایران به هزاران هزار جلد تاریخ های تحریف شده را در جامعۀ جنگزدۀ ما، در اذهان جوانان ما، در کتابخانه ها و پوهنتون های تزریق می نماید، به اصطلاح "تاریخ نگاران" ما در رابطه سکوت اختیار ورزیده اند:

مثلا با آنانی که امروز داد از "ملی گرایی افغانی" می زنند و قلم های کمپیو تری شان را در این رابطۀ مهم کمبرق می سازند، میرویم کوتا و مختصر سراغ یکی از حوزه های "علمیۀ" رژیم ایران، ببینیم که مثلا حوزۀ علمیۀ قم، تاریخ افغانستان را چه نوع تحریف می کنند و این نوع تاریخ های تحریف شده را در جامعۀ جنگزدۀ ما، در اذهان جوانان ما، در کتابخانه ها و پوهنتون های ما تزریق می نماید:

حوزۀ علمیۀ قم یکی از نشراتش را به بز پخش و نشر و تکثیر اثر خوب آقای عبدالحی حبیبی تخصیص می دهد که تحت عنوان "جنبش مشروطیت در افغانستان" میباشد.

حوزۀ علمیۀ قم از چاپ جدید این اثر سخن می زند، مولف کتاب را عبدالحی حبیبی می نوسید، ناشر کتاب را احسانی معرفی می کند، مسول نظارت و تصیح کتاب را "کمیسیون فرهنگی حزب وحدت اسلامی افغانستان قلمداد می کند، از مرکز پخش قم-خیابان ارم به پخش و توضیع آن می پردازد.

هر گاه ما تنها و فقط از چند هزار جلدی که در نوبت اول تجدید چاپ این کتاب را، که در ماۀ جوزای ١٣٧٢ به وقوع پیوسته است، مد نظر بگیریم، می بینیم که حوزۀ "علمیۀ" قم که هیات بررسی و اصلاح این کتاب را "رحمانی" و "جعفری" معرفی می کند، اقدامات وسیعی را در قسمت "تسخیر اذهان جوانان افغانستان" به خرچ داده است و امروز هم میدهد.

حوزۀ علمیۀ قم در کتاب "جنبش مشروطیت در افغانستان، اثر عبدالحی حبیبی" به بهانۀ نشر مجدد این اثر پیش گفتاری را در تقریبا شانزده صفحه ضمیمۀ این اثر می نماید.

حوزۀ علمیۀ قم که به قرار گفتۀ شنگ دارش "موطن" سید جمال الدین افغان را افغانستان کنونی و خراسان قدیم جمله بندی می کند، در صفحۀ پانزدهم این کتاب، در سطر دوم حوزۀ علمیۀ قم غازی امان الله خان را "یک نفر فرنگی مشرب" می خواند، و بعدا در سطور پنجم، ششم، هفتم و هشتم این صفحه چنین چیزی را به اذهان جوانان ما تزریق نموده و به خوانش جامعۀ جنگزدۀ ما، به کتابخانه ها و به پوهنتون های افغانستان عزیز ما تزریق می نماید:

"تنها جنبشی که بعد از تاسیس نهضت بیداری سید جمال، در طی این یک قرن اخیر، به پیروزی رسید، حرکت ١٥ خرداد ١٣٤٢ شمسی، به رهبری امام خمینی در ایران بود"

حوزۀ علمیۀ قم در صفحۀ سیزدهم این کتاب، در سطر چهارم و پنجم چنین می نویسد:
"ولی امیران احمق و نا دان افغان، از اجرای برنامه های اصلاحی سید، مانع شده و سر گرم رقابت، بر سر قدرت امارت و ریاست خود بودند"

حوزۀ علمیۀ قم در همین صفحۀ سیزدهم این کتاب، در سطر اخیر صفحه می نویسد که عبدالرحمن خان ٦٢ فیصد از جمعیت مردم شریف هزاره را بخاطر شیعه بودنشان قتل عام کرد و برای اثبات این مطلب "تاریخ تشیع"، تالیف استاد حاج کاظم یزدانیی را و صفحۀ ٣٦٢ آن "تاریخ" را سند می آورد.

چشم سفیدی و دیده درایی حوزۀ علمیۀ قم در کنار بقیه موضاعات شنگ داری را که ضمیمۀ این اثر مرحوم عبدالحی حبیبی نموده است، در جای دیگری نیز هویدا می گردد و آن اینکه از یک طرف به بهانۀ چاپ مجدد اثر مرحوم حبیبی، خمینی را به حیث بزرگترین "مشروطه خواه" داخل موضوع می کند، و از طرف دیگر جناب محترم مرحوم عبدالحی حبیبی را در صفحۀ پانزدهم، سطر نزدهم همین کتاب "شخصی متعصبی" می خواند و وی را در خدمت " دولتهای فاسد خاندانی و رژیمهای ضد انسانی کودتایی" معرفی می دارد.


این بود نمونۀ، به اصطلاح مشتی از خروار، از کار ها و فعالیت های که رژیم ایران آن را تحت پوشش و تحت نام های به اصطلاح " فرهنگ مشترک" ، "تاریخ مشترک" ، "زبان مشترک" و یا همچو چیز های به جامعۀ افغانی ما از طرق میدیا صادر می کند.

منبع: "جنبش مشروطیت در افغانستان"
چاپ جدید اثر مرحوم عبدالحی حبیبی
با اضافۀ پیش گفتار از طرف حوزۀ علمیۀ قم
بهار ١٣٧٢ شمسی
هیات بررسی و اصلاح: رحمانی و جعفری

ناشر: احسانی
نوبت چاپ: اول
تاریخ انتشار: جوزا/خرداد ١٣٧٢
تیراژ: ٢٠٠٠ جلد
حروفچینی و صفحه آرایی: پژوهش
لیتو گرافی و چاپ: اسماعلیان
با نظارت و تصحیح: کمیسیون فرهنگی حزب وحدت اسلامی افغانستان
مرکز پخش: قم - خیابان ارم، صحافی احسانی، تلفن ٢٣٥٨٢


زمانی که از مداخلات ماهرانه و محیلانۀ رژیم ایران در افغانستان صحبت به میان می آید، زمانی که از تاریخ های تحریف شدۀ رژیم ایران برای افغانستان صحبت به میان می آید، این موضوع ابعاد بسیار وسیعی را دار میباشد، که یک جز خیلی کوچک آن را نوشتن و یا ضمیمه کردن چنین پیش گفتار های مغرضانه و تحاریفیی می باشد که به صورت نمونه یکی از آن اینجا به معرفی گرفته شد.

مگر سوال اصلی در این است که اقلا در پانزده سال اخیر چند هزار جلد کتب افغانستان به این قسم و یا به اقسام و انواع دیگری مورد سو استفادۀ حوزه های علمیۀ رژیم ایران و بقیه ادارات و بنیاد های آن رژیم گردیده است؟

و یا اینکه در پانزده سال اخیر چند هزار جلد کتب مغرضانۀ سیاسی از جانب رژیم ایران در کتابخانه های پوهنتون های افغانستان جا بجا شده اند؟

و سوال اخیر این است که چرا زمانی که یک افغان خود ما مثلا نام غازی امان الله خان را خدای نا خواسته اشتباها بدون پسوند و یا پیشوندی ذکر نمایند، بعضی از به اصطلاح تاریخ نگاران معاصر ما از این حالت به اصطلاح به غلیان، جوش، خروش و طمطراق می آیند، مگر حالا که مثلا حوزه های "علمیۀ" رژیم ایران نه تنها غازی امان الله خان را "فرنگی مشرب" و جمله پادشاهان و حکمرانان افغانستان عزیز ما را توهین نموده جمله گی حکمرانان افغانستان عزیز ما را "حکمرانان نادان و بی خرد افغانستان" ، "امیران احمق و نا دان افغان" می خوانند، مثلا مورخ بزرگ کشور ما را که مرحوم حبیبی باشند، "شخصی متعصبی" می خوانند و وی را در خدمت " دولتهای فاسد خاندانی و رژیمهای ضد انسانی کودتایی" معرفی می دارند، در همچو یک حالت و وضعیتی که رژیم ایران با پخش و تکثیر میدیای غرض آلودش حتی اکثر بخش های اجتماعی-تاریخی کتابخانه های پوهنتون های ما را نیز از خواهشاتش پر ساخته است، بلی در چنین یک حالت و وضعیتی نا خوش آیند خواهد بود هرگاه یک تعدادی از به اصطلاح تاریخ نگاران معاصر ما وقت گرانبهای شانرا صرف تحقیقات در بارۀ این کنند که:

- آیا داود خان واقعا در عقب حسن شرق اشک ریخت؟ اگر ریخت چند قطره ریخت؟ اگر نریخت پس چرا حسن شرق می گوید که ریخت؟ آیا حسن شرق شاهدی در این ارتباط دارد، که داؤد خان پشت حسن شرق اشک ریخته است؟ آیا داود خان را در طول عمرش کسی دیگری هم، البته بعد از عنفوان جوانی آن مرحوم، کسی دیگری هم در حالت اشک ریختن، به جز از حسن شرق، دیده بود و یا خیر؟ ویا همین حسن شرق داؤد خان نبوده باشد؟

به هر صورت "تاریخ نگاران" ما نیز نباید در مقابل دست درازی های رژیم ایران در مسایل داخلی افغانستان سکوت اختیار ورزند، مردم ما امروز توقعات دیگری از مثلا "تاریخ نگاران" خود نیز دارند!

به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!

به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!

به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه