د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

آقای سیستانی توهین فرموده اند که "افغان تحرک" نادان است: دا ګز او دا د عقل میدان!

افغان تحرک 02.07.2016 02:00

آقای سیستانی در نبشتۀ تکراری مورخۀ 28.06.2016 (08.04.1395) شان در پورتال ټول افغانستان "افغان تحرک" را توهین نموده "نادان" خطاب می فرمایند، چنانچه می نویسند:

"میگویند دانایی ونادانی انسان از سخن گفتن معلوم میشود، این شخص "افغان تحرک" که به نظر میرسد شخص دانایی نیست، نه دوست شاه امان الله است ونه دوست داکتر کاکر، بلکه از آن دوستانی است که به قول معروف «برزمینت میزند نادان دوست». بیچاره داکتر کاکر که ممکن است تا هنوز از ضربات بجای نقد اصولی داکتر زمانی و اینجانب بخود نیامده باشد، امروز بار دیگر از سوی یک دوست خود، به زیر لت مجدد افتاد تا ببیند آنچه را که می بایست بیند!"

تبصره: اینکه آقای سیستانی در یک بحث به اصلاح "اکادیمیکی" و یا نیمه به اصلاح " نیمه اکادیمیکی" ایشان توهین و اهانت نموده به گفتۀ خود شان حتی از "لت" و زدن هم ابا نمی ورزند حکایت از کمبودی آداب معاشرت و طرز بحث خشن و استالینستی جناب ایشان می نماید، که هر چه زود تر باید از این نوع طرز برخورد سطحی، توهین آمیز و کوچه بازاری شان بپرهیزند و باید در پرتو اخلاق حمیدۀ افغانی بحث ها را دنبال نمایند و در قدم اول آداب معذرت خواستن را که یک جز فلسفه و اخلاق افغانی ما است، بیآموزند! این حکمیست از جمله احکام قوانین اخلاق افغانی ما!

آیا چطور و به کدام "حقی" آقای سیستانی بدون آنکه در طول عمر گران شان، به اهتمال اغلب یک باری هم به تعاریف دقیق و علمی "دانایی" و "نادانی" رجوع فرمونده باشند، شخصی را، تحرکی را "نادان" می نامند؟

این نوع لسان توهین آمیز بحث را سیستانی در کجا و در کدام زمانی آموخته است؟

آیا این همان فهم لسانی سیستانی است که در جایی دیگری از دشنامنامۀ خود برآن فخر فروشی می کند و می نویسد:
"«افغان تحرک ؟»که معلوم میشود در زبان فارسی دری سواد اندکی دارد"؟

در اینجا می بینیم که سیستانی بر علاوۀ آنکه اخلاق افغانی را مد نظر نمی گیرد، به اشخاص و افراد معظم توهین می کند، به قانون اساسی فعلی و به قوانین اساسی سابقۀ افغانستان عزیز نیز احترام و ارجعیتی قایل نیست. در حالی که قانون اساسی فعلی و قوانین اساسی سابقۀ افغانستان عزیز یکی از زبان های رسمی افغانستان را "دری" تعین می کند، مگر سیستانی پیشوند کلمۀ "فارسی" را بر خلاف قانون اساسی فعلی و قوانین اساسی سابقۀ افغانستان عزیز بر آن می چسپاند.

آیا این همان فهم لسانی سیستانی است که در جایی دیگری از دشنامنامۀ خود برآن فخر فروشی می کند؟

در حالی که "افغان تحرک" آقای محترم پوهاند حسن کاکړ را فقط به خاطر علمیت و پوهاند بودن جناب ایشان احترام می نماید و هیچ گونه ارتباطی مستقیمی متاسفانه با آن شخصیت بزرگ علمی ما ندارد، آقای سیستانی در نبشتۀ خود ارایه میدارد که گویا "افغان تحرک" دوست نادان آقای پوهاند حسن کاکړ است که خدای نا خواسته آن محترم را بر زمین می زند. حالا ببینیم که آقای سیستانی در آیینۀ خود دیگران را چگونه می بیند: یعنی ببینیم که آقای سیستانی چگونه رفیق همرزم خود شیون کابلی را در اثر فقدان اخلاق افغانی بر زمین زد؟

آقای سیستانی در نبشتۀ مورخۀ ٢٤ دسمبر ٢٠٠٥م. خود که تحت عنوان "یادی از دو شاعر همدیار ولی نا همگون" می باشد، در پاراگراف اول خود شیون کابلی را دارندۀ یک مقام ارجمند معرفی می کند، بعدش شیون کابلی را از جملۀ مشروطه خواهان امانی به ما معرفی می کند، فریاد های به گفتۀ سیستانی دادخواهانه شیون کابلی را به ما معرفی میدارد، شیون کابلی را به حیث شاعری که مردمش را بر ضد استبداد فرا میخواند، معرفی می کند، خلاصۀ کلام که شیون کابلی را به ما به حیث شاعری معرفی کی کند که از عقب ماندگی وطن شکوه و شکایت دارد، معرفی می کند، مگر در اخیر غزل ضد استبدادی شیون کابلی، آقای سیستانی دو مصرعی به گفتۀ سیستانی، "ضد استبدادی" از شیون کابلی را به خوانش ما می دهد که نه تنها آن بیت "ضد استبدادی" نیست، بلکه بر علاوۀ آن که استبدادیست، ضد اخلاق افغانیست، ضد اخلاق انسانیت که به هیچ اخلاقی انسانیی جور نمی آید.

حالا گیرم که شیون کابلی در کنار همه اشعار خوبش، یکبار لوده شد، ساده شد، احمق شد و خلاف اخلاق افغانی، خلاف اخلاق انسانی همچو یک بیت بد اخلاقی را از خود بروز می دهد، آیا آقای سیستانی کدام معیاری اخلاقیی برای "لودسپیکری" خود دارد و یا خیر؟

آیا آقای سیستانی فهم و دانایی و اخلاق آن را دارند، که چه چیزی را یک "لودسپیکر خوب تاریخ" به حیث شعر ضد استبدادی و چه چیزی را به حیث یک گفتۀ بد اخلاقی به ذم خواننده بدهد و یا اینکه تعاریف "ضد استبداد" و "بد اخلاقی" در مکتب و اکادمیی که آقای سیستانی فارغ تحصیلش است، تدریس نمی شد؟

یعنی: آقای سیستانی به تاریخ ٢٤ دسامبر ٢٠٠٥م. میخواهد که نظر به علاقۀ خاصی که دارند، " شاعر دوستداشتنی و ضد استبداد خود را به مردم معرفی کند. در قسمتی غزلی تا به بیت آخر نارسیدۀ آن را که واقعا روحیۀ به اصطلاح ضد استبدادی دارد به نوشتن می گیرد، که به گمان آقای سیستانی و در حقیقت نیز آقای سیستانی آقای سیستانی بلند برده می شود، البته از جانب آقای سیستانی نیز چنانچه تمام وقت از خاصیت ضد استبدادی شاعر دوستداشتنی خودش تعریف و توصیف می کند، چنانچه سیستانی این غزل را چنین تعریف می کند:

"شیون از عقب ماندگی وطن و از استبدادی که بر آن حاکم بود رنج میبرد و مردم را به قیام علیه استبداد سلطنتی فرا می خواند و میسرود:"

این است عنوان مابینی اعظم سیستانی به شعر شاعر دوستداشتنی و ضد استبداد وی، که آن را سیستانی به مردم پیش کش می کند، دارای جمعا چهارده بیت است. شعر انقلابی انتخابی سیستانی در سیزده بیت اول از انقلاب و ظلم و علم و فن و نمی دانم سر بریدن ظالم و همچو چیز های صحبت می کند، مگر در بیت آخر دفعتا شاعر دوستداشتنی و ضد استبداد سیستانی و همچنان خود آقای سیستانی به حیث "لودسپیکر" این بد اخلاقی، چنین بیت بد اخلاقانه و ضد بشری را به خوانش مردم می دهند. البته، در اینجا با عرض هزاران معذرت و پوزش جهت وضاعت در موضوع و جهت معرفی نمودن اخلاق نویسندگی سیستانی و شعر انقلابی-انتخابی اش، متاسفانه باید از این بیت مذخرف انتخابی سیستانی و رفیق انقلابی و ضد استبدادی وی، نقل و قولی صورت گیرد.

اعظم سیستانی می نویسد که رفیق انقلابی و ضد استبدادی وی از مسکو می گوید که:

"حتما از فاحشۀ دهر بکن حاصل کام
حیض اگر داشت کوسش کون باید کرد"

منبع: اعظم سیستانی، پورتال افغان جرمن انلاین، ٢٤ دسمبر ٢٠٠٥م. باز دید نگارنده به تاریخ ٣٠ جون ٢٠١٦م.
http://www.afghan-german.net/upload/Tahlilha_PDF/sistani_yaday_az_do_shaer.pdf


آیا اعظم سیستانی با این نوع بد اخلاقی نویسی خودش که تا به ساعت یازده شب سی ام ماۀ جنوری ٢٠٠١٦م. نیز در همان نبشته اش موجود است، رفیق انقلابی و ضد استبدادی خود را مانند دوست نادان بر زمین نزده است؟


بدون شک که اعظم سیستانی خواسته "رفیق انقلابی" و شاعرضد استبدادی خود را از سر دوستی بلند ببرد، مگر از سر نادانی اعظم سیستانی نه تنها "رفیق انقلابی" و شاعرضد استبدادی خود را بلند نبرده، بلکه با یک نادانی چنان به زمین زده است!

ادعای اعظم سیستانی این است که "افغان تحرک" که اصلا با جناب محترم پوهاند کاکړ ارتباطی ندارد، مانند دوستی نا دانی جناب محترم پوهاند کاکړ را از روی نا دانی بر زمین زده است، مگر سوال علمیی که همچو یک سوال مطرح است، این میباشد که آیا "افغان تحرک" که اصلا با جناب محترم پوهاند کاکړ در کدام ارتباطی نیست، جناب محترم پوهاند کاکړ را خدای نا خواسته به زمین زده است، یا اینکه اعظم سیستانی چون دوست نادانی "رفیق انقلابی" و شاعرضد استبدادی خود را از سر نادانی بر زمین زده است؟

ادامه دارد

به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!

به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!

به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه