د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

آیا در عقب "فعالیت های نیمچه مدنی" اخیر آقای امرالله صالح و آقای عبداللطیف پدرام نیزنهفته اند؟

افغان تحرک 30.05.2016 12:29

چرا "فعالان نیمه مدنی" در کابل مثلا محاکمۀ آقای عطامحمد نور، آقای تورن اسماعیل و همقطاران شانرا نمی خواهند؟

یک تعدادی از "فعالان نیمچه مدنی" در کابل نسبت به امضای پیشنویس توافقنامه مصالحه با حزب اسلامی اعتراض و تاکید کرده‌اند که راه محاکمه رهبر این حزب باید باز باشد.

این نهادها و افراد به روز شنبه ۸ جوزا ١٣٩٥ که مطابق میشود به ٢٨ می ٢٠١٦م. در مقابل ویرانۀ قصر دارالامان کابل مظاهرۀ را تنظیم و ترتیب نموده و این مظاهرۀ خود را "نشست خبری" تعریف نموده قطعنامۀ صادر کردند و در قطعنامه خود نوشته‌ اند: "ما جمعی از نهاد ها، فعالان مدنی، نویسند‌گان، شاعران، هنرمندان و قربانیان، رسماً به این پیمان حکومت و حکمتیار اعتراض داریم."

جالب این است که این افرادی که خود را "جمعی از نهاد ها"، "فعالان مدنی"، "نویسند‌گان"، "شاعران"، "هنرمندان" و "قربانیان" می خوانند، "فعالیت نیمچه مدنی" خود را فعالیت مدنی می خوانند، بدون آنکه اثار شان معلوم باشد، خود را "نویسنده" می خوانند، بدون آنکه اشعار شان معلوم باشد، خود را "شاعر" می خوانند، بدون آنکه هنر شان را کسی دیده باشد، خود را "هنر مند" می خوانند و اینکه "قربانی چه و کدام حوادث" شده اند، هم به خدا معلوم است، با وجود این همه موضوعات ذکر شده، در یک حالت و وضعیتی که مملکت به صلح و یکدیگر پذیری ضرورت شدید دارد، خواستار عدم حذف نام آقای حکمتیار از فهرست سیاه سازمان ملل متحد شدند.

یعنی چه؟
سوال در این است که، آیا این افراد مجهول الهویۀ که خود را "جمعی از نهاد ها"، "فعالان مدنی"، "نویسند‌گان"، "شاعران"، "هنرمندان" و "قربانیان" می خوانند، چرا در مدت این پانزده سال اخیر مثلا در مقابل آقای عطامحمد نور، آقای تورن اسماعیل و همقطاران شان همچو یک "فعالیت مدنی"، همچو یک "نویسند‌گی"، همچو یک "شاعری" و یا هم همچو یک "هنرمندیی" از خویش به خرچ ندادند و چرا فعلا که موضوع صلح در افغانستان اوج می گیرد، دفعتا "فعالیت مدنی"، "نویسند‌گی"، "شاعری" و "هنرمندیی" این افراد به اصطلاح عام "تور می خورد"؟

مگر این افراد مجهول الهویه که خود را "فعالان مدنی" می تراشند، "یک شبه" عدالتخواه شده اند؟

کجا بودند به اصطلاح این "عدالتخواهان" خود خوانده، زمانی که آقای عطامحمد با ارتکاب فساد اداری در طول پانزده سال اخیر، از سمت "میلیونر شدن" به سمت "میلیاردر شدن" در حرکت بود؟

کجا بودند به اصطلاح این "عدالتخواهان" خود خوانده، زمانی که آقای تورن اسماعیل خانه و جایداد مرحوم عبدالمجید زابلی را برای خویش غصب نمود؟

کجا بودند به اصطلاح این "عدالتخواهان" خود خوانده، زمانی که به صد ها مجرم جنگی و جنگسالار به غصب دارای های عامه و فساد اداری دست زدند؟

مگر آنزمان چرا احساس عدالتخواهی، "شاعری"، "نویسنده گی" و "هنر مندی"، در وجود و وجدان شان خفته بود که امروز در عین حالیکه همه مردم رنجدیدۀ افغانستان از عمق دل صلح می خواهند ، ظاهرا تحت پوشش های "فعالیت مدنی" و ظاهرا تحت پوشش"عدالت خواهی" ، در رۀ صلح سنگ اندازی های محیلانۀ را راه اندازی و طرح ریزی می کنند!

بدون شک که فعالیت های مدنی واقعانه، خیرخواهانه و واقعا عدالتخواهانه و بشردوستانه برای افغانها نه تنها جای شرم و خجات نیست، بلکه حق مسلم هر کس میباشد، مگر کسانی که می خواهند تحت پوشش "عدالتخواهی" و تحت پوشش "فعالیت های مدنی" محیلانه در راۀ صلح بین الافغانی محیلانه سنگ اندازی نماید و می خواهند محیلانه به امتیاز طلبی های سیاسیی غیر قانونی و نا مشروع پردازند، نه تنها باید از شرم و خجالت کار گیرند، بلکه باید خود را از "احیا" نیز مستفید گردانند!

در این جاست که از ادبیات واقعیی مردمی ما اصطلاح "فعالان نیمچه مدنی" عرض اندام می نماید!

به امید فعالیت های مدنی واقعانه،صلح خواهانه، خیرخواهانه و واقعا عدالتخواهانه و بشردوستانه در افغانستان عزیز.

به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه

و من الله توفیق