د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

صلح بین الافغانی باید از میان خاکستر منطق و فلسفۀ افغانی تجلی نماید!

افغان تحرک 24.04.2016 17:59

از آن جای که اکثریت مطلق افغانها به صلح بین الافغانی تمایل دارند و پس از چهار دهۀ جنگی امروز هر لهظه نفرت شان را از جنگ ابراز می دارند، پس باید در راۀ صلح آفرینی کوشید و نه در راۀ جنگ های بین الافغانی!

امروز ما افغانها ضرورت به صلح بین الافغانیی داریم که باید آنرا پس از از چهار دهه جنگ، پس از وزش تند باد های چهل سالۀ شرقی و غربی، این صلح بین الافغانی خویش را ما همچو قوغ آتشی از زیر خاکستر ویرانه های ما بیرون آ ریم، تا با جلد شکافته اش تجلی کنان گرمی بخش فضای سرد افغانستان عزیز ما گردد.

یعنی: صلح بین الافغانیی را که میخواهند نا مرده کفن کنند، باید از میان کفن وی بیرون آریم، آن را به مردم عزیز خویش نشان بدهیم، آن را بر رخ جهانیان و مغرضین بی باک بکشیم و بگوییم: الحمدالله صلح بین الافغانی زنده است.

ما باید با صلح بین الافغانی خود نه تنها سیاستمردان و سیاستزنان جهان را، بلکه تمام فلاسفه و نویسنده گان جهان را به این عمل نیک خویش متوجه سازیم و به دنیای حیرت ببریم، زیرا تا به حال جهان و جهانیان فقط و فقط چهار دهۀ جنگی ما را میشناسند، یعنی زور "جنگ افغان" را دیده و مزۀ آن را از روس تا امریکا چشیده اند. پس آیا امروز وقت آن نرسیده است که صلح بین الافغانی خود را نیز به جهان و جهانیان معرفی کنیم؟

آیا برای ما افغانها جای شرم و خجالتی نخواهد بود که امروز چهار نفر پنجابی چوته نظامی و یا چهار نفرآخند ایرانی کم ریش، و یا هم کدام کشوری دیگری، و یا هم انفجار احساسات خود ما، ما افغانها را به جان هم بیندازند و جلو صلح، ثبات و ترقی ما را بگیرند، یا به عبارۀ دیگر "یک تعداد ما را خدای نا خواسته الاغ علایق خود سازند" ؟

هر افغان امروز در قدم اول به احساسات خود و در قدم دوم به کشور های ذیدخل در قضایای افغانستان باید با جرات ، رشادت، و بی باکی تمام و به آواز بلند بگوید که ما افغانها صلح بین الافغانی خود را به میان می آوریم و به هیچ کسی، بلی به هیچ کس اجازه نمی دهیم که ما افغانها را به جان هم بیندازد، یعنی: مثلا به بمباردمان، انفجار و انتحار و "اشتهاد" در ملک خود ما تشویق و ترغیب نماید!

زمانی که صلح بین الافغانی را قبول نکنیم و یا رد کنیم، پس سوال پیدا میشود که آیا خدای نا خواسته ما مرکب احساسات خودیم و یا اینکه الاغ علایق دیگران که به قتل و قتال همدیگر میل و رغبتی داشته باشیم؟

چرا همین طوری که در چهل سال اخیر صدای جنگ افغان افغانستان و جهان را به لرزه در آورده بود که تا کنون تقریبا دو میلیون قربانی انسانی هم داشتیم، امروز صدای صلح بیناالافغانی ما در افغانستان و در جهان طنین نیندازد؟

بی جای نخواهد بود هرگاه ما افغانها امروز تمام رشتۀ ارتباط فکری و روحی خود را به سمت موفقیت پروسۀ صلح بین الافغانی سوق داده، تحت تاثیرات طبل های جنگی و تبلیغات جنگی نرویم، زیرا در صلح خیر همه مردم ماست.

ما باید جنگطلبان، جنگسالاران، جنگسالاران کارتوس گدا، غاصبین دارایی های عامه که بقای خود را و مفاد خود را فقط در ادامۀ جنگ های بین الافغانی می بینند، مردود جامعه اعلام نماییم، مگر این زراندوزان غیر قانونی و غاصبین دارای های عامه در حالت موجودیت صلح و امنیت در مملکت، چند روزی به چپاول گری هایشان ادامه داده خواهد توانستد؟

بدون شک که نه علایق و منافع زراندوزان غیر قانونی و غاصبین دارای های عامه و نه هم علایق و منافع پنجاب و فارس و مزدوران آنها و نه هم علایق و منافع دیگر کشور های ذیدخل، بقدر خون و حیات جوانان افغانی ارزش دارند که برای کشتن و کشته شدن به میدان های جنگی فرستاده میشوند!

چهل سال جنگ افغانستان عزیز ما را بیمار ساخته است. هرگاه ما امروز ریشۀ مرض امروزی و منابع آن را جستجو و کشف نماییم، پس میتوان در صلح بین الافغانی علاج درد امروزی ما یافت.

پس حل مشکل ، خود پاسخ مسله را در خود دارد، که میتوان آنرا خلاصه نموده و گفت: ما امروز به صلح بین الافغانی ضروت داریم نه به جنگ!



به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه