د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

مزدوران ایران و میدیای ایران محور در افغانستان ضد صلح بین الافغانی عمل میکنند!!!

افغان تحرک 18.03.2016 13:12

اینکه در چهارده سال گذشته برای رژیم ایران و مزدوران آن رژیم در داخل افغانستان دست باز داده شد، جهالتی بزرگی بیش نبوده است!

درست زمانی که نیرو های نظامی جهان به سردمداری ایالات متحده امریکا در چهارده سال گذشته بیشتر مصرف و مشغول نظامی گری در داخل افغانستان بودند، رژیم ایران توانست با زیرکی و مهارت در رگ رگ دولت جدیدالتاسیس افغانستان عزیز ریشه دواند: برای رژیم ایران فرصت آن میسر گردید تا با مهارت و خیلی هم محیلانه مزدورانش را در بخش های وسیعی از مقامات دولتی افغانستان داخل نموده، بخش وسیعی از "جامعۀ مدنی افغانستان" و همچنان بخش وسیعی از میدیای افغانستان را تحت نفوذ و تحت تاثیر خود در آورد. خریطه های پلاستیکی مملو از پول های رژیم ایران و معاملات روی صحنه و پشت پردۀ دست اندرکاران آن رژیم با مفسدین اداری افغانستان دست به دست هم داده و چهارده سال اخیر افغانستان را در گرو خود ابزار سازی هایرفتند.

تیوری سن های رژیم آخوندی ایران که علاقۀ فراوانی به توسعه طلبی های منطقوی داشتند و دارند فضای جغرافیایی افغانستان را برای خویش "محیط خلوت" تعریف نمودند و از کانال های آله سازی های "سیاست زبانی"، ابزار سازی های "سیاست مذهبی" ، "سیاست دینی" ، "فرهنگ به اصطلاح مشترک"، "تاریخ به اصطلاح مشترک"، "تمدن به اصطلاح مشترک" در چهاده سال اخیر، از طرق " تاریخ های جعلی و تحریف شدۀ خویش"، از طرق بخش عظیم میدیای افغانستان و بلاخره از طرق مزدوران آن رژیم در داخل افغانستان، در پی تسخیر اذهان مردم جنگزدۀ افغانستان بر آمدند و در "محیط خلوت" به عملیات های منطقوی پرداختند.

در چهارده سال اخیر افغانستان تیوری سن های رژیم آخوندی ایران تحت پوشش های به اصطلاح "زبانی"، "مذهبی"، "قومی" و "دینی" مردمان جنگزده و خوش باور افغانستان را به جان هم انداختند، حتی اذهان متعدد عقدیانی را در داخل افغانستان توسط تبلیغات خود مصدوم نموده تحت نفوذ و تحت تسخیر تبلیغات خود در آوردند، وحدت ملی افغانستان را مصدوم گردانیدند، به اصطلاح عام آب را گل آلود نمودند تا آنکه ماهی بگیرند.

رژیم آخوندی ایران و مزدوران آن رژیم در داخل افغانستان در طول یک دهۀ اخیر هیچ گاهی طرفدار یک صلح بین الافغانی نبوده اند و هنوز هم طرفدار یک صلح بین الافغانی نیستند. با ابزاری که در دست دارند تا توان دارند در راۀ صلح بین الافغانی سنگ اندازی های زیرکانه و محیلانه ای را سازماندهی می نماییند!

میدیای ایران محوری که در چهارده سال اخیر در داخل افغانستان مانند ستون های تبلیغاتی رژیم ایران عرض اندام نموده اند با زیرکی تام از یک طرف خود را "منادیان آزادی، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی عقیده" می تراشند تا از پول های اعمار مجدد افغانستان تحت همین پوشش ها خود را مستفید گردانند و از جانبی دیگر با اخذ پول های خریطه ای رژیم ایران، گماشتن مزدوران ایران و تبلیغات ماهرانۀ رژیم ایران را در فضای میدیایی افغانستان سازماندهی محیلانه می نمایند.

سوال در این است که مسولین دولتی ما در افغانستان، بلخصوص آنانی که مسولیت امور تعلیم و تربیه و امور کلتوری افغانستان جنگزده را بر دوش دارند، تا چه حدی به بخش "سیاست زبانی یک کشور" آشنایی دارند؟

به عبارت دیگر آیا محترم وزیر معارف افغانستان، یا محترم وزیر تحصیلات عالی افغانستان، و یا هم محترم وزیر اطلاعات و کلتور افغانستان به دقت تمام میدانند که "سیاست زبانی یک کشور" چیست؟

آیا محترم وزیر معارف افغانستان، یا محترم وزیر تحصیلات عالی افغانستان، و یا هم محترم وزیر اطلاعات و کلتور افغانستان به دقت تمام میدانند که "سیاست زبانی یک کشور" یک بخشی از سیاست یک مملکت میباشد، مشروع و قانونی میباشد، که باید دقیق، عادلانه و قانونی طرح ریزی شود، تا منافع ملی یک کشور از کانال "تهاجم زبانی"، "تهاجم مذهبی" و همچو ابزار سازی هایی سیاسی در امان بماند.

آیا محترم وزیر معارف افغانستان، یا محترم وزیر تحصیلات عالی افغانستان، و یا هم محترم وزیر اطلاعات و کلتور افغانستان به دقت تمام میدانند که فرق میان " آزادی های بیان، عقیده، مطبوعات" و "محتویات تفرقه انداز کلام" در چه سر حدی با هم تقرب دارند؟

بدون شک که آزادی های بیان، عقیده، مطبوعات برای افغانستان عزیز مفید و مثمر میباشد، که همۀ افغانها به آن احترام قایل اند، مگر زمانی که "محتویات تفرقه انداز کلام" از جانب رژیم ایران به میدیای افغانستان صادر می گردد، و منافع ملی ما را ، وحدت ملی ملت ما را، وحدت و برادری اقوام ساکن وطن ما را، بلاخره صلح و صفا، ثبات و قانونیت ما را بر هم می زند، دیگر این موضوع مربوط آزادی های بیان، عقیده و مطبوعات نمی شود، بلکه این موضوع مربوط به ""محتویات کلام" میشود!

یعنی هر کشوری از این حقوق خود آگاهی دارد، و یا باید هر کشوری از این حقوق خود آگاهی داشته باشد که "محتویات تفرقه انداز کلام" که باعث مصدوم ساختن منافع ملی همان کشور گردد، حق "تفتیش" آنرا دارد!!!

البته باید دوباره تاکید نمود که آزادی های بیان، عقیده، مطبوعات ربطی با "تفتیش محتویات کلام تفرقه انداز" ندارند! "تفتیش محتویات کلام تفرقه انداز" حق مسلم هر دولت مردمی میباشد!

مثلا:
١. زمانی که قانون اساسی افغانستان عزیز با صراحت و دقت زبان های رسمی افغانستان را پشتو و دری می خواند، چرا ما و یا دولت ما به تیوری سن های رژیم آخوندی ایران و یا هم به مزدوران آن رژیم در افغانستان اجازه بدهیم که خلاف قانون اساسی افغانستان، در میدیای ایران محور و تفرقه انگیزی افغانستان، نظر به علایق، منافع و خواست کوتاه مدت و طویل مدت کشور ایران که فکر توسعه طلبی در افغانستان و منطقه را طرح ریزی نموده است و در این رابطه در پی تسخیر اذهان مردم افغانستان برآمده است، بلاخره چرا خلاف منافع ملی افغانستان، ماهرانه و محیلانه پیشوندی و یا پسوندی به یکی از زبان های رسمی کشور ما بچسپانند، تا بدان وسیله خوشخدمتی صورت گرفته باشد به منافع طویل مدت و کوتاه مدت ایران؟
پس زمانی که قانون اساسی ما حکم می کند که یکی از زبان های رسمی افغانستان زبان دری میباشد، این یک حکم واضع و روشن است که در این جا کلمۀ "زبان دری" نه پسوندی دارد، و نه هم پیش وندی!
پس چرا مزدوران اجیر کشور ایران در داخل افغانستان کوشش دارند با سفسطه سرایی های غیر قانونی و غیر علمی شان، پسوندی و یا پیشوندی به کلمۀ "زبان دری" بتراشند؟

شاید برای بعضی از خواننده گان محترم این نبشته سوالی ایجاد گردد که موضوع تراشیدن پسوندی و یا پیشوندی به کلمۀ "زبان دری" چه ربطی دارد به عنوان این نبشته که بیشتر به صلح بین الافغانی متمرکز است.

در این جا مخلصانه عرض شود که هر گاه به مطبوعات داخلی یک دهۀ اخیر افغانستان یک نگاۀ نسبتا عمیقی اندازیم آن گاه متوجه خواهند شد که اکثریت مطلقی میدیایی ایران محوری که در یک دهۀ اخیر توسط مزدوران ایران، پول های جهانی و همچنان پول های کشور ایران سر بلند نموده اند، در عین حالی که سرسختانه و لجوجانه در پی تراشیدن و یا چسپانیدن پسوندی و یا پیشوندی به کلمۀ "زبان دری" دارند و قانون اساسی افغانستان عزیز را در این رابطه می شکننانند، در عین حال همین میدیایی ایران محور است که صلح بین الافغانی را به تمسخر می گیرند، در راۀ صلح بین الافغانی تا حد توان شان سنگ اندازی می کنند و حتی در بسا مواقع از مفسدین اداری نیز به طور مستقیم و یا به طور غیر مستقیم پشتی بانی می کنند، و همچنان به طور خیلی زیرکانه و محیلانه در بین اقوام شریف، رنجدیده و جنگزدۀ افغانستان نفاق اندازی می کنند.

یعنی: زمانی که تیوریسن های رژیم ایران برای، به گفتۀ خود شان، "محیطی خلوتی" طرح ریزی های زیرکانه می نمایند، باید مردم عزیز ما همه جوانب همان طرح ریزی های زیرکانه را تحت ارزیابی های دقیق و علمی قرار دهند، تا اینکه ابعاد مختلف همان طرح ریزی ها و همچنان چهره های حقیقی مزدوران رژیم ایران در افغانستان برای مردم عزیز ما آشکار و هویدا گردند، تا آنکه در آینده از شر حیله و تذویر آن مزدوران رژیم ایران در افغانستان بر امان بمانیم!


٢. قسمی که همه آگان خبیر موضوعات سیاسی مطلع اند، عصر صد سالی که پیش رو داریم عصر "تحلیل های سیاسی" محسوب می گردد! یعنی سیاست های جهانی و همچنان سیاست های ملی در اثر نتیجه گیری از "تحلیل های سیاسی" شکل و شمایل و فورم می گیرند. یعنی مردم آگاۀ هر کشور نظر به منافع ملی خود "تحلیل های سیاسی" بیرون می دهند، در قبال مسایل مربوط به کشور شان و یا هم در قبال مسایل مربوط به جهان و منطقۀ شان!
خوب زمانی که ما در عصری زندگی می کنیم که آگان خبیر موضوعات سیاسی تقریبا دوصد کشور جهان منافع ملی خود را به تجزیه و تحلیل می گیرند، چرا ما افغانها همه مسایل جهان و منطقه را از زیر فلتر و یا از عقب عینک منافع ایران و میدیای ایران محورش در افغانستان ببینیم؟

آیا ما افغانها خود نمی دانیم که مثلا صلح به خیر ما است یا نه، چه وقت صلح به خیر ما است و چه وقت صلح کنیم؟
آیا ما افغانها خود نمی دانیم که مثلا با کدام کشور دنیا تا چه اندازه و در چه زمانی دوستی کنیم؟

پس اگر ما افغانها خود می دانیم، چرا باید همه چیز را از زیر فلتر و یا از عقب عینک منافع ایران و میدیای ایران محورش در افغانستان ببینیم و نظر به لزوم دید ایران در منطقه و در جهان عمل کنیم؟

میدیای ایران محور علاقه دارد برای امتیاز طلبی های جهانی و منطقوی کشور ایران مردم ما را تحت پوشش های "زبان مشترک"، "فرهنگ مشترک"، "تاریخ مشترک"، "مدنیت مشترک"،
و زمانی هم نظر به ضرورتش تحت پوشش های "مذهب مشترک"، "دین مشترک" و نمی دانم "حوزۀ تمدنی مشترک" آله و ابزار سیاست های منفعت جویانۀ ملی خودش سازد.

واضعیست که کشور ایران نیز مانند سایر کشور های دنیا منافع ملی اش را به انواع مختلفه مطرح می کند، مگر جای تعجب این است که چرا ما افغانها، چرا دولت ما، چرا حکومت ما، چرا نیرو های ملی، صلح دوست، خیرخواه و مترقی ما جلو همچو مداخلات محیلانۀ رژیم ایران را در داخل افغانستان نمی گیرند.

طور مقایسه وی از خود سوال کنیم، کشور ایران از خود چه عکس العملی نشان خواهد داد، هرگاه مثلا ترکیه، عربستان سعودی، آذربایجان و یا هم کدام کشور دیگری در داخل کشور ایران همچو مداخلاتی نماید که ایران در مسایل داخلی افغانستان دارد؟

بدون شک که کشور ایران با تمامی توانش از همچو مداخلاتی کشور های مذکور جلوگیری خواهد کرد، پس ما چرا بگذاریم که کشور ایران میدیای کشور ما را، زبان رسمی ما را، قانون اساسی ما را، صلح بین الافغانی ما را بر محور منافع ایران بچرخاند؟

دولت افغانستان، حکومت افغانستان، جامعۀ مدنی افغانستان باید هر چه زود تر همه جواسیس ایران و مزدوران کشور ایران را که در چهارده سال اخیر در در بدنۀ دولت افغانستان، حکومت افغانستان و همچنان در بدنۀ جامعۀ مدنی افغانستان موریانه وار فعالیت های تخریبی دارند و در پی تضعیف دولت افغانستان و حکومت افغانستان اند، در پی تضعیف وحدت ملی ما اند، در پی تفرقه افگنی های محیلانه در بین اقوام شریف و با هم برابر ما اند، در پی تضعیف هویت ملی و تضعیف اتحاد و وحدت ما اند، در پی تضعیف قانونیت ما اند و بلاخره در پی تخریب پروسۀ صلح بین الافغانی ما اند، شناسایی و به محاکم قانونی مربوطه راجع سازند!


پاینده باد اتحاد و وحدت همه اقوام شریف و با هم برابر افغانستان


به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاۀ همه مردمان شریف و رنجدیدۀ ما