د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

موشاوردانی است موشاوردانی!

میرزا بومانی 30.01.2016 13:51

شبی بود گذشته که یکتن از بی خبران دنیای بگیر و نمان پوز بالا اعلان کرد که وزارت متعالی شانزده موشاور دارد، گفتم کمرت درد نکند بچه اودر که نسبت اردو کمر بسته موشاورین باجه خانه زیاد است. یک افصقال دیگر در پهلویم نفس می کشید گفت:‌وار خطا نشو آن وزارت دیگر 222 موشاور داره پیر مردی که پهلوی جوانی نشته بود که بوی شیر از دهن اش سر می کشید، گفتم بخیر آمده ای گفت آری برای من خیر است برای خودت و دیگران مصیبت، لاحول گفتم و دست بالا کردم و گفتم آغا بیادر نگفتی چه میگی؟  گفت: مقام والا بنام این وزارت مادر مرده فرمان داده که این جوان راشد عاقل، بالغ و هزار و یک فن را به حیث موشاور به ماش ماهانه هشتاد هزار افغانی استخدام کنید، راستی چشمان مدیر صاحب که بعد از چهل سال روز گذرانی فقط هشت و هزار چند پول ماش داشت یک دفعه الق و بلق شد، گفت: ما چیستم؟ گفتم: ملی تخمی ناگاهان سرش پایین افتید و گفت: آری، این موشاورین قطار اندر قطار بیکاره هر یک از آن بالاتر ها به اندازه قدرت با خود اند، خیل و ختک خود را به حیث موشاور در خدمت بیکاری در موشاوردانی ها جا دهند، نگفتی آن حضرت والا که موازی شانزده افصقال را در پهلوی خود گرفته و آن دیگر 222 موشاور را به ماشات لایتنهای استقدام نموده اند معلوم است که حضرت سرکارها به حرفی هم بوی نبرده و هیچ مدانش و در هر طرف که روی می آورد باید به یک موشاور تکیه کند.
در همین وقت نازک میرزا بومانی گفت: او بی خبر خبردار که بوی قورمه از سرت بلند میشه، باید بدانی که امروز دنیا دنیای مشوره بازی است، مثلاً اگر خودت خواسته باشی داخل بد رفت شوی و موشاور نداشتی باشی که چگونه باید از کمود کار بگیری باید از موشاور کمود بازی کمک بگیری ورنه در همان اول کار پایت در بد رفت خانه یک دفعه می لخشد و سرت با کمود برخورد فزیکی می کند و مغز پوده لاق ات پاشان می شود، فهمیدی این است مفاد داشتن مشاورین قطار اندرقطار که همه در ساحات دیدنی و خوردنی به خصوصاً اندر اجتماعات از دست رفته و حکومت های وحدت نابسته موشاورین کمر بسته داشته باشی، زیرا لیاقت انسان به ترازوی موشاورین وزن می شود. هر چه مشاور بیشتر فهم و دانایی بیشتر،‌ وقتی وزارت بی دارایی یخن پاره می کند که ماش یک مور را هم ندارد آیا کسی حق ندارد بگوید کمتر ناله و فغان کن وقتی کوچکترین موشاور هشتاد هزار افغانی از مزرعه خشکیده اداری درو کند معلوم است که خزانه بابا پر از پیسه اس، اما این همه به چانس بستگی دارد، یک مامور که در پهلوی آن مامور قحطی زده در یک صف قرار دارد چندین رقم ماش بگیره، باید مامور قحطی زده گدا پیشه باشد. اینه گز و میدان با ناخن هایت حساب بگیر
ماش سوپر سکیل دالرکی از دو الی خدا وس هزار دالر
ماش سوته سکیل از ده الی ... هزار افغانی یعنی معاش رتبه سکیل عدم علمی
ماش رتبوی سکیل .... هزار افغانی
ماش اضافه کاری سکیل .... هزار افغانی
ماش موبایل سکیل یعنی موبایل آنها هم ماش دارد
کرایه خانه سکیل با داشتن چندین قصر و بلند منزل .... هزار دالر
ماش نفر خدمت سکیل عمله و فعله و خرچ دسترخوان سکیل
دالر های سفری سکیل
عایدات دیگر سکیل ازین قرارداد و از قرارداد
عایدات باد آورده فساد اداری سکیل
 و ..... که جمع سکیل ها می شود موتر سکیل
هستند مشاورین که نادار گوشنه مفلس که از چندی وزارت و موسسه بنام مشاور اعلی دالر درو می کند، یک ساعت در یک وزارت است و نیم ساعت در وزارت دیگر چند دقیقه در یک مجلس و چار مینار و بیست ثانیه در مجلس نان خوری  که این همه دقایق و ساعات تفریحی او را دالر سکیل جبیره می کند، و باز هم موشاور صاحب با گردن دراز میگه خاک در سر این ماموریت من بیچاره را فقط یک پایکش داده اند، که نه به کار من رسیدگی می تواند نه به کار خانه.
موشاور صاحب شب ها دالر سکیل خواب می بیند از هر جای که دالر سر می جنباند موشاور صاحب ....... و کمر می جنباند.
 شب شما آفتابی
زنده باد موشاور دانی حضرت عالی