د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

جهالت نظامیان امریکا در کندز کمتر از جهالت نظامیان شوروی سابق در افغانستان نخواهد بود

افغان تحرک 09.10.2015 13:42

سقوط کندز به دست طالبان اگرچه کوتاه مدت بود و خسارات بزرگی جانی و مالی را عاید حال افغانها و منافع ملی ما گردانید، مگر طالبان یک بار دیگر ثابت کردند که با وجود فوت مرحوم مولوی محمد عمر و با وجود درهم و برهمی های داخلی در بین طالبان هنوز هم یک قدرت نظامی مطرح در سراسر افغانستان هستند و نا دیده گرفتن آنها در افغانستان کاری سادۀ نیست.

ای کاش ما افغانها اقلا نیم توانایی جنگی خود را در با هم صحبت کردن، با هم به حوصله و مهربانی برخورد نمودن هم میداشتیم، که متاسفانه تا امروز نداریم.

فرق اساسی مشکلات ما افغانها با دیگر مردم کشور های به اصطلاح پیش رفتۀ جهان در یک نقطۀ باریک و یا بهتر است بگوییم در یک نقطۀ بسیار بسیار باریک با هم گره خورده است، و آن نقطۀ همان "جنون" میباشد. لیکن راه های رسیدن ما به "جنون" از هم فرق دارد. در کشور های به اصطلاح پیش رفتۀ جهان اکثرا از "هوشیاری" زیاد و از کمبود احساس "دیوانه میشوند" مگر اکثر افغانهای ما که "دیوانه میشوند" از "موجودیت احسات زیاد" و کمبودی عقل "دیوانه میشوند". خداوند متعال همۀ ما را به راۀ راست هدایت کند و از تعادل "عقل و احساس" برخوردار گرداند.

بطور مثال ما افغانها از بجای اینکه با هم بالای مشکلات گپ بزنیم، مشکلات یکدیگر را درک کنیم، به مشکلات یکدیگر اهمیت و ارزش قایل شویم و بلاخره از راۀ افهام و تفهیم مشکلات خود را حل کنیم، میدویم پیش امریکا، میدویم پیش روسیه، میدویم پیش پاکستان، میدویم پیش ایران و یا همین طور میدویم پیش عربستان، هند، چین، جرمنی، انگلستان، فرانسه و یا میدویم پیش هر کشوری دیگر که به "شنیدن عرایض" ما علاقه نشان بدهد. این عمل ما همان نقطۀ "دیوانگی ما است که از کم عقلی ما سر چشمه می گیرد.

بطور مثال یک تعداد از ما افغانها به طرف پاکستان می دوند و یا هم پاکستان به طرف آنها می دود، دست به دست هم داده مسلح به طرف باشنده گان مظلوم یک ولسوالی و یا یک ولایت افغانستان عزیز سوق می دهیم، بدون آنکه فکر کنیم که خوب گیرم همین ولسوالی و یا همین ولایت را به دست خود گرفتیم، باز چه؟ آیا توان اینرا داریم که باشنده گان مظلوم همین ولسوالی و یا همین ولایت را غمخوری کنیم؟

آیا ترساندن یک چهار طفل، و ترساندن یک چهار زن مظلوم کدام کمال است و یا اوج بی کمالیست؟

بیایید از آن جایی که در افغانستان کار ها و چیز های خیالی زیاد شده، یک خیال ما هم به سر دیگر کار ها و چیز های خیالی.
خیال کنیم که ولایت کندز سر از امروز عام و تام به دست محترم ملا اختر محمد منثور. محترم ملا اختر محمد منثور در شش ماۀ آینده جناب شما در این ولایت چه می کنید؟ چه نوع به مشکلات عامه، به ضروریات مردم، به خواسته ها و تقاضا های مردم در این ولایت چه گفتنی دارید؟

گیرم که دولت پاکستان، ای، اس، ای پاکستان با جمله "چوته نظامیانش" هم به همرای تان باشد، آیا برای مدت شش ماه یک ولسوالی و یا یک ولایت افغانستان را راضی نگهداشته خواهد توانستید؟

من حدس می زنم که حتی برای مدت شش ماه نیز یک ولسوالی و یا یک ولایت افغانستان را راضی نگهداشته نخواهد توانستید، به دلیل اینکه شوروی سابق که با تمام دستگاۀ نظامی اش، با یکصدو پنجاه هزار عسکرش این کار را نتوانست و یا باداران پاکستان که انگلستان و امریکا باشند این کار را نتوانستند و قسمی که همه می بینیم در هر ولسوالی ما "چهل هزارگرز" هر ابر قدرت جهانی "گرو" مانده است، پس محترم ملا منصور چطور خواهد توانست به تنهایی و یا هم با "چوته نظامیان" پاکستان این کار را کرد؟

به هر صورت صلح بین الافغانی بهتر است از جنگ بین الافغانی!

ببینیم در چهار دهۀ اخیر به چه تعداد افغانهای ما از جمع ما کم شدند، بلاخره ببینیم در همین جنگهای اخیر و یا جاری در کندز چه تلفاتی جانی و مالی عاید حال ما شد.

آیا بلاخره ما افغانها امروز می فهمیم که کی به همرای کی و بخاطر چه می جنگیم؟

روس ها در طول اشغال افغانستان زدند و کندند و بمباری کردند و یک تعداد افغانهای ما برایشان چک چک کردن. آیا این کمبودی عقلانیت و جهالت ما را نمی رساند که دکترین برژنف، نظامی گری و توسعه طلبی شوروی سابق در افغانستان عزیز ما در تحت پوشش های جنبه های هومانستی مارکسیزم و سوسیالیزم تزریق شد. و هستند کسانی که حتی تا به امروز هم از فرط کمسوادی هنوز هم فرق میان توسعه طلبی شوروی سابق و جنبه های هومانستی مارکسیزم و سوسیالیزم را نمی دانند و هر دو را یکی فکر می کنند.

افغانهای محترم ما که تحت گروپ بندی های پرچم وخلق از "ویتامین های پکت وارسا" بازو و گردن انداخته بودند، در ابتدا فکر می کردند که اندام های طبعیی خود شان است. تا آنکه "پکت ناتو" در آنزمان به مقابل توسعه طلبی شوروی سابق به "مجاهد بازی های متنوع" دست زد. در اثر مقابلۀ پکت های وارسا و ناتو و تاثیرات آن در جنگ های بین الافغانی تحت پوشش های "اسلام" و "کمونیزم" خون میلیون ها افغان مظلوم و بی خبر از اوضاع دنیا ریختانده شد.

همچنان امروز افغانهای محترم ما که تحت گروپ بندی های مختلف از "ویتامین های پکت ناتو" بازو و گردن انداخته اند، باید بیشتر به سمت صلح بکوشند، نسبت به اینکه حق و ناحق با کار های ضد قانونی اذهان عامه را جریحه دار بسازند. بدون شک که افغانستان عزیز به نیروی امنیتی ضرورت دارد اما نباید فراموش شود که در قدم اول ما به صلح نیاز داریم!

امروز در توسعه طلبی امریکا و ناتو باز هم خون افغان های مظلوم و بی خبر از اوضاع دنیا ریختانده میشود.
دولت محترم ما با اردوی سی صدو پنجاه هزاری خود، هنوز هم از قوای هوای امریکا کحمک حملۀ هوایی برای کندز طلب می کند، قوای هوای امریکا نیز داکتر، مریض و شفاخانه را نشان می گیرد، یعنی چه؟ آیا جهالت از این بیشتر هم امکان خواهد داشت؟

آیا تا به کی ما افغانها قربانی منافع و خواسته های پاکستان، ایران، امریکا، روسیه، عربستان و یا هم شکار منافع و خواسته های کدام کشوری دیگری گردیم؟ شاید تا وقتی که از خواب غفلت بیدار شویم.

با وجودیکه افغانستان عزیز کدام کشور مولد سلاح نیست مگر سلاح تمام کشور های مولد سلاح در افغانستان سرازیر میشوند. آیا کشور ما "بیت السلاح" دنیاست که هر کس سلاحی کشوری را به شانه گذاشته و به جنایات جنگی دست می زند.

محترم دکتور م، عثمان تره کی به تاریخ هفتم اکتوبر ٢٠١٥ م. تحت عنوان "موضع حقوق در قبال بمباردمان شفاخانه «م ، س ، ف» در کندز" نبشتۀ جالبی دارند که با عرض احترام از پورتال وزین افغان-جرمن آنلاین آنرا با اقتباس گرفته در بین قوسین در اینجا نقل می گردد.

(موضع حقوق در قبال بمباردمان شفاخانه «م ، س ، ف» در کندز
ماده ۸۴ کانوانسیون ١٩٤٩ جینوا میگوید : «طرفین منازعه میباید در جریان جنگ میان اهداف نظامی و ملکی اعم از موسسات و مردم تفاوت قایل شوند. استقامت تحرکات جنگی باید تاسیسات و پرسونل نظامی باشد. »
دیوان جزای بین المللی در مواد ۷ و ۸ اساسنامه خود جنایت جنگی را چنین تعریف مینماید : « حمله ارادی در استقامتی که طی آن مرگ و یا جراحت افراد ملکی حتمی باشد . به تاسیسات ملکی و محیط طبعی خساره جبران ناپذیر برسد و در بدل اینهمه دست آورد نظامی غیر قابل توجه باشد .»
حمله هوایی به مرکز صحی طبیبان بدون مرز از جانب قوای ائتلاف نظامی بین المللی در افغانستان بیش از جنایات قبلی جنگی قوت های مهاجم دنیا را تکان داد . حادثه از زمان ظهور تا همین اکنون در کنار بمباردمان مخالفین
حکومت سوریه توسط طیارات روسی ، سرخط و ستون برجسته مدیای بین المللی را تشکیل میکند . مدیای بین
المللی حادثه را عمل وحشیانه، تخلف از ضوابط اخلاقی، تخطی از قوانین بین المللی و بشر دوستانه و بالاخره
جنایت جنگی تعریف مینمایند.
در جنگ سی ساله افغانستان این بار اول است که یک بیمارستان دارای شبکه با اعتبار جهانی که توسط اتباع خارجی اداره میگردد، معروض به حمله هوایی میشود. روس ها در طول اشغال افغانستان بار ها تاسیسات ملکی را زیر وزبر کردند . اما هیچ گاهی مراکز صحی را هدف حمله قرار ندادند.
حادثه کندز دنباله زیاده روی های ائتلاف نظامی در جنگ یک ونیم دهه در افغانستان است.
« مینی نیکولی » رئیس شفاخانه طبیبان بدون سرحد مدعی است که موقعیت دقیق جغرافیایی شفاخانه قبل از
آغاز جنگ و بعد از اولین بمباردمان به قوماندان ناتو اطلاع داده شد. با آنهم بمباردمان تا چهل و پنج دقیقه ادامه
یافت.
بیانات مقامات اردوی امریکا و ناتو از زمان حمله برشفاخانه تا ۵ اکتوبر ضد و نقیض بوده است. ناتو در آغاز از خسارات جانبی بمباردمان به شفاخانه صحبت کرد. بعدآ انگیزه آنرا در محاصره قرا ر گرفتن قوای حکومتی و درخواست کمک از ناتو عنوان نمود. باری از حمله مخالفین مسلح به سربازان امریکایی که در ساحه حضور داشت یاد آوری شد. اما ناتو در ۶ اکتوبر حمله هوایی را برای نجات سربازان امریکایی به دلیل تقابل با ماموریت آموزشی نیرو های امریکایی پس از سال ٢٠١٤ رد کرد.
به قول مسئولین شفاخانه بمباردمان توسط طیاره امریکایی «ا سی ـ ۱۳۰ » (دارای تجهیزات جنگی کافی و نشانه گیری دقیق ) صورت گرفت. وزارت دفاع امریکا در اعلامیه یی به مدیا خاطر نشان ساخت که بمباردمان طولانی بود و هدف را دقیقآ تثبیت کرده بود به نحویکه ساختمان شفاخانه متضرر نشود. اما مقامات امریکایی ازینکه پس از بمباردمان اولی و صدور اخطار توسط پرسونل فرانسوی شفاخانه ، چرا حملات دوام کرد، توضیحی ارائه نتوانستند.
سرپرست ولایت کندز و وزیر دفاع افغانستان مدعی رخنه مخالفین مسلح در محوطه شفاخانه و حمله بالای سربازان حکومتی استند. این ادعا دربست و به شدت از جانب پرسونل شفاخانه که در ساحه حضور داشتند رد گردید. « کریستوف ستروک » یکی از مسئولین شفاخانه به تآکید می گوید که بر خلاف حدس برخی حلقات امنیتی وابسته به حکومت کابل در محوطه شفاخانه طالب وجود نداشت و ازانجا به مثابه سنگر حمله به قوای حکومتی استفاده نمیشد. مقاومت مسلح به نوبه خود به صراحت بیان داشته است که در طول بمباردمان هیچیک مجروح مخالفین مسلح در شفاخانه حضور نداشت. اما طبیبان بدون سرحد مطابق اساسنامه موسسه، قوانین بشردوستانه بین المللی و به تبعیت از شیوه کار سره میاشت بین المللی زخمیان جنگ را بدون در نظر داشت کامپ متخاصم تداوی مینمایند. این موضع مظهر بیطرفی و استقلال کامل موسسه در برابر طرف های منازعه است. طبیبان بدون مرز با فاصله گرفتن از دایره مخاصمات در سراسر دنیا ضمانت کافی برای مصئونیت و امنیت موسسه خود بدست آورده اند. در جریان ۴۴ سال فعالیت طبیبان بدون سرحد ، آنچه در افغانستان اتفاق افتاد در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد. بیانات اخیر قوای امریکایی و افغانی در اینکه بمباردمان به درخواست مقامات حکومتی کابل صورت گرفت، اعتراف صریح به بمباردمان دقیق ، پلان شده و ارادی شفاخانه است که میتواند به ارتکاب یک جنایت ارادی توجیه شود. بالفرض اینکه شفاخانه مجروحان طالبان را تحت تداوی قرار میداد، بمباردمان توجیه شده نمیتوانست.
قوای ائتلاف نظامی بین المللی طی بیش از چارده سال جنگی که از همان آغاز در تطابق با قوانین بین المللی قرار نداشت بار ها با حمله بر اهداف ملکی چون منازل مسکونی ، محافل عروسی ، عراده جات مسافر بری و غیره مرتکب جنایات جنگی شده اند.
واقعیت اینست که طی ۴۱ سال جنگ، حمله بر مردم ملکی ( که در مواردی هدف انتقام جویانه را تعقیب مینماید ) توسط قوای ائتلاف به تکتیک جنگی رایگان، سهل الاستعمال و بی بازخواست برای ایجاد فشار بر مخالفین مسلح تبدیل شده است. بی تفاوتی مراجع داخلی و خارجی مدافع قوانین بین المللی در برابر جنایات مرتکب شده ائتلاف در افغانستان زمینه های استمرار آنرا را تا رسیدن به حد حمله به بیماران شفاخانه فراهم نموده است. این جنایت اولین نیست و تا وقتی یک میکانیزم نیرومند تحقیق و بازخواست بوجود نیامده است آخرین تیزنخواهد بود. جنایات لیست طولانی دارد:
ــ تکاندهنده ترین مورد تخلف از قوانین جنگ در آستانه تجاوز قوای ائتلاف به افغانستان زمانی به وقوع پیوست که در حدود سه هزار اسیر جنگی طالب طبق موافقت قبلی با سره میاشت بین المللی ، یونت کوماندوی امریکایی ، جنگسالار دوستم و عطا محمد نور در ۱۰۰۲ خود را تسلیم نمودند . اسیران جنگی بعدآ در کانتینر های سربسته به گلوله بسته شدند. « رامز فیلد » وزیر جنگ وقت امریکا در استقبال ازین جنایت به مدیا گفت : ... «اکر آنها سر به نیست نمیشدند ، در دیکر نکات دنیا برای ما درد سرمی آفریدند ... . »بعدآ دوستم در بدل این خدمت به معاونیت ریاست جمهوری ارتقا یافت و جنگسالارعطا محمد نور به منزلت والی مادام العمر پاداش دریافت کرد.
ــ در ۲۲ اکست ۲۰۰٨ طیارات امریکایی با هدف قرار دادن یک قوماندان طالب در عزیز آباد هرات ۰ ۹ نفر ملکی را کشت.
ــ در ۴می ٢٠٠٩ به اثر بمباردمان قوای ناتو در بالابلوک ۰ ۹ فرد ملکی از جمله ۰ ۶ طفل به شهادت رسید.
ــ در ۴ سپتامبر ٢٠٠٩ طیارات امریکایی به درخواست نظامیان آلمان بالای یک تانکر متروک پطرول بمباری کرد. ۲۴۱ تن ملکی به شهادت رسید.
لیست جنایات جنگی قوت های ائتلاف در افغانستان طولانی است. برای اینکه بحث از تمرکز به موضوع اصلی منحرف نشود به آنچه مطرح شد اکتفا میکنیم.
حمله بالای بیماران ، مجروحان و پرسونل طبی در کندز زنجیره خونین حوادثی است که منافع جنگسالاران افغانی را عندال ضرورت با تجاوز امریکا در پیوند قرار میدهد. اعتماد بی مورد امریکا به صداقت متحدین افغانی در جنگ موجب ظهور بسیاری از تخلفات در ساحه جنگ شده است :
اینکه امریکا کمر نابودی پشتون ها را به مثابه بزرگترین قوت انسانی دارای تجربه جنگی سد راه مهاجمین خارجی در منطقه، بکمک جنگ سالاران افغانی بسته است ، شکی وجود ندارد . اما واقعیت دیکر اینست که بسیاری از زیاده روی های قوت های نظامی امریکا در جنگ به خصوص در مناطق جنوب ناشی از اتکا به راپور های غلطی است که « سی ، آی ، ای » از مزدوران افغانی خود بدست آورده است. اجیران در طول چارده سال برای تسکین عقده ها و عصبیت های قومی تلاش به خرچ داده اند تا به استناد راپور های اغواگرانه به قوماندانان امریکایی، استقامت جنگ امریکا را در مسیر اهداف ناپاک قومی خود منحرف کنند. از حمایت امریکا برای تعمیق مرزبندی های قومی سو استفاده نمایند. پشتون هارا با طالب در ترادف قرار بدهند و به کمک امریکا قتل عام پشتون ها را زیر نام طالب زمینه سازی کنند . این بازی رذیلانه موجب شده است که مخالفین مسلح دربست بدامان پاکستان پناه ببرند.
حادثه کندز که با اتکا به راپور غلط عمال افغانی به وقوع پیوست ، ظواهر یک توطئه استخباراتی ضد امریکا را بدست میدهد. تحلیل فرضیات ، قراین و واقعیت ها در ارتباط با یکدیگر نشان میدهد که مزدوران در عین حفظ اعتماد امریکا به پیوند سی ساله استخباراتی خود با کشور های رقیب امریکا در منطقه وفادار باقی مانده اند و از هر امکانی برای ریختاندن بیشتر آبروی آنکشور در جنگ افغانستان سود میبرند. اجیران از امریکا معاش و از رقبای امریکا معاش + هدایت میگیرند ...
سه مرجع تحقیق حادثه پیش بینی شده است : اردوی امریکا ، ناتو و افغان ـ امریکا.
مقامات اداری طبیبان بدون سرحد پافشاری بر تحقیق « شفاف بالوسیله یک اورگان مستقل بین المللی » دارند.
به هر حال ! بالفرض اینکه نتیجه تحقیق الزام و مسئولیت طرف امریکا را ثابت کند، هیچ مرجع بین المللی مقامات مسئول و در عین حال زورگوی امریکایی را به محاکمه کشانیده نمیتواند :
محکمه بین المللی هاگ که امریکا عضویت آنرا دارد به دوسیه های حقوقی متنازع فیه میان دولت ها رسیدگی میکند نه جزایی و منبع صلاحیت آن موسسه ملل متحد است که قسمآ تحت اداره امریکا قرار دارد .
مقام دیگر قضایی ذیصلاح برای رسیدگی اتهام جنایت، دیوان جزای بین المللی است . امریکا در سال ١٩٩٨م. از عضویت دیوان منصرف شد. دلیل آنهم مطمئنآ گریز از قبول مسئولیت های مشابه حادثه کندز در سطح بین المللی بود.
برای صدور حکم به حادثه کندز و قضایای مشابه مرجع دیگر تشکیل محکمه موقتی ( ادهوک ) قیاس شده میتواند. تصمیم تشکیل محکمه باید از جانب شورای امنیت گرفته شود. تشکیل محکمه به دلیل استفاده از حربه ویتو در شورای امنیت توسط امریکا ، عملآ نا ممکن است.
با اینهمه صدور حکم الزام توسط یک مرجع بیطرف در حد یک فشار اخلاقی برای ایجاد محدودیت در بی بند و باری های جنگ بالوسیله ناتو میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
در طول بیش از چارده سال ما شاهد ارتکاب جنایات تکاندهنده از جانب کلیه طرف های جنگ بوده ایم. حادثه کندز زمینه ذهنی خوبی را در سطح بین المللی فراهم کرده است که به جنایات جنگی در افغانستان رسیدکی صورت بگیرد.
باید با استفاده از زمینه مساعد تبلیغاتی که برای رسیدگی جنایت حمله به بیماران در کندز در حال شکل گرفتن است ، برای ایجاد یک کمسیون مستقل و بیطرف تحقیق و تدقیق جنایات جنگی طرفین منازعه در طول چارده سال در افغانستان بهره برداری شود. اگر از کشتن پرسونل طبی فرانسوی غوغا پرپا شود اما بالمقابل حوادث قتل اطفال کنر و هلمند ، سوختاندن زنده مخالفین مسلح( همین چند روز قبل ) و ذبح سربازان حکومتی ( هر دو بدون محاکمه ) در حاشیه قرار بگیرند ، یقینآ عدالت زیر سوال میرود.
عدالت زمانی صلابت و عظمت دریافت میکند که شامل حال همه اطراف منازعه باشد.«پایان »
یاد داشت:
برای کسب معلومات مزید در مورد چگونکی پهلوهای حقوقی جنایات جنگی به کتاب «په افغانستان کی د جګړې د جنایت کارانو محاکمه»تآلیف نویسنده مضمون رویدست مراجعه شود . مرجع : احتمالآ کتابفروشی های کابل )
ختم


به امید صلح، امنیت، ثبات، ترقی و رفاه