د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

بدون شک که طالبان "یک شنگ" یاغی اند، مگر آیا دولت امریکا نیز "یک شنگ" یاغی نیست؟

افغان تحرک 30.01.2015 18:45

معاون دفتر مطبوعاتی قصر سفید امریکا، آقای ایریک شولتز در کنفرانس مطبوعاتی اش در روز چهارشنبه ٢٨ جنوری ٢٠١٥ میلادی اظهار داشت که: طالبان تروریست نیستند، مگر آنها "یاغیان مسلح" اند. سوالی که در این جا پیش می آید اینست که ما "یاغی گری" را چه نوع تعریف می کنیم.

یاغی یک کلمۀ مغولی میباشد و به معنی سرکش، نا فرمان، گردنکش و متمرد میباشد.

مگر سوال در این است که این تمرد و نافرمانی به مابل کی و یا به مقابل چه صورت می گیرد. در دنیای امروزی یک سلسله قوانینی وجود دارد که اکثر مشکلات را حل می کنند، و یا اقلا بسیاری از مشکلات را تا اندازۀ مقدور حل و فصل می کنند، مگر مشکل اساسی دیگر هم در این است که همین "سلسله قوانین موجوده" را نیز هر "کس" به نفع خود تعبیر و تفسیر می کند و یک "قاضیی" که مورد قبول همه طرف های درگیر واقع گردد، موجود نیست. هر طرف در گیر قضایا خود را حق به جانب و طرف مقابل را "مجرم" می خواند. مثلا: آن یکی می گوید "این" یاغی است و در عین حال این یکی می گوید "آن" یاغی است.

بدون شک که قوانین نافذه چه در سطوح ملی و چه هم در سطوح بین المللی می توانند از "تصادمات" بکاهند، مگر پیش شرط این کار، مشروع شناختن این قوانین از طرف نیرو های در گیر میباشد! یعنی راۀ حل صلح آمیز مشکلات از کانال قانونیت، البته از کانال قوانین "صلحجویانه" و یا هم از کانال تعبیر و تفسیر "صلحجویانه" از قوانین، میباشد.

راۀ دیگر حل منازعات "راۀ جنگ" است، که کشته و زخمی بی شمار به جای می گذارد و راۀ حل چندان مطلوبی نخواهد باشد! زیرا انسان های "عاقل" با همدیگر "خردمندانه" گپ می زنند!

حالا آمدیم بالای عنوان این نبشته که نظر به چه دلیلی هم طالبان و هم دولت امریکا را درآن "یک شنگ یاغی" خواندم.

اول: چرا بعضی از طالبان "یک شنگ یاغی" استند؟
بعضی از طالبان نه گپ علمای "قوانین الهی" را قبول می کنند و نه هم حرف علمای "قوانین زمینی" را.
آیا نمی توان به تعداد اشخاصی که نه گپ علمای "قوانین الهی" را قبول می کنند و نه هم حرف علمای "قوانین زمینی" را "یک شنگ یاغی" یعنی یک شنگ متمرد و سر کش خطاب نمود؟

مرحوم جنرال رحمت الله خان صافی، در یک نشست بین الافغانی از این هم پا فرا تر کشیده گفت: "برای ملا عمر بگوید که تو یک رشخند آدم هستی و ما افغانها را هم رشخند، رشخند ساختی."

البته این بنده به خود این اجازه را نمی دهم که به شخصی شخیصی چون مولوی محمد عمر همچو کلماتی را استعمال نمایم، مگر به حیث یک هموطن، به حیث یک برادر خورد از ایشان خواهش می کنم که "لطفا خون را با خون نشوید و در در راۀ صحبت، صلح و امنیت قدم های استوار تری بردارید تا اولاد وطن یک چهار صبایی رویی آرامش را ببینند، لطفا مستقیم با یک طرح صلح آمیز وارد "میدان صلح" شوید. خداوند مهربان است، شما هم، گرچه میدانم که آسان کار نیست، مگر با آن هم از "قهر تان بنشینید".


دوم: چرا دولت ایالات متحدۀ امریکا "یک شنگ یاغی" است؟
زمانیکه معاون دفتر مطبوعاتی قصر سفید امریکا، آقای ایریک شولتز در کنفرانس مطبوعاتی اش در روز چهارشنبه ٢٨ جنوری ٢٠١٥ میلادی، طالبان را "یاغیان مسلح" می خواند، نباید که دولت امریکا "کور خود و بینای مردم" باشد:

١. آیا این خود یک "یاغی گری" نیست که دولت ایالات متحدۀ امریکا از "چهار دانه تعمیر خود" حفاظت و مواضبت کرده نمی تواند و باز "پای چهار نفر افغان جنگزده و زخمی جنگ سرد را محکم می گیرد ؟ "

٢. آیا این خود یک "یاغی گری" نیست که دولت ایالات متحدۀ امریکا از کانال ملل متحد و از طریق کوفی صیب عنان و اخضر خان براهیمی، در اکتوبر ٢٠٠١ میلادی، در پیترزبرگ آلمان، از بین دو گروپ جنگی داخل افغانستان، فقط یک گروپ جنگی را، در چوکی های دولتی افغانستان جنگزده بدرقه می نماید؟

٣. آیا این خود یک "یاغی گری" نیست که دولت ایالات متحدۀ امریکا از کانال ملل متحد و از طریق کوفی صیب عنان و اخضر خان براهیمی، در اکتوبر ٢٠٠١ میلادی، در پیترزبرگ آلمان، بدون در نظر داشت کدام معیار علمی و حقوقی، افغانستان جنگزده را به دست چهار گروپ، بلی به دست فقد چهار گروپی به اصطلاح "افغانی" تقدیم میکند؟

٤. آیا این خود یک "یاغی گری" نیست که دولت ایالات متحدۀ امریکا از کانال ملل متحد و از طریق کوفی صیب عنان و اخضر خان براهیمی، در اکتوبر ٢٠٠١ میلادی، در پیترزبرگ آلمان، تعدادی زیادی مجرمین جنگی، غاصبین زمین های دولتی و مفسدین اداری را در ادارات دولتی افغانستان جنگزده بدرقه و یا هم نسب می نماید؟

٥. بلاخره آیا این خود یک "یاغی گری" نیست که دولت ایالات متحدۀ امریکا با "چهل متحدش" عساکر "نیمه بیسواد" شانرا توظیف به آوردن امنیت و ثبات در افغانستان جنگزده می کنند، که نه زبان مملکت را می فهمند، نه به کلتور، عنعنات و رسم ورواج های مملکت آشنایی دارند و با نظامی گری های بی باکانه، کستاخانه و جاهلانه زخم های جسمی و روانی ملت افغان را که هنوز از تهاجم مسلحانه و وحشیانۀ شوری سابق و کشمکش های جنگ سرد التیام نیافته اند، نمک پاشی نمودند؟

نتیجه: گرچه "تروریست خواندن" و "یاغی خواندن" ها، نظر به ضرورت و بدون تعاریف دقیق علمی، سطحی نگریی بیش نیست، مگر با آن هم نظر به محتوی سطور بالایی میتوان هم بعضی از طالبان را و هم دولت امریکا را گاهگاهی "یاغی" خواند.

نوت: زمام داران تمام کشور های دنیا بلخصوص زمام داران ایالات امریکا البته فقط آنهای که روش های صلح آمیز را دوست دارند، باید بدانند که همین طوریکه نظامی گری ها ، زور گویی ها ، یاغی گری ها و توسعه طلبی های شوروی سابق و دکترین برژنف در خاک افغانها بی نتیجه ماند، نظامی گری ها ، زور گویی ها ، یاغی گری ها و توسعه طلبی های دیگران نیز بی نتیجه خواهد ماند!

نه تنها زمام داران تمام کشور های دنیا بلکه تمامی انسانهای همۀ جهان باید لطفا بدانند که دل افغانهای صادق و آگاه را توسط زور گویی ها و یا هم ساختن "چهار کیلو متر سرک کپرک" و یا "چهار تعمیر فاقد کانالیزاتسیون" و یا ساختن یک دولت "نیمچه فاسد" هیچ کسی و یا هم هیچ دولتی به دست آورده نخواهد تنوانست. فقط از راه و از طریق صلح دوستی واقعی و صداقت کامل (صداقت درگفتار وصداقت در کردار وعمل) میتوان با افغانهای واقعی (یعنی افغانهای صادق و آگاه) سر سخن را آغاز کرد.
در غیر صورت:
جنگ نیز نعمتیست اگر اشتها بود!

به امید صلح، امنیت، ثبات، ترقی و رفاۀ مردم رنجدیدۀ افغانستان
و همچنان به به امید صلح، امنیت، ثبات، ترقی و رفاۀ همه مردم جهان.