د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

اردوی مجهز نياز مبرم و درجه یک افغانستان

محمد جمال منصف صافی 20.08.2014 20:21

انسانها برای تداوم و بقای زنده ګی خویش در مراحل اول از زنده ګی فردی برآمده و تشکیل اجتماع داده و بعدااز میان شان به فرد یا ګرو پ غرض تامین امنیت جان و مالش اش برخی از حقوق طبیعی خو درا نثار کرده (که در جهان اسلام انرا بیعت میګویند)به همین ترتیب افراد و یا ګروپ های حاکم کم و بیش احساس مسولیت نموده و یک قشر خاصی رزمی را با یونیفورم خاص موظف میساخت از همین جا ګفته میتوانیم که ضرورت اردو و یا پولیس غرض تامین امنیت فزیکی افراد،مال و ناموس شان، و همچنان دفاع از تمامیت ارضی ،وهمچنان غرض بقای حیات اجتماعی و اقتصادی شان در هر دور ی از زندګي اجتماعي و سیاسي انسانها محسوس شده است. ګر چه اردوها در ایام اجرای وظایف محوله شان حتی به تجاوزات ګوناګون از قبیل قتل عامهای مردمان کشورهای دیګر، غصب اراضی دیګران ،تاخت وتاراج ذخایر طبیعی انها پرداخته ولی حکومتهای شان چار ه ای جز از نګهداشتنو حمایه این چنین افراد ان نداشنتد.
. خلاصه اینکه هیچ کشوری در دنیا بدون اردو نبوده ونخواهد بود.اخیراکشور جاپان با وجود اینکه از حمایت مستقیم نظامي امریکا که بعد ختم از جنګ جهاني (self-imposed sanctions) کرده وضع دفاعی است از تحریم خود-
دوم ۱۹۴۵م که در آن وقت تخصیص بودجه دفاعی اش فقط ۲فیصد بوده ولی حال ازین حالت غیر مثمر بر آ مده ودر صدد سیستم دفاعی ملی با بودیجه بالاتر غرض آماده ګي جنګي با وسایل مدرنتر و مجهزتر علیه کشور های چین و روسیه شد ه و حتی
اخیرا اردویش اجازه فعالیت های خارج از جاپان را ا در یافت نمود. اګرجاپان احساس ضرورت تقویه و مجهز سازي بیشتر اردو نمیکردبه این چرخش پر مصرف (۱۲۳ بیلیون دالر امریکایی که باید در ۵ سال آینده بالای اردوی جاپان مصرف شود چه ضرورتی بود که علیه چین در حال اماده شدن است؟
کشورهای اطریش که از حمایت کامل
نظامي ناتو وجامعه اروپا هم برخوردار است ممکن زود یا دیر تصمیم احیای مجدد اردویش خواهد ګرفت وسویس هم به عین ترتیب ، اما افغانستان چون از نقطه نظر ایدیالوژی،فرهنګ،موقعیت جغرافیاوی،و دارای جغرافیای سیاسی اهم برخوردار
است
نمیتواند ازین آمرحتمي اردو سازي مستثنی باشد
و مانند سایر کشورهای دیګر جهان بدون موجودیت اردو منظم بدرستی امور دیګر را پیش برده نمیتواند (البته استثنات وجود دارد مانند کشور سویس ګر چه از حمایت مستقیم نظامي امریکا به حساب سهم اش در پول های منجمد شده سران کشور های عرب که از بین برده شده اند برخوردار است.)افغانستان چون فاقد اردوی قوی است نمیتواند از بسا مشکلاتی که به ان روبرو است به کامیابی بر آید.همین اکنون حملات بیشرمانه پاکستان علیه کشور مان در نقاط مختلف بویژه در کنر آشکارآ ادامه وحتی
حملات راکتي و توپخانه آنها الی کوچه های ان ولایت رسیده است ولی متاسفانه که به علت کمبود اسلحه مجهز به شمول طیارت جت جنګی دولت افغانستان از دیپلوماسی نیمه شکسته ، بی نتيجه و درخواستهای مملو از تضرع برای مغشوش نمودن اذهان مردم عام کار میګیرد.
چه ضمانتی وجود دارد منازعه دو کشور دموکراتیک انګلستان و هسپانیابر سر جزیره جیبرالتار بدون توصل به حل نظامي موضوع از طریق دپلماسي حل ګردد؟آیا تصرف جزایر فالکلند توسط انګلیسهادر سالهای ۱۹۸۲در نزیکي سواحل ارجنټاین از طریق تضرع ویا دپلماسي فعال حل شد و یا به زور و قوت نظامي تصرف شد؟ ګرچه ارجنتاین بازنده میدان جنګ شد برای جنګ ثاني بازهم اماده ګی میګیرد آیا کیوبا،کوریای شمالي،روسیه،وینیزویلا،سوریه وحتی ایران امروزی که بابازوی نظامی توانمندانه شان علیه سیاست مداخله ګرانه و هژمو نیستي امریکا مردانه وار مقاومت مینمایند ، تضرع را در قاموس حوادثات تاریخی اش جازه خواهد داد؟ هر ګز نه!.
باور و از تضرع کار ګرفته که تا حال هیچ نتیجه ای در قبال خود نداشته است و همین علت است که ما یک دولت ناکام(Failed State)
داریم وهمه ما از بی ثباتی دومدار چقدر رنج کشیدیم.بلی برادر افغان!همین است پالیسي غرب:حکومت ضعیف با اقلیت پول دارو مفسد درراس حکومت،حکومت ضعیف بااکثریت غیر تخصصی در راس حکومت و اردو ضعیف قراردادي با اسلحه و تجهیزات ضعیف!!!موجودیت اردوی مجهز و قوی در بسیاری از کشور های جهان مانند چین ،هند،امریکاسبب اقتصاد قوی ان کشورها شده اند.زیراانها اولا امنیت کشورهایشان رادرداخل خارج تامین نموده) و به این روش شان ادامه میدهد. البته این یک حقیقت مسلم است که اردو تنها یک نهاد مصرفی است ولی میتوان از آن به صفت یک تقویه کننده اقتصادی نیز کار ګرفت، مانند اردوی آمریکا، انګلیس،فرانسه،و حتی پاکستان که
تحت نام مبارزه علیه تروریزم و با مستقر نمودن ۴۰۰۰۰هزار سربازانش در عربستان سعودی پول هنګفت را سالانه جمع اوری میکند
نقش اردو در افغانستان در وقت شهید سردار محمد داود خان در ایجاد توازن قدرت
و Balance of Power
سیاست جغرافیایی Geo-Politics و
جیوپالیټیکس خود با وجود فراز و نشیب منطقوي و بین المللي دوران جنګ سرد خیلی موفق و این موقف اش را الی سقوط رژیم دوکتور نجیب الله با وجود اینکه غیر سیاسی نبود نګهداشت بدین معنی که پاکستان و ایران از تنش و رویا رویی مستقیم با اردوی افغان خودداري میکرد (روی همین علت بود که پاکستان و ایران
بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب با بکار بردن ګروهای حزب اسلامی، جمیعت اسلامی وګروه طالبان توانستند اول سیستم امنیتی و تدافعی ما را از بین ببرد تا زمینه امنیت را برای مداخلات مستقیم و اشکار شان مهیی شود.از همین جا است که اهمیت اردو قوی مجهز با تانکها،راکتهای مدرن مدافعه
وي وتعرضي ،وطیارات جنګي جت اشد ضرورت بوده و البته این نقطه راقابل ذکر میدانیم که مقصد من از تاکید زیاد و اشد به ایجاد اردو اینست که اردوی قوی میتواند علاوه بر تامین دفاع از تمامیت ارضي و حاکمیت ملي کشور میتواند منحیث یک نهاد باورمند توازن قدرت یا
نیز موثرانه مصدرخدمت واقع ګردد. Balance of Power
برهان الدین ربانی و ګلبدین حکمتیار وسایر ګروهاتحت نام اسلام وتاسیس حکومت اسلامي مردم را به خاک و خون کشاند ، به سیاست،اقتصاد و اهمیت اردو کمتر قایل بودند وتمرکز فکري شان فقط بدست آوردن قدرت بود تاکشوررا به شکل تنظيم هایشان که در پشاور اداره میکردند اداره کنند،وجنرالان پاکستاني را ګذاشتند تا توان داشتند در قسمت تخریب و غارت تمام تجهیزات اردو دراکثر نقاط کشور پلانهای شوم شانرا را موفقانه سازماندهی کند.من منحیث یک افسر اسبق قوای هوایی افغانستان تمام این مسایل را از سقوط حکومت داکتر نجیب در سال۱۹۹۲ تا امروز از نزدیک تعقیب میکنم. مثلا امریکاییها و پاکیستانیهااز سال ۱۹۹۲ توانستند تمام با تجهیزات روسي اردو را تحت عناوین
و بهانه های مختلف از بین بردند فقط مسعود و جنرال دوستم یک قسمت کم از تجهیزات نظامی و طیارات باقیمانده از دولت قبلي در اختیار داشتند وانهم در جنګهای داخلي
از بین رفتند.
اردوی جدیدالتاسیس فعلي افغان را متاسفانه امریکاییها طوری بطي ایجاد نموده و ظرفیت کاري اش را بشکلی دیزاین کرده تافقط به قدر محدود بتوانددر جنګهای داخلي مصروف شده و نتواند در مقابل پاکستان که معشوقه امریکااست بطور یکه لازم است مقابله نماید
ما همین حال تحت تجاوز مستقیم پاکستان در کنربا موجودیت قوای امریکایی در کشور خود قرار داریم ولی هیچ اسلحه موثر در اختیار نداریم و مجبورا به تضرع متوصل میشویم. آیاجای خیلی ناامید کننده و افسوس نیست!!! ؟؟؟ خلاصه اینکه پاکستان غرض بر اورده ساختن دواهداف خودیعنی امضا خط تحمیلي دیورند
The Imposed Dewrand Line
بدون قید و شرط و اقدامات پیشګیرانه علیه حمله هند به این کشور که به نام عمق ستراتیژیک یا
Strategic Depth
یا به عبارهای دیګر ایجاد فاصله امنیتی برای عقب نشیني در مرحله اول قبل از حمله متقابل علیه هند یاد میشود
و از طرف جنرا ل اختر عبدالرحمن در سال1981 طرح و دیزاین شده است . طبق همین طرح پاکستانی ها کوشش میکنندسرحدات جنوبي اش را تا دریای کنر توسعه دهند.
اګر دولت حامد کرزی و امریکاییها واقعا میخواست که قوای هوایی افغانستان دوباره به پای خود ایستاد شود راههای خیلی ساده و ارزانتری وجود داشت که میتوانست در ظرف 13 سال تمام کمبودات بشري و تخنیکي را تکمیل و بدون هیچ ضرورتی به نیروهای نمیداشت.ISAF
طوری مثال قوای هوایی موجوده کشور دو بال طیارات جت تعلیمي مدرن
البطروس-۳۹(L-39)
که تصادفا از چنګال دشمنان داخلي و خارجي اردوی کشور ما جان سالم بدر برده اند در اختیار
دارد،همچنان
دهها معلم پیلوت ،انجینران و پرسونل مسلکي مربوطه در داخل و خارج کشور وجود دارند .اګر از سال 2002 بدینسو وزارت دفاع ملي واقعامیخواست قوای هوایی را تقویت بخشد ذریعه این طیارات تعلیمي سالیانه به تعدادحد اقل چهار تا شش نفر پیلوت حربي رامیتوانست تربیه و به قوای هوایی کشور تقدیم کند،ده ها پیلوت ،انجینر،وپرسونل دیګری مسلکي ذیربط را از داخل وخارج کشور تشویق به امر دفاع از سرزمین آبایی شان جلب میکردند،و ضرورت به تربیه پرسونل هوایی به پول ګزاف
در امریکا و غیره کشور های غربي ووقت طولاني چه بود؟طیارات کهنه و بی. کیفیت ترانسپورتي
C-27
که مدت معین شده پرواز آن سپري وقابل پرواز نبوده
آنرا چه کنیم که قسمت اعظم
آمریکادرافغانستان! میدان هوایی کابل را احتوا و مبلغ 650 میلیون دالر بالای مردم ما حساب ولی کاملا به هدر رفت؟ اینک سیاست اردوی ضعیف با وسایل بې کیفیت در افغانستان با نشاندادن پول هنګفت به جهانیان تحت عنوان احیای مجدد اردو برای جنګ علیه تروریزم!!!
اګرحکومت افغانستان در عوض طیارات جنګي جت نوع سو-25(في فروند ان تخمینا بین ۱۰-۱۱میلیون دالر امریکایی)، و میګ- 23 رااز کشور روسیه
که قیمت آنها بارها نازلتر از طیارا ت غربي دارد و از کیفیت خوب رزمي برخوردار اند خریداري مینمود ضرورت اردو ازین ناحیه مرفوع میشد.بعد از تربیه پرسونل هوایی و جذب پرسونل مجرب از دوران های قبل حکومت افغانستان میتوانست به جامعه جهاني قناعت داده:چون پاکستان به مثابه یک دشمن دراز مدت نا معین تلقي میشودموجودیت اردوی مجهز در کشور که سه بعد هدف ما را تامین کرده میتواند اشد ضرورت است:منحیث توازن قدرت،منحیث قوه دفاع از تمامیت ارضي و منافع ملي کشور،و در وقت ضرورت تعرض سریع و موثر بر دشمن: دوم چون پاکستان و ایران میخواهد افغانستان ابدالابد منحیث یک مارکیت مصرفي کالا های کم کیفیت شان باقي بماند،لذا ما تنها از راه ایجاد قوت نظامي میتوانیم با ایجاد ترس مداوم در وجود دشمنان به توسعه اقتصادي خود بپردازیم، سوم،اینکه هر دو پاکستان و ایران به پیروی از سیاست Realist
امریکاوانګیس که عبارت از پیروی سیاست خارجي بر مبنای
Dual Standard Foreign Policy
یا سیاست دوګانه استواراست، دپلماسي فعال و غیرفعال هر دو بیمعنی است که سفرهای بی نتیجه و مکرراراکین بلند رتبه افغان به کشور ایران و پاکستان در طی سیزده سال ګذشته مثال خوبی به شمار میرود. سوم، چون در تمام کشورهای جهان معمول است غرض ایجاد شرایط بهتر تجاري و اقتصادي اولتر از همه به امنیت سراسري ضرورت است تا همه تهدید های داخلي و خارجي را دفع کرده بتواند و هم بتواند با موجودیت بازوی نظامي بسیار قوي اهمیت موجودیت فزیکی خودرادر اذهان دشمن ویا حریف خودتبارز کرده بتواند،تقویه اردو در کشور را
مانند اکسیجن به وجود انسان ضرور میبینم .
عدم مجودیت اردوی قوی و مجهز باتانک،توپ،طیارات جنګی جت راکت های مختلف انوع حاکمیت ملی و تمامیت ارضی یک کشوررا تحت شعاع مستقیم کشور های رقیب قرار میګیرد.به اساس همین علت بود که پاکستان توسط حزب اسلامی ، جمیعت اسلامی،وسایر ګروهای دیګرتوانست اردوی افغانستان را متلاشی و تمام وسایل جنګی کشور مان رابه طروق مختلف از بین ببردتااز یک طرف خودش در امان باشد وازطر ف دیګر تسلطش بالای سیاست خارجی ما حکمفرما باشد.مسعود،رباني،وحکمتیار چون بینش سیاسي ودیپلوماتیک محدود اشتندهیچوقت اهمیت اردو را درک نکرده بودو فکر میکر ند به تنهایی میتوا نندتمام اوضاع نظامی راکنترول نمایند ولی نه مسعود ونه هم حکمتیار توانست حتی ازکابل در مقابل طالبان که حمایت مستقیم پاکستان داشتند دفاع نمایند.امریکایها هم قصدا اردوی افغانستان را ضعیف نګه میداردمثلاطبق خواست شان در قوای هوایی باید فقط هیلیکوپتر های که تنهابرای اهداف خورد زمینی و از طیارات ترانسپورتی روسی و امریکایی که خیلی کهنه اند کار ګرفته میشوند ولی افغانستان رانمی ګزارند تاصاحب طیارات جنګی جت وسلاح ثقیله و راکت های مدافعه وی و تعرضی شود زیرا دران صورت حکومت قوی به وجود خواهد امد،امنیت و اقتصاد خوبتر خواهد شد.اګر ما افغانها درین تصور باشیم که امریکابه ما طیارات اف-۱۶واف-۱۵ خواهد داد در اشتباه عمیق خواهیم بود. همین علت است که پاکستان اولین کشوری متجاوزیست که کشور ما را بدون عکس العمل بالمثل مورداماج قرار میدهد.بدون اردوی مجهز ما هیچ الترناتیف دیګر نداریم تا امنیت سراسری داشته باشیم.موجودیت اردوی مجهز با تانک و توپ و طیارات جنګی جت در ذات خود توازن قدرت است بین دو کشور رقیب که این توازن سبب ایجاد ترس حمله علیه کشور دیګر میشودمثلا پاکستان دیګر تا زنده است در مقابل هندحرکت نظامي فیصله کن کرده نمیتواند و حتی از قوت نظامي روز افزون رقیبش ، هند عمیقا متاثر و فکر میکند که آن سوګند آزاد سا زي کشمیر تحت تسلط هندتوسط نظامیانش که درسال (۱۹۴۷ع) بجا اوره بود بطوردایم در جایش باقي خواهد ماند.اما اردوی پاکستان یکجابا اداره استخبارات
دداشته است خصوصا بعد از کوده تای کمونیستان خلق و پرچم ای. اس. ای از سال های سال در ایجاد جلب پول غرب و عرب نقش در هفت ثور سال ۱۹۷۹ع . بناهر کسیکه زمام امور اینده کشوررادر دست میګیرند اولتر از همه در تقویه و تجهیز قوای مسلح کشور کوشا باشد.اقتصاد قوی نمیتواند امنیت را به وجود اوردبل اردوی قوی ضامن اقتصادقوی و حیثیت یک کشور میباشد.
بن بست انتخاباتي کنوني نمیانګر صریح عقب رفتن و ناکامي پروسه های دیموکراتیک به علت مداخلات مستقیم کشورهای منطقه بوده بدین ترتیب ما هرګز نمیتوانیم بدون اردوی مجهز و قوی به تمام ان اهداف دموکراتیک در چوکات اسلامي خود برسیم که فرد فرد این کشورارزوی فرا رسیدن انرا دارد. درین جا لزوم تذکریک مثال برازنده از ذکر کشوری هند را لازم میبینم.کشور هند به عنوان دومین کشور پر نفوس جهان و ملقب به مادر دیموکراسي ویکی ازچهار کشور فقیر جهان با وجود اینکه نوزادانش در لبه راها،معابر ها و سرکها تولد شد ه و در همانجاتا ایام مرګ شان به زنده عادي خود فقیرانه ولی با احساس سر بلندی ،آزادانه وافتخارانه به زنده ګي خود ادامه میدهد و با شرایط طاقت فر سای ماحول خود با حوصله مندی دست و پنجه نرم میکنند،ولی بنا بر ضرورتی اشد اردوی شان به تقویه روز افزون(مصارفات تجهیز نظامي ۵۵تا۵۶ فیصد ) ان علیه دو استقامت دشمن تا دندان مسلح و دارای سلاح اتومي یعنی چین پاکستان مردانه وار و بدون تضرع ازمنافع علیای کشور قاطعانه دفاع میکنند، پس ماچرا اردوی خودرا اولویت ندهیم و آنرا مجهز و قوي نسازیم؟آتش ضرورت بشر؛آتش نفرت بشر! چه ضربالمثل زیبا وبجا!!
اګر این حقیقت را منصفانه بپزیریم که مجاهدین افغان با قربانيهای فراوان شان توانستند اشغال نظامي کشور توسط اتحادشوروي
سابق و دراز بین بردن نظام کمونیستي نقش فعال و برازنده داشتند خیلی بجا خواهد بود، اما اینکه بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب و به قدرت رسیدن مجاهدین
چه اتفاتی به کشور و اردو ماافتاد بحثی طویلي خواهد که از حوصله این مقاله بیرون است،اما انچه من میخواهم اجمالا ذکر کنم اینست که پلان از بین بردن اردوی افغانستان طرح اصلي تمام نظامیان و حکومات پاکستان از اوان کودتای ثور سال ۱۹۷۹ع در افغانستان بوده و هر یک از جنرالان پاکستاني و سیاسیون بلند پایه وحتی سران حلقلت مذهبي (مانند اختر عبدالرحمن، حمید ګل، نصرالله بابر،همایون،نواز شریف، غلام اسحق خان، عمران خان، پرویز مشرف،ضیاوالحق،قاضي حسین احمد، مولانا فضل الرحمن) غرض از بین بردن اردوی افغانستان نقشی اصلي داشت. که هر کدام اینها باطرح و دیزاین نقشه های بسیار مخرب و تباه کن کشورمان راذریعه آنعده از عمال محدودافغانهای غلام صفت و حلقه بګوش شان مورد حملات ګوناګون اماج قرار داده و به راهی شان تا بر اورده شدن دواهداف شان که در بالا تذکر دادم ادامه خواهد دادآنعده از قوماندانی مجاهدین که احساس وطندوستي داشتند ونمیخواستند کشور ویا سرمایه ملي کشور مورد تاخت و تاز پنجابیها صورت ګیرد یا ترور شده و یا کناره ګیري اختیار نموده ولی تنظیمهای حزب اسلامي و جمیعت اسلامي با سایر ګروه های دیګر اولین هدف و ارمان ای.اس.ای را به ثمر رسانده خود شان در پستهای دلخوایشان بزور اسلحه در حکومت جانشین ، تمام تشکیلات اردو را از بین برده وسلاحهای مدرن ثقیله و خفیفه و تجهیزات را در بین خود تقسیم وبعدا انرا به طروق مختلف حیف و میل نمودند. روی همین دلیل بود که جنرال ضیاوالحق تعداد ګروهای جهادی رادردوران جهاد به هفت رساند تا در صورت پیروزي علیه حزب دموکراتیک خلق ، افغانستان درصحنه سیاسي فاقد اردو تبارز کند و سبب نفاق ملي،حکومت ضعیف،کشور فقیر و از سواد محروم باشد که متاسفانه این ارمان دیرینه اما پسمرګي جنرال ضیاالحق برآورده شدونوازشریف هم به صراحت اقرار نمود که در از بین بردن اردوی نقش اصلي را خودش بازي کرده است. نواز شریف بعدها تجزیه اردو را بعنوان یکی از بزرګترین دستاوردهاو خدمات اش به کشورخود حساب وبه اساس آن دست آورد طلب امتیاز بیشتری سیاسي از پارلمان کشورش در دهه ۱۹۹۰بعد از فرو پاشي حکومت داکتر نجیب شده بود. عد ه ای از مردم کشور ما جنرال ضیاوالحق را به شهید جهاد افغانسان ملقب مینماید!! آیااین سیاست منافقانه و شریر جنرال ضیاوالحق را ما افغانها باید فراموش کنیم؟هر ګز نه. هر ګز نه. جنرال ضیااولحق نه تنها شهید جهاد افغانستان نبوده بلکه قطعا شهید نیست! شهید چه!؟ واما سوال اساسي درینجااست که چرا پاکستان اولتر از همه از بین بردن اردوی مابعد ازسقوط راترجیح داد ؟ بنظرم جواب چنین خواهد بود:
ما افغانهابه اساس موارد ذیل نیاز به یک اردو غیر سیاسي غیر وابسته وقوي ومجهز متناسب به حجم ضرورت دفاعي اشد ضرورت داریم، و هیچ امکان ندادرد بدون ان به بقای با امنیت مان برسیم امیدواریم حکومات و سیاسیون آینده افغانستان در مورد تقویه اردو به حد لازمش توجه نماید .
اول:چون کشوری ما تحت مداخلات مستقیم وغیر مستقیم مداخلات کشورهای همسایه ما بخصوص پاکستان تا مدت نا معین قرار خواهد داشت ضرورت اردوقوي برای دفاع ازسر زمین ما یک امر حتمي است،
دوم، کشور پاکستان هر نوع رشد اقتصادی،اجتماعي،سیاسي،فرهنګي ا راتحمل کرده نمیتواند و ووقتا فوقتا کوشش میکند جلو پيشرفت و ترقی مردم افغانستان را با طرح و دیزاین دسایس مختلف توسط ګماشتګان نفوذي بی ننګ،بی شرم و بیحیثیت افغاني و پنجابي خود بګیرد آ رزو دارد افغانستان دایم تحت محاصره سیاست اقتصادي اش باشد و منحیث یک مارکیت
فروش کالاهای
بی کیفیتش باقي بماند ،
سوم،چون با از بین رفتن اردو توسط عمال وطنفروش و بی ننګ در صفوف مجاهدین کشتار بیګناه مردم ،انارشیزم اداري، فساد اداري،عدم دسپلین و بی باکی زبان و اعمال،چور و چپاول اموال و پول دولتي و دارایی عامه ، غصب زمینهای دولتي، فساد بیش از حد غیراخلاقي،زور ګوییها،مداخلات ګروهای مسلح غیر مسول در امور اداري دولت، خدمت اشکار به اهداف کشور های همسایه بد نیت ، در ګروګان ګرفتن مردم بیدفاع افغانستان از حقوق مشروع سیاسي شان، عرف نظام غیر تخصصي،پشبرد غیر موثر امور توسط افرادنامستعد وکم سواد، عدم احترام به افراد اهل خبره و در مجموع ازبین بردن دسپلین عمومي که یک جامعه به ان نیاز دارد در از سال ورود مجاهدین
تا امروز حکمفرما بوده است.
،ما بدین لحاظ به یک تغیر و تحول سریع مثبت در جامعه خود ضرورت داشته و این تحول باید شامل تلاش ها بخاطر ایجاد
دموکراسي با حد و سرحد معین در چوکات دین مبین اسلام از طریق باسواد سازي آګاهانه مردم صورت ګیرد،دموکراسي غربي بی حد و سرحد دسپلین را از جوامع اسلامي محوه کرده و خصوصادر جوامع قومي، کثیرالملیتي ودارای سطح سواد پایین توام با دموکراسي غربي خیلی تباه
کن میباشد،برای رفع کامل این مشکلات مادر عوض به یک نظام قوي مرکزی دارای محاکم عدلي قوی و باصلاحیت وبا مسولیت ضرورت داریم. ولی این همه به یک
نهاد قوي که در پروسه تطبیق دساتیر و قوانین وضع شده کشور و در تحفظ منافع ملي کشور منحیث یک ناظر مسول ومواخذه کننده موجود باشد،و تمام آنهاییکه تخلف و بی باکی برایشان به یک عادت عادی مبدل شده است زیر تسلط قانون آورده بتواند،میباشد.اردو بازوی نظامی یک دولت است که میتواند از ان علیه تمام متخلفین اش در چوکات قانون کار ګیرد ضرورت داردزیرا یک
دولت وقتی قوي است که دارای اردوی قوی غیر وابسته و غیر سیاسي باشدتابتواند تهدیدات داخلي و خارجي را دفع کرده بتواند.امروز مااز شر و فشار پاکستان حتی نمیتوانیم پول اعمار یک بند برق را در ولایت کنر را از جامعه جهانی طلب نماییم
زیرا طبق خواست
پاکستان کنترول آب دریایی کنر باید در دست انکشور باشد،در غیر ان یا به حملات انتحاري در کشور ما ادامه داده ویا به حملات راکتي خود در شرق کشور ویا هم طبق معمول به مسدود نمودن بندرګاه طورخم متوصل میشودتا صدمات شدید اقتصادي را برما وارد بسازد.در زبان پښتو ضربالمثلی است:ږيره زما واک یی د ملا اګر افغانستان توانست آب دریای کنر رامهار و برای استفاده خود از ان کار ګیرد ما در واقعیت بنکله دیش دیګر را از تنه پاکستان جدا و صلح دایمی در منطقه را بوجود خواهیم آورد.بهمین علت پاکستان از رشد همه جانبه ما میترسد و کوشش میکند تا به ان منزل مقصود خود نرسیم.
(من به قانون بین امللي تقسیم آب بین دو کشور متوجه هستم)
آیا این ضربه شدید اقتصادي بر پیکر ما نیست و تا کۍ آنرا ما ملت فقیر تحمل نماییم؟ شاید خواننده ګان از من بپرسند که از یک طرف ازکشور فقیر واز طرف دیګر حمایتم از اردوی بیسیار مجهز که به پول ګزاف ضرورت داردمیباشد! در جواب همین قدر کافي است که هستند کشورهای دوست و علاقمند به ذخایر طبیعی ما با شرایط قراردادهای خوبتر که ضرورت فعلي نظامي ما رابکلي مرفوع سازد بشرطیکه ما یک حکومت مسول ومدبرداشته باشیم.
چهارم، چون اختلافات بین پاکستان و افغانستان تنها منحصر به حل معضله خط تحمیل شده دیورند نیست زیرا پاکستان در آنصورت مجبور خواهد بود به قسمت پشتون نشین نیز حقوق مساوی با ایالتهای دیګر انکشور قایل شود و از طرفی دیګر هم میترسد رشدبیداري و اګاهی سیاسی، فرهنګی ،نظامي و اقتصادی این قوم در امتداد آ نسوی خط دیورند در آینده سبب شودتاعلیه انکشور قیام نموده و باسرایت تحریک و الهام فرصت آزادي به دیګر ایا لتهای اش خطرتجزیه آنکشور را بوجود خواهدآ ورد،ازطرفی دیګر فکر میکند آن مناطق سرحدی را دیګر نتواندمنحیث لانه های جذب تروریستان از کشور های دیګر جهان استعمال نموده به عواید مالي این کشور صدمه شدیدی خواهد رساند.
پنجم،چون ما توازن دفاعي لازم نظامي در منطقه را از دست دادایم لذا مانند کشوری آ لمان که در هردو جنګ جهاني به پرداخت غرامت جنګي مجبور شد در آینده ما هم منحیث یک کشور ضعیف در منازعات و یاغیره مسایل با همسایه های ایران و پاکستان خودبه تضرع و دپلماسي بی نتیجه مان ادامه خواهیم داد. نتایج خوب دپلماتیک رایک کشور وقتی بدست میآورد که زور نظامي بیشتر داشته باشد.( برای روشن شدن بیشتر رابطه مستقیم میان دپلماسي وقوت نظامی به تاریخ سران آمریکا ،انګلیس و اتحاد شوروی سابق روزولت،چرچل و ستالین در سال ۱۹۴۵ع بعد ازختم جنګ جهانی دوم) در دوران جنګ سرد مراجعه شود)
ششم،با پیروي از حدیث شریف نبوي که مسلمان قوي بهتر از مسلمان ضعیف است این وجیبه ای هر کشوری مسلمان است با در نظر داشت به وضیعت کنونی سیاسي و نظامي جهان که اخیرا شاهد احوالاتی حیرت بر انګیز ان در اکثر نقاط جهان خصوصا در دنیای اسلام هستیم و میبینیم که سیر حرکتهای نظامی،اقتصادي و سیاسي دول غربي وظهورقوتهای جدید علیه یکدیګر در نقاط مختلف جهان) خصوصا در جهان اسلام به طرف یک جنګ سرد بمراتب خطرناکتر از دفعه اول(1945-1990 در حال حرکت است که این وضیعت نیز مستلزم آنست تا برای
دفاع از ارزشهای اسلامي ،تمامیت ارضي،منافع ملي،امنیت سراسري ووحدت ملي ما نیازی مبرم به اردوی مجهز راعمیقا احساس میکنیم.
هفتم،تحقق دموکراسي بدون موجودیت اردو در افغانستان ممکن نیست زیرانه پاکستان و نه ایران کشورهای دموکراتیک اند و بر عکس دارای حلقات مذهبي بسیار تندرو و همرزمان ومدافعان سرسخت اردو و استخبارات کشور هایشان میباشند ،.اګر یکی ازین کشورها دموکراسي واقعي میداشت درآنصورت ما کمتربه مشکلات امروزی روبروخواهیم بود.چون هر دو پاکستان و ایران دارای اردوهای به مراتب بیشتروتا دندان
مسلح اند،عدم تعادل نظامي بین دول توازن سیاسی و دپلماتیک را تحت شعاع قرار داده باعث بروز هر نوع اختلافات، بن بست های سیاسي،زور آزماییهاګردیده سبب صدمات شدید اقتصادي،سیاسی و تجاری شده میتواند.همه این مسایل کلا یک تهدید بزرګ به پیکر یک کشور یا کشورهاست، پس رازموفقیت اقتصادي،سیاسی،اجتماعي،وفرهنګي مادر ایجاداردوی منظم ومجهز،غیر سیاسی وغیر وابسته، متناسب به حجم خطرات و تهدیدهای موجوده به کشور نهفته است. البته تاکیدبیشتر من باین معنی نیست که ماهمواره و حتماباید وارد جنګ با همسایهای خودشویم چه جنګها پیروزنداشته زیرامردم واقتصادیک کشورراتضعیف ویا از بین میبردکه جبیره ان خیلی دشوار و زمانګیر است،امادرصورتیکه دپلماسي و تضرع بی نتیجه باشد چاره ای دیګر بجز از جنګ علیه دشمن وجود ندارد.
خداوند(ج)ما را در تحقق این امر یاري فرما ید. امین