د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

کانکور زده گی های آقای سپنتا (قسمت اول)

عبدالصبور، قادری 23.07.2014 09:37

در اینجا می خواهم به اجازۀ خواننده گان این سطور و با هموطنان محترم یکجا نظری اندازیم در حقیقت و ماهیت بعضی ازگفتار، کردار و پندار آقای سپنتا به حیث مشاور شخصی آقای ریس جمهور کرزی.

می گویند آقای سپنتا سند دوکتورای از کشور آلمان بدست آورده و به همین دلیل مفتخرانه از لقب دوکتورا استفاده می نماید. آیا کدام هموطن ما تا به حال بطور نسبتا دقیق این سند ٢٢٠ صفحه ای را ، که سند دوکتورای آقای سپنتا می باشد، مطالعه نموده است؟

آیا آقای سپنتا این اثر به اصطلاح علمی اش را و یا هم ترجمۀ دقیق دوکتورای شانرا به دسترس مردم افغانستان قرار داده اند تا مردم بدانند که کمال آقای سپنتا در کجا نهفته است وآقای کرزی نظر به کدام شایسته گی وی را به حیث مشاور امنیت ملی توظیف نموده اند؟

یکی از شرایط مهم گرفتن دوکتورا ، آماده ساختن تحریری موضوع منتخبه به معیار های علمی می باشد، از آن جایکه ترجمۀ دوکتورای آقای سپنتا را متاسفانه تا به هنوز در دست نداریم ، می پردازم به مقالات اخیر آقای سپنتا و همچنان به بعضی تضاد گویی ها و اعمال و کردار ضد و نقیض این "داکتر" عزیز.

مقالات و یا نبشته های آقای سپنتا که تحت عناوین،

-"خشونت‌ پروری روان‌های مصدوم و قهر مشروع ، مورخۀ دوشنبه ۲۱ اسد ۱۳۹۲ " ،

-"سیاستمداران دیروزین و سیاست‌های امروزین کشاکش برخاسته از ساختار‌ها، ۲۹ عقرب ۱۳۹۲ "،

-"نظم ناکارا، شکست دولت‌های پسااستعمار در «خاورمیانه بزرگ» مهندسی دوباره استعماری، ۹ سرطان ۱۳۹۳"،
-"نژادپرستی تباری و پایان ملت‌ها رویکردهای قبیله‌ای و ماندگاری افغانستان، ۱۵ سرطان ۱۳۹۳ "،

-"جوانان فاقد الگوهای اجتماعی و کشوری اسیر ابتذال نخبگان، ۲۴ سرطان ۱۳۹۳ "،

-"ملت- دولت شهروندان گفتمان ضد نژادگرایی تباری، مورخۀ سه شنبه ۳۱ سرطان ۱۳۹۳ "،

در صفحات ٨ صبح اقبال نشر یافته اند ، متاسفانه با کمبودی های ساختاری علمی آنها و همچنان با خاصیت از هر چمن سمنی بودن محتویات هر یک ازآن مقالات ، شک و تردید داشتن دوکتورای نویسندۀ آن مقالات را به ذهن خوانندۀ ژرف نگرخطور پذیر می گرداند.

مثلا: آقای سپنتا در مقالۀ "خشونت‌ پروری روان‌های مصدوم و قهر مشروع " شان ، در سطور اول و دوم چنین می فرمایند:

"در بحث‌های روزمره و رسانه‌ای کشور ما، استفاده از خشونت، به یک امر قابل قبول- و در بسیاری موارد- قابل توجیه تبدیل شده است. خشونت درون خانواده و بیرون از آن و هم‌چنین در نقد صاحبان اندیشه‌های متفاوت با بهره‌گیری از «کلمات قاتل» (از: زیگفرید یگر)، فراگیر است."

آقای سپنتا با به پهلوی هم قرار دادن قوسین ، در قوس اولی "کلمات قاتل" و برای اظهار فضیلت ، در قوس دومی "از: زیگفرید یگر" را می گنجانند.

حالا برای خوانندۀ این مقالۀ به اصطلاح علمی آقای سپنتا ، در کنار سوالات زیادی دیگر ، سوالی ایجاد می شود که "زیگفرید یگر" چیست و یا کیست ، به گمان اغلب شاید "زیگفرید یگر" یک شخص باشد.

پرابلم من بیچارۀ که دو فرد را به عین نام ، یعنی دو "زیگفرید یگر" را می شناسم چطور حل خواهد شد. آیا این همان "زیگفرید یگر" است که در پشت حمام چهار قلعۀ وزیر آباد کوچ آورده و یا آن "زیگفرید یگر" دومی است که در پهلویی نان وایی در عقب نل زندگی می کند ؟

راستی یک "زیگفرید یگر" سومی هم بیادم آمد که در گفتمان اجتماعی-سیاسی ، در یکی از کشور های اروپایی طراحی می کرد، شاید هدف آقای سپنتا همان "زیگفرید یگر" باشد.

چیزی را که توسط این سطور خدمت خواننده گان محترم می خواهم برسانم ، به این شکلی که آقای سپنتا ، از یک طرف می خواهند با نوشتنی نامی در قوسی و یا نقل قولی از عالمی اظهار فضیلت نمایند ، یک شیوۀ علمی نه بوده بلکه بیشتر به سبک "کانکور زده گان" شباهت دارد.

در قسمت تضاد گویی های آقای سپنتا باید یاد آور شد که گاهی به این نظر پا فشاری دارد که به مقابل قانونشکنی و به مقابل دولت ستیزی باید از زور دولتی استفادۀ اعظمی صورت بگیرد. چنانچه زمانی که وزیر خارجه بودند ، به کورت بک، رهبر اسبق سوسیال دموکراتان آلمان حق و اجازۀ به وجود آوردن پروسۀ صلح با طالبان را ندادند ، و شروع اقدامات کورت بک در این ساحه را دخالت غیر قانونی در امور افغانستان خواندند.

در همان شب و روز آقای سپنتا به همرای آقای کرزی در هندوستان برای امضای قرار دادی در سفر بودند ، که آقای سپنتا در همانجا توسط میدیا ، به پیشنهاد کورت بک راجع به صلح با طالبان ، شدید ترین انتقاداتش را وارد نمود ، تا جای که کورت بک نخست تاکید می نمود که وی اجازۀ کرزی در این زمینه را در دست دارد ، مگر در اثر انتقادات سپنتا همزمان با انتقادات آقای امین فرهنگ که کورت بک حق ندارد در این موضوع مداخله کند، وی از پیشنهادش بلاخره منصرف شد.

مگر فعلا که زورگویی و قانون شکنی آقای عبدالله در میان است آقای سپنتا موقعیتی دیگری اتخاذ نموده است ، دلیلش در چیست؟

من نمی دانم که کی و به کدام اساس وی را به لقب دوکتورا ملبس گردانیده است؟

ادامه دارد.