د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

ایران وغرب ، از شعار تا واقعیت

عبدارحمن فرقانی 22.12.2010 22:45

در لابلای شعارهای خشم آلود میان غرب وایران وتهدیدهای متقابل میان اسرائیل و ایران و غفلت کشورهای ثروتمند عرب اینک ایران به همکاری روسها به یک قوت اتمی در منطقه مبدل می ګردد.
اگر قدری به عقب برگردیم ، وتحدیدا به وقت عروج کمونیزم نظر اندازیم ، درمی یابیم که غرب در آنزمان از هراس وسعت ونفوذ کمونیزم درساحۀ نفوذ خویش در تلاش بود که کشورهای اسلامی را چنین متحرک سازد ، که سد راه گسترش کمونیزم و رسیدن روسها به آبهای گرم شوند .
وبه این ترتیب غرب بتواند که در یک فضای آرام وپرامنیت پروگرامهای پیشرفت اقتصادی وعلمی خود را تعقیب کنند ، تا اینکه فرصت حقیقی درین راستا رونما شد . هنگامیکه روسها بر افغانستان تجاوز نظامی کردند ، غرب توانست آن بازی کن را که می خواست در مقابل روسها استاده کند بطور فعلی استاده نماید ، جهان اسلام را در میدان افغانستان با روسها درگیر کرد در تمام جهان اسلام روحیه تاید جهاد افغانستان را تقویت بخشید ، همه کشور های اسلامی به موافقه و مبارکه غرب برای حمایت از جهاد افغان ها شتابیدند . بدین ترتیب غرب با سرپرستی خویش بذریعه جهان اسلام دشمن دیرنه خود را در همان افغانستان شکست داد که غرب خود هم از آن خاطره های ننگین داشت . باید این امر را فراموش نه کنیم که رول اساسی را در میدان جنگ افغانها خود انجام دادند ، که برخاسته از دلیری وشهامت که در خون این قوم غیور نهفته است ، بود ، ونیز برخاسته از آن عقیدۀ بود که وقتی در وجدان انسان آباد یا متمرکز شود پس انسان را نمی گذارد تا به طاغوتی سر تسلیم خم کند ، اما غرب از دلیری وعقیدۀ افغانها که پر از احساست انقلابی بود برای ازبین بردن دشمن خود به بسیار زیرکی استفاده نموده دشمن خود را در کوهای پرعظمت افغانستان به زانو در آورد . و هنگامیکه جهان اسلام با روسها درگیر جنگ بود غرب به پیش برد پرگرامهای علمی خود مصروف کار بود ، اما حینیکه رقیب وهمتا نظامی خود را در افغانستان توسط افغانها و جهان اسلام از پا در آورد ، جریان دیگری با روحیه نوسر بلند کرد که برای غرب بسیار نگران کننده بود، جریان حرکت های اسلامی با روحیه جهادی که برای حکومت های دست نشاندۀ غرب در جهان اسلام نیزقابل تشویش بود ، واین جریان در میدان جهاد افغانستان تشکل یافت ، واز دیر زمان غرب از روند جهاد در اسلام درکی داشت واز آن غافل نبود . وبرای سرکوب کردن آن پلانهای و دسایس را برنامه ریزی کرده بود ، اما وقت سرکوب کردن آن را تا به سرنگون شدن کمونیزم به تعویق انداخته بود . زمان آن رسید تا برای سرکوب کردن اسلام بازی کن نو را فعال کند که از یک مدت آنرا را در قلب جهان اسلام انتخاب کرده بود . شاید از کسی پنهان نه باشد که زعیم روحی ایران در فرانسه مادری آزادی و دیموکراسی غرب برای یک مدت دروس اسلام ستیزی را فرا گرفته ، وازعشق با لبرالیزم غرب سخن آموخته وارد صحنۀ سیاسی ایران باسم دین شد ، این مهرۀ صیقل شده در غرب برای سرکوب کردن اسلام از داخل اسلام بسیار مفید شمرده شد و فیصله برین شد تا به سپرستی نظام آخوندی ایران ، توسط ایران جهان اسلام را ضعیف سازند .
پس ازیک سو برای اغفال افکار عامه شعارهای خشم آلود میان غرب وایران فضای سیاسی جهان را در بر گرفت واز سوی دیگر غرب پس پرده ایران را از لحاظ تکنالوژی نظامی مدرن ( اتمی ) مسلح نمود ، کشورهای جهان اسلام وبالخصوص جهان عرب را توسط این شعارهای خشمگین و تهدیدهای تند چنین در عالم غفلت نگهداشت که هیچ وقت تصور نمی رفت که ایران در چنین یک وضعیت وخیم با غرب طوریکه از فضای شعار ها فهمیده می شد صاحب دستگاهی اتمی شود ، و امتیاز سبقت درین مجال را بدست آورد ، لذا با اطمئینان خاطر در غفلت خویش به سر می بردند واین حقیقتی است که امروز بعد از گذشت یک مدت طولانی بطور واقعی دستگاه اتمی را در ایران ما شاهد استیم ، و درکنار این امر شعارهای خشمگین میان ایران وغرب به حال خود باقی ماند بدون اینکه جامۀ عمل بپوشد .
اگر ما بخواهیم که این واقعت را به اثبات برسانیم که ایران از داخل اسلام برای سرکوب کردن اسلام توسط غرب برگزیده شده است ، باید رویدادهای چند دهۀ اخیر جهان اسلام را مطالعه کنیم .
اگر دور نه رویم وبه حوادث اخیر عراق سر زنیم تا حدی می توانیم حقیقت این امر را درک کنیم . با وجود اینکه رژیم حاکم درعراق رژیم دست نشانده غرب بود ، غرب برای ازبین بردن این نظام اتهام اتمی شدن نظام عراق را سراغ کرد ، برای یک مدت بطور مکثف برای ترویج این ذهنیت که گویاعراق عزم اتمی شدن را دارد واین کاردر قلم اول تهدید برای دولت های همجوار عراق ومنبعد تهدید برای همه جهان پنداشته می شود ، مطبوعات ورسانه های خود و رسانه ها و مطبوعات ماجورخود را در عالم اسلام بکار گماشت . اما این ذهنیت هنوز شواهد و براهین خود را پیدا نه کرده بود که به سپرستی امریکا غرب به عراق تجاوز نظامی را براه انداخت ، به اساس یک اتهامیکه به هیچ نوع دلایل مبنی نه بود ، رژیم عراق را ازبین برد ، همه موسسات دولت را تاراج کرد ، و مؤسسۀ عسکری عراق رامنحل اعلان کرد ، بلا فاصله حرکت های منظم سیاسی ونظامی مسلح شیعه ها در عراق ظهور کرد و زعامت سیاسی عراق را بدست گرفت ، باید متذکر شد که اغلب این قوت های سیاسی شیعه های در حوزه های ایران تربیت یافته وازآن جا وارد عراق شدند . وزعامت سیاسی عراق را در حالی بدست می گیرند که شیطان کبیر با افواج و تانگ ها وطیاره ها خویش در عراق حضور دارد ، اگر بخواهند در فضا عراق پرنده بدون اجازه شان پر زده نمی تواند ، پس چطور دشمن خود ایران را اجازه می دهد که در زیر چت اشغال شان برعراق حکمروایی کند ، مساله روشن است غرب به سپرستی امریکا در حقیقت چنین می خواست . از یک سو با ایران سخن دشمنی را سراغ می کنند واز سوی دیگرزعامت آن دولت را به ایران واگذار می شوند که انرا بطور نظامی اشغال کرده اند . اگر این روند وتصرف غرب در عراق به چیزی دلالت می کند ، آن اینست که غرب می خواهد ایران را در جهان اسلام تقویه کند تا در طویل المدت زعامت جهان اسلام را به ایران بسپارد .
اگر برعلاوه برین جریان افغانستان را جویا شویم نیز می بینیم که غرب رفته رفته در صحنۀ سیاسی افغانستان قوت های شیعه را مطرح می نماید . امروز در افغانستان قوت های سیاسی ایران پرور از هر گونه وسایل که تضمین کننده آینده سیاسی یک حرکت در جامعه می شود برخوردار است از امکانات تعلیمی گرفته تا وسایل نشراتی و مطبوعاتی وتبلیغاتی که در عصر امروزبرای ترویج ذهنیت نهایت مؤثراست . با وجود همه شعار های خشم آلود غرب در افغانستان فضای بازی را برای ترویج افکار ،کلتور، عقیده ایران کشوده است ، ایران در افغانستان دست باز دارد تا کلتور خود را رایج کند ، و هممذهبان خود را به پاایستاده کند ، اگر برای مطرح شدن در صحنۀ سیاسی کشورنیاز به میعیار های تعلیمی باشد پس ایران از پوهنتون قم سند دکتورا را برای همنوایان خویش عنایت می فرمایند ، ودر دولت افغانستان کسی جرات این را نه دارد تا این سند را ارزیابی کند که باساس کدام نیاز باشنده افغانستان از ایران سند دکتورا را بدست آورده . در ایران باشندگان افغانستان چه حالت دارند به همه روشن است حتی اگر به دار آویخته شوند حکومت افغانستان جرات نه دارد که بپرسد که به اساس کدام جرم بدار آویخته شدند . وتعجب آوراینست که وقتی در یک گوشۀ از جهان کسی به اساس کدام جرم اعدام می شود ، فغان کشور های غربی برمآید که چرا چنین شد آیا حقوق بشر مراعات نمی شود ؟.، اما ما شاهد استیم که وقتی به دها افغان بی گناه در ایران اعدام شدند از جانب غربیکه به نظام حقوق بشر خود می بالد یک حرف هم شنیده نه شد مبنی برینکه چرا ایران چنین روند مخالف از حقوق بشر را در حق آنانیکه باساس حالت ناگوار به ایران پناه برده اند انجام می شود .
به اساس وجود مسلمانان تند رو بالای افغانستان تجاوز نظامی کردند و کشور را به خاک یکسان کردند ، اما وقتی سخن از وجود چنین افراد در ایران به میان می آید هیچگونه عکس العمل از خود نشان نه می دهند .
آیا اتهام وسعت برنامه های اتمی و وجود افراد تندرو موجب بربادی وتباهی عراق وافغانستان نه شد ، که اکنون ما شاهد تحقق هردو اصل در ایران استیم ، با همه این سروصدا وشعارهای متقابل ایران صاحب انرژی اتمی ودستگاه های اتمی می گردد و هر کشور اسلامی دیگر اگر فکر اتمی شدن را بکند تباه وبه خاک یکسان می شود .
علاوه برین اگر ما به تصریحات اخیر امریکا عرب واسرائیل را در رابطه به افتتاح دستگاهی اتمی بوشهر در ایران دقت کنیم به سادگی درک کرده می توانیم که غرب چطور برای نیرومندی اتمی ایران زمینه سازی می کند ، وقتی ایران بطور رسمی آغاز فعالیت دستگاهی بوشهر را اعلان می کند ، شایدتوقع برین بود که کشور های عربی در رابطه عکس العمل از خود نشان دهد ، برای کنترول وآرامش رد عمل کشور های عربی از یک سو امریکا اعلان می کند که ایران برای بدست آوردند بمب اتم به یک سال دیگر نیاز دارد ، ظاهرا چنین پنداشته می شود که این اعلان اطمئینانیست برای اسرائیل ، که همزمان تهدیدهای آتشین خویش را ضد ایران بلند نموده است ، اما فی الواقع این هم آن نیرنگ سیاسی غرب است تا کشورهای عربی را در اغفال و خواب خودهمچنان نگهدارد ، تا ایران بتواند به پروگرام خود ادامه بدهد ودر منطقه همچو یک قدرت اتمی تبارز کند .
بناءاً آنچه را ما ازقبیل شعارهای خشمگین میان ایران وغرب در فضای مطبوعات می شنویم ، ودارد این ذهنیت را به شنونده منعکس می کند که ایران وغرب باهم دشمنی دارد ، وغرب واقعا نمی گذارد که ایران در منطقه به یک قوت اتمی تبدیل شود . فی الواقع جز درامۀ بیش نیست تا جهان اسلام وبالخصوص کشورهای عربی را در غفلت و خواب خود نگهدارد .